نام پژوهشگر: عباس بهرام
زینب خداوردی عباس بهرام
این مطالعه ارتباط بین فعالیت بدنی و شایستگی مهارت حرکتی را در دختران پایه ی سوم دبستان آزمود. بطور خاص، هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی شایستگی حرکتی ادراک شده و آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت در ارتباط میان فعالیت بدنی و شایستگی مهارت حرکتی بود. 352 دختر پایه ی سوم (32/0±78/8 سال)، بطور دواطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. شایستگی مهارت حرکتی با استفاده از آزمون رشد حرکتی درشت-2 (3)، شایستگی حرکتی ادراک شده و فعالیت بدنی به ترتیب با پرسشنامه ی خود توصیفی-1(1) و پرسشنامه ی بین المللی فعالیت بدنی کودکان و نوجوانان (49) اندازه گیری شدند. به منظور اندازه گیری آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت، ترکیب بدنی از طریق شاخص توده ی بدنی (153،51)، قدرت/ استقامت عضلات شکم با استفاده از آزمون دراز و نشست نیم خیز، قدرت/ استقامت عضلات کمربند شانه ای با آزمون شنای 90 درجه، انعطاف پذیری با آزمون بنشین و برسان به استثنای پشت (153) و آمادگی هوازی از طریق آزمون دویدن/ راه رفتن 540 متر (6،11) ارزیابی شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد ارتباطی معنادار بین شایستگی مهارت حرکتی و فعالیت بدنی وجود دارد (r=0/39, p=0/01)، نتایج رگرسیون خطی چندگانه و ساده، همچنین، آشکار کرد شایستگی حرکتی ادراک شده و آمادگی جسمانی در ارتباط بین فعالیت بدنی و شایستگی مهارت حرکتی به طور معنی داری میانجی گری می کنند. این نتایج، نیاز به برنامه های مداخله ای مبتنی بر شایستگی مهارت حرکتی، شایستگی حرکتی ادراک شده و آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت را به جهت افزایش سطح فعالیت بدنی دختران، با اهمیت قلمداد می کند.
سارا باقری عباس بهرام
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط بین عوامل انگیزش شرکت (دلایل شرکت در فعالیت) با هدف گرایی (چگونگی تفسیر موفقیت) و توانایی درک شده (احساس فرد از توانایی انجام کار) در محیط تربیت بدنی مدارس دخترانه شهر قدس بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود. نتایج همبستگی دو سویه چند متغیره نشان داد بین تکلیف مداری، توانایی ادراک شده و الگوهای انگیزشی ارتباط معنی داری وجود دارد درصورتی که خود مداری با انگیزه های بیرونی (مثل مقام) ارتباط داشت (05 /0?p). از آنجا که هدف گرایی و توانایی درک شده به عنوان عوامل پیشگو کنند? انگیزش شرکت در فعالیت های بدنی مدارس بودند احتمالاً انگیزش شرکت با توسعه تکلیف مداری و توانایی درک شده افزایش می یابد.
الهام حاتمی شاه میر عباس بهرام
چکیده هدف از اجرای تحقیق حاضر تعیین اعتبار و پایایی پرسشنامه کارکردهای یادگیری مشاهده ای folq)) در ورزشکاران مبتدی و ماهر و نیز بررسی میزان استفاده از کارکردهای یادگیری مشاهده ای و بررسی ارتباط آن با سن، جنسیت و نوع رشته ورزشی و نیز سطح مهارت بود. به منظور دستیابی به هدف مذکور، یک نمونه 234 نفری برای برآورد های روانسنجی و یک نمونه 414 نفری برای بررسی تأثیر متغیرها به صورت تصادفی انتخاب شد. ورزشکاران پرسشنامه کارکرهای یادگیری مشاهده ای (کامینگ و همکاران، 2005) را برای اندازه گیری کاربرد سه کارکرد مهارتی، راهبردی و اجرایی تکمیل کردند. نتایج با استفاده از تحلیل عاملی، ضریب پایایی، تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر و تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزارهای spss و amos مورد محاسبه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ این آزمون برای ورزشکاران مبتدی و ماهر به ترتیب 856/0 و 852/0 بود. همچنین همبستگی میان آزمون و آزمون مجدد نیز معنادار بود (001/0p<). نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی با مدل سه عاملی و با همان 17 ماده مطرح شده از سوی کامینگ و همکاران منطبق بود. درستی، تناسب و برازش مدل سه عاملی به دست آمده از طریق تحلیل عاملی تأییدی برای هر دو گروه از ورزشکاران تأیید شد. نتایج تحقیق نشان داد که ورزشکاران بیشترین استفاده را از کارکرد مهارتی، سپس از کارکرد راهبردی و در نهایت از کارکرد اجرایی (روانشناختی) داشته اند (001/0p<). تفاوت جنسیتی در استفاده از کارکرد اجرایی (001/0p<) در ورزشکاران مبتدی و کارکرد مهارتی (001/0p<) و کارکرد اجرایی (001/0p<) در ورزشکاران ماهر مشهود بود. علاوه بر این، اثر سن بر میزان استفاده از کارکرد مهارتی (001/0p<) و راهبردی (014/0(p= در ورزشکاران مبتدی و کارکرد مهارتی (001/0p<) و راهبردی (005/0(p= در ورزشکاران ماهر معنادار بود. استفاده از کارکرد راهبردی در ورزشکاران رشته-های باز، تیمی و تعاملی به طور معنی داری بیشتر از ورزشکاران رشته های بسته، انفرادی و مستقل بود. نتایج مربوط به اثر سطح مهارت بر میزان استفاده از کارکردهای یادگیری مشاهده ای نشان داد که ورزشکاران ماهر بیشتر از ورزشکاران مبتدی از کارکرد راهبردی (001/0p<) و نیز کارکرد اجرایی (035/0p=) بهره می برند. در نهایت این که پرسشنامه کارکردهای یادگیری مشاهده ای مستقل از فرهنگ بوده و می توان آن را به عنوان یک ابزار قدرتمند جهت اکتساب مهارت های حرکتی و آماده سازی ورزشکاران از لحاظ روانی به کار برد.
سپیده حامدی عباس بهرام
هدف نهایی این تحقیق، بررسی تاثیر الگودهی دامنه ای بر یادگیری مشاهده ای می باشد و در پی آن بوده است تا میزان و زمان ارائه الگو به نوآموزان در طول تمرین بدنی را مشخص کند. آزمودنی ها 10 نفر از دانش آموزان دبیرستانی منطقه 4 شهر تهران بودند که به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه 5 نفری دامنه ای وجفت شده تقسیم شدند، در ضمن هیچ کدام تجربه آموزش قبلی در ضربه چیپ را نداشتند. تحقیق حاضر شامل سه مرحله اکتساب، یادداری و انتقال بود که روش ارائه الگو به شکل دامنه ای بر روی گروه آزمایش در طول مرحله اکتساب اعمال شد و در مقابل آنها گروه جفت شده به منظور مقایسه قرار داشتند. مرحله اکتساب شامل 6 بلوک 10 کوششی بود و 24 ساعت بعد مرحله یادداری و 10 دقیقه بعد از آن مرحله انتقال از آزمودنی ها به عمل آمد. یافته های مراحل اکتساب، یادداری وانتقال برتری گروه دامنه ای را در یادگیری زمان بندی نسبی حرکت نسبت به گروه جفت شده نشان داد (p <0.05)، در حالی که در یادگیری زمان بندی مطلق تفاوت معناداری دیده نشد. با استناد به نتایج بدست آمده می توان گفت که این تحقیق با تاکید بر تعمیم پذیری مزایای کاهش بازخورد به روش دامنه ای از حوزه یادگیری غیر مشاهده ای به یادگیری مشاهده ای به شیوه الگودهی دامنه ای، این روش را راهکاری مناسب و بهینه جهت یادگیری زمان بندی نسبی حرکت می داند و زمان مناسب ارئه الگو را نیز معرفی می کند.
سحر بردبار احمدرضا موحدی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوه های مختلف خودگفتاری انگیزشی-آموزشی و نوع تکلیف بر خودکارآمدی جسمانی، عملکرد و یادگیری بود. بدین منظور 96 نفر از دانش آموزان با دامنه سنی 13-18 سال به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. تحقیق از نوع آزمایشی و به روش نیمه تجربی بود و در سه مرحله اکتساب، یادداری و انتقال انجام شد. از تکلیف سرویس ساده والیبال به عنوان تکلیف قدرتی و پرتاب دارت به عنوان تکلیف دقتی استفاده شد. 48 نفر از آزمودنی ها در تکلیف سرویس ساده والیبال و 48 نفر در تکلیف پرتاب دارت شرکت کردند. برای هر تکلیف در ابتدا یک مرحله پیش آزمون جهت همسان سازی انجام شد و بر اساس آن، آزمودنی ها به 4 گروه 12 نفری تقسیم شدند طوری که تفاوت معنی داری بین 4 گروه وجود نداشت. سپس به طور تصادفی به گروه های خودگفتاری انگیزشی، خودگفتاری آموزشی، خودگفتاری ترکیبی و تمرین جسمانی نام گذاری شدند. طی 10 جلسه اکتساب آزمودنی ها با تکرار عبارات خودگفتاری مربوط به گروه خود به تمرین پرداختند. 48 ساعت بعد از برگزاری آخرین جلسه اکتساب، آزمون یادداری برگزار شد. سپس آزمون انتقال نیز برگزار گردید. به منظور ارزیابی خودکارآمدی جسمانی آزمودنی ها، پرسشنامه خودکارآمدی جسمانی رایکمن در اولین و آخرین جلسه توسط آزمودنی ها تکمیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در جلسه پیش آزمون هیچ تفاوت معنی داری در هیچ یک از دو تکلیف پرتاب دارت و سرویس ساده والیبال بین آزمودنی های 4 گروه وجود نداشت (0.934, p= 0.990 p=). اما در هر دو تکلیف در مراحل اکتساب، یادداری و انتقال بین 4 گروه تحت مطالعه تفاوت معنی دار وجود داشت (0.05p<). علاوه بر این بین امتیازات خودکارآمدی جسمانی گروه ها در دو تکلیف در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی دار وجود نداشت. یافته ها نشان داد که شیوه های مختلف خودگفتاری با توجه به نوع تکلیف موثر می باشد. همچنین شیوه ترکیبی نیز در شرایط مختلف تمرینی حائز اهمیت می باشد.
سوران بهرام پور عباس بهرام
در این آزمایش 28 آزمودنی 14 پسر 14 دختر به دو گروه دامنه ای جفت شده تقسیم شدند. تکلیف آزمودنی ها حرکت در مسیر از قبل مشخص شده یعنی فشردن کلیدهای 2، 6،8 و 4 یک دستگاه زمانبندی متوالی با حفظ زمانبندی نسبی و مطلق معین بود. آزمودنی های دامنه ای هر زمان که از دامه معین خارج می شدند الگو دریافت می کردند. در حالی که گروه دیگر با گروه دامنه ای جفت شده بودند آزمایش در 4 روز جداگانه انجام گرفت و شامل مراحل اکتساب یادداری و انتقال بود. جهت بررسی دقت عملکرد از زمانبندی نسبی و مطلق استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که در زمانبندی مطلق یادگیری گروههای با تکنیک دامنه ای بهتز از گروه جفت شده بوده است مطابق باپیش بینی نظریه نقطه چالش (گاداگنولی و لی 2004 الگودهی دامنه ای تکنیکی مناسب به منظور تطبیق شرایط یادگیری با نیازهای یادگیرنده است. همچنین روش دامنه ای که پیش از این مزایای آن در حوزه برنامه های ارایه kr اثبات شده به خوبی به حیطه یادگیری مشاهده ای تعمیم یافت.
امین غلامی عباس بهرام
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر بارافزایی شناختی و دستکاری های حسی بر کنترل قامت کشتی گیران با سطوح مهارتی مختلف بود. آزمودنی های تحقیق را نمونه های در دسترس تشکیل می دادند که شامل چهار گروه 10 نفره (18-25 سال) از کشتی گیران ماهر، نیمه ماهر، مبتدی و گروه کنترل (غیر ورزشکار) می شدند. آزمودنی ها هشت تکلیف تعادلی را در شرایط دستکاری شده حس بینایی، حس پیکری و شناختی و تکالیف حاصل از ترکیب ای دستکاری ها را انجام دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر ( 4 گروه *8 شرایط اجرا) استفاده شد. نتایج نشان دهنده معنی داری اثر اصلی شرایط اجرا، گروه و همچنین اثر تعامل بود (p<0/05). تحلیل های درون گروهی نشان داد دستکار های کنترل قامت اثر معنی داری بر تعادل گروه ها داشت (p<0/05). بررسی تفاوت های بین گروهی نشان داد تفاوت معنی داری در تعادل کلی گروه ها در چهار شرایط : دستکاری نشده، دستکاری بینایی، شناختی، بینایی-شناختی وجود نداشت (p>0/05)، اما در چهار شرایط : دستکاری حس پیکری، حس پیکری-شناختی، حس پیکری-بینایی، حس پیکری-بینایی نشاختی به طور معنی داری به نفع گروه ماهر و نیمه ماهر متفاوت بود (p<0/05). در این میان تعادل کلی افراد ماهر هنگام دستکاری حس پیکری-بینایی-شناختی از گروه نیمه ماهر نیز بهتر بود(p<0/05). همچنین برتری گروه های ماهر و نیمه ماهر در اجرای چهار تکلیف مذکور در تعادل قدامی خلفی نیز دیده شد، اما این برتری در تعادل میانی جانبی تنها در دو شرایط دستکاری حس پیکری-بینایی و دستکاری حس پیکری-بینایی-شناختی دیده شد (p<0/05). نتایج تحقیق حاضر نشان داد شرکت در ورزش کشتی انطباقاتی را سیستم های حسی و حرکتی و شناختی درگیر در کشتی گیران ایجاد می نماید که این انطباقات کسب شده بیشتر در تکالیفی که اطلاعات حس پیکری (نه بینایی) دستکاری و غیر دقیق شده اند، مشخص می شود. در این میان، ایجاد چالش شناختی همزمان با دستکاری های حسی (نسبت به روش های معمول دستکاری های حسی تنها) می تواند در شناسایی تفاوت قابلیت های کنترل قامت کشتی گیران با سطوح رقابتی ماهر و نیمه ماهر سودمند باشد.
زهره احمدی آملی عباس بهرام
هدف از تحقیق حاضر مقایسه انواع بازخورد خودکنترلی از نظر تأثیر بر عملکرد و یادگیری تکلیف زمان بندی متوالی بود. بدین منظور 60 دانشجوی دختر و پسر رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی با دامنه سنی 24-20 سال به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی در پنج گروه 12 نفری قرار گرفتند. دو گروه به عنوان گروه های خودکنترل محدود و نامحدود در نظر گرفته شد. دو گروه (جفت شده و جفت شده خودکنترل) با گروه خودکنترل نامحدود جفت شدند. شرکت کننده ها در گروه جفت شده، برنامه بازخورد همتاهای خودکنترل خود را نسخه برداری کردند. برای شرکت کننده های گروه جفت شده خودکنترل، تعداد فرصت های بازخورد مشابه با همتاهای خودکنترل فراهم شد، اما زمان دریافت بازخورد را خود کنترل می کردند. گروه پنجم نیز با گروه خودکنترل محدود جفت شده بود. تکلیف شامل فشردن چهار کلید متوالی با حفظ زمان بندی نسبی و مطلق معین بود. آزمایش در سه مرحله اکتساب، یادداری و انتقال اجرا شد. در مرحله اکتساب و یادداری سه الگوی حرکتی با سه زمان بندی کل به طور تصادفی نمایش داده می شد. مرحله یادداری از دو آزمون یادداری فوری (10 دقیقه پس از مرحله اکتساب) و تأخیری (24 ساعت پس از مرحله اکتساب) تشکیل شد. مرحله انتقال نیز 10 دقیقه پس از آزمون یادداری تأخیری و با الگو و زمان بندی مطلق جدید اجرا شد. نتایج این تحقیق بر خلاف تحقیقات پیشین، اثر سودمند بازخورد خود کنترلی محدود را بر یادگیری زمان بندی نسبی در مقایسه با زمان بندی مطلق، تأیید نکرد (05/0<p ). از طرفی این نتایج با فرضیه جدایی فرایند های مسئول ایجاد برنامه و تعیین پارامتر (شی و ولف، 2005) منطبق نیست، زیرا یافته های این تحقیق در رابطه با نوع بازخورد خودکنترلی و یادگیری این دو متغیر اثر معنی داری نشان نداد.
محمد ملکی احمد فرخی
چکیده ندارد.
محسن محمدی عباس بهرام
سیستم کنترل وضعیت نوسان قامتی بدن در ایستادن قائم را از طریق تعاملات پیچیده حس عمقی، بینائی و شبکه بازخوردی سیستم دهلیزی و همچنین با برخی از نواحی مغز و سیستم عضلانی _اسکلتی تنظیم می شود (مانور و همکاران). این پیچیدگی در وضعیت ایستادن عمودی را می توان از طریق کم و زیاد شدن نوسان قامتی مشاهده کرد (لیپسایز، 2002، ئانور و همکاران، 2010). تعدادی از محققان، پیچیدگی را با ظرفیت سیستم برای تولید پاسخ به عوامل فشار زا مرتبط کرداند(گولدبرگر1996 ،مانور و همکاران2010). پیچیدگی بیشتر سیستم منجر به عملکرد و اجرا بهتر سیستم می شود در حالیکه عدم وجود پیچیدگی منجر به کاهش توانائی سازگاری سیستم می شود. این شرایط(پیچیدگی پائین) باعث کم شدن تعداد اجزا مستقل ایجاد کننده سیستم می شود، همچنین باعث تغییر جفت شدگی بین مفاصل می شود. فرضیه عمومی این چنین است که پیچیدگی بیشتر در سیگنال های زیستی مشخصه سیستم سالم می باشد در حالیکه فقدان پیچیدگی همراه با سالمندی و بیماری است (بورگ و لایسبک 2010). اما در این خصوص مطالعاتی وجود دارد که از این فرضیه حمایت نمی کنند. به عنوان مثال در تحقیقاتی که روی کنترل تعادل افراد سالمند انجام شده است() نشان داد که اگرچه عملکرد این افراد کاهش پیدا کرده است ولی نسبت به افراد جوانتر پیچیدگی بیشتری را اعمال می کنند. در تقابل با فرضیه عمومی ذکر شده مبنی بر اینکه با افزایش پیچیدگی ظرفیت سیستم گسترش پیدا می کند این مطالعه اخیر خلاف آن را نشان می دهد .در واقع ممکن است افزایش پیچیدگی منجر به کاهش قابلیت اطمینان سیستم برای حفظ ثبات سیستم باشد. قبل از سال 1950 ، نوسان وضعیتی به طور عمده با ثبت نوسان سر مورد مطالعه قرار می گرفت، روشی که به نام آتاکسیوگرافی نامیده می شد. از آن زمان به بعد، آتاکسیوگرافی تقریبا به طور کامل فراموش شده و ضبط نیروهای واکنش زمین و جابه جایی cop رویکرد به غالب تبدیل شد.اغلب مطالعات که به تحلیل ارتباط بین پیچیدگی و اجرا در تکالیف تعادلی ایستاده پرداخته اند بررسی های خود را محدود به نوسان قامتی کرده اند و تعداد بیشماری از آن ها تنها به بررسی تغییرات مرکز فشار پرداخته اند، در حالیکه تنها تعداد کمی از آن ها پیچیدگی را در متغیرهائی همچون فعالسازی عضلانی عضلات درگیر در نوسان قامتی بررسی کردند. بررسی این نکته که آیا تغییرات در هر یک از عضلات منفرد در راستا و مشابه تغییرات cop است مهم به نظر می رسد. این گونه می توان گفت که بیشتر مطالعات انجام شده بررسی های خود را محدود به سطح ماکروسکپیک کرده اند و از سطح میکروسکپی غافل مانده اند. اگر چه مطالعات اندکی، پیچیدگی را از طریق emg اندازه گیری کرده اند اما این اندازه گیری ها می تواند اطلاعات مفیدی در مورد فعال سازی عصبی عضلانی و کنترل حرکت مهیا کند. از سوی دیگر اکثر مطالعات انجام شده، بررسی های خود را در حضور بازخورد بینائی انجام داده اند. اطلاعات مربوط به بازخورد بینائی از طریق مشاهده جابجائی مکان نما بر روی صفحه نمایش و همچنین از طریق مشاهده وضعیت بدن نسبت به محیط در اختیار فرد قرار می گرفت. سوالی که اینجا به وجود می آید این است که آیا تغییرات پیچیدگی در شرایط عدم حضور بازخورد بینائی مشابه با آن چیزی است که در شرایط حضور بازخور بینائی اتفاق می افتد؟ همچنین سوال دیگری که ایجاد میشود این است که اطلاعات فراهم شده از طریق بازخورد بینائی چقدر می تواند بر روی پیچیدگی سیستم و متعاقب آن بر روی اجرا تاثیر بگذارد. مطالعه حاضر سعی بر آن دارد که علاوه بر اینکه تاثیر افزایش دشواری تکلیف بر emg و نوسانات قامتی و متعاقب آن تاثیرش بر پیچیدگی و اجرا را بسنجد. طبیعی است که نتایج این مطالعه نه تنها به تکمیل کردن اطلاعات مربوط، کمک خواهد کرد، بلکه دستور العمل های راهبردی برای اجرای هر چه بهتر تکالیف تعادلی با سطوح مختلف دشواری را ارائه می کند. همچنین انجام این مطالعه در شرایط؛ وجود بازخورد بینائی اطلاعات جامعی در مورد نقش این بازخورد بینائی در اجرای تکالیف تعادلی مهیا می کند
بهنام مهدوی عباس بهرام
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر برنامه ریزی تمرین (مسدود و تصادفی) و مقدار تمرین در اکتساب، انتقال و یادداری مهارت های شوت بسکتبال با برنامه حرکتی تعمیم یافته یکسان و متفاوت اجرا بود. آزمودنی ها شامل 80 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (با میانگین سنی 35/2±8/22 سال) بودند که واحد بسکتبال یک را با موفقیت گذرانده بودند. در 8 گروه 10 نفره همسان سازی شدند. در آزمایش اوّل، آزمودنی ها 18 کوشش (گروههای اوّل و دوّم) و 54 کوشش (گروههای سوّم و چهارم) با gmpهای یکسان و پارامتر متفاوت اجرا کردند در حالی که در آزمایش دوّم، آزمودنی ها تکلیف را با همان تعداد کوشش برای هر گروه امّا با gmpهای متفاوت اجرا کردند. یک هفته پس از آخرین جلسه اکتساب آزمون یادداری مسدود و آزمون انتقال و 24 ساعت پس از آن آزمون یادداری تصادفی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس (anova) با اندازه های تکراری دوعاملی استفاده شد (05/0?p). نتایج این تحقیق نشان داد متغیر مقدار تمرین در هیچ یک از مراحل آزمایش اثر معنی داری ندارد. امّا متغیر برنامه ریزی تمرین در آزمون انتقال با برنامه حرکتی یکسان (پارامتر متفاوت) و در آزمون یادداری تصادفی با gmpهای متفاوت اثر معنی داری دارد. بخشی از نتایج تحقیق حاضر از فرضیه مگیل و هال (1990) و فرضیه بازسازی طرح عمل لی و مگیل (1985) حمایت می کنند.
مجید محمدی فرهاد قدیری
مهارتهای حرکتی بنیادی و تغییرات مربوط به الگوهای پایه درحرکات کودکان برای گذر از مرحله ی بنیادی به مرحله تخصصی نیازمند آموزش و برنامه های مدون رشدی هستند. برنامه های متناسب رشدی به طور خاص با درگیر کردن کودک در فرایندهای زیر بنایی حرکت، افزایش قابلیت های اجتماعی، جسمانی و شناختی را در پی دارند (42). یکی از تمرینات ویژه که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفت برنامه رشدی مربوط به حرکات پا می باشد. به همین منظور با استفاده از روش نمونه های در دسترس تعداد 30 نفر بر اساس پرسشنامه ویژگیهای فردی انتخاب، و پس از انجام پیش آزمون با استفاده از چک لیست مهارت بنیادی ضربه با پا برمبنایی آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ 2000 به صورت تصادفی در 3 گروه 10 نفره جای داده شدند. گروه اول برنامه متناسب رشدی براساس مدل گالاهو را در 8هفته ی 2جلسه ای و هر جلسه 45 دقیقه انجام دادند. گروه دوم در این مدت فعالیت های معمول مدرسه را انجام دادند و گروه سوم فعالیتی نداشت، در نهایت پس آزمون بعمل امد و نتایج ثبت گردید. با استفاده از آزمون k_s نرمال بودن توزیع ها بررسی شد و ازتحلیل کوواریانس برای مقایسه گروه ها استفاده، همچنین سطح معناداری داده ها p<0/01 در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد بین میانگین باقیمانده نمرات ضربه با پا آزمودنی ها برحسب عضویت گروهی تفاوت معنا داری مشاهده می شود (01/0p<). میزان این تاثیربرای رشد (کمی 588/ و رشد کیفی 042/) در گروه برنامه متناسب رشدی بوده است. برنامه های متناسب رشدی به طور خاص با درگیر کردن کودک در فرایندهای زیر بنایی حرکت رشد الگوهای پایه را در پی دارد. همچنین با طراحی برنامه ی متناسب رشدی و غنی سازی محیط آموزشی می توان فرصت رشد مهارتهای بنیادی که اساس رشد مهارتهای ورزشی هستند فراهم نمود
محمد یوسفی فرهاد قدیری
هدف از این تحقیق آزمون فرضیه عمل محدود شده (ولف و همکاران، 2001) و پردازش آگاهانه (مسترز، 2000) با استفاده از بازیکنان فوتسالیست ماهر در دو تکلیف چابکی (آزمون چابکی l) و تندی (آزمون 20 یارد و 40 یارد سرعت) بود. شرکت کنندگان شامل 12 ورزشکار فوتسالیست ماهر در سطح لیگ استان قم (با میانگین سنی 1.56± 23.91) بودند. هر یک از 12 شرکت کننده تحقیق حاضر، سه کوشش از هر یک از تکالیف تجویز شده (آزمون چابکی "l"، آزمون 20 یارد و 40 یارد سرعت) را تحت سه شرایط تمرکز توجهی (توجه درونی، بیرونی و شرایط بدون توجه) انجام دادند. به دلیل اینکه آزمودنی ها از شرایط درونی و بیرونی دستور العمل های کلامی مطلع نشوند، بازیکنان ابتدا هر یک از سه آزمون را تحت شرایط بدون دستور العمل توجهی اجرا کردند. سپس برای اجرای هر یک از آزمون ها، دستور العمل شرایط توجه درونی و بیرونی داده شد. برای تحلیل داده¬ها از آزمون تحلیل واریانس (anova) با اندازه¬های تکراری استفاده گردید (05/0?p ). نتایج تحقیق در آزمون 20 یارد سرعت، پیش بینی های فرضیه پردازش آگاهانه توجه (مسترز، 2000) را مورد حمایت قرار داد و نشان داد افراد در شرایط بدون توجه عملکرد بهتری نسبت به شرایط تمرکز توجه درونی و بیرونی دارند. اما، در آزمون چابکی "l" و آزمون تندی 40 یارد سرعت، خلاف نتایج آزمون 20 یارد بدست آمد و پیش بینی های فرضیه عمل محدود شده (ولف، 2001) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد ورزشکاران در شرایط توجه بیرونی اجرای بهتری نسبت به شرایط بدون توجه و توجه درونی داشتند، همچنین افراد در آزمون چابکی در شرایط بدون توجه اجرای بهتری نسبت به شرایط توجه درونی داشتند. یافته های تحقیق حاضر شواهدی ارائه می کند مبنی بر اینکه میزان مسافت دویدن، در هدایت کانون توجه ورزشکاران ماهر تأثیرگذار می باشد و اجرای تندی ورزشکاران را تحت تأثیر قرار می دهد.
مصطفی حق پرست فرهاد قدیری
مطالعات مربوط به تاثیر حرکات موزون هوازی به عوامل مربوط به آمادگی جسمانی مرتبط با عملکرد در کودکان، نتایج متفاوت و گاه متناقضی داشته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرین حرکات موزون هوازی بر تعادل و عملکرد پرتاب دارت در کودکان بود. آزمودنی های پژوهش حاضر شامل 20 کودک در دامنه سنی 8 تا 10 سال بود. آنها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (n=10) و کنترل (n=10) تقسیم شدند و به مدت 8 هفته به تمرین حرکات موزون هوازی پرداختند. آنها قبل و بعد از انجام تمرینات حرکات موزون هوازی، در آزمون های لک لک (تعادل ایستا)، گردش ستاره (تعادل پویا) و عملکرد پرتاب دارت شرکت کردند و نمره های آنها جهت انجام تجزیه و تحلیل های آماری ثبت گردید. تمرینات مربوط به حرکات موزون هوازی باعث بهبود تعادل ایستا و تعادل پویا در کودکان شد (p<0/5)، ولی تاثیر معناداری بر عملکرد پرتاب دارت نداشت (p>0/5). با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین نتیجه گیری کرد که انجام تمرینات حرکات موزون هوازی می تواند در بهبود عوامل آمادگی جسمانی مربوط به عملکرد مفید باشد.
الهام داورپناه عباس بهرام
رشد حرکتی تغییرات پیشرونده در رفتار حرکتی در سراسر زندگی است که نتیجه ی تعامل بین نیازهای تکلیف، ویژگی های بیولوژیک فرد و شرایط محیطی می باشد (گالاهو، 2012). از مهم ترین مراحل رشد حرکتی در دوران کودکی رشد مناسب مهارت های بنیادی می باشد چرا که رشد این مهارت ها اساس رشد حرکتی کودکان است (گالاهو، 2012). تأخیر در مهارت های حرکتی درشت کودکان، ممکن است به کاهش اجتماعی شدن و مشارکت با همسالان منجر شود. به علاوه تأخیر در یادگیری حرکتی ممکن است بر رشد شناختی و ادراکی کودک اثر بگذارد (آندرسون و همکاران، 2001). سندرم داون از متداول ترین اختلالات کروموزومی است که همیشه با عقب ماندگی ذهنی همراه است. کار با کودکان مبتلا به سندرم داون به ویژه در زمینه ی رشد مهارت های حرکتی درشت یکی از حوزه های تحولی است که اخیرا? به آن توجه زیادی شده و پیشرفت های عینی خوبی را به دنبال خواهد داشت. یکی از موارد مهم و مورد توجه در این کودکان، ناتوانی در انجام فعالیت های حرکتی و شناختی است. مطالعات متعددی نشان داده اند که عملکرد حرکتی افراد با سندرم داون به مقدار زیادی با پیشرفت شناختی آنها مرتبط است و کودکان سندرم داون می توانند سطوح عملکرد حرکتی شان را از طریق برنامه های مداخله ای بهبود دهند (جان ریچارد، 2001). اما مداخلات باید بر اساس دیدگاه ها و چارچوب های نظری صورت بگیرند که در این صورت انتظار می رود بهبودهای بیشتری در مهارت های بنیادی رخ دهد (کرک و رادز، 2011) به علاوه این که اثربخشی یک برنامه ی مداخله ای به مقدار زیادی به نیاز کودک بستگی دارد (وانگ و همکاران، 2009).
محمد گراوند سعید ارشم
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر نوع هدف گزینی و خود– ثبتی بر اکتساب و یادگیری خود تنظیم پرتاب آزاد بسکتبال بود. آزمودنی¬ها شامل 70 دانش¬آموز پسر راهنمایی (با میانگین سنی 2/±5/13 سال) که در پیش آزمون اجرای شوت کمتر از 27 امتیاز بدست آوردند، در تیم های سازمان یافته بسکتبال بازی نکرده¬ و سابقه شرکت در مسابقات بسکتبال را نداشتند بودند در 7 گروه 10 نفره به صورت تصادفی قرار داده شدند. آزمودنی¬ها در 6 جلسه اکتساب که هر جلسه شامل پنج بلوک (هر بلوک دو کوشش) بود شرکت کردند. یک روز پس از آخرین جلسه اکتساب آزمودنی¬ها در آزمون یادداری که همانند جلسات اکتساب شامل پنج بلوک دو کوششی بود شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از آزمون تحلیل واریانس (anova) با اندازه¬های تکراری دوراهه و (anova) یک راهه استفاده شد (05/0?p). نتایج این تحقیق نشان داد هدف گزینی هم در مرحله اکتساب و هم در مرحله یادداری بر روی اجرا و خودکارآمدی اثر معنادار دارد، اما بر روی اسناد و استنباط اثر معنادار ندارد. همچنین خود- ثبتی نیز بر روی اجرا و خودکارآمدی در هر دو مرحله اکتساب و یادداری اثر معنادار دارد، اما بر روی اسناد و استنباط اثر معنادار ندارد. بخشی از نتایج تحقیق حاضر از مدل خودتنظیمی زیمرمن حمایت می کند.
امیرحسین ظهیری سیدصدرالدین شجاع الدین
چکیده اختلال افسردگی از جمله شایع ترین تشخیص های روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده توأم با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بی علاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص می شود، اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارت دردآور گذشته تکرار شوند و استرس نیز واکنش ?یک ?شخص ?به ?عنوان انعکاس ?تفاوت خود ?و ?یا ?فرایندهای روانشناختی ?در امور، ?حالتها ?یا ?وقایع ?در ?محیط ?که ?نیازهای ?فیزیکی ?و ?روانشناختی ?اغراق ?شده ?را ?ایجاد ?می ?کند. وضعیت جسمی و ساختار قامتی، با سلامت جسمانی و روانی نیز در ارتباط است. یافته های پژوهشی نشان داده اند که ستون مهره ها ارتباط ویژه ای با برخی حالات روانی داشته و در اثر عواملی مختلفی چون افسردگی، انزواطلبی، اضطراب و استرس شکل صحیح خود را از دست داده و دچار ناهنجاری وضعیتی همچون کایفوز و اسکولیوز می گردد. برخی از پژوهشگران نشان دادند اضطراب و افسردگی با وضعیت فیزیکی در ارتباط است. همچنین بیماری های روانی و افسردگی روی وضعیت بدن تاثیر می گذارد. از سویی دیگر، بین برخی از ویژگی های روانی از جمله افسردگی با مشکلات وضعیت بدنی ارتباط وجود دارد. مطالعات بسیاری بهبود در خلق و خوی افراد سالم پس از شرکت در یک برنامه فعالیت بدنی را نشان داده اند. هدف از این تحقیق تاثیر شش هفته تمرین هوازی بر بهبود افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان پسر دارای کایفوز خفیف بود. به این منظور تعداد 15 نفر از دانشجویان پسر با استفاده از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (dass) و با اندازه گیری کایفوز (40 تا 48 درجه) به وسیله خط کش منعطف انتخاب شدند تا در تمرینات هوازی شش هفته ای شرکت کنند. یافته های تحقیق با استفاده از روش های آمار توصیفی و مقایسه ای (آزمون آمار (t-test) زوجی) تجزیه و تحلیل شد و نتایج کاهش معناداری که در اختلالات روانی را نشان داد این کاهش را می توان یه افزایش میانجی های عصبی که در اثر تمرینات هوازی بیشتر تولید می شوند نسبت داد و همچنین درجه کایفوز دانشجویان نیز کاهش معناداری داشته است که احتمال می رود بخاطر کاهش اختلالات روانی می باشد که ارتباط نزدیکی با وضعیت بدنی دارد. کلمات کلیدی : افسردگی، اضطراب ، استرس، کایفوز خفیف، تمرینات هوازی
نسرین حاجی لو سوسن کشاورز
پژوهش حاضر در صدد بررسی فلسفه تربیت بدنی در مبانی نظری اسناد تحولی نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی و رهگیری آن در برنامه درسی تربیت بدنی پایه ابتدایی می باشد. به منظور تحقق این هدف در گام اول، مبانی نظری نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنا قرار گرفته و تمامی مباحث مرتبط شامل مبانی فلسفی انسان شناختی، تعریف تربیت، غایت تربیت، هدف تربیت، ساحت های تربیتی مورد مطالعه قرار گرفته سپس در گام بعدی با تحلیل اجزای مختلف متن؛ محورهای مرتبط با سوال تحقیق شامل حدود و قلمرو تربیت بدنی، اهداف تربیت بدنی و اصول و رویکرد تربیت بدنی استنباط گردیده است. برای پاسخگویی به سوالات تحقیق از روش های توصیفی- تحلیلی، استنتاجی و تحلیل محتوا بهره گرفته شده است.همچنین در پاسخ به سوال دوم تحقیق، محتوای برنامه درسی تربیت بدنی دوره ابتدایی که به صورت مکتوب در قالب کتاب راهنمای معلم است به لحاظ توجه به حدود و قلمرو، اهداف، اصول و رویکرد تربیت بدنی استنتاج شده از مبانی نظری اسناد تحولی مورد تحلیل محتوا قرار گرفته است. بدین ترتیب که ابتدا متون کتابهای مورد نظر به اجزایی تجزیه گردید، سپس با تقسیم اجزا به طبقات گوناگون، فراوانی هر طبقه شمارش و درصدگیری شد و در پایان آن درصدها تحلیل گردید و هم سویی ها و ناهم سویی ها مشخص گردید.
سمانه دامن پاک محسن شفیع زاده
چکیده ندارد.
ندا شهرزاد محسن شفیع زاده
چکیده ندارد.
لیلا دولت آبادی عباس بهرام
چکیده ندارد.
رضا عبداللهی پور عباس بهرام
چکیده ندارد.
امیر حمزه سبزی عباس بهرام
چکیده ندارد.
کاوه خسروی زاد محسن شفیع زاده
چکیده ندارد.
معصومه قربانی مرزونی عباس بهرام
چکیده ندارد.
الهام فاضل محسن شفیع زاده
چکیده ندارد.
حسن کیفری محسن شفیع زاده
چکیده ندارد.
احسان زارعیان عباس بهرام
چکیده ندارد.
لیلا عیدی ابرغانی عباس بهرام
چکیده ندارد.
معصومه مجیدی پرست عباس بهرام
برای رسیدن به یک کارایی حرکتی مفید، کودک باید از نظر توانایی های ادراکی رشد کافی کرده باشد. این تواناییها از جمله ادراک -بینایی جهت تعبیر و تفسیر صحیح محرکها ضروری هستند و پیشرفت آنها در فرد، اثرات مهمی بر روی سطح عملکرد مهارتهای حرکتی، عملکرد بهتر در دوره یادگیری، رشدشناختی، خواندن، ریاضیات و نوشتن دارد. هدف از پژوهش فوق توصیف وضعیت توانایی ادراکی-بینایی دانش آموزان دختر 7، 8 و 9 سال شهر همدان، تعیین میزان پیشرفت یا عقب افتادگی آنان در آزمونهای پنجگانه فراستیگ و مقایسه آن با نورم ارائه شده در آزمون فراستیگ می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان اول تا سوم مقطع ابتدایی شهر همدان بود. 195 نفر از این دانش آموزان از 12 دبستان شهر همدان که به صورت تصادفی و خوشه ای انتخاب شده بودند، در تحقیق شرکت نمودند. در این تحقیق از آزمون پیشرفته ادراکی-بینایی فراستیگ ، جهت اندازه گیری توانایی هماهنگی چشم و دست ، تمیز شکل از زمینه، درک ثبات شکل، وضعیت در فضا و درک روابط فضایی استفاده شد. در توصیف داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، . . .) و در استنباط آماری از آزمون z برای مقایسه میانگین نمونه با میانگین جامعه فراستیگ ، برای مقایسه ادراک -بینایی بین گروهها از دانش آموزان هر گروه در زیر مجموعه های ادراک -بینایی از آزمون کوکران استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد: -1 دانش آموزان دختر 7، 8 و 9 ساله شهر همدان از نظر هماهنگی چشم و دست ، نسبت به سن تقویمی خود پیشرفت ، و از نظر تمیز شکل از زمینه و وضعیت در فضا نسبت به سن تقویمی خود عقب افتادگی دارند، همچنین بین سه گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد. -2 دانش آموزان 7 ساله شهر همدان از نظر ثبات شکل و روابط فضایی نسبت به سن تقویمی خود پیشرفت نشان داده اند، در حالی که دانش آموزان 8 و 9 ساله شهر همدان در تواناییهای مورد نظر از خود عقب افتادگی نشان داده اند و بین سه گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد. -3 از مقایسه نمودار نمرات خام دانش آموزان شهر همدان با نورم فراستیگ مشاهده کردیم که دانش آموزان 7، 8 و 9 ساله شهر همدان تنها در تمیز شکل از زمینه از عقب افتادگی زیادی برخوردارند. -4 دانش آموزان 6/5 تا 7 ساله شهر همدان از نظر هماهنگی چشم و دست در جهت مثبت و تمیز شکل از زمینه در جهت منفی با نورم موجود تفاوت معنی داری نشان دادند. -5 دانش آموزان 7 تا 7/5 ساله شهر همدان از نظر هماهنگگی چشم و دست و روابط فضایی در جهت مثبت و تمیز شکل از زمینه در جهت منفی با نورم موجود تفاوت معنی داری نشان دادند. -6دانش آموزان 7/5 تا 8 ساله شهر همدان از نظر هماهنگی چشم و دست در جهت مثبت ، تمیز شکل از زمینه، ثبات شکل و وضعیت در فضا در جهت منفی با نورم موجود تفاوت معنی داری نشان دادند. -7 بین درصد دانش آموزان دختر پیشرفته و عقب افتاده 7، 8 و 9 ساله شهر همدان نسبت به جامعه خود در زیر مجموعه های ادراک -بینایی تفاوت معنی داری مشاهده شد. -8 بین بهره ادراک -بینایی دانش آموزان دختر 7، 8 و 9 ساله شهر همدان تفاوت معنی داری وجود دارد.
محسن شفیع زاده عباس بهرام
هدف تحقیق حاضر، مقایسه خرده مقیاسهای اعتماد به نفس ورزشی ورزشکاران دارای سطوح مختلف نخبگی با ورزشکاران غیرنخبه است . نتایج نشان می دهد که نخبگی تاثیر معنی داری بر روی رابطه بین اعتماد به نفس ورزشی و سابقه تمرینی دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان دادند که برتری فنی و مهارتی، مقامهای اکتسابی و صرف ساعات زیاد برای تمرین، موجب افزایش اعتماد به نفس ورزشکاران در صحنه ورزش شده و این ویژگی در رشته هایی که می توان نتایج عملکردی را بصورت عینی مشاهده کرد بارزتر است .
عباس بهرام علی محمد امیرتاش
هدف از این تحقیق جمع آوری اطلاعات لازم جهت برنامه ریزی مطلوب اوقات فراغت رزمندگان، با توجه به علائق و نگرشهای آنان بوده است . براین اساس عواملی مانند میزان اوقات فراغت ، شکلها و وسایل و امکانات مناسب و مورد علاقه در گذران اوقات فراغت ، شکلها و میزان کارهای غیرمفید و نامناسبی که در اوقات فراغت رزمندگان وجود داشته، ورزشهای رایج و مورد علاقه رزمندگان در جبهه ها، وسایل و امکانات ورزشی کنونی و مورد نیاز، ورزشهای مفید و مورد علاقه به تشخیص رزمندگان، کمیت مربیان و وظایف کنونی و مورد انتظار و بالاخره میزان علاقه رزمندگان به گذران اوقات فراغت خود بوسیله ورزش ، مورد اندازه گیری واقع گردیده است .
فرزانه تقیان عباس بهرام
هدف تحقیق حاضر، مقایسه برخی از مهارتهای روانی بین بازیکنان والیبال دختر نخبه و غیرنخبه است . این مهارتهای روانی شامل: انگیزش ، تمرکز، اعتماد به نفس ، تنظیم سطح انرژی روانی، تصویرسازی ذهنی و هدف چینی است .
عامر خیری عباس بهرام
این تحقیق با عنوان مقایسه انگیزش پیشرفت بین دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاههای ایلام و با هدف توصیف و مقایسه سطح این انگیزه و رابطه آن با جنسیت ، ترتیب تولد در خانواده و نوع دانشگاه انجام گرفته است .
محسن شفیع زاده عباس بهرام
هدف تحقیق حاضر، مقایسه خرده مقیاسهای اعتماد به نفس ورزشی ورزشکاران دارای سطوح مختلف نخبگی با ورزشکاران غیرنخبه است . نتایج این تحقیق نشان دادند که برتری فنی و مهارتی، مقامهای اکتسابی و صرف ساعات زیاد برای تمرین، موجب افزایش اعتمادبه نفس ورزشکاران در صحنه ورزش شده و این ویژگی در رشته هایی که می توان نتایج عملکردی را بصورت عینی مشاهده کرد بارزتر است .
شمسی صنعتی منفرد عباس بهرام
به طورکلی می توان نتیجه گیری کرد که آرامسازی زمینه ای را برای فراهم کردن شرایط مساعد تصویرسازی ایجاد می کند که متعاقب آن تصویرسازی با تسهیل ارتباطات عصب - عضله به مانند تمرین بدنی برای ورزشکار عمل می کند. با این تفاوت که در تمرین ذهنی درصد خطاها و اشتباهات را کاهش و ضریب اطمینان را با تصاویر مثبتی ایجاد می کند، افزایش می دهد و در نهایت تکنیک را در حد مطلوبتری تمرین می کند.
محمود فاضل بخششی عباس بهرام
هدف این تحقیق بررسی، تاثیر تمرینات منتخب ورزشی(هوازی) بر سلامت روان در معتادین زندان مرکزی استان سیستان و بلوچستان می باشد.
هدایت میهن دوست عباس بهرام
هدف تحقیق حاضر، مقایسه برخی از مهارتهای روانی بین والیبالیستهای نخبه و غیرنخبه مرد 15 تا 20 سال است . این مهارتهای روانی شامل: انگیزش ، تمرکز، اعتمادبه نفس ، تنظیم سطح انرژی روانی، تصویرسازی ذهنی و هدف چینی است .
مهدیه روحانی رانکوهی عباس بهرام
تحقیق حاضر وضعیت هماهنگی چشم و دست دختران دانش آموز 7-9 ساله شهرستان رامسر را که یکی از مهمترین مهارتهای ادراکی-حرکتی است ، توصیف می نماید و سپس نتایج را با نورم موجود مقایسه می کند. جامعه آماری این تحقیق شامل 1100 نفر از دانش آموزان دختر کلاس اول تا سوم ابتدایی (7-9 سال) شهرستان رامسر بود که 363 نفر از این دانش آموزان از 4 دبستان شهررستان رامسر که بصورت تصادفی و خوشه ای انتخاب شده بودند، در تحقیق شرکت نمودند. آزمون مورد استفاده در تحقیق آزمون از آزمون پیشرفته ادراکی-بینایی خانم ماریان فراستیگ بود. اهداف اختصاصی این تحقیق عبارتند از: 1 - توصیف وضعیت هماهنگی چشم و دست دانش آموزان 7، 8 و 9 ساله در شهرستان رامسر و مقایسه آن با نورم موجود. 2 - مقایسه وضعیت همتهنگی چشم و دست دانش آموزان در هر سه پایه تحصیلی در شهرستان رامسر با یکدیگر. 3 - مقایسه وضعیت هماهنگی چشم و دست دانش آموزان در 4 دبستان مورد تحقیق با یکدیگر. فرضیه های تحقیق نیز عبارتند از: 1 - دانش آموزان دختر 7 ساله شهرستان رامسر از نظر همتهنگی چشم و دست تفاوت معنی داری با نورم موجود ندارند. 2 - دانش آموزان دختر 8 ساله شهرستان رامسر از نظر هماهنگی چشم و دست تفاوت معنی داری با نورم موجود ندارند. 3 - دانش آموزان دختر 9 ساله شهرستان رامسر از نظر هماهنگی چشم و دست تفاوت معنی داری با نورم موجود ندارند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل محاسبه میانگین، میانه، انحراف استاندارد، رتبه درصدی، نمره استاندارد z، آنالیز واریانس (anova) و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید و کلیه عملیات آماری از طریق کامپیوتر و با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق بشرح زیر است : 1 - دانش آموزان دختر 7-9 ساله شهرستان رامسر از نظر هماهنگی چشم و دست نسبت به سن تقویمی خود دارای عقب افتادگی هستند و تفاوت معنی داری در بین 3 رده سنی از نظر هماهنگی چشم و دست مشاهده گردید. دبستان های مورد تحقیق تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. 2 - دانش آموزان 7 ساله شهرستان رامسر از نظر هماهنگی چشم و دست با نورم موجود تفاوت معنی داری ندارند. 3 - دانش آموزان 8 ساله شهرستان رامسر از نظر هماهنگی چشم و دست با نورم موجود تفاوت معنی دار دارند. 4 - تفاوت معنی داری در دانش آموزان 9 ساله شهرستان رامسر در مقایسه با نورم موجود، مشاهده گردید.
علی شریف نژاد عباس بهرام
این پایان نامه به بررسی موارد زیر می پردازد:1-مرحله اکتساب، اختلاف معنی دار بین زمان واکنش و زمان حرکت گروههای پنج گانه (تصادفی، کنترل، بدون بازداری پس گستر، با 18 بازداری پس گستر و با 36بازداری پس گستر)می باشد. 2-مرحله یادداری، اختلاف معنی داری بین زمان واکنش و زمان حرکت در بین گروههای پنج گانه در مرحله یادداری وجود دارد.3-مرحله انتقال، اختلاف معنی داری بین زمان واکنش و زمان حرکت در بین گروههای پنج گانه در مرحله انتقال وجود دارد.
مجید اللهیاری حسن خلجی
هدف از این پژوهش ، بررسی تاثیر برنامه فعالیت بدنی منتخب بر عملکرد ادراکی - حرکتی کودکان پیش دبستانی دختر و پسر و مقایسه آنها بوده است . کودکی اولین و بهترین دوران زندگی بشر است در این دوره کودک برای نخستین بار با طبیعت رابطه برقرار می کند. همچنین نظر به اینکه آموزش در دوران اولیه کودکی مورد توجه و علاقه بسیاری از صاحب نظران تعلیم وتربیت ، جامعه شناسان ، روانشناسان ، فلاسفه ، فیزیولوژیست ها و متخصصین تربیت بدنی بوده است به اجرای این تحقیق همت گمارده شد.
مهناز خضری عباس بهرام
به منظور مقایسه ادراک بینایی دختران ورزشکار و غیرورزشکار 6تا 10 ساله شهر مشهد از آزمون پیشرفته ادراکی -بینایی فراستیگ که به وسیله زیرمجموعه های آن توانایی های هماهنگی چشم و دست ، ادراک شکل از زمینه ، ادراک ثبات شکل ، ادراک وضعیت در فضا و ادراک روابط فضایی سنجیده می شود، استفاده شده است .
زهرا بیکی حسن عباس بهرام
در این رساله محقق سعی دارد تا به پرسشهای زیر پاسخ گوید: 1- آیا توان هوازی و افسردگی در میان پسران و دختران تفاوتی دارد؟ 2-آیا ارتباط معنی داری بین توان هوازی و افسردگی در پسران و دختران وجود دارد؟ 3-در صورت وجود ارتباط، آیا میزان همبستگی در پسران و دختران تفاوتی دارد؟