نام پژوهشگر: علی اکبر سیف
ژاسنت صلیبی یوسف کریمی
این پژوهش با هدف «مقایسه تاثیر راهبردهای خود نظم دهی زیمرمن و درمان شناختی رفتاری الیس بر اضطراب ریاضی و نگرش نسبت به ریاضیات دانش آموزان دختر سال اول نظری دبیرستانهای شهر تهران» اجرا شد. در این پژوهش با شیوه نمونه گیری تصادفی از میان دانش آموزان مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهر تهران، گروه نمونه پایه ای متشکل از 445 دانشآموز دختر سال اول نظری برای اجرای دو پرسشنامه «درجه بندی اضطراب ریاضی»و نگرش نسبت به ریاضیات «در مرحله پیش آزمون برگزیده شدند. پس از اجرای پیش آزمون و نمره گذاری آنها براساس مقیاس های موجود دانش آموزان بر حسب بالاترین نمره اضطراب ریاضی + کمترین نمره نگرش نسبت به ریاضیات به طور همزمان رتبه بندی شده و 60 نفر نخست گروه نمونه پایه براساس ملاک مزبور به عنوان گروه نمونه نهایی تعیین گردیدند. این 60 نفر نفر به طور تصادفی به سه گروه: کنترل (بدون تدبیر مداخله ای)، آزمایشی 1- اجرای تدبیر مداخله ای آموزش خود نظم دهی 2- اجرای تدبیر مداخله ای درمان شناختی رفتاری، اختصاص یافتند. پس از اجرای تدابیر مداخله ای مزبور بر اساس سناریوی منطبق با یافته های علمی هر یک طی ده جلسه که به مدت دو ماه به طول انجامیدند بار دیگر همان دو پرسشنامه «درجه بندی اضطراب ریاضی» و «نگرش نسبت به ریاضیات» در مرحله «پس آزمون» اجرا شدند و مورد نمره گذاری قرار گرفتند . با فراهم شدن داده های خام به منظور تحلیل استنباطی داده ها تحلیل کوواریانس صورت گرفت و نتایج آماری، تحلیل های استنباطی و آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد: اجرای هر دو تدبیر مداخله ای آموزش خود نظم دهی و درمان شناختی رفتاری در گروههای آزمایشی 1و2 در مقایسه با گروه کنترل (بدون تدبیر مداخله ای) به تخفیف معنی دار آماری اضطراب ریاضی دانش آموزان منجر شد. در ضمن در مقایسه دو تدبیر مداخله ای مزبور تاثیر معنی داری را در بهبود نگرش دانش آموزان در دو گروه آزمایشی 1و2 در مقایسه با گروه کنترل نشان داد اما در مقایسه اثربخشی دو تدبیر مداخله ای آ موزش خود نظم دهی و درمان شناختی رفتاری اگرچه درمان شناختی رفتاری بهبود موثرتر نگرش نسبت به ریاضیات را نشان داد اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. به بیان دیگر هر دو تدبیر مداخله ای مزبور از اثربخشی برابری بر بهبود نگرش نسبت به ریاضیات دانش آموزان در گروههای آزمایشی برخوردار بودند.
فاطمه بیان فر حسن ملکی
این پژوهش با هدف بررسی چگونگی اثرگذاری برنامه درسی پنهان بر بازدههای عاطفی یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و ارائه مدل در خصوص کاهش آثار منفی این برنامه انجام گرفت. روش پژوهش روش آمیخته یا ترکیبی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مدارس دوره ی راهنمایی دخترانه منطقه 1 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 88-1387 بود که شامل 41 آموزشگاه می شد. نمونه مورد پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی 9 مدرسه و طول مدت مشاهده 8 ماه بود. روشهای گردآوری اطلاعات به قرار زیر بوده اند: 1- پرسشنامه محقق ساخته بازدههای عاطفی یادگیری 2- فرمهای مشاهده سنج محقق ساخته با مقیاس درجه بندی و روش واقعه نگاری 3- فرمهای مصاحبه محقق ساخته با روش سوالات باز استاندارد شده و روش گفتگوهای غیر رسمی.. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری t ، طرح اندازه گیری مکرر یک بین-یک درون و یک راهه، آزمون تعقیبی شفه، همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج رگرسیون چندگانه بین مولفههای برنامه درسی پنهان محیط اجتماعی و فیزیکی مدرسه با بازدههای عاطفی یادگیری همبستگی چندگانه برابر با 0/93 را نشان داد، سطح اطمینان 99% معنیدار بود. با توجه به ضریب تبیین مشخص شد که 85/68 درصد بازدههای عاطفی یادگیری دانش آموزان متأثر از برنامه درسی پنهان مدارس است. ضریب همبستگی چندگانه بین مولفههای برنامه درسی پنهان با پیشرفت تحصیلی برابر 0/50 بود که در سطح اطمینان 95% معنیدار نبود. با توجه به ضریب تبیین نشان داده شد که 24/77 درصد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متأثر از برنامه درسی پنهان است. نتایج تجزیه و تحلیل کیفی یافتهها نشان داد که در اکثر مدارس و کلاس های درس مورد مشاهده دانش آموزان تحت تاثیر آثار منفی و قصدنشده برنامه درسی پنهان قرار داشتند. این آثار به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بازده های عاطفی یادگیری آنها اثرات منفی و پایداری می گذاشت. بنا بر این به منظور کاهش آثار منفی این برنامه مدلی در 8 بخش 1- مبانی نظری 2- فلسفه 3-متغیرهای زیربنایی 4-ابعاد 5-اهداف 6-اصول 7-مراحل اجرائی و 8- نظام بازخورد و ارزشیابی، طراحی و پیشنهاد شد، سپس پیشنهادهای کاربردی پژوهش با توجه به نظریه های روان شناسی یادگیری مورد بحث قرار گرفت.
سارا یداللهی علی اکبر سیف
این پژوهش با هدف بررسی میزان مطالعه دبیران مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران و تعیین عوامل موثر در آن انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش 1804 نفر (1309 نفر زن و 445 نفر مرد) بودند که از میان آنها 138 نفر در مرحله اول و 142 نفر در مرحله دوم با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه های "یادداشت زمانی تمام وقت با فواصل زمانی باز" و "پرسشنامه سنجش عوامل موثر بر مطالعه" بودند. داده ها به وسیله آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه (anova)، آزمون t مستقل، آزمون خی دو و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که میانگین میزان مطالعه مربوط به تحصیل خود معلم مربوط (خواندن درس های دانشگاهی، مطالعه مربوط به پایان نامه دانشگاه، دروس ضمن خدمت، مطالعه برای ادامه تحصیل و غیره) و همچنین میزان مطالعه درس های مدرسه (مطالعه کتاب های درسی پیش دانشگاهی با هدف افزایش تسلط هنگام تدریس) در زنان برابر با 22/19دقیقه در روز و در مردان برابر 20/23 دقیقه در روز با میانگین کلی روزانه 21/21 دقیقه بود. علاوه بر این متوسط میزان مطالعه غیر شغلی و متفرقه (مطالعه روزنامه، مجلات، رمان، داستان های کوتاه، کتاب های تاریخی و...) در زنان 08/4 دقیقه در روز و در مردان 02/14 دقیقه در روز بود. میزان متوسط مطالعه کلّ نمونه 05/9 دقیقه در روز بود. همچنین بر اساس یافته های به دست آمده بین میزان مطالعه زنان و مردان تفاوت آماری معناداری یافت شد، بدین معنی که مردان بیش از زنان به مطالعه متفرقه می پردازند. میان میزان مطالعه و ساعات کاری دبیران همبستگی مثبت و معناداری به دست آمد اما بین میزان مطالعه و سوابق شغلی دبیران رابطه معناداری یافت نشد و همچنین بین میزان مطالعه متفرقه دبیران بر اساس متغیرهای روزهای کاری و غیر کاری، تعداد فرزندان، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، سن و موضوعات مورد مطالعه تفاوت معناداری به دست نیامد. بر اساس نتایج به دست آمده از اجرای پرسشنامه مربوط به عوامل موثر بر مطالعه، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر کاهش مطالعه، نامناسب بودن شرایط کتابخانه و در دسترس نبودن کتاب و کم اهمیت ترین عامل، بی تأثیری مطالعه بر شغل معلمی بود.
طیبه جعفری علی اکبر سیف
پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل محتوای سوالهای کتابهای ریاضی دوم وسوم دبیرستان در رشته ادبیات و علوم انسانی، بر اساس طبقه بندی تجدید نظر شده بلوم در حیطه شناختی، صورت گرفته است. نوع پژوهش توصیفی است، زیرا سوالهای کتاب بدون هیچ دخل و تصرفی مورد بررسی قرار گرفت و در تحلیل داده ها از آمار توصیفی یعنی فراوانی و درصد استفاده شد.جامعه آماری و نمونه آماری در این پژوهش یکسان و هر دو شامل کتابهای ریاضی دوم و سوم دبیرستان در رشته علوم انسانی بودکه توسط دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش در سال 1387 منتشر شده است. سوالهای هر دو کتاب تحت عنوان فعالیت، سوال، تمرین و پروژه، هم در بعد دانش و هم در بعد فرآیند شناختی، مورد طبقه بندی قرار گرفت.پس از طبقه بندی هر یک از سوالها، برای هر یک از کتابهای ریاضی دوم و سوم به طور جداگانه، فراوانی هر یک از طبقات دانش و فراوانی هر یک از طبقات فرآیند شناختی به دست آمد و درصد هر کدام نیز محاسبه شد. مقایسه فراوانی و درصد طبقات مختلف بعد دانش، در کتاب ریاضی دوم، نشان داد که دانش روندی بیشترین درصد سوالها (73/65) را به خود اختصاص داده و فاصله زیادی با طبقه دانش فراشناختی دارد که کمترین درصد سوالها (0) را به خود اختصاص داده است. مقایسه فراوانی و درصد طبقات مختلف بعد فرآیند شناختی، در کتاب ریاضی دوم، نشان داد که طبقه فهمیدن بیشترین درصد سوالها (82/43) را به خود اختصاص داده و فاصله زیادی با طبقه تحلیل دارد که کمترین درصد سوالها (97/1) را به خود اختصاص داده است.همچنین مقایسه فراوانی و درصد طبقات مختلف بعد دانش، در کتاب ریاضی سوم، نشان داد که دانش روندی بیشترین درصد سوالها (43/81) را به خود اختصاص داده و فاصله زیادی با طبقه دانش فراشناختی دارد که کمترین درصد سوالها (0) را به خود اختصاص داده است. مقایسه فراوانی و درصد طبقات مختلف بعد فرآیند شناختی، در کتاب ریاضی سوم، نشان داد که طبقه کاربرد بیشترین درصد سوالها (74/52) را به خود اختصاص داده و فاصله زیادی با طبقه ارزشیابی دارد که کمترین درصد سوالها (42/0) را به خود اختصاص داده است. نتیجه تحقیق به طور کلی حاکی از پراکندگی نا متوازن سطح سوالها از نظر طبقه بندی دو بعدی بلوم و بی توجهی یا کم توجهی به بعضی از سطوح بالای شناختی بود. پیشنهاد محقق این است که برای بالا بردن قدرت تفکر و استدلال و فعال ترکردن ذهن دانش آموزان، در نگارش محتوای کتابهای ریاضی دوم و سوم دبیرستان در رشته علوم انسانی، از طبقات پایین شناختی بیشتر فاصله گرفته و به سطوح بالای شناختی بخصوص تحلیل، ارزشیابی و آفریدن توجه بیشتری شود.
معصومه نعمتی صغری ابراهیمی قوام
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش راهبرد فراشناختی حل مسئله و اصلاح چرخه ی افکار بر رضایتمندی روانی و باورهای غیرمنطقی دانش آموزان دختر 20-15 ساله کمیته امداد امام خمینی (ره) در سال 1388 در شهر تهران صورت گرفته است. در این پژوهش که با روش شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شده، آزمودنی ها شامل 40 نفر از دانش آموزان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی در شهر تهران می باشند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش با 20 نفر و گروه کنترل با 20 نفر جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل دو پرسشنامه رضایتمندی روانی ردیف (pwi) و باورهای غیرمنطقی (ibt) بوده که در پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه انجام گرفته است. مدت مداخله 12 جلسه 90 دقیقه ای بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون پارامتری t مستقل برای مقایسه تفاوتهای میانگین پیش آزمون و پس آزمون، استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معنادار در میانگین نمرات آزمودنی ها در شش خرده مقیاس رضایتمندی روانی (خودکار آمدی، پذیرش خود، رشد شخصی، هدفمندی، تسلط بر محیط و ارتباط مثبت با دیگران) و همچنین در میانگین نمرات ده خرده مقیاس باورهای غیر منطقی (واکنش به ناکامی، انتظارات بالاتر از خود، بی مسئولیتی عاطفی، تمایل به سرزنش، نگرانی توام با اضطراب، اجتناب از مشکل، وابستگی، ناامیدی نسبت به تغییر، کمال گرایی و ضرورت تأیید) قبل و بعد از آموزش بوده است. همچنین بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و گواه قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری مشاهده شد. مطابق نتایج به دست آمده آموزش حل مسئله و اصلاح چرخه افکار بر افزایش میزان رضایتمندی روانی چرخه و کاهش باورهای غیرمنطقی تأثیر دارد.
فرحناز کیان ارثی علی اکبر سیف
هدف این پژوهش، اثر بخشی ساختار متون درسی، پیش سازمان دهنده، و هدفهای آموزشی بر میزان درک مطلب، سرعت مطالعه، و نگرش خواننده نسبت به متن و آسیب شناسی کتابهای درسی رشته های روانشناسی و علوم تربیتی بوده است. قسمت اول پژو هش از نوع آزمایشی و طرح آن به صورت پس آزمون (چند گروهی) با گروه کنترل بود. آزمودنیهای پژوهش عبارت بودند از 112 دانشجو (62 دختر، 50 پسر) که از دانشکده های علوم انسانی دانشگاههای دولتی شهر تهران به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و هر یک به صورت تصادفی در گروههای آزمایشی مختلف قرار داده شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از: (1) متنهای مختلف، (2) آزمون درک مطلب، و (3) پرسشنام? نگرش به متن. افزون بر اینها، سرعت مطالعه نیز از طریق فرمول سرعت مطالعه به دست آمد. برای اجرای این پژوهش، ابتدا یک متن ناآشنا که فاقد ملاکهای ساختاری بود انتخاب و بر اساس متغیرهای درونی (ملاکهای ساختاری) و متغیرهای بیرونی (پیش سازمان دهنده و هدفهای آموزشی) به هفت شیو? مختلف بازنویسی و در مجموع هشت متن برای اجرا بر روی گروههای آزمایشی مختلف تهیه شد. پس از توزیع متنها، از آزمودنیها خواسته شد تا متن دریافتی را مطالعه و سپس به سوالات آزمون درک مطلب و پرسشنام? نگرش به متن پاسخ دهند. در ضمن از آنان خواسته شد، برای محاسب? سرعت مطالعه، زمان شروع و پایان مطالع? خود را بر روی متن بنویسند.برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره ، تحلیل واریانس دوراهه و یکراهه و آزمون t برای مقایس? میانگینهای گروههای مستقل استفاده شده است. یافته ها نشان دادند اعمال ملاکهای ساختاری بر روی متنهای غیر ساختارمند درک مطلب آزمودنیها را به طور معناداری افزایش می دهند. علاوه بر این، در متنهایی که دارای ملاکهای ساختاری بودند اضافه کردن هدفهای آموزشی و پیش سازمان دهنده بر میزان درک مطلب یادگیرندگان می افزاید، اما در متنهایی که فاقد ملاکهای ساختاری بودند، اضافه کردن این متغیرها نتوانست تأثیر منفی نقص موجود در ساختار متن را بر یادگیری دانشجویان جبران کند. همچنین اعمال ملاکهای ساختاری بر روی متن اولیه، با پیش سازمان دهنده و هدفهای آموزشی یا بدون آنها، سرعت مطالع? دانشجویان را به طور معناداری افزایش می دهد، اما در متغیر نگرش به متن بین هیچیک از گروههای آزمایشی تفاوت معناداری وجود نداشت. قسمت دوم پژوهش ازنوع تحلیل محتوا بوده که در آن تعدادی از کتابهای رشته های روانشناسی وعلوم تربیتی از لحاظ ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود تا چه حد از این ملاکها برخوردار هستند.برای توصیف داده ها از درصد فراوانی و نمودار ستونی استفاده شده است.نتایج بیانگر آن بود که در متون درسی نمونه گیری شده این ملاکها حدود 58/3 درصد رعایت شده اند. پیشنهاد اصلی حاصل از نتایج این پژوهش آن است که بهترین راه برای تدوین متون درسی موثر بر درک و فهم و نگرش خوانندگان ساختارمند کردن متون درسی است. در این راستا افزودن پیش سازمان دهنده و هدفهای آموزشی نیز می تواند نقش مهمی داشته باشد.
عباس حبیب زاده علی اکبر سیف
هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی استفاده از روش مطالعه درس بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و خودکارآمدی تصوری معلمان بود. مطالعه درس یکی از روش های نوین است که در ژاپن بنیان گذاشته شده است و شامل طراحی، تدریس، مشاهده، ارزیابی و بازنگری مشارکتی گروهی از معلمان در کلاس درس می شود. نمونه تحقیق شامل معلمان و دانش آموزان 24 کلاس در 8 مدرسه پسرانه از نواحی چهارگانه شهرستان قم بود که به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (12 معلم و 300 دانش آموز) و کنترل (12 معلم و 325 دانش آموز) به طور تصادفی جایگزین شدند. از آن جا که این پژوهش علاوه بر مطالعه تاثیر روش مطالعه درس بر متغیرهای کمی در پایان اجرا، به دنبال بررسی واکنش ها و نحوه برخورد آزمودنی ها (معلمان و دانش آموزان) در جریان اجرای روش مورد نظر بود و این مهم استفاده از روش کیفی را ضرورت می بخشید از روش آمیخته از نوع تشریحی (تبیینی) استفاده شد. در این روش علاوه بر بعد کمی، در صورت لزوم بعد کیفی نیز مورد مطالعه قرار می گیرد که البته در نوع تشریحی (تبیینی) تاکید بر بعد کمی می باشد. در بعد کمی از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل و ابزارهایی از قبیل نگرش سنج محقق ساخته، آزمون خودکارآمدی معلمان تشانن ـ موران و هوی، و آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته استفاده شد. در بعد کیفی ابزارهایی از قبیل مشاهده، مصاحبه، یادداشت برداری، و فیلم برداری مورد استفاده قرار گرفت. این روش به مدت 12 هفته و در 12 موضوع درسی در ریاضیات کلاس سوم ابتدایی اجرا شد. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های تجزیه و تحلیل کوواریانس یک متغیری (ancova)، تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) و تجزیه و تحلیل داده های کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از روش مطالعه درس بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و خودکارآمدی تصوری معلمان شرکت کننده (گروه آزمایش) تاثیر مثبت معناداری می گذارد.
لیلا گنجی صغری ابراهیمی قوام
هدف این پژوهش، تدوین و اعتباریابی الگوی منابع استرس حرفه ای معلمان و بررسی رابطه آن با منابع استرس فردی در مدارس شهر تهران بوده است. جامعه آماری تحقیق عبارت از کلیه معلمان مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان شهر تهران بود که در سال تحصیلی 90- 1389دریکی از مناطق 19 گانه آموزش و پرورش مشغول تدریس بودند. گروه نمونه شامل 612 (259 مرد، 359 زن) نفر از معلمان بود که به صورت خوشه ای تصادفی از جامعه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از: (1) مقیاس خودکارآمدی تصوری معلم، فرم کوتاه، (2) پرسشنامه ویژگیهای نقشهای شغلی، (3) پرسشنامه توصیف جوّ سازمانی، (4) پرسشنامه ویژگیهای کلاس درس و مدرسه، (5) پرسشنامه استرس حرفه ای وندردوف استفاده شد. قبل از به کارگیری این ابزار نسبت به مطلوب بودن ویژگی های روان سنجی (اعتبار و روایی) به روش مقتضی اطمینان حاصل شد. به منظور استنباط روابط علّی از همبستگی موجود میان متغیر های مورد بررسی از روش تحلیل مسیر و نرم افزار لیزرل استفاده شد. پیش از به کار گیری مدل پیش فرض های مدل مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل نهایی و اصلاح شده 76 درصد واریانس استرس حرفه ای معلمان را تبیین می کند. بیشترین سهم، به ترتیب، مربوط به: سبک حمایتی مدیر، تعداد دانش آموزان، سبک ارتباط صمیمانه معلمان و ابهام نقش است. از این میان، سبک مدیریتی حمایتی و سبک ارتباطی صمیمانه معلمان به صورت منفی و تعداد دانش آموزان و ابهام نقش یه صورت مثبت بر استرس تأثیر دارند؛ به این معنی که با افزایش سبک حمایتی مدیر و سبک ارتباطی صمیمانه معلمان، استرس حرفه ای کاهش می یابد، و با افزایش تعداد دانش آموزان و ابهام نقش، استرس حرفه ای معلمان افزایش می یابد. کلید واژه ها: منابع استرس حرفه ای، ویزگیهای نقشهای شغلی، کارآمدی تصوری معلم، سبکهای ارتباطی معلم، سبکهای مدیریتی مدیر.
اعظم خانزاده چرخاب صغری ابراهیمی قوام
این بایاننامه بر جامعه آماری 4300 نفر دانش آموزان بایه چهارم ابتدایی ناحیه یک شهر همدان در زمینه یادگیری مشارکتی که به صورت گروهی و انفرادی بود انجام شد.
مجید اصغرزاده علی اکبر سیف
این پژوهش به منظور ساخت ، استاندارد کردن و ارزشیابی پرسشنامه سنجش ویژگی های روانی متناسب با رشته های تحصیلی در دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش انجام گرفت. برای نیل به هدفهای پژوهش ابتدا با مراجعه به اسناد ، متون ، شرح وظایف و مدارک موجود و نیز نظر خواهی از صاحب نظران در قالب یک سوال کلی ، وضعیت موجود و مطلوب ویژگی های روانی متناسب با هر یک از رشته های تحصیلی دانشگاهی تعیین شد. در ادامه ،بااعمال تغییرات لازم بر اساس معیار های روان سنجی در نهایت شکل نهایی پرسشنامه در قالب یک پرسشنامه 62 سوالی در یک مقیاس 10 درجه ای تنظیم گردید. به منظور پاسخگویی به سوال های پژوهش و بررسی پایایی ، روایی و سایر ویژگی های روان سنجی مورد نیازکه لازمه ی تنظیم یک ابزار محسوب می شوند از 250 نفر از صاحب نظران ، مدیران ، استادان و فرماندهان دانشگاه های افسری و سایر مراکز مرتبط و نیز 350 نفر از دانش آموختگان دانشگاه های افسری در رشته های تحصیلی مختلف نظر خواهی به عمل آمد. تحلیل نتایج به دست آمده با استفاده از روش های آماری مقتضی برای هر یک از سوال های پژوهشی نشان داد که: پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است . پایایی آن از دیدگاه هر دو گروه صاحب نظران و دانش آموختگان با استفاده از روش های آلفای کرونباخ و بازآزمایی به ترتیب برای گروه اول 96.و81. و برای گروه دوم97.و83.به دست آمد. روایی پرسشنامه نیز از چهار طریق صوری ، محتوایی ، همزمان و افتراقی مورد بررسی قرار گرفتو نشان داده شد که به لحاظ روایی صوری شاخص های مندرج در پرسشنامه با شرح وظایف هر یک از رشته های تحصیلی مطابقت دارد، به لحاظ روایی محتوایی میانگین کل سوالات پرسشنامه بین 6.15 تا 9.09 از 10 بوده که حاکی از اهمیت سوالات و شاخص ها از دیدگاه صاحب نظران است، به لحاظ روایی افتراقی تفاوت بین میانگین های عملکرد دو گروه قوی و ضعیف در کل پرسشنامه (12.22t=) معنی دار بوده که حاکی از قدرت افتراق پرسشنامه در تمایز گذاری بین عملکرد دو گروه است و در نهایت به لحاظ روایی همزمان نیز بین نمره پرسشنامه و نمره کارایی ضریب همبستگی 37. محاسبه گردید که حاکی از معنی داری ارتباط بین عملکرد در پرسشنامه و کارایی دانش آموختگان است. پرسشنامه از ده عامل اشباع شده که این ده عامل بر روی هم 71.83 درصد کل واریانس را به خود اختصاص می دهند .عوامل شناسایی شده عبارت اند از : وظیفه مداری، هنجارپذیری ، هیجان خواهی ، تمایلات درون و برون گرایی ، عمل گرایی ، سازگاری با شرایط ،توانش های شناختی ، انتزاعی بودن و انسجام ذهنی .در نهایت مشخص گردید که برای هریک از رشته های تحصیلی یک دسته ویژگی روانی اختصاصی وجود دارد که به منظور عملکرد بهینه در آن رشته ها مورد نیاز ندو می توان از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان یکی از روش های گزینش دانشجویان برای رشته های تحصیلی مختلف استفاده کرد.واژه های کلیدی: دانشگاه های افسری ارتش، ویژگی های روانی، شخصیت،تناسب شغل و شخصیت
فرزانه ارشادی علی اکبر سیف
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): این پژوهش با تعیین میزان و نوع مطالعه و عوامل موثر بر آن در دبیران دور? راهنمایی شهر تهران و مقایس? میزان مطالع? آنها از لحاظ جنسیت، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، و سابق? کار آموزشی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش 9643 نفر بودند که از میان آنها 370 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از: (1) پرسشنامه "یادداشت زمانی تمام وقت با فواصل ثابت"، (2) پرسشنام? "سنجش عوامل موثر بر مطالعه" و (3) پرسشنام? "تعیین نوع مطالعه". داده ها به وسیل? آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t مستقل، آزمون تعقیبی شفه، و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که میانگین مطالعه در زنان 92/25 دقیقه در روز و در مردان 08/15 دقیقه در روز با میانگین کلی روزانه 20 دقیقه بود. بین میزان مطالعه معلمان زن و مرد تفاوت آماری یافت شد بدین معنی که زنان بیش از مردان به مطالعه می پردازند. همچنین بیشترین موضوع مورد مطالع? دبیران مطالب مذهبی و کمترین مورد مربوط به مطالعات فلسفی است. بین موضوع مورد مطالعه معلمان زن و مرد تفاوت آماری یافت شد. زنان بیشتر مجلات متفرقه، کتابهای روان شناسی و موضوعات مذهبی و کمتر از همه موضوعات فلسفی و ادبی را مطالعه می کنند. در مردان نیز بیشترین میزان مطالعه به موضوعات مذهبی و علمی و کمترین میزان به موضوعات فلسفی اختصاص دارد. نتایج تحلیل آماری، میان میزان مطالعه معلمان با رشته های تحصیلی و سطح تحصیلی مختلف تفاوت نشان داد، اما میان میزان مطالعه معلمان با سابقه کاری مختلف تفاوت یافت نشد. طبق پرسشنام? سنجش عوامل موثر بر مطالعه، مهم ترین عواملی که بر افزایش میزان مطالع? معلمان تاثیر می گذارد موفقیت شغلی، موفقیت تحصیلی، انگیزش پیشرفت و لذت بردن از مطالعه است و عواملی همچون کمبود وقت، عدم آگاهی، عدم امکاناتی مانند کتابخانه و استرس باعث کاهش میزان مطالعه معلمان می شود.
محمد ناصری حسن اسدزاده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر سرعت گفتار و پیش سازمان دهنده بر میزان درک شنیداری دانش آموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر مشهد در سال تحصیلی91-90انجام شد. جهت نمونه گیری در پژوهش فوق از روش خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. ابتدا یک ناحیه از مجموع 7 ناحیه آموزش و پرورش شهر مشهد ، به صورت تصادفی ساده انتخاب شد که شامل ناحیه 3 بود؛ سپس از بین مدارس راهنمایی ناحیه 3 با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، مدرسه راهنمایی خلیج فارس انتخاب گردید. سپس از این مدرسه 6 کلاس دوم راهنمایی با روش تصادفی ساده انتخاب شد و هر قسمت از 6 قسمت مطالعه بر روی یک کلاس اجرا گردید.. آزمودنی ها در سه کلاس پس از گوش دادن به محتوای متن و پیش سازمان دهنده با سرعت های متفاوت گفتاری و در سه کلاس پس از گوش دادن به محتوای متن با سرعت های متفاوت گفتاری، به سوالات طراحی شده پاسخ دادند. داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس دوراهه، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون های تعقیبی تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که سرعت های متفاوت گفتاری بر میزان درک شنیداری تفاوت معنادار ایجاد می کند، اما پیش سازمان دهنده درک شنیداری را به طور معناداری افزایش نمی دهد. همچنین اثر تعاملی سرعت گفتار و پیش سازمان دهنده بر میزان درک شنیداری تفاوت معناری ایجاد نمی کند .
ابوالقاسم شکیبا علی اکبر سیف
هدف این پژوهش تاثیر انسجام متن در سطوح خرد و کلان بر بهبود درک مطلب دانش آموزان دارای دانش قبلی کم و زیاد نسبت به موضوع است. بدین منظور،با اجرای آزمون دانش قبلی نسبت به موضوع بر روی 520 نفر از دانش آموزان سال سوم دبیرستان،تعداد 80 دانش آموز سال سوم دبیرستان که شامل19پسر و61دختر بودند به عنوان دانش آموزان دارای دانش قبلی زیاد نسبت به موضوع و80 دانش آموز سال سوم دبیرستان که شامل10پسرو70دختربودند به عنوان دانش آموزان دارای دانش قبلی کم نسبت به موضوع انتخاب شدند. هر کدام از گروههای بالا و پایین به چهار گروه 20نفری به صورت تصادفی انتخاب شدند و اعضای هر کدام از گروهها یکی از نسخه های متن را خواندند.نسخه های متن شامل انسجام خرد و کلان پایین، انسجام خرد بالا و کلان پایین، انسجام خرد پایین و کلان بالا ،وانسجام خرد و کلان بالا بودند. پس از اجرای پیش آزمون دانش آموزان به مدت 30 دقیقه متن آزمایشی را خواندند و در انتها پس آزمون درک مطلب اجرا گردید. با استفاده ار تحلیل واریانس و کوواریانس و آزمون t عملکرد درک مطلب دانش آموزان مقایسه شد و نتایج زیر به دست آمد:بین سطوح انسجام متن و سطوح دانش قبلی در نمرات درک مطلب کنش متقابل وجود دارد.همچنین نمرات درک مطلب دانش آموزانی که نسخه انسجام متن خرد و کلان بالارا خواندند بطور معناداری بالاتر ازنمره دانش آموزانی بود که نسخه انسجام خرد و کلان پایین را خواندند و بین سایر نسخه های انسجام متن در نمرات درک مطلب تفاوت معنادار مشاهده نشد. بین نمرات درک مطلب دانش آموزان دارای دانش قبلی بالا و پایین در متن انسجام خرد و کلان پایین باهم تفاوت معناداری مشاهده شد.یعنی دانش آموزان با دانش قبلی زیاد از متن با انسجام خرد و کلان پایین بهره بیشتری بردند و نمرات دانش آموزان با دانش قبلی کم در متن با انسجام خرد و کلان پایین کمتر از گروه دیگر بود.دانش آموزان با دانش قبلی کم از متن با انسجام خرد و کلان بالا بهره بیشتری بردند.در کل می توان نتیجه گرفت که برای دانش آموزان با دانش قبلی متفاوت، بایستی از متون با انسجام متفاوت بهره گرفت.
علی سعیدی علی اکبر سیف
چکیده ندارد.
آمنه عالی علی اکبر سیف
چکیده: این پژوهش به دنبال تدوین الگویی آموزشی مبتنی بر رویکرد نوشتن برای یادگیری(wtl) و موثر بر ارتقاء سطح یادگیری، تفکر تأملی، و بهبود مهارتهای نوشتاری دانشجویان بوده است. بدین منظور، با استفاده از طرح گروههای نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند: گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). تحلیل داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی، پرسشنامه? تفکر تأملی کمبر (2000)، و آزمون مهارتهای اساسی تربیتی کالیفرنیا cbest)، در دو مرحله? پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائه? 16 جلسه آموزش اجرا شد، نتایج زیر را نشان می دهد: 1- میانگین نمره? یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همه? سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. 2- میانگین نمره? تفکر تأملی دانشجویان دو گروه نوشتاری نیز در سطوح درک و فهم، تفکر بر عمل، و تفکر انتقادی بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و میانگین گروه مقاله نویسی در سطوح تفکر بر عمل و تفکر انتقادی بالاتر از گروه تکالیف کوتاه بود. 3- همچنین، افزایش معناداری در نمره? نوشتن دانشجویان دو گروه آزمایشی، به ویژه گروه مقاله نویسی، در اغلب مهارتهای نوشتاری مشاهده شد. در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را بر ارتقاء سطح یادگیری، تفکر، و مهارتهای نوشتاری دانشجویان تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه اثربخش تر است.
مظفر حقانی علی اکبر سیف
چکیده ندارد.
عاصفه احمدی کمرپشتی فرهاد جمهری
چکیده ندارد.
مریم خاکسار علی اکبر سیف
چکیده ندارد.
محسن ذوالفقار علی اکبر سیف
چکیده ندارد.
فاطمه دوکوهکی علی اکبر سیف
چکیده ندارد.
احمد سوری علی اکبر سیف
هدف پژوهش حاضر ساخت و استاندارد کردن پرسشنامه انتخاب رسته شغلی کارکنان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و ارائه یک مدل ساختاری بوده که در این راستا جامعه مورد نظر شامل کلیه کارکنان نیروی انتظامی اعم از مدیران و صاحب نظران و نقش آفرینان و نمونه تحقیق در شش رسته بوده اند که به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. به منظور ساخت ابزار مورد نظر تحقیق حاضر در سه مرحله انجام پذیرفت. در مرحله اول به مطالعه و احصاء ویژگی ها و شاخص های مورد نیاز رسته های تخصصی نیروی انتظامی بر حصب شرح وظایف آنان، مبانی نظری و تحقیقات به عمل آمده و نظرات نقش آفرینان پرداخته شد. در مرحله دوم برای بررسی پایایی و روایی پرسشنامه اولیه روی مدیران و صاحبنظران اجرا و بالاخره در مرحله سوم به منظور پاسخ به سوالات تحقیق پرسشنامه نهایی روی نمونه اصلی اجرا گردید. نتایج حاصله نشان می دهد پرسشنامه حاضر دارای روایی و پایایی قابل قبولی بوده و قادر به تمایز گذاری بین گروه قوی و ضعیف می باشد. همچنین بر اساس یافته های مذکور بین رسته های تخصصی نیروی انتظامی تفاوت وجود داشته و پرسشنامه مذکور دارای هفت عامل می باشد.