نام پژوهشگر: نسرین محسنی سی سخت

بررسی سیمای کودکان در آثار داستانی جمال میرصادقی و جلال آل احمد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  نسرین محسنی سی سخت   مهدی ملک ثابت

کودکان علاوه بر حضور در داستان های کودکانه به عنوان قهرمان داستان، گاهی در سایر انواع داستان ها نیز به عنوان قهرمان یا مخاطب حضور دارند. در داستان های معاصر فارسی نیز حضور قهرمانان کودک دیده می شود که دنیای متفاوت بزرگسالان را از دریچ? چشم خود می-نگرند و کوشش می کنند تا تناقض های موجود در ذهن کودکان? خویش را به نوعی حل نمایند. در میان داستان نویسان معاصر، جمال میرصادقی (1312ه .ش) و جلال آل احمد( 1302- 1348ه .ش) هر دو به حضور قهرمانان کودک در داستان های خود پرداخته اند. آل احمد در چهار داستان کوتاه خود «گناه»، «گلدسته ها و فلک»، «جشن فرخنده» و «خواهرم و عنکبوت» از کودک به عنوان راوی و قهرمان داستان بهره برده است. او در این داستان ها، که در واقع یادآوری خاطرات دوران کودکی خود اوست، توانسته علاوه بر خاطره گویی، با ظرافتی که تنها از عهد? او برمی آید، مسائل مهم سیاسی و اجتماعی آن دوران را از زبان کودکی که از هم? مسائل سر در نمی آورد، بازگو کند. میرصادقی نیز در داستان های کودکان? خود «بچه ها»، «دیوار»، « برف ها، سگ ها، کلاغ ها »، «کوچه» ، «هلهله کنان می آمدند»، «ملعون»، «طوطی شکرشکن»، «آبی» و داستان نسبتاً بلند «این شکسته ها» توانسته خاطرات خود را از دوران کودکی باز آفرینی کند. برای میرصادقی نوشتن از کودکی بمانند مسکنی بوده که باعث می شد تا درد ها و سختی های آن دوران را فراموش کند. جلال آل احمد با وجود انتخاب موضوعات ساده برای داستان هایش، توانسته در شخصیت-پردازی بسیار موفق عمل کرده ، خواننده را مجذوب نگاشت? خود سازد؛ اما شخصیت پردازی نه چندان قوی میرصادقی و سانسور بعضی از واقعیت ها باعث شده که، با وجود انتخاب موضوعات زیبا و جذاب، خواننده چندان مجذوب داستان های او نشود و احساس صمیمیت چندانی نیز با قهرمان یا راوی داستان حاصل نکند . جلال آل احمد و جمال میرصادقی در داستان هایی که از زبان کودکان نگاشته اند به کودکان در حیط? زبانی، به انداز? توانایی های ادرکی و ذهنی شان نگاه کرده اند و سعی داشته اند که واژگانی فراتر از بیان کودکانه نیاورند. عامیانه نویسی از مختصات زبانی آل احمد است کاربرد اینگونه واژگان در آثار کودکان? او نسبت به واژگان رسمی و ادبی بیشتر است. جمال میرصادقی اساساً از زبان به عنوان وسیله ای در خدمت داستان بهره می گیرد و به مانند جلال، در پی سبک و زبان خاصی نیست. کاربرد واژه های عامیانه در داستان هایی که او از زبان راوی و قهرمان کودک نگاشته، بسیار تحت تأثیر طبق? اجتماعی این کودکان بوده است. هر چه طبق? اجتماعی کودکان پایین تر باشد، کاربرد لغات عامیانه در داستان بیشتر است. در این پژوهش کوشش شده تا به بررسی شباهت ها و تفاوتهای وضعیت حضور کودکان در داستان های دو نویسند? مذکور، پرداخته شود. کلمات کلیدی (فارسی و انگلیسی): داستان نویسی معاصر، جمال میرصادقی،جلال آل احمد، ادبیات کودکان contemporary fiction, jamal mirsadeghi, jalal al-e ahmad, children’s literature