نام پژوهشگر: شادی نیک رفعت
شادی نیک رفعت سید محسن هاشمی
پایان نامه ی پیش رو با عنوان بررسی تکونی ساختار تولید سینمایی در ایران از ابتدا تا 1357 در ایران با استفاده از تئوریِ میدان پیر بوردیو برآمده از کوششی ست در راستای تبیین وضعیت سینما با ترسیمِ شرایط اجتماعی و فردی مختلفی که در جهت گیری های آن موثر بوده اند. این شرایط موثر و چگونگیِ تاثیرِ آنها در چارچوب نظریِ میدان های اجتماعی پیر بوردیو صورت بندی شده است. مبانیِ این تئوری با توسل به سرچشمه های آن در نظریه میدان های فیزیکی و روانی به دست داده می شود و این بازجستنِ سرمنشا ها زمینه ی نظری، فهم منسجم و تشریح مبسوط آن را در قالب نظریه کنش و رابطه ی دیالکتیکی میان مفاهیم تازه ایی مانند منش و میدان را ممکن می سازد. در سایه ی این تبیینِ مبانی، نگرش راهبردیِ پایان نامه ی حاضر با تدقیق در مفاهیم منش زیبایی شناسانه و میدان تولید فرهنگی شکل گرفته اند و در بخش روش شناسی نیز ساختارگرایی تکوینی شیوه ی کار را فرادید میاورد. این چارچوب ترتیب داده شده، زمینه ی لازم را برای بازبینی شرایط میدان تولید سینمایی در ایران پیش رو می نهد: با پی گرفتنِ فرایند طولانیِ تمایز در ایران و نوسازی ثانویه در دهه سی و چهل می توان شاهد شکل گیریِ نخستین حضورهای میدان تولید سینمایی در ایران بود. نقد سینمایی به منزله شاخص زبان میدان با حضور کسانی مانند طغرل افشار، هوشنگ کاووسی و فرخ غفاری نخستین طلیعه های شکل گیریِ میدان را نشان می دهد. پی آیند مدرنیته در دوران پهلوی نخست، با استقرار دوباره ی تمایز در میدان قدرت در اوائل دهه سی، ساختار تولید سینمایی در ایران، ابتدا با اقبال عمومی به قطب وابسته و بعد از آن با رشد تدریجیِ قطب ناب شکل می گیرد. قطب تولید وابسته را می توان در قامتِ فیلم فارسی های متداول آنزمان دید. از سینماگرانِ قطب وابسته می توان به اسماعیل کوشان، سیامک یاسمی و مسعود کیمیایی اشاره نمود. در مقابل، قطب تولید مستقل نیز با وفاداری به قواعد سینمای ناب متجلی می شود و در آثار کسانی مانند ابراهیم گلستان، ناصر تقوایی و سهراب شهید ثالث پدیدار است. البته بایست در شروع این حرکت از کسانی مانند فریدون رهنما و فرخ غفاری که در جایی میان این دو قطب قرار گرفتند، نام برد. در این پایان نامه بیشترین تاکید بر مسیر زندگی و منش زیبایی شناسانه ابراهیم گلستان صورت گرفته است. سیرِ تحولاتِ فردی و منش زیبایی شناسانه ی گلستان در میدانِ تولید سینمایی با این طرحِ نظری قابل فهم است. این سیر را می توان در دیالکتیک با میدانِ قدرت و تولید فرهنگی به دو دوره تقسیم کرد، حاصل دوره ی نخست که به سال 1346 ختم می شود خشت و آینه است، سال هایی که شاهد تمایز و استقلال نسبی میدان سینمایی هستیم. و حاصل دوره ی دوم که پس از بازگشت وی به ایران آغاز و به سال 1356 ختم می شود، فیلم اسرار گنج دره جنی است که میدانِ سینمایی تحت سیطره ی میدان قدرت درآمده است. آخرین بخش این پایان نامه، تحلیل تفسیریِ فیلم خشت و آینه در پرتوی این نظریه است. در این بخش مسیر زندگیِ شخصیت تاجی در فیلم خشت و آینه با مسیر زندگی گلستان در میدان تولید سینمایی تطبیق داده می شود تا تطابق ساختاریِ این دو در میدان های محاط بر آنها روشن شود.