نام پژوهشگر: شهریار محمدپور
شهریار محمدپور سید علی اکبر احمدی
دانش مدیریت نوین، در طلیعه قرن جدید بیش از هر چیز دیگری، برای تغییر و تحول مستمر و استراتژی های هم راستا با آن، ارزش و اهمیت قائل است. در طوفان تغییر، تنها استراتژی مناسب در برابر تغییرات محیطی است که بقای سازمان را تضمین می کند. تفکر استراتژیک در مدیریت تحول در سازمانها، مدیران را جهت حفظ و بقا سازمان و سپس موفقیت یاری می دهد. اهمیت پژوهش به این امر باز می گردد که دنیا، امروزه بر این باور است که ساختار هایی در مسیر تعالی حرکت خواهند کرد که در آنها تحول و چرخه مستمر بهبود در دستور کار باشد. به دیگر سخن، امروزه گرایش به مدیریت تحول و تعالی روزافزون سازمان ها قلب به یکی از مهم ترین گرایش های عالیه مدیریتی گشته است. سند چشم انداز 1404، سیاست های کلی نظام اداری، قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، قانون مدیریت خدمات کشوری و اصل 44 قانون اساسی، جملگی بر تحول در سازمان های ایرانی توجه دارند. از این میان، آخرین مدل که در سال 1389 تدوین و ابلاغ گردید، قانون مدیریت خدمات کشوری است. واقع این قانون را می توان یک مدل تحول شمرد که پس از سالها تحقیقات و بررسی کارشناسان و نخبگان در نهاد ریاست جمهوری (معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی) تهیه و تدوین گردیده و برای سازمان های ایرانی اصطلاحاً کالیبره شده است. در این پژوهش هدف ما یافتن موانعی در سازمان هدف است که مانع از استقرار نظام تعالی بخش یاد شده می گردد. در توضیح روش شناسی پژوهش انجام شده باید گفت که یک پژوهش کاربردی و کیفی را طراحی نمودیم که در آن پس از بررسی اسناد مربوطه و طی مشاهدات بلند مدت فرایند ها در سازمان و انجام مصاحبه های عمیق و باز با افراد خبرگان سازمان و نهایتاً ارائه نتایج جهت غربالگری به خبرگان علمی، به نتایجی دست یابیم. نتیجه حاصل شده این است که این مدل تحول نیز مانند تمامی مدل های تحول دیگر برای اجرایی شدن نیازمند رفع موانعی است که باید برای هر سازمان، بسته به فرهنگ حاکم و ساختار آن، بدان ها پرداخته شود. در این پژوهش پس از انجام یک سلسله تحقیقات نظام مند، موانع کلیدی و ریشه ای و استراتژیک موضوع بحث را در نبود سیستم های مدیریت اطلاعات، وجود بعد نا متعالی بوروکراسی، حجم بزرگ ستاد، عدم آشنایی غالب مدیران با ادبیات مدیریت و نبود سیستم انگیزشی کارآمد یافتیم