نام پژوهشگر: بهمن غلامی پور
بهمن غلامی پور رضا اکبری
ابن سینا و غزالی تأثیرات بسزایی در شکل گیری تفکّر و اندیشه ی اسلامی در مسئله رابطه ی عقل و دین داشته اند. ابن سینا به طور مستقیم وارد مبحث ارتباط بین عقل و دین نشده و لذا لازم است برای یافتن اندیشه ی وی در این زمینه توجیه های عقلانی را که وی برای اصول دین ارائه نموده بررسی کنیم. همچنین گرچه غزالی در برخی از آثار خود از رابطه ی بین عقل ودین سخن گفته اما برای انجام مقایسه ی بهتر، در این پایان نامه ابتدا نظرات وی در مورد اصول دین آورده شده و سپس برخی از نظرات وی در مورد معقولیت گزاره های دینی بیان شده است. ابن سینا با این که سعی در عقلانی کردن گزاره های اساسی دین داشته امّا به ناتوانی عقل در تبیین برخی از اصول دین اعتراف می کند. وی این ناتوانی را به علت وجود نقص در قوه ی عاقله ی انسان نمی داند بلکه آن را به واسطه ی اشتغال انسان به اموری می داند که مانع رسیدن انسان به مراتب عالیه ی کمال هستند. غزالی نیز با وجود این که معتقد است عقل توانایی فهم برخی از مسائل دین را ندارد اما نقش عقل را در دریافت حقایق دینی می پذیرد و از عقل به عنوان حاکمی که هرگز معزول نمی شود یاد می-کند. بنابرین می توان تشابه دیدگاه آن ها رادر اعتراف به ناتوانی عقل در فهم برخی از مسائل دینی دانست. اختلاف دیدگاه این دو در نوع نگاهی ست که به این ناتوانی داشته اند. ابن سینا معتقد است اگر عقل از موانع مادی عبور کند و به مراتب عالیه برسد می تواند با وحی که جلوه ای ازمراتب اصلی هستی است رابطه عینی داشته باشد اما غزالی بر عکس ابن سینا معتقد است حتی اگر عقل بتواند به مراتب عالیه تعقل برسد باز هم از فهم حقیقت همه ی مسائل دین عاجز است. کلید واژه:عقل، دین، عقل عملی، عقل نظری، ابن سینا، غزالی