نام پژوهشگر: حمید تقی نژاد
حمید تقی نژاد کیان نوروزی تبریزی
مقدمه: خودسوزی شدیدترین، غم بارترین، خشن ترین و زجرآورترین نوع خودکشی است. در ایران بیشترین استفاده از روش خودسوزی در استان ایلام است. لذا این مطالعه با هدف تبیین فرآیند مراقبت توانبخشی در بیماران خودسوزی، انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه، یک مطالعه گراندد تئوری است که ضمن اخذ رضایت آگاهانه و فرآیندی و رعایت ملاحظات اخلاقی، اطلاعات مربوط به 29 مشارکت کننده جمع آوری و با روش اشتراوس و کوربین(1998)، تحلیل شدند. جهت افزایش استحکام یافته ها، از معیارهای لینکلن و گوبا استفاده شد. نمونه گیری ابتدا به صورت مبتنی بر هدف و سپس به صورت نظری ادامه یافت. نتایج: در مجموع 4 طبقه اصلی: بحرانی بودن موقعیت، حرفه ای نبودن مراقبت، تقلای ناکام برای خودمدیریتی و فلج شدن زندگی، تبیین شد که«تقلای ناکام برای خودمدیریتی» به عنوان«طبقه مرکزی» بود. سپس طبقات بر اساس روایت حول طبقه مرکزی چیده شدند و نظریه«تقلای ناکام برای خودمدیریتی» تبیین شد. بحث و نتیجه گیری: نظریه تقلای ناکام برای خودمدیریتی بیانگر این است که فرآیند مراقبت توانبخشی در بیماران خودسوزی، حاصل تعامل ارائه دهنده گان مراقبت توانبخشی، بیمار، خانواده و جامعه است. بیماران بعد از خودسوزی، خود و خانواده را در یک موقعیت بحرانی قرار می دهند و سفری طولانی و پرمشقت را شروع می نمایند. بعد از مراجعه بیماران به مراکز درمانی، ارائه دهنده گان مراقبت توانبخشی با آن ها همسفر می شوند و هر کدام در تعامل با یکدیگر از راهبردهایی استفاده می نمایند. از طرفی عوامل مداخله کننده(عوامل تسهیل کننده، باز دارنده) و عوامل زمینه ای راهبردهای مورد استفاده را تحــت تاثیر قرار می دهند و نهایتاً با توجه به تاثیر بیشتر عوامل بازدارنده و زمینه ای، بیماران به خودمدیریتی نمی رسند و پیامد کلی به صورت«خودسوزی فلج کننده زندگی» است. واژه های کلیدی: فرآیند مراقبت توانبخشی، خودسوزی، گراندد تئوری