نام پژوهشگر: مژگان باقرزاده مردانی
مژگان باقرزاده مردانی ایرج انواری
در زندگی امروزی، گرافیک به بخشی جدا نشدنی از تبلیغات (در همه نوع آن) تبدیل شده، وظیفه گرافیک و طراح گرافیک اجرای اهداف تبلیغاتی می باشد در راستای تحقق اهداف موسسات، سازمانها و ارگان هایی که سعی در رشد فرهنگ و عادت و در کوچکترین نوع آن ، تبلیغ یک کالای خاص ( که در نهایت تغییر عادت را حاصل می شود ) در جامعه دارند. تحقق این اهداف در گرو شناخت چگونگی کارکرد تبلیغات است. این که تبلیغات چه چیزی را، چگونه باید بیان کند تا به مخاطب مورد نظر برسدو تاثیر گذار باشد. بررسی ساختار پیام، قدم ابتدایی در شناخت گیرنده و فرستنده پیام است که بخش دوم این رساله مطالعه ای است بر این مقوله و اجزای تشکیل دهنده یک پیام شامل فرستننده، گیرنده، محتوای پیام، کانال ارسال پیام، زبان ارسال پیام که شرح و بسط آن گفته خواهد شد. پس از شناخت اجزا پیام لازم است شناختی نسبت به تبلیغات داشته باشیم تا بتوانیمآن را تمیز دهیم از سایر پیام هایی که در طول زندگی دریافت می داریم. همچنین تفاوت هایی که تبلیغات (به عنوان یک واحد آموزنده) و تعلیمات دارد و همچنین شباهت های آنان که نظام تبلیغ را از سایر فعالیتهای موسسات و دیگر اشکال ارتباط متمایز می کند. همچنین در فصل سوم اشاره ای شده به نقشی که آمار و تحقیقات در تاثیر گذاری تبلیغات و تضمین موفقیت برنامه های تبلیغی دارد. در قدم بعدی تبلیغات نظره هایی را شامل می شود که پس از تاثیر تحقیقات، باید به مطالعه مخاطب پرداخت که مخاطبین از چه دسته ای هستند ، گزینشگر هستند یا گزینش شده، سر سخت یا زود پذیرنده و هر گروه مخاطب پیام را در چه سطحی ، تخت تاثیر چه شرایطی می پذیرد. پذیرش پیام از سوی مخاطب به منزله تغییر عادت های فردی است که در قالب گسترده و جمعی تغییر باورهای اجتماعی را منجر می شود. این روند پذیرش به کلی تاثیر رسانه هاست بر جامعه که با به نمایش گذاشتن و تبلیغ الگوها و ارزش های جدید مخاطبین را قانع می کند تا فرهنگ جدیدی را بیاموزند. یادگیری نیز ویژگیهایی دارد و به شش گونه اصلی قابل تقسیم می باشد. رسانه ها با الگو قرار دادن یکی از این شش شیوه رفتار جدیدی را به مخاطبین می آموزند. همچنین رسانه ها قادر هستند تفکرات کلیشه ای را با شیوه های متفاوت تبلیغات در جامعه بقبولانند و این گونه ارزش های جمعی را تغییر دهند. روش های تبلیغاتی نیز به چند شیوه اصلی قابل تقسیم هستند که می توانند راهنمای تبلیغات چی ها باشند برای اقناع مخاطبین که در نهایت آن ها را ترغیب می کند به انجام رفتار مورد نظر سازمان ها و موسسات. برای ترغیب مخاطبین می توان از جاذبه های تبلیغات یا نیازهای مخاطب و عناصر خاص در تبلیغات استفاده کرد.جاذبه های تبلیغاتی شامل جاذبه منطقی، جاذبه احساسی، جاذبه خنده و طنز، جاذبه جنسی و جاذبه نوستالژیک می باشند کهه طراج خلاق باید بسته به نوع کالا یا پیامی که آن را تبلیغ می کند از جاذبه تبلیغات متناسب با هدف استفاده کند. مخاطبین نیازهایی دارند که با شناخت آنها و ایجاد ارتباط با آن نیازها می توان به هدف تبلیغاتی ( که تاثیر گذاری پیام است بر مخاطب) دست یافت. نیازهای اصلی مخاطبین شامل نیازهای زیستی، نیاز به امنیت یا ایمنی، نیاز به عشق و تعلق، نیازهای خود و خود شکوفایی می باشد. عناصری که مختص تبلیفات هستند و آن را از سایر اشکال ارتباط جدا می کنند عبارتند از عدم اعتماد مصرف کننده، تکرار، تنطیم و تولید پیام ها و به هم ریختگی و بی نظمی در محیط رقابتی. با شناخت همه این عناصر، تبلیغات زمانی اثر بخشی مطلوب خواهد داشت که مبلغ هدف و انگیزه و اعتقاد به موضوع تبلیغ داشته باشد، رفتارش را با اهداف تبلیغ هماهنگ کند و حتی در این راه از خود گذشتگی نشان دهد تا ایمان خود به درستی موضوع تبلیغ را ثابت کند. پذیرش پیام از سوی جامعه تغییر رفتار را موجب می شود و تغییر رفتار با گذشت زمان به تغییر فرهنگ می انجامد. اما طی این طریق چگونه است؟ تبلیغات با برنامه هایی که تکرار موضوع تبلیغ را به همراه دارند هر روزه صعی در اقناع ما دارند. تکرار تبلیغات پیام را برای مخاطب آشنا و قابل پذیرش می کند و همچنین با تکرار پیام فرصت فکر کردن از مهاطب گرفته می شود. در واقع زمانی که در طول یک روز یا یک هفته (یا هر بازه زمانی دیگر) به دفعات زیاد گینده با یک موضوع تبلیغاتی خاص روبرو می شود، فرصت و استدلال یابی که آیا این پیام درست است یا خیر از وی گرفته می شود . به این صورت تبلیغات تاثیر رمروزی در اقناع هر روزه افراد دارند. همچنین بررسی های روانشناسان تبلیغاتچی ها را یاری داده تا واقعیاتی را درباره تبلیغات مدرن بپذیرند و به مرحله اجرا بگذارند. واقعیاتی مانند این که استفاده از تصاویر کودکان ، حیوانات یا جاذبه های جنسی توجه مخاطب را نسبت به موضوع جلب می کند. استفاده از کلملتی مانند جدید، تازه، آسان یا بیان قیمت به شیوه های متفاوت، درک مخاطب را از دریافت اصل پیام به چالش می اندازدکه قدرت تفکر و تعقل را تا حد زیادی مغلوب می کند و جایگاهی که کالا نسبت به دید مشتری دارد، خریدار را ترغیب می کند به انتخاب نوعی مخصول از میان سایر رقبا. همچنین مبلغان دام هایی برای توجیه گری مخاطبین دارند که در فصل ششم مفصلا شرح چگونگی تاثیر این دام ها خواهد رفت. تاثیر گذاری و مقبولیت دام توجیه گری و واقعیات تبلیغاتی رابطه ای مستقیم دارند با روانشناسی و تبلیغات که هر یک از روش ها و نکته ها از نظر روانی چه تاثیری بر مخاطب دارند و مخاطبین در چه سطحی تغییر را قبول می کنند و پس از پذیرش برای تغییر په انگیزه هایی را خواهند داشت که بر این تغییر نظر استوار باشند تا به تغییر فرهنگ برسند. نکاتی که به اختصار می توان گفت عبارتند از مقبولیت مخاطب، درست طرح کردن موضوع تبلیغ، ایجاد تصویرهای ذهنی خوشایند مخاطب و پیروی از تصویرهای ذهنی که قبلا در ذهن مخاطبین شکل گرفته، تاثیری که می توان از مقایسه دو پیام مشابه داشت برای صدور رای به نفع پیام مورد نظر. پس از شناخت تمامی مراحل از ابتدای ساختار پیام تا چگونگی تاثیر روانی یک پیام بر مخاطبین، باید پیام را در قالبی ارائه داد که بیشترین بازخورد پذیرش را از سوی جامعه هدف داشته باشد. مبلیغین در این راه نیز شیوه هایی را آزمایش و اجرا کرده اند که موفقیت روند پذیرش را به همراه خواهد داشت. در طول فصل ششم شرح چگونگی تاثیر این دام ها برای توجیه و ترغیب مخاطبین خواهد رفت. مانند چگونگی هدایت بسته بندی ها در انتخاب مصرف کننده ها. البته علاوه بر معنی ابتدایی بسته بندی که شامل چگونگی پیکره و گرافیک یک کالا می شود، بسته بندی را می توان به اشخاص نیز نسبت داد. در واقع ارتباط گر نیز از ابتدایی که با مخاطب روبرو می شود مانند بسته بندی ای است که با نوع پوشش خود و شکل ظاهری اش به مخاطب می گوید که آیا می تواند وی را تایید کرد یا خیر. می توان در تبلیغات موضوع تبلیغ را طوری طراحی کرد که مخاطب خود دست به آفرینش پیامی بزند که در تایید اهداف پیام باشد و مورد قبول خودش نیز هست. گاهی مقبولیت از سوی مخاطب تاثیری بیشتر از رسانه ها خواهد داشت. آگهیهای تکرار شونده نیز موجب آشنایی پیام برای خاطب خواهند بود. حتی اگر موسسات یا تولید کننده ها حرف زیادی برای گفتن نداشته باشند می توانند با سرگرم کردم نخاطبین عنصر تکرار را به کار گیرند به نوعی که این تکرار خسته کننده هم نباشد. در بحث های تبلیغاتی گاه دیده می شود که مبلغ گفتاری یک سویه و بی وقفه ارائه می دهد. این شیوه فرصت تفکر را از مخاطب میگیرد و دائما پذیرش پیام توسط مخاطب را خواستار می شود. زمانی طرح پیام تبلیغاتی با ترساندن مخاطبین از عقوبت عدم پذیرش همراه می باشد و گاهی شرایط پذیرش را سخت می کنند تا مخاطب با حس کردن محدودیت خودش دست با انتخابی از روی علاقه بزند. چند شیوه دیگر نیز روند اقناع و پذیرش را ساده تر می کنند که شرح چگونگی تاثیر آن ها بر مخاطبین را در فصل ششم خواهیم خواند.