نام پژوهشگر: زهرا اسدی کرم
زهرا اسدی کرم محمدرضا قنادی
با مرگ شاه صفی در سال 1052ه.ق امرا، فرزند نه ساله اش عباس میرزا را به عنوان شاه عباس دوم بر تخت نشاندند و این واقعه در حالی بود که رجال خدمتگزار ایران ، که از سفاکی های پدرش جان بدر برده بودند هر کدام داعیه ی قدرت طلبی در سر می پروراندند. اگر چه شاه جدید هنوز در ارزیابی و سنجش رعایای خویش از قدرتی مافوق برخوردار بود ولی سهم او در مقام مرشد کامل طریقت دیگر اهمیت و مفهوم عملی اش را از دست داده بود. در دوره ی وی قدرت واقعی در اختیار ساروتقی وزیراعظم متعهد قرار گرفت که خود را از نفوذ ملکه مادر دور نمی داشت. چالش عناصر ناراضی، افراد تشنه قدرت و نیروهای خود محور مشکل اصلی کشور بود. تضاد و تقابل عناصر ترک و تاجیک با اقدامات ساروتقی مبنی بر مقاطعه مالیات ایالات و گماردن تقریباً ماموران عالیرتبه دربار و ایالات به این مهم، به اوج خود رسید تا جایی که سرانجام واکنش عناصرمخالف منجر به قتل وی در سال 1052ه.ق گردید. بی شک سلطه طلبی، بی اعتنایی و بی حرمتی به مردم، سختگیری سنگدلانه با مردم نادرست و متقلب در امور دولتی و مخصوصاً استفاده از نظام جاسوسی در جمع آوری عایدات دولتی هر کدام سهم بسزایی در افزایش دشمنان وزیراعظم داشت. پس از مرگ ساروتقی خلیفه سلطان جانشین او شد. وی فردی با تقوا و پایبند به اصول مذهبی بود وی با روشی اعتدال توانست اوضاع ملتهب آرامش بخشد. هنگامی که خلیفه سلطان مرد شاه توانست یکی از دست پروردگان خود به نام محمد بیگ تبریزی را که به حسن شهرت معروف بود به وزارت گمارد. شاه عباس دوم در مقایسه با پیشینان خود در امر حکومت بسیار فعال بود گواینکه در دامن حرمسرا برآمده و چیزی از مملکتداری یاد نگرفته بود. از خصایص چشمگیر سلطنت عباس دوم، تحکیم و انسجام قدرت وی بود که با پی جویی سیاست تمرکز از راه افزایش تعداد ایالات وابسته به خالصجات حاصل شد. در دوره ی وی شرایط نسبتاً مطلوب زیستی ایران که شاید محصول عدم درگیری های جدی ایران در جنگ های عمده این روزگار بود در جای خود مبین این نکته است که چرا ایران در اکثر مواقع از نظر داخلی در صلح و آرامش بود و راهها در امنیت بسر می برد. در حوزه ی سیاست خارجی، غربیان توجهشان برای دستیابی به امتیازات بیشتر در ایران بود و از طرف دیگر عثمانی ها خیالات ناروایی به متصرفات ایران داشتند و شاه گورکانی هند، خیال تصرف قندهار را در سر داشت و سلاطین ازبک در اغتنام فرصت مناسب بودند تا به مرزهای خراسان هجوم آورده خراسان را از ایران جدا سازند ولی هیچکدام از آنها موفق به انجام نیات خود نشدند. باری که ویژگی عمده ی سلطنت عباس دوم توجه مستمر او به امور دولتی بود. این امر حتی پس از 1073 ه.ق که نخستین علائم بیماری طولانی و رنج آور وی ظاهر شد ادامه یافت ولی عکس العمل او در مقابل بی نظمی ها و سودا داده پاره ای از رجال و ماموران مملکتی، از این زمان به بعد نسبت به سال های سابق شدت گرفت.قتل هایی که به همین منظور انجام شد کم نبود.هنگامی که بیماری شاه رو به وخامت گذاشت و ناچار شد برای بهبودی راهی مازندران شود باز از همان جا برای اداره کشور توان کافی بکار برد. عباس دوم در سن سی وسه سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد به سال1077ه.ق. بی هیچ شبهه ای نام او را هم باید در کنار نام شاهان برجسته صفوی،شاه اسماعیل و شاه عباس ذکر کرد چون وی مردی بود که از سقوط حکومت صفوی جلوگیری کرد و ذکر مرگ نابهنگام وی هرگز بدون اظهار تاسف نبوده است.