نام پژوهشگر: بهنام رستمی
بهنام رستمی محمد مهدی رشیدی
جریان لایه-مرزی روی صفحه ی پیوسته ی متحرک نوع مهمی از جریان است که در تعداد زیادی از فرایندهای مهندسی به کار می رود. ریخته گری آیرودینامیک صفحات پلاستیکی، خنک سازی صفحات فلزی در حمام خنک کن، رشد کریستالی، متالورژی، لایه-مرزی در امتداد فیلم مایع در فرایند تقطیر و صفحه ی پلیمری که به صورت پیوسته تحت ریخته گری تحت فشار قرار گرفته است، کاربردهای عملی از صفحه ی متحرک هستند. در این پژوهش، تأثیرات نیروی شناوری بر جریان لایه-مرزی سیال ویسکوالاستیک در حضور میدان مغناطیسی عمودی در حالت دو بعدی در شرایط و فرضیات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. تأثیرات تابش، چشمه/چاه حرارتی، دیوار و محیط متخلخل، اتلافات لزج در جریان انتقال حرارت آزاد روی صفحات گسترش یافته، وجود جریان نقطه سکون در حالت جابجایی ترکیبی، وجود اثرات سورت و دوفور در حالت انتقال جرم، جریان روی گوه، جریان حول استوانه ی دایروی قائم، جریان انتقال حرارت ترکیبی روی سیلندر استوانه ای افقی با شرایط مرزی سرعت لغزشی و پرش دمایی فرضیاتی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزیی (معادلات پیوستگی، اندازه حرکت، انرژی و انتقال جرم) در مختصات دکارتی و استوانه ای متناسب با نوع مسئله استخراج شده و با استفاده از حل های تشابهی مناسب به شکل معادلات دیفرانسیل معمولی تبدیل شده اند. معادلات تبدیل یافته تحت شرایط مرزی متناسب، با استفاده از روش آنالیز هموتوپی حل شده اند. همچنین، مقایسه ای بین نتایج به دست آمده در این پژوهش و حل سایر مراجع صورت پذیرفته است که نشان دهنده ی تطابق خوبی بین نتایج می باشد. تأثیرات پارامترهای فیزیکی مختلف بر روی منحنی های سرعت جریان، توزیع دما و همچنین غلظت مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به این که یکی از کاربردهای این نوع مسایل در خنک کاری صفحات است باید بیان کرد که سیالات ویسکوالاستیک با اتلافات لزج پایین و قدرت کم میدان مغناطیسی خارجی باید برای افزایش نرخ خنک کاری صفحات مورد استفاده قرار بگیرند. ضمن این که برای خنک کاری صفحات باید پارامتر تابش کاهش و پارامتر مکش افزایش یابد. پارامتر دمای دیواره باید بیشتر از مقادیر بحرانی انتخاب شوند. در ادامه، آزمایشی تحت عنوان آزمایش piv برای بررسی جریان سیال در ناحیه ی کاملاً توسعه یافته درون کانالی دو بعدی ترتیب داده شده است. این آزمایش برای بررسی منحنی ها و کانتورهای سرعت در ناحیه ی کاملاً توسعه یافته انجام شده است. از کانالی شیشه ای با ابعاد 0.05*0.2*1 متر برای بررسی جریان دو بعدی استفاده شده است.
سید هادی حسینی بهنام رستمی
چکیده هورمون پروژسترون یکی از هورمون های استروئیدی است که نقش فیزیولوژیکی مهمی در ایجاد آبستنی و رشد و توسعه اولیه رویان در پستانداران بر عهده دارد. پروژسترون اعمال فیزیولوژیک خود را توسط گیرنده های خودش اعمال می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات احتمالی در بیان ژن گیرنده های پروژسترون (pr) در قسمت های مختلف رحم در مراحل مختلف آبستنی میش با استفاده از روش real time-pcr بود. رحم 35 گوسفند آبستن نژاد افشاری بلافاصله پس از کشتار در کشتارگاه برش داده شد و سن آبستنی با اندازه گیری سر تا دم جنین ها مشخص شد. نمونه های بافتی از نواحی کارانکولی (c)، بین کارانکولی (i) و بدنه رحم (b) جمع آوری شد. نمونه های حاصله در پنج گروه شامل گروه یک (طول جنین های بین 10-1 سانتی متر)، گروه دو (طول جنین های بین 20-11 سانتی متر)، گروه سه (طول جنین های بین 30-21 سانتی متر)، گروه چهار (طول جنین های بین 40-31 سانتی متر) و گروه پنج (طول جنین های بین 54-41 سانتی متر) قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که بیان ژن pr در ناحیه کارانکولی (c) در میش های گروه دو و سه نسبت به بقیه گروه ها بیشتر بود (01/0p<). بیان pr در ناحیه بین کارانکولی در گروه 5 نسبت به بقیه گروه ها کمتر بود (01/0p<). بیان ژن pr در بدنه رحم، در گروه 1 و 5 نسبت به گروه 2، 3 و 4 بالاتر بود (01/0p<). به طور کلی نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیان ژن pr در زمان های مختلف آبستنی و در نواحی مختلف رحم در میش تغییر می کند.
رحمان حاجی زاده محمد حسین شهیر
در مطالعه حاضر، اثرات تجویز cidr و hcg پس از قوچ اندازی بر عملکرد تولیدمثلی میش های آمیخته افشاری × مرینو مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این تحقیق 35 راس میش 5/2 ساله با میانگین وزنی 1/1 ± 9/69 کیلوگرم از آمیخته های افشاری × مرینو انتخاب شدند. همزما ن سازی فحلی با استفاده از cidr انجام شد و میش ها به صورت تصادفی در 3 گروه قرار گرفتند. میش های گروه hcg، 11 روز پس از قوچ اندازی، 400 واحد بین المللی هورمون hcg به صورت عضلانی دریافت کردند، میش های گروه cidr، 7 روز پس از قوچ اندازی، سیدرهای حاوی پروژسترون را به مدت 12 روز دریافت کردند و در گروه کنترل هیچ درمانی صورت نگرفت. میش هایی که در سیکل اول آبستن نشدند و دوباره علایم فحلی را نشان دادند از مطالعه خارج شدند. جهت اندازه گیری غلظت هورمون پروژسترون در روزهای 7، 12، 17 و22 پس از قوچ اندازی از میش ها خون گیری به عمل آمد. نتایج این مطالعه نشان داد که غلظت هورمون پروژسترون در روزهای 12 و 17 پس از قوچ اندازی در میش-های گروه cidr و hcg به طور معنی داری از گروه کنترل بالاتر بود (05/0 >p). میش های گروه hcg سه و چهارقلوزایی بیشتری نسبت به گروه های cidr و کنترل داشتند که در نتیجه تعداد بره متولد شده و تعداد بره به ازای هرمیش در گروه hcg بالاتر بود، اما بین گروه کنترل و cidr اختلافی وجود نداشت. درصد مرگ و میر بره ها تا زمان از شیرگیری برای گروه های کنترل، hcgو cidr به ترتیب 8/11، 6/3 و 1/9 درصد بود. درصد چندقلوزایی در گروه hcg، 4/45 درصد بود که نسبت به گروه کنترل (1/11درصد) و گروه cidr (1/18 درصد) بالاتر بود. به طور کلی نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که تجویز cidr و hcg در اوایل آبستنی با بهبود عملکرد لوتئال و احتمالا با کاهش تلفات رویانی، عملکرد تولیدمثلی را در میش های آمیخته افشاری × مرینو بهبود می بخشد.
رضا جعفری بهنام رستمی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر متقابل سطوح و روشهای مختلف تزریق هورمون ecg روی فعالیت تخمدان و عملکرد تولیدمثلی در میشهای افشاری بود. در این پژوهش 60 رأس میش 2 تا 4 ساله افشاری با میانگین وزنی 5/2±70 کیلوگرم در آبان 1390 انتخاب شده و به مدت 14 روز، سیدرهای پروژسترونی را دریافت کردند. در زمان برداشت سیدر، میشها به طور تصادفی به پنج گروه مساوی (12n=) تقسیم شدند. تیمارهای 1 و 2، 400 واحد بینالمللی هورمون ecg را بهترتیب به صورت عضلانی و زیرجلدی دریافت کردند و در تیمارهای 3 و 4، نیز 600 واحد بینالمللی هورمون ecg بهترتیب به روش عضلانی و زیرجلدی تزریق شد. در تیمار شاهد تزریقی صورت نگرفت. سپس جهت شناسایی میشهای فحل، 16 ساعت پس از سیدربرداری و تزریق هورمون ecg، قوچهای فحلیاب وارد گله شدند. 36 ساعت پس از سیدربرداری، جهت شمارش فولیکولها از سونوگرافی مقعدی استفاده شد و سپس قوچ اندازی انجام شد. در روزهای 35 و 70 پس از قوچاندازی، نمونههای خونی برای اندازهگیری پروژسترون در طول آبستنی از میشها اخذ شد. نتایج نشان داد میشهای گروه 2 و 4 که هورمون را به روش زیرجلدی دریافت کرده بودند علایم فحلی را سریعتر از تیمارهای گروه عضلانی و نیز گروه کنترل نشان دادند، همچنین در این تیمارها طول مدت فحلی از سایر گروههای تیماری بیشتر بود (05/0 > p). بررسیهای سونوگرافی نشان داد که شمار فولیکولهای بزرگ (بزرگتر از 5/4 میلیمتر) در تیمارهای 2 و 4، نسبت به گروه 1، 3 و نیز تیمار شاهد بیشتر بود (05/0 > p). نرخ برهزایی در تیمارهای 2 (8/81 درصد) نسبت به تیمارهای 1، 3، 4 و شاهد (3/58، 50،50، 40 درصد) بیشتر بود (05/0 > p). نرخدوقلوزایی به طور معنیداری در تیمارهای 2 و 4 (بهترتیب 78 و 84 درصد) نسبت به تیمارهای 1، 3 و تیمار شاهد (بهترتیب 57، 67، 25 درصد) بیشتر بود (05/0 > p). تعداد بره به ازای هر میش در تیمارهای 2 و 4 نسبت به سایر گروههای تیماری، به صورت معنیداری بالاتر بود (05/0 > p). به طور کلی، نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد تزریق 400 واحد زیرجلدی هورمون ecg تاثیر به سزایی روی عملکرد تخمدان و افزایش عملکرد تولیدمثلی در میشهای نژاد افشاری دارد. کلمات کلیدی: تزریق زیرجلدی، تزریق عضلانی، نرخ برهزایی، تعداد بره به ازای هر میش، ecg
حمزه آذری حمید رضا میرزایی
هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات اسیدهای چرب امگا-3 ( لینولنیک اسید) بر دینامیک فولیکولی تخمدان، وضیعت متابولیک و عملکرد تولید مثلی در گاوهای هلشتاین چند شکم زایش بالافاصله بعد از زایش بود. گاوهای هلشتاین (25=n) به صورت تصادفی به یکی از دو جیره؛ - جیره دارای 4/1% چربی مکمل اشباع (روغن نخل اشباع) با نام تجاری پالمک (جیره شاهد؛ 13=n) و 2- جیره دارای 4/1% چربی مکمل از منبع دانه بذرک فرآوری شده (اکسترود شده) که حدود 38% از روغن آن لینولنیک اسید (امگا-3) می باشد (جیره امگا-3؛ 12=n). در روزهای 34 و 48 پس از زایش، دام ها با دو تزریق پروستاگلاندین به فاصله 14 روز جهت مطالعه دینامیک فولیکولی همزمان شدند. اولتراسونوگرافی بعد از دومین تزریق پروستاگلاندین برای بررسی الگوی رشد فولیکول های تخمدان شروع و تا سیکل بعدی ادامه یافت. از روز زایش به مدت ده هفته، هر دو هفته یکبار نمونه های خونی جهت آنالیز پارامترهای خونی از جمله؛ گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، پروتئین کل، آلبومین، اوره و پروژسترون خون جمع آوری شدند. نرخ مرگ و میر رویان با استفاده از تفاضل نرخ آبستنی در دو مقطع زمانی بین 21 و 38 روزگی و نیز بین 38 و 61 روزگی تعیین شد. تیمارهای آزمایشی در طول ده هفته اول شیردهی، تاثیری بر غلظت گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید و غلظت پروژسترون پلاسما نداشتند (05/0p>)، اما غلظت های پروتئین کل و آلبومین پلاسمای گاوهای تغذیه شده با دانه بذرک در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره شاهد پایین تر بود (05/0p<). با این حال، غلظت گلوبولین در طول ده هفته اول شیردهی در گروهی که با جیره حاوی دانه بذرک تغذیه شده بودند نسبت به گروهی که با روغن پالم تغذیه شده بودند افزایش داشت (05/0p<). تفاوت معنی داری در هیچ یک از شاخص های مرتبط با عملکرد تولیدمثلی در بین گروه شاهد و امگا-3 دیده نشد (05/0p<)، اما نرخ مرگ و میر رویان در گاوهای تغذیه شده با دانه بذرک در مقایسه با گروه شاهد کمتر بود. فراسنجه های رشد فولیکولی مربوط به اولین و سومین موج فولیکولی در دو تیمار آزمایش تفاوت معنی داری نداشتند (05/0p<). اما، دومین موج فولیکولی به طور معنی داری در گاوهای تغذیه شده با جیره امگا-3 زودتر شروع شد. جیره امگا-3 در مقایسه با گروه شاهد تعداد فولیکول های با اندازه کوچک و بزرگ و نیز تعداد کل فولیکول ها را افزایش داد. در مجموع، استفاده از چربی مکمل امگا-3 (دانه بذرک) به عنوان یک استراتژی تغذیه ای می تواند بازده تولیدمثل گاوهای شیری پر تولید را بهبود دهد.
حجت اله صفری قرخلو طاهر هرکی نژاد
تحقیقات بنیادی در شناسایی ژن¬ها و مکانیسم¬های مسئول در توسعه، عملکرد و تنظیم سیستم تولیدمثلی نر و ماده کمک خواهد کرد. پژوهش¬ها در سطوح بافت یا سلول، با استفاده از فن¬آوری¬های ژنتیک مولکولی می¬تواند در شناسایی ژن¬های مهم و مکانیسم¬های اثر آنها در تولید مثل راهگشا باشد. استفاده از ژنتیک مولکولی برای شناسایی ژن¬های مهم درگیر در تولیدمثل و باروری دام¬ها کمک شایانی در بهبود باروری خواهد کرد. ژن¬های مختلفی توان تولیدمثلی دام¬های ماده را تحت تاثیر قرار می¬دهد. یکی از این ژن¬های نوین و مهم، ژن کیناز 1 مرتبط با واکسینیا (vrk1) است. پژوهش¬های اخیر اثر ژن vrk1 را در فولیکول¬زایی و اسپرم¬زایی مورد بررسی قرار داده¬اند. در این پژوهش بیان ژن vrk1 در سه گروه (تیمار) گوسفند نژاد افشاری، طی اوایل، اواسط و اواخر آبستنی در نواحی کارانکولی، بین کارانکولی و بدنه¬ی رحم توسط فن¬آوری real time pcr با استفاده از رنگ فلورسانس syber green i مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بیان ژن vrk1 در نواحی مختلف رحم (کارانکولی، بین کارانکولی و بدنه¬ی رحم) طی اوایل، اواسط و اواخر آبستنی متفاوت است (05/0>p). اما بیان ژن vrk1 در هر یک از نواحی سه گانه¬ی رحم (بدنه¬ی رحم، کارانکول و بین کارانکولی) در اوایل، اواسط و اواخر آبستنی از لحاظ آماری تفاوت معنی¬داری نشان نداد (05/0>p). به نظر می¬رسد که میزان بیان ژن vrk1 در نواحی مختلف رحم می¬تواند نشانگر تفاوت پویایی رحم در بخش¬های مختلف (کارانکولی، بین کارانکولی و بدنه¬ی رحم) باشد.
مهدی مختاریان حمید امانلو
این پژوهش برای تعیین اثرات افزودن مکمل لاکتوپلاس پرواکتیو به جیره صفر (گروه شاهد) و 250 گرم در روز به ازای هر راس بر عملکرد گاوهای هلشتاین دوبار و چند بار زایش کرده انجام شد (در هرگروه 15 راس گاو). آزمایش از 21 روز پیش از زایش تا 21 روز پس از زایش انجام شد. نمونه های خون از روز شروع آزمایش و سپس به صورت هفتگی از 21 پیش از زایش تا 21 روز پس از زایش گرفته شد. داده های جمع آوری شده به صورت طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی آنالیز گردید. میانگین ماده خشک مصرفی پس از زایش بین گروه دریافت کننده مکمل لاکتوپلاس پرو اکتیو 5/20 کیلوگرم در روز و در گروه شاهد 5/19 کیلوگرم در روز به ازای هر راس معنی دار بود . تولید شیر به صورت خطی با افزودن مکمل 7/41 کیلوگرم درروز برای هر راس در مقایسه با شاهد 7/35 کیلوگرم در روز به ازای هر راس افزایـش معنی داری را نـشان داد. افـزودن مکمل تاثیر معنی داری روی پروتئین و scc شیر نداشـت، اما مقدار چربی ، لاکتوز و nsf را افزایش داد. افزودن مکمل تاثیر معنی داری بر گلوکز پلاسما در پیش از زایش و پس از زایش داشت bcs هم در پیش و پس از زایش نداشت. در گروه دریافت کننده مکمل وقوع 6/6 درصدی ورم پستان و 25 درصدی جفت ماندگی و در گروه شاهد . 6/6 درصد جفت ماندگی و 6/6 درصد کتوز دیده شد. کلمات کلیدی: دوره انتقال، تولید شیر، کولین، متیونین، نیاسین، بیوتین
الهام لشگری محمد طاهر هرکی نژاد
آدیپونکتین، یکی از پروتئین های اصلی مترشحه از بافت چربی سفید است که یک فاکتور مرتبط با هموستاز متابولیکی و فرآیندهای تولید مثلی می باشد. فعالیت بیولوژیکی این هورمون از طریق دو گیرنده اش، adipor1 و adipor2 صورت می گیرد. در پژوهش حاضر بیان mrna آدیپونکتین، adipor1 و adipor2 در قسمت های مختلف رحم در مراحل مختلف آبستنی میش از طریق روش real time-pcr مورد بررسی قرار گرفت. رحم 27 گوسفند آبستن افشاری بلافاصله پس از کشتار در کشتارگاه برش داده شد و سن آبستنی با اندازه گیری سر تا دم جنین ها مشخص شد. نمونه های بافتی از نواحی کارانکولی (c)، بین کارانکولی (i) و بدنه رحم (b) جمع آوری شد. نمونه های حاصل در پنج گروه شامل گروه یک (طول جنین های بین 10-1 سانتی متر)، گروه دو (طول جنین های بین 20-11 سانتی-متر)، گروه سه (طول جنین های بین 30-21 سانتی متر)، گروه چهار (طول جنین های بین 40-31 سانتی متر) و گروه پنج (طول جنین های بین 54-41 سانتی متر) قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که بیان ژن آدیپونکتین در اوایل و اواخر آبستنی کاهش یافت. علاوه بر این، بیشترین بیان آن مربوط به ناحیه کارانکولی بود (05/0p<). بیان adipor1 و adipor2 نیز به ترتیب در نواحی بین کارانکولی و بدنه رحم بالاترین میزان را نشان دادند که از لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0p>). به طور کلی نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیان ژن آدیپونکتین و دو گیرنده اش در زمان های مختلف آبستنی و در نواحی مختلف رحم در میش تغییر می کند.
محمد درونکی محمدطاهر هرکی نژاد
آدیپونکتین فراوان ترین پروتئین ترشح شده از بافت چربی است که اخیراً نقش هایی برای آن در عملکرد تولیدمثلی نر ارائه شده است. فعالیت بیولوژیکی آدیپونکتین از طریق اتصال به دو گیرنده ی عملکردی آن، یعنی adipor1 و adipor2 صورت می گیرد. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش real time-pcr، بیان mrna آدیپونکتین، adipor1 و adipor2 در بافت های مختلف مجرای تولیدمثلی بره های نر نابالغ و همچنین قوچ های بالغ نژاد افشاری بررسی شد. بدین منظور 20 رأس بره ی نر درحال رشد نژاد افشاری به چهار گروه سنی (5 رأس در هر گروه) مختلف شامل؛ گروه های سنی 1 تا 2 ماه، 2 تا 3 ماه، 3 تا 4 ماه، و 4 تا 5 ماه اختصاص یافتند. سپس دام ها به روش جراحی اخته شدند و از چهار بافت سر، بدنه و دم اپیدیدیم و پارانشیم بیضه ی هر دام نمونه برداری به عمل آمد. نمونه های بافتی مشابه نیز از قوچ های بالغ در کشتارگاه اخذ شد. نتایج آزمایشات نشان داد که ژن های آدیپونکتین و adipor1/r2 در تمام نمونه های بافتی بره ها و قوچ ها بیان می شوند. بیان آدیپونکتین و دو گیرنده ی آن در گروه سنی 2 تا 3 ماه بیشترین مقدار بود و با نزدیک شدن به سن بلوغ افزایش یافت (01/0p<). همچنین، بیان adipor1 و adipor2، اما نه آدیپونکتین، در قوچ های بالغ نسبت به گروه آخر بره ها کاهش یافت (01/0p<). بعلاوه، بیان آدیپونکتین و adipor1/r2 در بخش جلویی اپیدیدیم (سر و بدنه) به طور عددی بیشتر از دو بخش دیگر اپیدیدیم بود (05/0p>). همبستگی مثبت معنی داری بین هر سه ژن آدیپونکتین و r1/r2 مشاهده شد (01/0p<). در مجموع نتایج این بررسی نشان می دهند که بیان ژن آدیپونکتین و دو گیرنده ی آن، adipor1 و adipor2 با تغییر سن و با توجه به نوع بافت فرق می کند.
رحیم علیزاده مرادپاشا اسکندری¬نسب
هدف از این تحقیق برآورد و مقایسه پارامترهای ژنتیکی، فنوتیپی و روند ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولید مثلی مهم (سن اولین زایش (afc)، سن اولین تلقیح (afs)، روزهای خشک (dd)، فاصله بین دو زایش (ci)، روزهای باز (od) و تعداد تلقیح به ازای آبستنی (ns)) در مناطق مختلف آب و هوایی ایران (مناطق خشک بیابانی، نیمه¬خشک و مدیترانه¬ای) بود که از رکورد¬های سال¬های 1372 الی 1391 مربوط به گله¬های تحت پوشش مرکز تحقیقات ایران، استفاده گردید. اجزای واریانس با روش حداکثر درست¬نمایی محدود شده بی نیاز از مشتق¬گیری (df-reml) و با استفاده از مدل دام با نرم افزار wombat برآورد گردید. پیش از تشکیل هر یک از مدل¬های آماری به بررسی معنی¬دار بودن یا نبودن هر یک از عوامل تاثیرگذار در مدل با استفاده از نرم افزار sas9.1 پرداخته شد و عوامل معنی¬دار مدل به همراه عوامل تصادفی و متغیر کمکی موثر بر صفات مورد بررسی وارد مدل شدند. بالاترین وراثت¬پذیری (0/281) مربوط به سن اولین زایش در منطقه مدیترانه¬ای بود و پایین¬ترین آن¬ها متعلق به سن در اولین تلقیح (0/022) در منطقه مدیترانه¬ای می¬باشد. همچنین بالاترین تکرارپذیری متعلق به صفت فاصله گوساله¬زایی (0/12) در منطقه نیمه¬خشک و پایین¬ترین آن متعلق به روزهای باز (0/067) منطقه خشک بیابانی بود. نتایج نشان داد که مناطق مختلف اثر معنی¬داری روی تمام صفات بررسی شده داشته است. همچنین بین صفات تولید مثلی همبستگی¬ها با مقادیر متفاوتی وجود دارد که بخشی از این ارتباط، منشا ژنتیکی دارد. در این تحقیق سن اولین زایش و فاصله گوساله¬زایی، همبستگی¬های ژنتیکی و فنوتیپی کمتری داشتند. این همبستگی¬ها به ترتیب در حدود 0/03 و 0/065- برآورد گردیدند. همچنین بیشترین روند ژنتیکی و فنوتیپی مربوط به سن اولین تلقیح به ترتیب با مقادیر مثبت 5/68 (منطقه نیمه¬خشک) و 3/24 (منطقه خشک بیابانی) روز بر سال برآورد گردید.
شیوا ارشادی بهنام رستمی
به منظور تعیین اثر مخمر scay-3plus بر سلامت گاوهای شیری مبتلابه بیماری یون و کاستن علائم این بیماری 20 رأس گاو شیری در قالب طرح کاملاً تصادفی به دو تیمار آزمایشی (تیمار بدون مخمر و تیمار با مخمر) اختصاص یافتند. هر دو گروه یک جیره پایه را به صورت کاملاً مخلوط دریافت کردند که شامل یونجه خشک (63/22 درصد)، تفاله چغندرقند (9 درصد)، سیلاژذرت (5/10 درصد) و کنسانتره (87/57 درصد) بر اساس ماده خشک بود. گاوهای گروه با مخمر، جیره پایه را همراه با 60 گرم مخمر scay_3plus در روز به صورت سرک دریافت کردند. گاوها به صورت گروهی و در حد اشتها تغذیه و روزانه سه بار شیردوشی شدند. تولید شیر به صورت روزانه و ترکیبات شیر به صورت هفتگی ثبت شدند.
صونا sona بهنام رستمی
این پایان نامه در خصوص ارزیابی های کمی و کیفی اسپرم قوچ های افشاری و هیبرید افشاری * برولا مرینو قبل و بعد ازانجماد بود.