نام پژوهشگر: مصطفی سلاطین
مصطفی سلاطین محسن جوادی
چکیده: اطلاق و نسبیت اخلاق از مباحث مهمی است که در حوزه فلسفه از دیر باز مطرح بوده و نگاه اندیشمندان زیادی را به خود معطوف ساخته است. برخی، مقهور یافته هایی همچو تفاوت فرهنگ ها، جوامع، آداب و رسوم و حتی سلایق فردی شده و هرگونه عام گرایی و اطلاق در حوزه قواعد و احکام اخلاقی را نفی کرده و به نفع نسبی گرایی گام برداشته اند. در مقابل گروهی نسبیت را نه تنها خلاف یافته های عقلی دانسته، بلکه اعتقاد به آن را به ضرر افراد و مصالح عام اجتماعی می دانند. برخی نیز همچو فیلسوفان مسلمان با تکیه بر اعتقادات دینی و دریافت های عقلی، احکام اخلاقی را کاشف از واقع دانسته و جعلی بودن این اصول را منکرند. آیت الله جوادی آملی به عنوان مفسر حکمت متعالیه و فیلسوف اسلامی، با توسل به علم بشری و نحوه تحصیل آن، کلیت و جاودانگی اصول و احکام اخلاقی؛ هرگونه نسبیت در اخلاق و البته در شناخت انسانی را نفی کرده و با ارجاع امکان شناخت احکام اخلاقی به تجربه بشری، علمی بودن آن و همچنین، برهان پذیری و استدلال پذیری اصول اخلاقی را اثبات کرده اند. این رساله بر آن است که با ذکر مولفه های اصلی نسبی گرایی اخلاقی، دلایل و استدلالات آیت الله جوادی آملی را در نقد این مولفه ها تشریح کرده، و با توسل به مبانی اخلاقی ایشان مبنی بر واقعی و رئال بودن اصول و احکام اخلاقی، مستندات مشارالیه بر اطلاق و کلیت این اصول را تبیین کند؛ و در نهایت مستندات ایشان را مورد ارزیابی قرار دهد. ماحصل این ارز یابی، اولاً عدم وجود خارجی کلی بما هو کلی است چرا که، آنچه که در خارج وجود دارد مصادیق جزئیه و شخصی است نه کلی که به آن تمسک شده است و ثانیاً، تعریف جامع الاطرافی از فطرت که در اثبات اصول و قواعد اخلاقی به آن تمسک شده، وجود ندارد و بر اساس تعریف آیت الله جوادی آملی از فطرت، نهایتاً می توان قواعد اخلاقی را به صورت درون دینی به اثبات رساند و اخلاق جهان شمول در این استدلال دچار تزلزل خواهد بود. کلید واژه ها: نسبی گرایی اخلاقی، نسبی گرایی معرفتی، واقعیت اخلاقی، واقعیت و ارزش، اصول اخلاقی.