نام پژوهشگر: محمد کورش نیا
محمد کورش نیا فرهاد مهندس پور
کتاب ها و رساله های بسیاری درباره ی فن نمایشنامه نویسی و تکنیک های مختلف نگارش نمایشنامه نگاشته شده و می شود. موضوع این تحقیق مربوط به یکی از این تکنیک ها است که به نظر نگارنده بسیار مهم بوده و در عین حال در میان نمایشنامه نویسان ایرانی چندان به آن توجه نشده است. زمان دراماتیک و تاثیر آن در ایجاد کنش نمایشی مسئله ایست که از زمان ارسطو - بعنوان اولین نظریه پرداز تاریخ تئاترکه ما می شناسیم- توجه ویژه ای به آن شده و تا بحال نیز در این مورد صحبت های بسیاری شده است. این مسئله در نگارش نمایشنامه بسیار مهم بوده و توجه یا عدم توجه به آن می تواند سرنوشت نه فقط یک نمایشنامه بلکه یک جریان نمایشنامه نویسی را تغییر دهد. بسیاری از اهالی تئاتر ایران همیشه این سوال را از خود می پرسند که چرا با وجود کوشش های صد ساله ی ایرانیان در حیطه ی نمایشنامه نویسی، حتی یکی از آنها به زبان های دیگر ترجمه نشده و در کشور های دیگر اجرا نمی شود. آیا این مسئله به ناشناخته بودن آثار نمایشی ایرانی برمی گردد یا ضعف متون دراماتیک ما؟ به نظر می رسد پاسخ به مورد اول مربوط نمی شود. چرا که هر ساله نمایش های متنوعی از ایران به کشور های مختلف رفته تئاتر ایران را به جهان معرفی می کنند. پس خارجیان نمایش ایران را می شناسند ولی چرا نمایشنامه هایمان مورد توجه قرار نمی گیرند؟ آنگونه که نمایشنامه های بسیاری از نویسنده های کشور های نه چندان مطرح در دنیای نمایش دیده می شوند. مگر سوییس قدمت و سابقه ی زیادی در تاریخ تئاتر دارد که ماکس فریش و فردریش دورنمات از آنجا نمایشنامه به دنیا صادر می کنند و یا تئاتر شیلی چقدر در دنیا مطرح است که نمایشنامه های آریل دورفمان از آنجا به ایران می رسند. به این نام ها یوکیو میشیما از ژاپن، مارتین مک دوناف از ایرلند و بسیاری از نمایشنامه نویسان مطرح از کشور های نه چندان مطرح در دنیای نمایش را نیز می توان اضافه کرد. لازم به ذکر است، ترجمه های اندکی که از نمایشنامه های ایرانی به زبان های اروپایی شده همگی توسط هموطنان عزیز و نه به دست اهالی تئاتر کشور های دیگر صورت گرفته است. اگر این فرض را بپذیریم که علت بی توجهی به نمایشنامه های ایرانی مربوط به خود آنهاست، حال این پرسش پیش می آید که چه نقصانی در این نمایشنامه ها وجود دارد؟ آیا ایراد در مضامینی است که این نمایشنامه ها به آنها می پردازند یا تکنیک نمایشنامه نویسی آنها دچار مشکل است؟ در این مورد نیز به نظر می رسد که ایراد به مضامین نمایشنامه های ایرانی بر نمی گردد. بسیاری از نمایشنامه های مطرح دنیا را سراغ داریم که با محتوی بسیار ساده و حتی تکراری سرتاسر دنیا را گشته اند و مورد توجه قرار گرفته اند. متاسفانه تکنیک و فن چندان در جریان نگارش متون نمایشی ما جایگاهی ندارد و ارتباط مخاطب ایرانی با نمایشنامه هایمان بیشتر مربوط به مضامین و سوژه های آن است تا شیوه ی انتقال مطالب. در این تحقیق سعی بر آن است تا تاثیر زمان دراماتیک را به عنوان یکی از ابزارهای فن نمایشنامه نویسی در ایجاد کنش دراماتیک مشخص سازیم و نشان دهیم این مسئله در میان نمایشنامه های معاصر ایرانی چه جایگاهی دارد.