نام پژوهشگر: آناهیتا خدابخشی کولایی
حسین شاقلانی لور علی اکبر سلیمانی
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ساختار قدرت در خانواده، کیفیت رابطه ولی- فرزندی و سبک های هویت در نوجوانان بزهکار و غیر بزهکار شهر تهران انجام شد. روش: نمونه های این پژوهش 80 نفر از دانش آموزان متوسطه 15 تا 18 ساله شهر تهران و 80 نفر از نوجوانان 15 تا 18 ساله مراکز اصلاح و تربیت تهران به همراه مادران آنها بود. ابزارهای اجرای پژوهش عبارت بودنداز: پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده(سعیدیان،1382)، مقیاس رابطه ولی-فرزندی(فاین و همکاران،1983) و پرسشنامه سبک های هویت وایت و همکاران(1998). در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از آزمون لون، آزمونt استودنت، و از آزمون خی دو استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ساختار قدرت در خانواده و مقیاس های آن در بین خانواده های دارای نوجوانان بزهکار و غیر بزهکار تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0> p). بین کیفیت رابطه مادر با فرزند در نوجوانان بزهکار و غیر بزهکار تفاوت معنی داری مشاهده نشد؛ ولی بین کیفیت رابطه پدر با فرزند در نوجوانان بزهکار و غیر بزهکار تفاوت معناداری بدست آمد(005/0> p). بین کیفیت رابطه پدر و مادر در نوجوانان بزهکار تفاوت وجود دارد(001/0> p)، ولی بین کیفیت رابطه پدر و مادر در نوجوانان غیربزهکار تفاوتی دیده نشد. همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های هویت در نوجوانان بزهکار و غیر بزهکار تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0> p) . نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که تصمیم گیری های زوجین در خانواده نوجوان غیر بزهکار در بیشتر امور مشترکاً انجام می گیرد ولی در خانواده های دارای نوجوان بزهکار بیشتر تصمیمات به تنهایی توسط یکی از زوجیـن گرفته می شود و در این نوع خانواده ها نوعی عدم تعادل ســاختار قدرت مشاهده می شود. علاوه برآن کیفیت رابطه با پدر نقش محافظ قوی در برابر بزهکاری پسران دارد و همچنین نوجوانان بزهکار بیشتر از سبک هویت سردرگم-اجتنابی و نوجوانان غیر بزهکار بیشتر از سبک هویت اطلاعاتی استفاده می کنند. واژگان کلیدی: ساختار قدرت در خانواده، کیفیت رابطه ولی-فرزندی، سبک های هویت، بزهکار، غیر بزهکار
نیلوفر باصری صالحی آناهیتا خدابخشی کولایی
هدف این پژوهش مقایسه مولفههای طرحوارههای شناختی ناسازگار، باورهای غیر منطقی و مهارتهای ارتباطی رادر دو گروه نوجوان پرورشگاهی و نوجوان عادی بود. در این مطالعه علی- مقایسهای 116 نوجوان دختر (56 نفر نوجوان پرورشگاهی و 60 نفر نوجوان عادی) بین سنین 12 تا 18 سال به روش نمونه گیری در دسترس برای نوجوانان عادی و روش نمونه گیری هدفمند برای نوجوانان پرورشگاهی انتخاب شدند و پرسشنامههای طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه، پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز و آزمون مهارتهای ارتباطی کوئین دام نسخه تجدید نظر شده را که از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردارند تکمیل کردند. سپس دادههای به دست آمده با روش های آمار توصیفی ( میانگین انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و آزمون t مستقل ) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه در نمره کلی طرحوارههای ناسازگار اولیه و خرده مقیاسهای محرومیت هیجانی، رهاشدگی/ بی ثباتی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، شکست، وابستگی/ بیکفایتی، آسیب پذیری نسبت به خود و اطاعت در سطح 01/0p< تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که میانگین نمرات نوجوانان پرورشگاهی بیشتر از نوجوانان عادی بود. در نمره کلی باورهای غیر منطقی و مهارتهای ارتباطی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. تنها در خرده مقیاس قاطعیت در مولفه مهارتهای ارتباطی تفاوت معنادار بود. جهت تفاوت به گونه ای بود که سطح متغیر در نوجوانان پرورشگاهی بیشتر از نوجوانان عادی بود. براساس نتایج به دست آمده فراهم کردن شرایطی مناسب در دوره کودکی جهت ارضای نیازهای اساسی کودکان که ریشه های تحولی طرحواره های ناسازگار هستند از جمله دلبستگی ایمن به خصوص برای کودکان پرورشگاهی که از محیط امن و با ثبات خانواده محرومند، برای رشد بهتر و موفقیت و پیشگیری از مشکلات روانشناختی در کودکان پرورشگاهی پیشنهاد می شود.
محمد خلجی رسول روشن
هدف : هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به اعتیاد از طریق حساسیت اضطرابی ، خودتنظیمی هیجانی و تمایز یافتگی خود در دانشجویان دانشگاه های تهران است. روش : برای انجام پژوهش از میان تمامی دانشگاه های شهر تهران چهار دانشگاه به صورت تصادفی انتخاب شد و از دانشجویان این دانشگاها به روش نمونه گیری در دسترس 331 نفر انتخاب شدند .این پژوهش یک پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی می باشد که با توضیع چهار پرسش نامه ، مقیاس حساسیت اضطرابی ریس و همکاران (asi) ، مقیاس راهبردهای خودتنظیمی هیجانی مارس ، مقیاس تمایزیافتگی خود اسکوورن و فریدلندر (dsi-r) و مقیاس گرایش به اعتیاد وید و بویچر(aps) بین نمونه ها به بررسی هدف پژوهشی پرداخته است. برای تجزیه وتحلیل آماری از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای آماری spss و lisrel استفاده شده است. یافته ها : حساسیت اضطرابی و یکی از مولفه های آن یعنی " ترس از نداشتن کنترل شناختی " به ترتیب به اندازه 8/5 و 4/7 درصد ، همچنین یکی از مولفه های خودتنظیمی هیجانی که همان " افزایش خلق مثبت " باشد به اندازه 3/2 درصد و همچنین سه مولفه از چهار مولفه ی تمایز یافتگی خود که عبارت از "واکنش عاطفی "، "جدایی عاطفی"و "موضع من" ؛جمعا به اندازه 1/16 درصد و در مجموع همه مولفه ها باهم 21 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد را پیش بینی کردند. نتیجه گیری : گرایش به اعتیاد سازه چند بعدی و پیچیده ای است که لازم است در کنار نتایج پژوهش حاضر از نتایج پژوهش های مشابه یا متغیرهای دیگر برای پیش بینی آن استفاده کرد ، تا در نهایت با تکیه بر اینها بتوان در بعد پیشگیری و درمان اعتیاد گام های موثرتری برداشت.
هاجر باقرصاد آناهیتا خدابخشی کولایی
مقدمه: پژوهش های متعددی در زمینه بار روانی و ابراز هیجان انجام شده است و نتایج نشان داده اند که ،داشتن کودک دارای نیازهای ویژه باعث فشارهای روانشناختی می شود. هدف:در این پژوهش ابراز هیجان و بار روانی در مادرانی که دارای کودکان با مشکلات گفتاری بودند با مادرانی که دارای کودکان بدون مشکلات گفتاری بودند مقایسه شد. روش:به این منظور تعداد50 نفر از مادران دارای کودکان با مشکلات گفتاری و تعداد 50 نفر از مادران دارای کودکان بدون مشکلات گفتاری به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در متغیرهای سن فرزند،سن مادر،تحصیلات مادر و وضعیت تاهل با همدیگر همتا سازی گروهی شدند و به سوالات پرسشنامه ابراز هیجانی به کودک و بار روانی پاسخ دادند.به منظور تحلیل داده های پژوهش از آمار توصیفی(فراوانی ،میانگین ،انحراف معیار) و آمار استنباطی(tاستیودنت(مستقل)و ضریب همبستگی اسپیرمن) استفاده شده است. یافته ها: تفاوت معناداری بین ابراز هیجان در دو گروه مادران با و بدون مشکلات گفتاری به دست نیامد. در متغیر بار روانی تفاوت معناداری بین دو گروه از مادران گزارش گردید.همچنین بین ابراز هیجان و بار روانی در مادران دارای کودکان با مشکل گفتاری ارتباط مثبت معناداری به دست آمد در حالی که این یافته در مادران دارای کودکان بدون مشکل گزارش نگردید. نتیجه گیری:با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد که، مولفه های روانشناختی بارروانی و ابراز هیجان می توانند از عوامل تاثیرگذار در خانواده های دارای کودکان با مشکلات گفتاری باشند
اسیه عرب ورامین آناهیتا خدابخشی کولایی
چکیده مقدمه و هدف : با به دنیا آمدن کودک، والدین به تدریج با دنیای واقعی و رخدادهای ناشی از آن آشنا می شوند . تولد هر کودک با نیاز های ویژه مشکلات متعددی را برای والدین به همراه دارد . در سال های اخیر پژوهش های زیادی نقش ابراز هیجان را در عود اختلالات روان پزشکی بررسی کرده اند . همچنین می توان انتظار داشت که مراقبت از یک بیمار مزمن که ممکن است اختلالات رفتاری جدی نیز داشته باشد، باعث فرسودگی مزمن در مراقبان وی گردد، در این راستا هدف ازاین پژوهش تعیین اثر بخشی برنامه آموزش والدین کازلوف بر ابراز هیجان و بار روانی مادران دارای کودک اوتیستیک می باشد. روش : مطالعه حاضر به روش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون می باشد.30 نفر مادر دارای کودک اوتیستیک ،به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند . سپس گروه آزمایش طی 12جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزشی والدین کازلوف را دریافت کردند .داده ها از طریق مقیاس بار روانی پای و کوپر و پرسشنامه ابراز هیجان به کودک احدی و همکاران جمع آوری ونتایج از طریق روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان دادند که ؛ ابراز هیجانات مثبت در مادرانی که مداخله آموزشی کازلوف را دریافت کردند، نسبت به گروه کنترل افزایش یافت و همچنین ، در ابراز هیجانات منفی و بار روانی این گروه از مادران در مقایسه با گروه کنترل ، کاهش معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: برنامه آموزشی والدین کازلوف به منظور افزایش هیجانات مثبت و کاهش هیجانات منفی و بار روانی ، در نمونه مادران کودکان اوتیستیک موثر بوده و این امر می تواند به بهبود کیفیت زندگی و رابطه ولی – فرزندی مادران دارای کودک اوتیسم یاری برساند . کلید واژه ها: برنامه آموزشی کازلوف/ ابراز هیجان/ بار روانی/ مادران/ اوتیسم
مسعود نیکفرد احمد اعتمادی
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نقشهای جنسیتی آندروژن ، زنانه ومردانه از نظر منبع کنترل درونی و بیرونی وحرمت نفس می باشد.