نام پژوهشگر: مهناز رضایی مقدم

سازه های موثر بر نابرابری جنسیتی در درون خانوارهای فقیر روستایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  مهناز رضایی مقدم   داریوش حیاتی

ارزیابی های اخیر حاکی از این واقعیت است که علی رغم تمامی تلاشهای ملی و بین المللی برای درک و کاهش فقر، موفقیت کمی در محدود کردن شکاف جنسیتی حاصل شده است. مطالعات مختلف نشان داده اند که فقر، جنبه جنسیتی دارد و این استنباط وجود دارد که فقر در قالب یک شکل زنانه، در حال افزایش است. چرا که نسبت زیادی از فقرای جهان را زنان تشکیل می دهند و از این رو، چهره ی فقر بیشتر از آنکه روستایی باشد، زنانه است. در دهه ی اخیر مطالعات تجربی زیادی در مورد وضعیت نامناسب زنان صورت گرفته است، اما با این وجود شاهد وضعیت نامناسب زنان در جوامع هستیم. بیشتر کارهای انجام شده توسط زنان، در طول زمان مشهود نیست و به عنوان کار شناخته نمی شود و شاید به همین دلیل است که به زنان، کارگران پنهان گفته می شود. وضعیت نه چندان مطلوب زنان روستایی در ایران، زاییده ی عدم شناخت کافی از زن و جایگاه او در جامعه و نیازهای گوناگون وی با توجه به وظایفی که عهده دار است، می باشد. نابرابری جنسیتی یک مفهوم پیچیده و مرکب از ابعاد ذهنی و عینی است که تحت تأثیر اجتماع و باورهای افراد شکل می گیرد و تأثیر زیادی بر سطح زندگی افراد جامعه دارد. شکلهای مختلف نابرابری جنسیتی در جهان قابل مشاهده است. زنان کمترین کنترل را بر سرمایه و تکنولوژی دارند، نابرابری در قدرت تصمیم گیری به گونه ای آشکار در سطح خانواده ها وجود دارد، نحوه ی تقسیم وظایف و به حساب نیاوردن کار خانگی زنان در اقتصاد ملی، همه از اشکال این نابرابری هستند. این مطالعه با هدف تعیین سازه های موثر بر نابرابری جنسیتی در درون خانواده های فقیر روستایی در دهستان کوهنجان، انجام شده است. بر اساس محاسبات نمونه گیری، تعداد 215 خانواده نمونه فقیر روستایی مورد مطالعه قرار گرفتند. چارچوب شکل گرفته برای این تحقیق سعی داشته با مدنظر قرار دادن نظریه های جامعه شناسی موجود در باب نابرابری جنسیتی، عواملی چون کلیشه های جنسیتی، جامعه پذیری جنسیتی و مبانی نگرشی افراد را علاوه بر منابع در دسترس آنها مانند درآمد، تحصیلات و ... مورد توجه قرار دهد. نابرابری جنسیتی نیز در 9 بُعد مجزا سنجیده شده است. برای سنجش رابطه ی متغیرهای تحقیق با نابرابری جنسیتی، آزمونهای همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس و تحلیل مسیر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داده است که در خانواده های فقیر روستایی، نابرابری جنسیتی در ابعاد مورد نظر به شدت وجود داشته و بیشتر از آنکه تحت تأثیر سازه های فردی و اقتصادی قرار داشته باشد، متأثر از سازه های فرهنگی- اجتماعی، ساختارهای ذهنی و نگرش های زنان و مردان روستایی نسبت به تفاوتهای دو جنس، بوده است. در نهایت بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهادهایی در جهت بهبود وضعیت نابرابر زنان فقیر روستایی ارائه گردیده است، به نحوی که این پیشنهادها از عهده ی نظام ترویج، به عنوان نهاد متولّی ایجاد تغییر در مناطق روستایی و کشاورزی، خارج نباشد.