نام پژوهشگر: بهزاد خاکی نژاد

گویش در مونودرام
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  بهزاد خاکی نژاد   منیژه محامدی

مونودرام یا تئاتر تک نفره از بدو پیدایش تک گویی های کوتاه در تئاتر قرون17و18 تا نمایش تک گویی کامل عصر حاضر همواره کلام محور بوده است.کلام محوری تا قرن بیستم از پایه های تئاتر به شمار می آمد اما از اواسط سده20 آرام آرام تئاتر به حرکت و نمایشگری روی خوش نشان داد.در هنرهای جدید هم تصویر و حرکت بیش از کلام محوری مورد توجه قرار دارد اما مونودرام همواره بر کلام محوری اصرار ورزیده است. پژوهش پیش رو بر این باور شکل گرفته که کلام محوری عامل دلزدگی و خستگی تماشاگر و مخاطب گریزی تئاتر از مونودرام است،پس گرافیک وارد مونودرام می شود تا با بهره از عناصر هنرهای تجسمی به سوی ویژگی های همه فهمی،گیرایی،تصویرگرایی،سادگی و از همه مهمتر گذر از سنت واژه محوری رایج مونودرام برود و این هنر را فرزند زمانه خویش معرفی کند.با این فرضیه می کوشد تا مونودرام را که بر مبنای انواع تک گویی(اساید،سولی لوگ،مونوپولی لوگ،مونودی و مونولوگ)شکل گرفته است با استفاده از عناصر ارتباطی روز و دغدغه مشترک به نوعی گفتگو میان انسانهاتبدیل کند. گویش جدید مونودرام بواسطه حضور گرافیک و توانایی هایش می تواند بر شمار مخاطب خود بیفزاید،نیز مونودرام را در قالبی فرامرزی و جهانشمول معرفی کند و از بند ادبیات برهاند و به عنوان هنری مستقل مطرح نماید.در این پژوهش روشن می شود که هر نمایش تک بازیگری نمی تواند مونودرام باشد مگر با در اختیار داشتن ویژگی های مونودرام که بارزترین آنها درون گرایی و ذهن گرایی و بحران و آشفتگی روحی است. پژوهش تئوری پیش رو با تجربه عملی پژوهشگر درآمیخته و افزایش میل مخاطب را در بر داشته است.