نام پژوهشگر: یوسف مرتضوی

بررسی تغییرات اپی ژنتیک در ژنهای dlx5، osx، runx2 و bsp در تمایز استئوبلاستیک سلولهای بنیادی مزانشیمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  مجید فرش دوستی حق   یوسف مرتضوی

فرآیندهای کنترلی در تمایز استئوبلاستی سلولهای بنیادی مزانشیمی هنوز به طور کامل شناخته نشده است. مکانیسم های اپی ژنتیک مخصوصاً متیلاسیون جزایر cpg در پروموتر ژنها به عنوان یکی از مهمترین مکانیسم های کنترلی در تمایز سلولهای بنیادی مطرح است. در این تحقیق وضعیت متیلاسیون و بیان ژنهای runx2، osx، dlx5 و bsp و وضعیت متیلاسیون تام ژنوم و همچنین تاثیر داروی زولدرونیک اسید مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از جداسازی و تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی، القا تمایز استئوبلاستی با استفاده از محیط تمایزی و زولدرونیک اسید صورت گرفت. استخراج dna و rna در هفته اول، دوم و سوم تمایز و همچنین از سلولهای بنیادی مزانشیمی تمایز نیافته صورت گرفت. وضعیت متیلاسیون اختصاصی ژن با روش msp، بیان کمٌی ژنها با روش quantitative real time-pcr و وضعیت متیلاسیون تام ژنوم با استفاده از آنتی بادی بر علیه 5-متیل سیتوزین ارزیابی شد. در طول تمایز، runx2 و dlx5 در متیلاسیون نسبی، bsp در دمتیلاسیون تام و osx در وضعیت هیپومتیلاسیون تدریجی قرار داشت. بیان ژنهای runx2، osx، dlx5 و bsp در طول تمایز افزایش پیدا کرد و وضعیت متیلاسیون تام ژنوم تغییر پیدا نکرد. زولدرونیک اسید بر روی متیلاسیون اختصاصی ژن و متیلاسیون تام ژنوم تاثیر نداشت و در عین حال بیان dlx5 و bsp را به طور بارز افزایش داد. سه الگوی متیلاسیون مختلف در طول تمایز استئوبلاستی در این چهار ژن دیده شد که اهمیت متیلاسیون dna در تمایز سلولهای بنیادی را بیان می کند. در عین حال تمایز استئوبلاستی با تغییر متیلاسیون تام ژنوم همراه نیست. افزایش بیان ژنهای runx2، osx، dlx5 و bsp در طول تمایز استئوبلاستی نقش متیلاسیون dna و سایر مکانیسم های اپی ژنتیکی و یا ژنتیکی را نشان می دهد. زولدرونیک اسید تسریع تمایز استئوبلاستی را بواسطه افزایش بیان dlx5 و bsp در مسیری مستقل از متیلاسیون ژن، القا می کند.

بررسی کمی تغییرات متیلاسیون پروموتر ژن p15ink4b متعاقب بیان پروتئین ns1 پاروو ویروس b19 در سلولهای پیش ساز اریتروئیدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  امیر آتشی   مسعود سلیمانی

پاروو ویروسb19 عامل بحرانهای آپلازی اریتروئیدی ، بیماری پنجم و سقط جنین در سه-ماهه اول بارداری می باشد. اخیرا شواهدی مبنی بر دخالت ویروس در بیماریهایی همچون آرتریت روماتوئید، میوکاردیت حاد و از کارافتادگی حاد کبد ارائه شده است. همچنین طیفی از مطالعات بالینی رابطه همبستگی بین عفونت حاد پاروو ویروسb19 در بیماران، با وقوع لوسمی حاد در آنان را نشان داده اند؛ ولی در سطح سلولی و ملکولی پژوهشی پیرامون بررسی این رابطه انجام نگرفته است. در این مطالعه به ارزیابی اثر ژن ns1 پاروو ویروسb19 بر تغییرات متیلاسیون پروموتر ژنp15ink4b که مهمترین ژن درگیر در انواع لوسمی های حاد می باشد، پرداخته شده است. به این منظور ژن ns1 در وکتور لنتی ویروسی lego-ig2 کلون شده و پس از تولید لنتی ویروس حامل، ژنns1 به سلولهای پیش ساز اریتروئیدی حاصل تمایز سلولهای cd34+ منتقل گردید. پس از اطمینان از بیان ژنns1 و پس از گذشت 72 ساعت؛ dna، rna و پروتئین از سلولهای گروه دریافت کننده ژنns1 و کنترل استخراج گردید. آزمونmsp کمی جهت ارزیابی تغییرات متیلاسیون ژنp15ink4b و آزمون rt-pcr کمی به منظور سنجش بیان ژن p15ink4b، سایر ژنهای مهارکننده کینازهای وابسته به سیکلین و ژنهای p53 و rb انجام گرفت. همچنین وضعیت سیکل سلولی مورد آنالیز قرار گرفته و برای بررسی آپوپتوز از آزمونهای سنجش annexin v و caspase-3 استفاده گردید. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که ژنns1 اثری بر متیلاسیون ژنp15ink4b و نیز سطح متیلاسیون کلی ژنوم ندارد و نیز تغییر معناداری در بیان ژنp15ink4b ایجاد نمی نماید. بیان ژنهای cdkn1a، cdkn1b و cdkn1c به ترتیب 8/2، 2/4 و 9/18 برابر افزایش یافت و توقف سیکل سلولی در فاز g2 و آپوپتوز در سلولهای مورد آزمایش مشاهده گردید. بر پایه نتایج بدست آمده، ns1 یک القا کننده قوی آپوپتوز می باشد و مطالعات بعدی در این زمینه باید بر روی بررسی اثر سایر ژنهای پاروو ویروسb19 بر سلول میزبان ویروس معطوف شود.

پیوند آشیانه استرومایی(هماتون) برای ارزیابی خونسازی در مدل موشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  ناصر احمدبیگی لاهیجانی   مسعود سلیمانی

مفهوم آشیانه ی سلول های بنیادی که برای اولین بار در سال 1978 توسط شافیلد و همکارانش مطرح شد، حکایت از یک فضای آناتومیکی ویژه و ضروری برای فعالیت های معمول سلول بنیادی شامل خود نوسازی، تمایز، سکون و مهاجرت داشت. اگر چه از سالها پیش نقش حیاتی این آشیانه ها، برای سلول های بنیادی خونساز مطرح شده است، اما جدا سازی ناموفق آنها، مطالعه، دست وزری و استفاده بالینی از این ساختارها را محدود کرده است. در این مطالعه، کمپلکس های سلولی را بر اساس اندازه از نمونه مغز استخوان جدا سازی، سلول های مشتق از آنها را تعیین هویت و سپس به موش های اشعه دیده پیوند شد. قرار گرفتن این کمپلکس ها در شرایط مناسب کشت نشان داد که این کلمپ ها منشاء سلول های بنیادی مزانشیمی و رده های مختلف سلول های خونی می باشند. این کمپلکس ها همچنین توانایی جذب سلول های بنیادی خونساز را به داخل خود داشتند. پیوند این کمپلکس های سلولی به موش های اشعه دیده، نه تنها منجر به بازسازی سیستم خونسازی در طولانی مدت شد، بلکه سلول های استرومایی مغز استخوان را نیز بازسازی و ترمیم کرد. همچنین این کلمپ ها در حفره شکمی بعضی از موش ها ساختارهای لنفوئیدی شکلی ایجاد کردند. نتیجه گیری کلی این است که کمپلکس های جدا شده، خصوصیات آشیانه های سلول های بنیادی هماتوپوتیک را نشان دادند و با روشی که برای جدا سازی آنها در این مطالعه ارائه شد، امکان بررسی بیشتر آنها به وجود خواهد آمد. هم چنین از آنجا که ارتباطات ملکولی بین سلول های بنیادی هماتوپیتیک و عناصر آشیانه، نقش مهمی را در عملکرد این سلول ها ایفا می کنند، استراتژی ”پیوند سلول های بنیادی خونساز به همراه آشیانه“ می تواند بعضی از محدویت های روش فعلی پیوند که مبتنی بر تزریق سلول ها بصورت سینگل می باشد را بر طرف کند.

بررسی تاثیرmir-223 و antisense mir-181b برالقا تمایز میلوئیدی در سلولهای بنیادی خونساز لوکمیک (لاین nb4 ) و سلولهای بنیادی خونساز نرمال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  بهمن دلالت   مسعود سلیمانی

انواع سلولهای خونی بدن انسان بطور مداوم توسط سلولهای بنیادی خونساز تحت فرآیند شناخته شده هماتوپوئزیس تولید می شود. در aml تجمع سلولهای لوکمیک از یک نقص در روند تبدیل پیشسازها به سلولهای بالغ ایجاد می شود. mirnaها از نظر سطح کنترل در سطح بالاتری نسبت به فاکتورهای رونویسی قرار می گیرند. آنها فرآیندهای فیزیولوژیکی و تکاملی متنوعی را از طریق تنظیم ترجمه و پایداری mrnaها اعمال می کنند . دراین مطالعه نقش عملکردی افزایشmir-223 و سرکوب mir-181b در تمایز سلولهای خونساز لوکمیک (رده سلولی nb4 ) و سلولهای بنیادی خونساز نرمال به سمت رده میلوئیدی بررسی گردید. نمونه خون جهت جداسازی سلول های +cd133 از بند ناف نوزادانی که به صورت زایمان طبیعی متولد شده بودند، جمع آوری شد. سلول های +cd133 به روش ایمونومگنتیک جدا و تعداد سلول های جدا شده با لام نئوبار شمارش شد. افزایش mir-223با استفاده از کلون نمودن پیشساز mir-223در وکتور لنتی ویروسی و سرکوب mir-181b با استفاده از آنتی سنس lna mir-181b صورت گرفت. با استفاده از رنگ آمیزی رایت- گیمسا، ریخت شناسی سلول و تمایز آنها ارزیابی شد. همچنین بیان شاخصهای مرتبط با تمایز و بلوغ رده میلوئیدی با روش فلوسیتومتری بررسی شد. افزایش mir-223 و سرکوب mir-181b با روش mirna quantitative rt-pcr تایید شد. نتایج ما نشان داد که تیمار سلولهای nb4 و سلولهای بنیادی خونساز نرمال با lna-antimir-181b و lentiviral precursor of mir-223 باعث تمایز سلولی و گرانولوپوئزیس می شود. بیان سطحی شاخصهای رده میلوئیدی cd11b ،cd13 ، cd14 ، cd15 و cd33 با فلوسیتومتری تمایز را در این سلولها تایید نمود. در مجموع نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که سرکوب mir-181b و افزایش mir-223 در سلولهای nb4 و سلولهای بنیادی خونساز نرمال باعث القائ تمایز و بلوغ نهایی این سلولها به سمت رده میلوئیدی می شود. بر طبق دانسته های ما، این مطالعه اولین مطالعه ای است که نشان دهنده قدرت ایجاد تمایز رده میلوئید از سلولهای بنیادی خونساز با استفاده از کاهش و افزایش microrna می باشد. برای درک و شناسایی ژنهای هدف mirna های دخیل در روندهای تمایز میلوئیدی، بررسی های بیشتری نیاز است.

مقایسه وضعیت متیلاسیون در پروموتور گروهی از ژنها در سلولهای بنیادی cd34+ قبل و پس از تمایز به رده اریترویید در حضور میر 451
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1391
  مهدی آزاد   سعید کاویانی

مطالعات انجام شده روی مکانیسمهای تکوینی و تکاملی گلبولهای قرمز منجر به دستیابی بشر به مفاهیم پایه و مهمی در ارتباط با مکانیسمهای عمومی تنظیم بیان ژن وشکل گیری بافتها شده است. تمایز اختصاصی به رده ارتیروئید و هر رده دیگری، شدیداً وابسته به تنظیم در سطح بیان ژن و فاکتورهای کنترلی خاص نظیر سیتوکین ها، فاکتورهای نسخه برداری ویژه، عناصر کنترل کننده چرخه سلولی، تکثیر،آپوپتوز و عناصر سیگنالینگ داخل سلول میباشد که گروهی از این فاکتورهای حیاتی در خونسازی عبارتند از: a) von hippel lindau ( vhl gene ) (1) b) runt-related transcription factor 3 ( runx-3 gene ) (2) c) calcium dependent adhesion e ( e cadherin gene ) (3) d) cyclin dependent kinase inhibitor 2a ( p16 gene ) (4) e) cyclin dependent kinase inhibitor 2b ( p15 gene ) (5) حال آنکه یکی از مکانیسم های مهم مرتبط با چگونگی تنظیم تمایز بافتی توسط فاکتورهای نسخه برداری خاص رده و دیگر عناصر دخیل در این پروسه ها، یک کلاس بزرگ از rna های کوچک غیر کد کننده به نام micro rnas می باشد که بیان mrna های کد کننده پروتئینهای عملکردی را تنظیم می کنند.(9-6) امروزه نیز بحث اپی ژنتیک به عنوان یک اصل غیرقابل انکار در تنظیم تمایز بافتی مطرح شده است که یکی از مکانیسم های مهم در رابطه با آن، متیلاسیون پروموتور ژنها و فاکتورهای نسخه برداری می باشد که در نهایت منجر به خاموش شدن ژنهای مورد نظر می گردد.(14-10) در این مطالعه ابتدا سلولهای بنیادی از خون بند ناف جدا شده و در آنها پس از کشت، وضعیت متیلاسیون در پروموتور ژنهای مذکور بررسی میشود.سپس با استفاده از میر 451، سلولهای بنیادی cd34+ جدا شده، به سمت رده اریترویید تمایز داده می شوند و در نهایت در آنها، وضعیت متیلاسیون روی پروموتور همان ژنها مجددا بررسی شده و در شرایط قبل و بعد از تمایز مورد مقایسه قرار میگیرد. ضمنآ جهت تایید اینکه همه تغییرات الگوی متیلاسیون بعد از تمایز، صرفآ مربوط به میر 451 بوده است، نیاز به یک کنترل، احساس میشود. بنابراین این تغییرات را در شرایطی که تمایز در حضور epo و بدون میر 451 صورت گرفته نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.

بررسی اثر افزایش بیان mir-125b در سلول های خون ساز cd34+ به منظور تکثیر و تمایز سلول های بنیادی به رده لنفوئید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  احمد عادلی   مسعود سلیمانی

میکرو rna ها کلاسی از rna های کوچک غیر کد کننده هستند و اخیراً نشان داده شده است که نقشی اساسی در فرایند های مهم سلولی از جمله تکامل و تمایز از طریق تنظیم پس از ترجمه، ایفا می کنند. نقش این عناصر در رده سلول های خون ساز نیز بررسی شده است و شواهد زیادی دال بر دخالت میکرو rna های شماره mir125b در تمایز لنفوسیت های b جود دارد. هدف ما در این مطالعه بررسی تاثیر افزایش بیان mir-125b در سلول های بنیادی خون ساز و توانایی این میکرو rna برای تمایز سلول های یاد شده به سمت سلول های لنفوئیدی b بود. سلول های بنیادی خون ساز که به این منظور انتخاب شدند، سلول های 34+ بودند. برای ایجاد افزایش بیان دائم mir-125b از یک وکتور با ساختارلنتی ویروسی حاوی توالی پیش ساز mir-125b استفاده شد. پیشرفت فرایند تمایز با استفاده از تکنیک های ردیابی rt-pcr، quantitative real time pcr و فلوسایتومتری دنبال شد. در تکنیک فلوسایتومتری مارکر های لنفوسیت گه b مورد بررسی قرارگرفتند مولکول های 19cd و 22cd بودند. سلول های یک هفته پس از آلودگی با ویروس خصوصیات لنفوسیت های را از خود نشان دادند، یعنی افزایش بیان مارکر های cd19 و به ویژه cd22 در آنها دیده شد. نتیجه این که افزایش بیان 125b mir- فاکتور موثری در تمایز لنفوئیدی bمی باشد و توانایی هدایت تمایز سلول های بنیادی خون ساز را به سمت رده لنفوئیدی b دارد.

بررسی اثر mirna146a برروی بیان ژن های مداخله گر در تمایز لنفوبلاست t رده سلولی jurkat
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1393
  نجم الدین ساکی   سعید آبرون

مقدمه: لوسمی لنفوبلاستی حاد سلولt (t-all) حاصل نقص در بلوغ پیشتاز سلول t به سلول t بالغ می باشد. t-all یکی از انواع بدخیمی های خونی است که پیش آگهی ضعیفی دارد. به منظور دستیابی به یک روش درمانی موفق، درک و شناخت بیولوژی تکامل سلول t و مولکول هایی که در این فرایند تکاملی شرکت دارند ضروری می باشد. در این مطالعه، از رده سلولی jurkat t، که برای بررسی آزمایشگاهی t-all به عنوان سلول های مدل اثبات شده هستند، به منظور بررسی نقش mir-146a در بیان ژن هایی که در تمایز سلول های t درگیر می باشند استفاده گردید. مواد و روش ها: القا بیان دائم mir-146a با استفاده از یک لنتی ویروس بیان کننده gfp has-mir-146a مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از یک هفته تکثیر سلولهای gfp مثبت، سلولها با دستگاه bd facsaria ii جداسازی شدند. تمایز سلول های t با استفاده از real-time pcr و فلوسایتومتری بررسی شد تا القای فرایند تمایز با اندازه گیری تغییرات بیان بعضی فاکتورهای نسخه برداری و مارکرهای سطحی (cd2, cd3, cd4, cd7, cd8, cd25 و tcr?) مشاهده شود. نتایج: بیان اکتوپیک mir-146a منجر به افزایش بیان قابل توجه pu.1(63.338)، c-fos(27.096) c/ebp?(11.043) و gata3(10.339) و همچنین افزایش بیان مختصر foxp3(2.523) و runx1(2.219) شد. در مقابل کاهش بیان قابل توجه notch1(0. 134), lmo2(0.603), sos1(0.639)، ikaros(0.702) و stat3(0.862) مشاهده شد. بیان ژنهای cd2، cd3? ، cd4، cd8، cd25 و tcr? در سلولهای ترانس داکت شده با mir-146a افزایش قابل ملاحظه ای در cd2 (352/3 برابر) و cd25 (412/2 برابر) و کاهش بیان cd4 (4/0 برابر) و tcr? (26/0 برابر) مشاهده شد. تغیری در بیان cd3? و cd8 ملاحضه نشد. ارزیابی بیان مارکرهای سطح سلولی بوسیله فلوسیتومتری در روز 28، حاکی از کاهش بیان cd3 (70.60%) ، cd7 (69.59%) و cd8 (1.48%) در مقایسه با سلولهای کنترل (ترانس داکت شده با وکتور فاقد (mir-146a cd3 (61/80%)، cd7 (04/96%) و cd8 (99/29%) بود. مقادیر 01/0p< از لحاظ آماری معنادار بودند. بحث: یافته های حاصل نشان داد که بیان اکتوپیک mir-146a به تنهایی منجر به القای تمایز سلول های لنفوبلاستی نخواهد شد. اگرچه، بیان چندین ژن که در تمایز سلول t درگیر می باشند و همچنین cd مارکرهای سلول t، تحت تاثیر بیان اکتوپیک این مولکول قرار گرفتند. بنابراین نتایج می توان یک نقش سرکوب کنندگی تومور، تنظیم کننده ایمنی و نیز یک فعال کننده سلولی را برای mir-146a فرض کرد.

بررسی فسفاتاز قلیایی لکوسیتی و عملکرد نوتروفیل ها در کارگران در معرض بنزن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  شهزاد زمانی پور   یوسف مرتضوی

بنزن یکی از حلالهای آلی با کاربرد فراوان بوده و مطالعات آماری و اپیدمیولوژیک نشان دهنده اثرات میلوتوکسیک و لوکوموژنیک بنزن بر روی انسان می باشد.به منظور ارزیابی میزان بخارات در بنزن در هوای محیط کار وبررسی عوارض هماتولوژیک اولیه بنزن در افراد و ارائه روشهای پیشگیری از بروز عوارض تحقیقی مقطعی بر روی افراد در معرض صورت گرفت.تعداد چهل نفر در معرض و چهل نفر غیر در معرض (گروه شاهد) به منظور ارزیابی اثرات هماتولوژیک احتمالی بنزن بر روی افراد مورد مقایسه قرار گرفته اند . نتایج ارزیابی بنزن در هوای محیط کار در بعضی از محلهای کار افراد در معرض (99/3 پی پی ام) بوده که بیش از استاندارد جهانی یک پی پی ام می باشد.این دو گروه از نظر پارامترهایی نظیر سن و سابقه کار و اعتیاد به سیگار در سطح 05/0 اختلاف معنادار نداشتند. ارزیابی پارامترهای هماتولوژیک شامل ‏‎wbc,rbc,plt‎‏شمارش افتراقی گلبولهای سفید، ‏‎mcv,mch,mchc,rdw‎‏ در دو گروه شاهد و در معرض با استفاده از آزمون ‏‎t‎‏ در سطح 05/0 اختلاف ومعناداری نداشته که نشان می دهد تماس کارکنان با بنزن تاکنون بر روی این پارامترها تاثیری نداشته است.میانگین درصد ‏‎hct‎‏ درصد ‏‎score lap‎‏ نوتروفیلها و درصد احیا ‏‎nbt‎‏توسط نوتروفیلها در کارکنان در معرض بیش از مقدار آن در گروه شاهد بوده و در آزمون ‏‎t‎‏ میزان ‏‎pvalue < 0/05‎‏ می باشد که نشانگر اختلاف معنادار این پارامترها در بین گروههای مورد مطالعه می باشد.افزایش درصد ‏‎lap score ‎‏و درصد احیا ‏‎nbt‎‏در نوتروفیلها میتواند دلیلی بر تحرک سلولهای رده نوتروفیلی توسط بنزن باشد .