نام پژوهشگر: غلامرضا ضابط پور

چالش های نظری عدالت در جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  غلامرضا ضابط پور   غلامرضا بهروزی لک

اگرچه تحقق عدالت اجتماعی، از دغدغه های دولت های پس از انقلاب اسلامی بوده، ولی مع الوصف در طول سه دهه جمهوری اسلامی با چالش های نظری و عملی فراوانی روبه رو بوده است. از این رو پرسش اساسی رساله این است که مهم ترین چالش های نظری عدالت اجتماعی در گفتمان های حاکم بر دولت های جمهوری اسلامی ایران چیست؟ فرضیه پیشنهادی مورد آزمون و بررسی این است که: نگرش سطحی و تک بعدی و یا به عبارت دیگر عدم تعمیق مفهوم عدالت اجتماعی و عدم طرح مفهوم عدالت اجتماعی به صورت سیستمی، عدم اجماع نظری در باره مفهوم عدالت اجتماعی بین نخبگان، دولت مردان و مردم، و بی قراری، گسست و عدم تداوم عدالت اجتماعی در گفتمان های جمهوری اسلامی از مهم ترین چالش های نظری عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی است. رساله با استفاده از روش تحلیلی – نظری، خطوط فکری مفصل بندی شده گفتمان های حاکم بر دولت های جمهوری اسلامی ایران را توصیف، سپس با ارزیابی انتقادی به وسیله ابزارهایی چون میزان عمق و پیچیدگی، میزان اجماع نخبگان و میزان تداوم به واکاوی ضعف های نظری گفتمان های مزبور پرداخته است که مهم ترین چالش های به دست آمده عبارتند از: الف) فقدان نظریه ای جامع، قابل قبول و مورد اجماع در باره عدالت اجتماعی بین نخبگان، دولت مردان و مردم که مبتنی بر اصول و مبانی اسلامی باشد. ب) نگاه سطحی و تک سویه توام با افراط و تفریط که مفهوم وسیع و همه جانبه را به ابعاد کم اهمیت فرو کاسته است. ج) عدم انطباق گفتمان های دولت ها با گفتمان فراگیر حضرت امام (ره ) و مقام معظم رهبری. چالش های مذکور با توجه به گستردگی مفهوم عدالت و نبودن معنایی واحد برای آن و نیز ارایه تفاسیر متفاوت از سوی دولت ها بنابر سلیقه ها و علایق فردی و گروهی رخ داده است و بنابراین جهت-گیری های دولت های بعد از انقلاب اسلامی نه تنها تک بعدی و سطحی بوده بلکه در راستای هم نبوده است، بلکه بعضا در تقابل هم بوده اند و این امر باعث شد راهبردهای کلان نظام جمهوری اسلامی با علامت سوال بزرگی مواجه شود. از این رو مقام معظم رهبری دهه چهارم انقلاب اسلامی را دهه «عدالت و پیشرفت» نام گذاری کرده است. جهت رفع چالش های نظری، پرهیز گفتمان ها از نگرش تک سویه، جزئی، جناحی، باندی، غیرملی، غیراسلامی و به عبارت دیگر داشتن نگرش همه جانبه و فراگیر به عدالت اجتماعی در چارچوب چشم انداز 20 ساله کشور در افق 1404 که به مثابه دکترین ملی کشور، هدف و مقصد جامعه را مشخص کرده و نیز گفتمان فراگیر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری پیشنهاد می گردد. کلمات کلیدی: عدالت اجتماعی، چالش های نظری، جمهوری اسلامی ایران، راهکارها

تاثیر رهبری امام خمینی در روند شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  واثق رضا نقوی   غلامرضا ضابط پور

در ایران معاصر، تحولات و رخدادهای سیاسی بزرگی به وجود آمده است که می توان گفت که تولد امام خمینی (1281 ش.) مقارن با یکی از بزرگترین تحولات ایران معاصر، یعنی انقلاب مشروطه (1285 ش.) است. که در این نوشتار کل دوره ی نظام مشروطه به پنج دوره تقسیم شده است. شخصیت امام خمینی در کوران حوادث ایران معاصر به نحوی شکل گرفت که ظلم ستیزی و لزوم اجرای عدالت و احکام اسلامی از اهداف استراتژیک و مهم وی گردید. وی با الهام از حوادث ایران معاصر با تربیت شاگرد، تالیف کتاب احراز مقام مرجعیت و ایجاد روحیه ی ظلم ستیزی در بین شاگردان و تمام مردم ایران انقلاب اسلامی را بوجود آورد. امام خمینی با درک دوره ی بحران و هرج و مرج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پایان عصر قاجاریه و دیکتاتوری 25 ساله ی 57-1332 ، قیامها و نهضت های معاصر به خوبی دریافته بود که هرگونه تغییر و تحول سیاسی – اجتماعی در ایران نیازمند مساعدت و پایداری مردم است، اصلاحات اساسی در ایران بستگی به حاکمیت اسلام دارد و با حکومت های موجود و نظام سلطنتی مشروطه امکان پذیر نیست و رهبری روحانیت و در راس آن ها مرجعیت تنها راه اعتماد مردم و حضور در صحنه است. امام خمینی سال های جوانی عمر خود را تا سالهای 1332 به تحصیل و تعمیق در مسایل دینی، سیاسی، اجتماعی و تجزیه و تحلیل مسایل به وجود آمده و حوادث گذارنید. وی از قم به تهران رفت و در مجلس شورای ملی وقت به مباحث مطرح شده گوش می داد. امام خمینی پس از سالهای 1340 با ترویج ادبیات سیاسی- اجتماعی ظلم ستیزانه و با محوریت حاکمیت اسلامی سعی کرد به اصلاح امور بپردازد، امام حاکمیت طاغوت، به وی مجال اصلاحات را نداد، تا اینکه امام خمینی با نفی کامل نظام سلطنتی مشروطه و طرح ولایت فقیه انقلاب اسلامی را رهبری کرد و جمهوری اسلامی را بنیان نهاد.

تأثیر رهبری امام خمینی (قدس سره) در روند شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران (با تأکید بر حوزه های علمیه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  واثق رضا نقوی   غلامرضا ضابط پور

در ایران معاصر، تحولات و رخدادهای سیاسی بزرگی به وجود آمده است، که می توان گفت که تولد امام خمینی (1281 ش) مقارن یکی از بزرگترین تحولات ایران معاصر، یعنی انقلاب مشروطه (1285 ش) می باشد، که در این نوشتار کل دوره ی نظام مشروطه به پنج دوره تقسیم شده است. شخصیت امام خمینی(قدس سره) در کوران حوادث ایران معاصر، به نحوی شکل گرفت که ظلم ستیزی و لزوم بر اجرای عدالت و احکام اسلامی از اهداف استراتژیک و مهم وی گردید. وی با الهام از حوادث ایران معاصر، با تربیت شاگرد، تألیف کتاب، احراز مقام مرجعیت و ایجاد روحیه ی ظلم ستیزی در بین شاگردان و تمام مردم ایران، انقلاب اسلامی را به وجود آورد. امام خمینی(قدس سره) با درک دوره ی بحران وهرج و مرج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پایان عصر قاجاریه و دیکتاتوری سیاه رضا شاه پهلوی، آزادی نسبی سالهای 1332 - 1320 و خفقان و دیکتاتوری 25 ساله ی 57 - 1332، قیام ها و نهضت های معاصر، به خوبی دریافته بود که هرگونه تفسیر و تحول سیاسی - اجتماعی در ایران نیازمند مساعدت و پایداری مردم است، اصلاحات اساسی در ایران بستگی به حاکمیت اسلام دارد و با حکومت های موجود و نظام سلطنتی مشروطه امکان پذیر نیست و رهبری روحانیت و در رأس آن ها مرجعیت، تنها راه اعتماد مردم و حضور در صحنه است، امام خمینی(قدس سره) سال های جوانی عمر خود را تا سالهای 1332 به تحصیل و تعمیق در مسایل دینی، سیاسی، اجتماعی و تجزیه و تحلیل حوادث گذرانید. وی از قم به تهران می رفت و در مجلس شورای ملی وقت، به مباحث مطرح شده، گوش می داد. امام خمینی(قدس سره) یکی از شیفتگان شهید مدرس بود و در بین قیام ها، حرکت ها و تلاش های صورت گرفته در ایران معاصر، شخصیت مدرس و حرکت او را بیشتر از دیگران تأیید کرده است. امام خمینی با نظاره ی شهادت مدرس، اعدام سیّد مجتبی نواب صفوی و انزوای آیت اللّه کاشانی، به خوبی دریافته بود که بدون در دست داشتن رهبری و مقام مرجعیت، امکان فعالیت مناسب برای او وجود ندارد، هم چنان که در اعدام نواب صفوی، تلاش کرد که آیت اللّه بروجردی دخالت نماید، امّا بدون دخالت آیت اللّه بروجردی، امکان عملی برای او فراهم نشد. در سال های فوق امام خمینی(قدس سره) تلاش کرد که با تدریس و تألیف، شاگردانی تربیت نماید که ضمن صلاحیت علمی و فقهی، توان فعّالیت های سیاسی و اجتماعی را داشته باشند. امام خمینی(قدس سره) پس از سالهای 1340 باترویج ادبیات سیاسی - اجتماعی ظلم ستیزانه و با محوریت حاکمیت اسلامی سعی کرد به اصلاح امور بپردازد، اما حاکمیت طاغوت، به وی مجال اصلاحات را نداد، تا این که امام خمینی با نفی کامل نظام سلطنتی مشروطه و طرح ولایت فقیه انقلاب اسلامی را رهبری کرد و جمهوری اسلامی را بنیان نهاد