نام پژوهشگر: سیداحمد حسینی بهارانچی
سیداحمد حسینی بهارانچی محمد تقی سبحانی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی مسئله عقل و وحی در دو مدرسه کوفه و بغداد میپردازد و بر آن است تا با رویکرد تاریخی بین این دو مدرسه مهم شیعه که اندیشههای آنها از قرن دوم تا پنجم بر افکار جامعه تشییع حکم فرما بود مقایسهای انجام دهد. در سرتاسر این تحقیق و در گزارش هر دو مدرسه، دو مسئله مهم پیگیری شده است: 1- جایگاه عقل در نزد اندیشمندان این دو مدرسه، 2- بررسی آراء این اندیشمندان دربار? نحو? تعامل عقل و وحی. متکلمین کوفه که عمدتاً شاگردان امام باقر، امام صادق و امام موسی کاظم: هستند مستقیماً از نعمت مصاحبت با منبع وحی برخوردار بودند؛ اما این نکته آنها را از فعالیتهای عقلانی باز نمیداشت و در بسیاری از گزارشهای رسیده دربار? فعالیتهای کلامی آنها و همچنین در روایاتی که خود راوی آن هستند عقل گرایی و خردورزی به وضوح نمایان است؛ اما نکت? ویژهای که در این مدرسه به چشم میخورد قائل بودن اندیشمندان آن به حجیت توأمان عقل و وحی است به این معنی که آنها برای عقل در مسائل اساسی کلامی حجیت ذاتی و استقلالی قائل بوده، اما معتقد به حجیت انحصاری آن نیستند بلکه معتقدند عقل برای رسیدن به هدف خویش نیاز دارد تا دست تمنا به سوی وحی در زمین? مواد مورد نیاز برای خردورزی و حتی گاهی در کیفیت و نوع استدلال دراز نماید و در غیر این صورت اگر چه رسیدن به سرمنزل مقصود برای او غیر ممکن و محال نیست لیکن راهی پر خطر و پرفراز و نشیب است. و اما در مدرسه بغداد شرایط اجتماعی و جایگاه تفکرات شیعه در بین مسلمانان به گون? دیگری رقم خورد. متفکرین این مدرسه به علت داشتن فاصل? زمانی با دوران حضور ائمه: و نیز به واسط? حاکمیت تفکرات معتزله در آن دوران بر قاطب? مسلمین، تفکرات شیعه و متفکرین آن با معتزله و دیگر تفکرات مطرح در آن دوران در رقابتی تنگاتنگ به سر میبردند. از این روی اندیشمندان تشیع در مدرسه بغداد که مهمترین آنها مرحوم شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی هستند تمام تلاش خود را به کار میگرفتند تا در عین حفظ کیان تشیع و تبیین و دفاع از آموزههای آن(نقلها و گزارشات رسیده از ائمه) به گونهای با تفکرات حاکم تعامل برقرار نموده و عقلانی بودن آموزههای تشیع را در مباحث و مناظرات خود اثبات و تبیین نمایند. همین أمر باعث شد آنها دیدگاه خود در باب عقل و وحی را به گونهای تبیین و مطرح کنند که متناسب با زبان علمی آن دوره باشد. به عبارت دیگر آنان در اصل نظریهی عقل گرایانهی شیعه تغییری ندادند بلکه با محدود ساختن دایره حجیت وحی در حوزهی عقاید، زمینهی حضور منابع وحیانی در کلام شیعه را کم رنگ کردند. به همین جهت در دو مدرسهی کوفه و بغداد، عقل و وحی حجیت دارند لکن در میزان حجیت و همچنین نحوهی استفادهی دانشمندان این دو مدرسه از این دو منبع شناخت، اختلافات زیادی دیده میشود. ریشههای احتمالی این تفسیر حداقلی از جانب متکلمان بغدادی شیعه را اینگونه میتوان برشمرد: ممکن ساختن برقراری ارتباط با اندیشههای رقیب به ویژه معتزله در زمانهی حاکمیت اندیشه اعتزالی و انزوای کلام شیعه، کم رنگ شدن نظریههای متکلمین نخستین(در عصر حضور) و فقدان پشتوانههای نظری کافی برای حمایت و دفاع از دیدگاه آنان، فقدان فعالیتهای جدی حدیث پژوهی توسط اندیشمندان این مدرسه، پیچیدگی و دشواری نظریههای متکمان کوفه و فقدان زمینههای مناسب در آن عصر برای بازخوانی و تشریح آنها. تذکر این نکته به جا است که متکلمین بغداد در نوع برخورد با میراث به جای مانده از مدرسه کوفه رویهای واحد نداشتند و به عنوان مثال شیخ مفید نسبت به سید مرتضی از این آموزهها در تبیینهای کلامی خویش بیشتر استفاده میکرد و به نوعی میتوان گفت روش او به روش متکلمین کوفه نزدیکتر است؛ اما سید مرتضی جدای از مظنون بودن به بسیاری از گزارشهای رسیده از این مدرسه تحت عنوان عدم حجیت خبر واحد، ظاهر بسیاری از روایاتی نیز که صدور آن از جانب معصوم برای وی به اثبات رسیده بود را به خاطر هماهنگ نبودن با هندسه معرفتی مورد نظر خود به تأویل میبرد. کلید واژه: عقل، وحی، مدرسههای کلامی، مدرسه کوفه، مدرسه بغداد، تعامل عقل و وحی