نام پژوهشگر: ضیا الدین موسوی
ضیا الدین موسوی حیدر امیران
فن آوری اطلاعات یک ابزار حیاتی برای سازمان ها در کسب مزیت رقابتی می باشد. مطالعات نشان داده است که دلیل شکست شرکت ها در کسب این مزیت رقابتی، همسو نبودن استراتژی فن آوری اطلاعات با استراتژی کسب و کار شرکت ها می باشد. با توجه به اهمیت مسئله ی بررسی هم راستایی استراتژ های کسب و کار و فن آوری اطلاعات، در این پژوهش به این امر پرداخته می شود که چگونه با استفاده از مدل های توسعه داده شده از نظریات ونکاترمن، می توان به بررسی، اندازه گیری و تبیین هم راستایی دو استراتژی ذکرشده پرداخت. در پژوهش حاضر با رویکردی استراتژیک، به هم راستایی پرداخته شده است. این تحقیق به دنبال مشخص نمودن میزان هم پوشانی نتایج به کارگیری استراتژی های کسب و کار و فن آوری اطلاعات می باشد. همچنین به منظور تحقق هدف تحقیق در چارچوبی نظام مند، از دیدگاه کوواریانس به هم راستایی ارائه شده توسط ونکاترمن استفاده می شود. این پژوهش، از نظر هدف تحقیق، کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران ارشد و مدیران و کارشناسان فن آوری اطلاعات گروه پیشگامان کویر یزد می باشد. نتایج نشان داده است که استراتژی it در گروه پیشگامان وضعیت مناسبی داشت و مهم ترین متغیر در تعیین میزان هم راستایی استراتژیک بود. این نتیجه حاکی از این مسئله است که وضعیت مناسب از چگونگی پشتیبانی فناوری از تقاضای سازمان برای اطلاعات و سیستم ها در گروه پیشگامان کویر وجود دارد. ساختارit و کسب و کار در گروه پیشگامان کویر وضعیت مناسبی نداشتند. این نتیجه در مورد ساختار کسب و کار به معنی بالا بودن سطح تخصص، تفکیک عمودی، رسمیت، تمرکزگزایی و حرفه ای گرایی است. در مورد ساختار it نیز می توان گفت که فرایندها و مهارت های مدیریتی با هدف به وجود آوردن معماری فناوری اطلاعات و کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان به طور کارا و اثر بخش در گروه پیشگامان کویر صورت نپذیرفته است. استراتژی کسب و کار وضعیت نسبتا مناسبی داشت. این نتیجه شاید به دلیل برنامه ریزی های جدید شرکت برای مقابله با رقبا به دست آمده باشد. شایان توجه است که این متغیر، رتبه دوم در تعیین میزان هم راستایی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار را دارا بود. هم راستایی استراتژیک در این پژوهش، برخلاف برخی از دیدگاه های دوگانه که به وجود و یا عدم وجود هم راستایی تاکید می ورزند، متغیری با چند سطح بود. بدین معنی که به دنبال بررسی میزان هم راستایی هر چند اندک در گروه پیشگامان کویر بود. بنا به این گفته ها و نتایج تحقیق، میزان هم راستایی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار پایین به دست آمد. به طور کلی می توان گفت این نتیجه حاکی از ضعیف بودن سازمان در بهره گیری مناسب از فناوری اطلاعات در ارتقای کسب و کار خود است. شایان توجه است که این مسئله ممکن است از گستردگی فعالیت های گروه پیشگامان کویر ناشی شده و همراستا نمودن این استراتژی ها در چنین گروه گسترده ای، دشوار بوده باشد.