نام پژوهشگر: عبداله شفیع آبادی
طیبه جزایری عبداله شفیع آبادی
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی به شیوه روایت شغلی بر کاهش مشکلات تصمیم گیری شغلی دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر کارشناسی ارشد نیمسال 3 و 4 ساکن خوابگاه دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 89 – 88 بوده. نمونه این پژوهش به این صورت انتخاب شد که، ابتدا با همکاری مسئولین خوابگاه اسامی دانشجویان ارشد ترم 3 و 4 به تعداد 83 دانشجو در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. سپس اسامی 70 دانشجو به صورت تصادفی انتخاب شد و با هماهنگی قبلی، آزمون مشکلات تصمیم گیری شغلی cddq بر روی آنها اجرا شد. 50 دانشجو که بیشترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب و به صورت نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه گواه و آزمایش قرا گرفتند در هر گروه 25 نفر. حجم نمونه در مجموع 50 نفربود. گروه آزمایش در طی 8 جلسه مشاوره ای 90 دقیقه ای تحت آموزش مشاوره به شیوه روایت درمانی قرار گرفتند و در گروه گواه مشاوره ای انجام نگرفت. پس از اختتام کار به منظور ارزیابی آنچه صورت گرفته از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. به منظور جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه مشکلات تصمیم گیری شغلی cddq(گاتی، 2001) بهره جسته شده. تجزیه و تحلیل داده ها در دو قسمت آماره های توصیفی و استنباطی تنظیم شد. بر اساس تحلیل داده ها فرضیات این پژوهش با عنوان های، الف) مشاوره شغلی با استفاده از روایت شغلی بر کاهش مشکلات تصمیم گیری شغلی دانشجویان موثراست. ب) مشاوره شغلی با استفاده از روایت شغلی بر افزایش آمادگی شغلی دانشجویان موثراست. ج) مشاوره شغلی با استفاده از روایت شغلی بر افزایش اطلاعات در تصمیم گیری شغلی دانشجویان موثراست. د) مشاوره شغلی با استفاده از روایت شغلی بر کاهش اطلاعات ناهمخوان در تصمیم گیری شغلی دانشجویان موثراست. به اثبات رسید و به این ترتیب نتایج نشان دادند که مشاوره شغلی به شیوه روایت شغلی بر کاهش مشکلات تصمیم گیری شغلی دانشجویان موثر است.
عصمت عبدالغفاری ابرقویی عبداله شفیع آبادی
هدف پژوهش، بررسی رابطه تیپ های شخصیتی و دلبستگی شغلی در معلمان زن مقطع دبیرستان شهر یزد می باشد. این پژوهش از نظر روش یک تحقیق رابطه ای می باشد. فرضیه اصلی این پژوهش عبارت بود از اینکه : بین تیپ های شخصیتی و دلبستگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن مقطع دبیرستان شهر یزد می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. به گونه ای انجام شد که ابتدا از بین 3 ناحیه شهر یزد، ناحیه 1 انتخاب و سپس از بین مدارس متوسطه دخترانه این ناحیه 5 مدرسه انتخاب شد. سپس از بین آنها 196 نفر معلم زن در این مقطع به روش تصادفی منظم انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تیپ شخصیتی مایرز بریگز((mbti و پرسشنامه دلبستگی شغلی کانونگو بود. این پرسشنامه ها از پایایی و روایی قابل قبولی برخوردار بودند و در نهایت داده ها توسط آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج این پژوهش نشان داد بین تیپ های شخصیتی و دلبستگی شغلی رابطه معناداری وجود داشت. و فرضیه اصلی پژوهش تأیید شد. به غیر از فرضیه چهارم تمام فرضیه های فرعی پژوهش تأیید شدند. بنابراین تنها بین تیپ شخصیتی قضاوتی-ادراکی و دلبستگی شغلی رابطه معناداری وجود ندارد. کلیدواژه ها: تیپ های شخصیتی ، دلبستگی شغلی.
رویا کریمی ملاطی سید صدرالدین شریعتی
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه باورهای مذهبی پدر با گرایش به اعتیاد و خودکارآمدی فرزندان پسر مقطع دبیرستان شهرستان رباط کریم بود. طرح این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژرهش را دو گروه تشکیل می داد: گروه اول تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 90-1389 و گروه دوم، پدران این دانش اموزان بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای، 150 پدر و پسر از میان مدارس متوسطه شهرستان رباط کریم انتخاب شدند. به منظور ارزیابی باورهای مذهبی پدران و گرایش به اعتیاد و خودکارآمدی پسران، به ترتیب از پرسش نامه های نگرش مذهبی خدایاری فرد، اعتیادپذیری کرد میرزا و خودکارآمدی بندورا استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از روش همبستگی ورگرسیون تک متغیری و چند متغیری با روش همزمان نشان داد که بین باورهای مذهبی پدر با خودکارآمدی رابطه معنادار مثبت وجود دارد. اما بین باورهای مذهبی پدر با گرایش به اعتیاد رابطه معنادار یافت نشد.
سیما قدرتی احمد اعتمادی
چکیده: موضوع پژوهش ارزیابی اثربخشی آموزش نظری? "گستردن و ساختن" و ترکیب آن با شعردرمانی در کاهش تعارضات ارزشی والد – فرزند در بین دختران نوجوان دبیرستانی بود. نظریه گستردن و ساختن به بررسی عواطف مثبت در افراد می پردازد.شعردرمانی نیز به تخلیه روانی افراد کمک می کند. جامعه آماری در این پژوهش، نوجوانان دختر 18-15 سال غرب شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 36 نفر از دانش آموزان یکی از دبیرستان های منطقه 2 تهران، که دارای تعارضات ارزشی با مادران خود بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل( در هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای سنجش در این پژوهش، دو پرسشنامه سلسله مراتب ارزش های شخصی و مقیاس راهبردهای تعارض بودند که دارای روایی و پایایی مناسبی می باشند. روش تحقیق به صورت نیمه تجربی بود و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. این پژوهش دارای 9 فرضیه بود: این فرضیه ها عبارتند از اینکه آموزش نظری? گستردن و ساختن و ترکیب" نظری? گستردن و ساختن با شعردرمانی" بر کاهش تعارضات ارزشی، افزایش استدلال، کاهش پرخاشگری کلامی و کاهش پرخاشگری فیزیکی موثر است. فرضی? آخر نیز به مقایس? این دو روش درمانی با یکدیگر می پرداخت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که فرض صفر در هشت فرضی? اول رد شد و در مورد فرضی? آخر فرض صفر رد نشد. آزمون تعقیبی lsd نشان داد که تفاوت تاثیر این دو روش در کاهش تعارض ارزشی والد- فرزند معنی دار نمی باشد. به طور کلی این پژوهش نشان داد آموزش نظریه گستردن و ساختن و نیز ترکیب آن با شعر درمانی باعث کاهش تعارضات ارزشی والد- فرزند، افزایش قدرت استدلال، کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی در دختران نوجوان می شود. واژه های کلیدی: نظریه گستردن و ساختن، شعردرمانی، تعارضات ارزشی ، استدلال، پرخاشگری
آسیه قره داغی قهرمانلو حسن اسدزاده
والدین در تربیت و پرورش کودک نقش والا و سرنوشت ساز دارند. رابطه پدر و مادر با یکدیگر، نوع و شیوه زندگی و متقابلاً رفتار پدر و مادر با فرزندان در افزایش یا کاهش اختلالات روانی آنان موثر است، دراین رابطه شیوه های فرزند پروری دارای نقش مهم و اثرگذار در اختلالات روانی کودکان است و شامل سبکهای تربیتی هرخانواده می باشد،همچنین کیفیت زندگی والدین و سلامتی آنان با اعمال این شیوه ها در ارتباط می باشد و همبستگی این دو می تواند در تاب آوری فرزندان تأثیر چشمگیر گذاشته و سطح تاب آوری آنان را در برابر مشکلات کاهش یا افزایش دهد.از بین کل دانش آموزان دبیرستان های منتخب که 2492 نفر می باشند، تعداد 150 نفر(75 نفر پسر و 75 نفر دختر) از بین مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه 4 دبیرستان(2 دبیرستان دخترانه و 2 دبیرستان پسرانه) انتخاب و از بین دانش آموزان دبیرستان ها و بنابر رشته تحصیلی، به عنوان حجم نمونه گزینش شده اند.نتایج نشان می دهد: بین سبک فرزند پروری مقتدرانه و تاب آوری فرزندان رابطه معناداری و مثبت بدست آمد. بین سبک فرزند پروری مستبدانه و تاب آوری فرزندان رابطه معناداری و منفی بدست آمد و بین سبک فرزند پروری سهل گیرانه و تاب آوری فرزندان رابطه معناداری و منفی بدست آمد.بین کیفیت زندگی والدین و تاب آوری فرزندان آنان رابطه معناداری بدست آمد. بین سبک های فرزند پروری والدین و عملکرد تحصیلی فرزندان آنان رابطه معناداری حاصل شد . بین سبک مقتدرانه و کیفیت زندگی رابطه معنادار و مثبت حاصل شد، هر چه سبک فرزند پروری بر پایه اقتدار باشد، کیفیت زندگی نیز بیشتر است.بین سبک فرزند پروری مستبدانه و سهل گیرانه با کیفیت زندگی رابطه منفی معنادار حاصل شد.با توجه به اینکه این رابطه منفی است، با افزایش سبک مستبدانه و سهل گیرانه، کیفیت زندگی کاهش می یابد و بالعکس.
شادی شریفی معصومه اسمعیلی
در پژوهش حاضر رویکرد نظریه مبنایی جهت ارائه الگویی مفهومی از چگونگی انتقال باور های دینی به فرزندان در خانواده های مذهبی به خدمت گرفته شد.تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با خانواده های مذهبی نشان دادمقابله با عوامل تهدید کننده دینداری در قلب فعالیت های والدین جهت انتقال باور های دینی به فرزندان قرار دارد. والدین به منظور مقابله با این تهدیدات به "مدیریت شرایط می پردازند.در زمینه اول که فرزندان در نیمه اول نوجوانی قرار دارند ارزیابی های والدین حاکی از نفوذ زیاد آنها بر فرزندان در مقابل تهدیدات اجتماعی است.آنها با استفاده از شیوه های کنترلی به مدیریت شرایط می پردازند فعالیت های آنها در این زمینه نوعی سرمایه گذاری دینی محسوب می شود. در زمینه دوم که فرزندان در نیمه دوم نوجوانی قرار دارند نفوذ والدین بر فرزندان کاهش می یابد در این زمینه مدیریت شرایط با استفاده از شیوه های تعاملی از جمله گفتگو های دوجانبه با فرزندان صورت می گیرد.بهره گیری از سیستم های حمایتی خارج از خانواده به تسهیل جریان انتقال کمک می کند.مدیریت شرایط پیامد های مثبتی برای والدین وفرزندان به دنبال دارد.
صدیقه احمدی مسعود آذربایجانی
در این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی برطرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی(ant) به زنان بر کاهش تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان دارای تعارض زناشویی شهرداری منطقه 12 تهران می باشند. برای انتخاب نمونه ، از بین داوطلبین، 39 خانم که در پرسشنامه تعارضات زناشویی، بالاترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گره آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. متغیرها نیز به صورت تصادفی در گروهها اعمال شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده mcq-r ثنایی، ترابی و بوستانی پور(1385) می باشد. در این پژوهش از طرح نیمه آزمایشی سه بار اندازه گیری مکرر برای دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه استفاده شده است. پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایشی و کنترل، مداخلات آزمایشی برای دو گروه، به مدت 14جلسه 120 دقیقه ای و یکبار در هفته اجرا شد. پس از اتمام برنامه آموزشی از هرسه گروه پس آزمون و سپس پیگیری به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک متغیره و چند متغیره برای طرح مختلط استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی برطرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی(ant ) اثر بخشی معناداری بر کاهش تعارضات زناشویی داشته است. همچنین تحلیل ها نشان داد بین دو روش آموزش مبتنی بر طرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی (ant) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که آموزش مبتنی بر طرح معنویت درمانی با رویکرد دینی، اثربخشی بیشتری نسبت به آموزش مبتنی بر رویکرد ant برکاهش تعارضات زناشویی داشته است. نتایج پیگیری نمرات دو گروه پس از دو ماه ، حاکی از ماندگاری اثر مداخلات بود. واژگان کلیدی: طرح معنویت درمانی با رویکرد دینی، درمان روایت دلبستگی(ant)، تعارضات زناشویی
نفیسه احمدی علی دلاور
این پژوهش با هدف تعیین رابطه ی بین راهبردهای رویارویی و استرس شغلی مدیران مدارس آموزش و پرورش استان قم به اجرا در آمد.روش پژوهش از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس استان قم در سال تحصیلی 91-90 بودند. نمونه پژوهش شامل 228 مدیر بود که از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: 1-پرسشنامه راهبردهای رویارویی اندلر و پارکر 2-پرسشنامه استرس شغلی 3- پرسشنامه توصیف شغل. داده ها به روش همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج تحلیل های رگرسیونی با اطمینان 99 درصد نشان داد که: استرس شغلی و راهبرد رویارویی مساله مدار همراه با راهبرد رویارویی اجتناب مدار توان پیش بینی تغییرات واریانس خشنودی شغلی را دارد. متغیر راهبرد رویارویی اجتناب مدار توان پیش بینی تغییرات واریانس خشنودی شغلی را ندارد، و متغیر راهبرد رویارویی هیجان مدار و مسئله مدار توان پیش بینی تغییرات واریانس خشنودی شغلی را دارند. همچنین استرس شغلی توان پیش بینی تغییرات واریانس خشنودی شغلی را دارد و متغیرراهبرد رویارویی مساله مدار توان پیش بینی تغییرات واریانس استرس شغلی را دارد بقیه مولفه ها، متغیرراهبرد رویارویی هیجان مدار و راهبرد رویارویی اجتنابی مدار توان پیش بینی تغییرات واریانس استرس شغلی را نداشتند.
سمیرا مظفری چقامارانی عبداله شفیع آبادی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری با مسئولیت پذیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه شهرستان کنگاور بوده است. روش پژوهش همبستگی بوده، جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه شهرستان کنگاور بود که از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب نمونه استفاده شد. وازدوپرسشنامه: مقیاس تاب اوری کانر و دیویدسون برای سنجش تاب اوری و از پرسشنامه مسئولیت پذیری(re) برای سنجش مسئولیت پذیری و معدل برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های همبستگی ورگرسیون استفاده شد که نتایج پژوهش نشان داد بین مسئولیت پذیری و تاب آوری رابطه معناداری در سطح01/0 وجود داشت، همچنین بین تاب آوری وپیشرفت تحصیلی رابطه معناداری درسطح01/0 وجود داشت ودرنهایت نیز نتیجه تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که هردومتغیر تاب آوری ومسئولیت پذیری توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را داشتند که هردو متغیر باهم47? ازتغییرات پیشرفت تحصیلی را تبیین کردند، یعنی فرضیه سوم هم تایید شده و هردو متغیرتاب آوری و مسئولیت پذیری قدرت پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند. بنابراین با افزایش میزان تاب آوری و مسئولیت پذیری دانش آموزان بهتر می توانند به اهداف آموزش و پرورش دست یابند. کلیدواژه: تاب آوری، مسئولیت پذیری وپیشرفت تحصیلی
زهرا اسدی الموتی مهدی زارع بهرام آبادی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مشاوره حرفه ای مبتنی بر الگوی سوپر بر بلوغ شغلی و خود کارآمدی دانش آموزان هنرستان های دخترانه شهر قزوین بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود.با روش نمونه گیری خوشه ای یکی از هنرستان های منطقه دو آموزش وپرورش قزوین انتخاب شدودانش آموزان پایه سوم به وسیله پرسش نامه رشد مسیر شغلی کوتاه شده توسط پاتون و کرید(2004)،از لحاظ بلوغ شغلی و پرسش نامه خود کارآمدی شرر برای سنجش توانمندی آنان در انجام موفقیت آمیز یک کار مورد آزمون قرار گرفتند.از تعداد کل 132نفرآزمودنی30، نفر که نمره پایینی در مقیاس مسیررشدشغلی به دست آورده بودند به طور تصادفی انتخاب ودر دو گروه آزما یش وگواه قرار گرفتند.برای گروه آزمایش یازده جلسه مشاوره حرفه ای مبتنی برالگوی سوپر اجرا شد.پس از اجرای جلسات پس آزمون درمورد هر دو گروه اجرا شد با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل اطلاعات انجام قرار گرفت در نهایت نتایج نشان داد این مدل بر بلوغ شغلی دانش آ موزان موثر بوده است. این تاثیر در زیر مقیاس های طرح ریزی بلوغ شغلی ومکاشفه بلوغ شغلی وترکیب این دومقیاس با عنوان نگرش بلوغ رشدشغلی موثر بود؛ اما در زیر مقیاس های اطلاعات دنیای کار وتصمیم گیری بلوغ حرفه ای تاثیر معنا داری نداشت ؛ درحالی که این تاثیر در مقیاس ترکیبی این دومقیاس به عنوان دانش بلوغ رشد شغلی تاثیر داشت با این حال در بررسی متغییر خودکارآمدی اثر بخشی این مدل تایید نشد.
یوسف جمالی سید محمد کلانتر کوشه
هدف: پژوهش حاضر به دنبال برازش مدل رضایت شغلی بر اساس سبک زندگی اسلامی، سازگاری زناشویی و جنسیت در معلمانشهرستان شهریار بوده است.روش:پژوهش حاضر از جمله پژوهش های غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است اما با توجه به ماهیت فرضیه ها می توان تحقیق را همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (sem) دانست. به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ایشامل 200 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان شهریار به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (100 مرد و 100 زن) انتخاب شدند که پس از اجرا 166 پرسشنامه جمع آوری شد.ابزارهای مورد استفاده جهت دستیابی به هدف های پژوهش عبارت بودند از:پرسشنامه سازگاری زناشویی زن و شوهر (das)، فرم بلند پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی(ilst)و مقیاس رضایت شغلی دانت. جهت تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و نیز از شاخص های آمار استنباطی تحلیل مسیر استفاده شد. مدل فرضی ارائه شده به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارایموس مورد آزمون قرار گرفت.فرضیه های این پژوهش عبارتنداز: 1)مدل رضایت شغلی بر اساس سبک زندگی اسلامی، سازگاری زناشویی و نقش تعدیل کننده جنسیت از برازشی مناسب برخوردار است؛ 2) در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و رضایت شغلی جنسیت نقش تعدیل کننده دارد؛ 3)در رابطه بین سازگاری زناشویی و رضایت شغلی جنسیت نقش تعدیل کننده دارد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل فرضی اولیه در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار نیست و نیاز به اصلاح دارد. پس از انجام اصلاح هایانجام شدهشاخص های برازش مدل از وضعیت مطلوبی برخوردار شدند. نتایج نشان داد سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم و مثبتیبر رضایت شغلی دارد وجنسیت نیز در رابطه بین رضایت شغلی با سبک زندگی اسلامی نقش تعدیل کننده دارد. همچنین مشاهده شد بین سازگاری زناشویی و رضایت شغلی رابطه ای وجود ندارد. نتیجه گیری:سبک زندگی اسلامی قواعد مناسبی برای رشد فرد و بهتر زیستن او فراهم می کند، افراد می توانند با بکارگیری این قواعد، خشنودی بیشتری را در ابعاد مختلف زندگی از جمله شغل خود تجربه کنند.
ابراهیم نامنی عبداله شفیع آبادی
امروزه اعتیاد یک مشکل سلامتی بهداشت عمومی در سراسر جهان و در تمام کشورها محسوب می شود. در میان راهبردهای خاص برای درمان اختلال سوء مصرف مواد، خانواده درمانی توجه زیادی را در تحقیقات به خود جلب کرده است. با استفاده از خانواده درمانی، اثر گذاری سایر رویکردها افزایش می یابد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار- ساختاری در درمان (قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و افزایش عملکرد خانواده می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مردهای متاهل وابسته به مواد سنین 20 تا 50 سال می باشد که در زمستان 1391 به خانه سلامت زیبا دشت در منطقه 22 شهر تهران مراجعه کرده اند. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. از بین افراد متاهل وابسته به مواد، تعداد 30 مرد متاهل به صورت نمونه در دسترس انتخاب شد و بعد از همتاسازی، در دو گروه آزمایش (15 مرد متاهل) و کنترل (15 مرد متاهل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه دموگرافیک، آزمایش اعتیاد و ابزار سنجش خانواده استفاده شد. روایی و پایایی آزمایش اعتیاد و ابزار سنجش خانواده در مطالعات متعدد به تأیید رسیده است. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس الگوی درمانی (خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری) در طی 12 جلسه (5/1 ساعت) به صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان 12 هفته، پس آزمون و پی گیری6 ماهه گرفته شد. برای تحلیل نتایج از آزمون آماری مجذور کای (x2) و تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکووا) استفاده شد. نتایج نشان داد که خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در درمان (قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و همچنین افزایش عملکرد کلی خانواده (p<0/0001) موثر است. این مداخله توانست به طور معناداری باعث قطع مصرف در افراد وابسته به مواد و همچنین پیشگیری از عود آن شود و به میزان قابل ملاحظه ای عملکرد کلی خانواده را افزایش دهد. خانواده درمانی یکی از ابزارهای مهم و محوری در درمان (قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد محسوب می شود. این مطالعه نشان داد که در درمان (قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و همچنین افزایش عملکرد کلی خانواده، رویکردهای ترکیبی از جمله خانواده درمانی راه حل مدار- ساختاری، نسبت به رویکردهای منفرد، اثربخشی بیشتری دارد. کلیدواژه ها: خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری، عملکرد خانواده، مصرف مواد
احمد طاهری فرد عباس آریا
چکیده ندارد.
زهرا فضلی خلف عبداله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
اشرف الملوک کامرانی عبداله شفیع آبادی
چکیده ندارد.