نام پژوهشگر: طاهره مقری
طاهره مقری محمد رضا فراهانی
چکیده چنگیز تا پایان عمر بر عقاید شمنی خود پایبند ماند. فرزند او اوگتای گرچه در برابر سخت گیری های جغتای نسبت به مسلمانان عکس العمل نشان می داد و تا حد امکان از آن ها طرفداری می کرد، ولی تا پایان زندگی به دین شمنی باقی ماند. گیوک به مسیحیت گرایش داشت. منگو به دین واحدی اعتقاد نداشت، گرچه مانند گیوک شمن ها را به عنوان مشاوران روحانی خود انتخاب کرده بود. پیروان همه ادیان او را از خود می دانستند. قوبیلای در چین بودایی و هلاکو در ایران مسلمان، به دین بودایی گرایش پیدا کردند. اباقا جانشین هلاکو نیز مانند پدر به بوداییان گرایش پیدا کرد. دین شمنی در این زمان پایگاه اصلی خود را به عنوان دین اصلی امپراتوری از دست داد ولی جهان بینی و انگاره های دینی قدیمی مغول به طور کامل از میان نرفت. جادوگران در این دوران هنوز جایگاه و اهمیت خود را حفظ کردند. کار مسیحیان این دوره با حمایت-هایی که از طرف زنان این دوره، همسران و مادران ایلخانان می شدند، رونق گرفت. احمد تگودار با وجود این-که مسلمان شد، نسبت به پیروان سایر ادیان به جز بوداییان رفتاری مسالمت آمیز داشت. انتخاب ارغون به جانشینی احمد، در حکم پیروزی دین بودا و یک دوره ضد اسلامی بود. یهودیان با حمایت سعدالدوله در رأس امور قرار گرفتند. مسیحیان نیز موقعیت خود را مستحکم کردند. در دوره غازان مسلمانان که به نیروی خود پی برده بودند، ایلخان را به اسلام متمایل کرده و اغلب مغولان به میل یا به زور اسلام آوردند. دین بودا دیگر جایگاه قبلی خود را از دست داد. دوران امپراتوری الجایتو، دوره ای از تصادم میان مغولان از یک سو و مسلمانان سنی و شیعه از سوی دیگر بود که این باعث تردید ایلخان در انتخاب دین بود. الجایتو ابتدا سنی حنفی، شافعی، شیعه اثنا عشری و در نهایت دوباره به تسنن گرایش پیدا کرد. ایلخان ابوسعید نیز به وسیله نزدیکان، مشاوران و مربیان خود به مبانی مذهبی اهل سنت متمایل و معتقد شد. تحقیق حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی - تحلیلی به بررسی گرایش های دینی ایلخانان مغول و تأثیر آن بر روابط ایشان با رعایایشان بپردازد. کلید واژگان : ایران، دین، اسلام، مغول، ایلخانان