نام پژوهشگر: نادر شایگان فر
شیده شاهسوندی نادر شایگان فر
چکیده ی پایان نامه بررسی هندسه پنهان در نگاره های هفت گنبد بهرام اثر شیخ زاده هندسه پنهان، مختصات هندسی است که هنرمند بر اساس آن به ترکیب بندی اثر خود می پردازد و هدف از آن ایجاد یک کل منسجم است به گونه ای که حاوی بیانی هنری باشد. در عین حال، مختصات این هندسه و تناسبات ریاضی و دیگر عناصری که بر مبنای آن اثر هنری خلق می شود، ظاهراً نمودی در اثر ندارد. با محسوس نبودن برای بیننده در نگاه نخست، این هندسه پنهان نامیده شده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی هندسه پنهان در نگاره های هفت گنبد بهرام اثر شیخ زاده خراسانی تلاش نمود با پرداختن به اصول تناسبات ریاضی نگاره ها، اشکال هندسی، مقوله رنگ، جنبه های عرفانی اثر، سوالات زیر را مورد بحث و تحلیل قرار دهد: 1) چیدمان و ترکیب اجزاء در نگاره های «هفت گنبد بهرام» اثر شیخ زاده چگونه است؟ 2) مفاهیم نمادین هفت رنگ در این نگاره های چیست؟ 3) کاربرد هندسه پنهان در نگاره های «هفت گنبد بهرام» چگونه است؟ در این پژوهش، با بهره گیری از دو فرایند نظری و عملی و در روشی ترکیبی به مقوله هندسه ی پنهان در این نگاره ها پرداخته شد. در فرایند نخست، با استفاده از روش بررسی کتابخانه ای، داده ها را جمع آوری و در فرایند بعدی، با استفاده از روش تحلیل محتوا، نگاره ها را بر اساس مختصات به دست آمده از فرایند نخست، مورد ارزیابی قرار داد. نتایج حاکی از آن است، شیخ زاده با استفاده از ترکیب بندی عناصر، اشکال، و رنگ به ایجاد یک کل منسجم در هر نگاره دست یافته است که دلالت بر هر یک از حکایات گنبدهای مثنوی دارد. افزون بر این، در تمام مجموعه هفت نگاره نیز، این ترکیب بندی به چشم می خورد. علاوه بر ترکیب بندی عناصر و اجزاء، نگارگر به چیدمان رنگی نگاره نیز توجه داشته و در نظامی سنجیده و در هم تنیده، رنگ ها را در راستای محتوای عرفانی حکایات به کار گرفته است. هندسه پنهان در زیرساخت تمامی نگاره های هفت گنبد حضوری پررنگ داشته است تا چنین اثر فاخر و هنرمندانه ایی مصور گردد. به علاوه، با کمک مختصات هندسی و تناسبات ریاضی اثبات گردید برای خلق اثری با مضامین متعالی، نگارگر ایرانی، شیخ زاده، در تمامی این هفت نگاره افزون بر اسپیرال بر مبنای مربع، از اسپیرالی با مختصات اعداد اصم استفاده نموده که حاوی اسرار و رموز عرفانی بوده و سیر تکامل را نشان می دهد. واژگان کلیدی: ترکیب بندی، تناسب، مکتب دوّم تبریز، نگارگری، هندسه پنهان.
روزبه بهاری نادر شایگان فر
ویلن را می توان یکی از مهمترین سازهای موسیقی غربی امروز دانست، زیرا از طرفی شخصیّتِ وجودیِ آن در ارکستر، در درج? اوّلِ اهمیّت قرار دارد و همچنین قابلیّت ایجاد حالتهای گوناگون در آن، از سازهای دیگر بیشتر است. با آنکه ویلن سازی غربی می باشد، طی سالیان، به خوبی توانسته در نظام موسیقی ایرانی وارد شده و جایگاه خود را تثبیت کند، تا آنجا که از بدو ورود به ایران دیگر سازهای زهی- آرشه ای، همچون کمانچه را تحت تأثیر قرار داده. از سوی دیگر این ساز موضوع کشمکشهای گروه هایی با نظریات متفاوت قرار گرفته که نتیجه آن بوده که این ساز و سبکِ نوازندگی ایرانیِ آن، از زمان انقلاب تا به امروز، از عرصه های آکادمیکِ کشور حذف شود. آنچه نا معلوم است طی شدن این فرآیند از زمان گذشته تا به امروز می باشد، که پژوهشی در ارتباط با آن صورت نپذیرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از متون موجود در این خصوص و همچنین آراءِ صاحب نظران، و نیز مطالع? سازهای کمانچه و ویلن، جنبه های مجهول در ارتباط با این موضوع را بررسی کرده و نشان می دهد این ساز با اینکه اصلاً یک ساز غربی است، چگونه توانسته در نظام موسیقی ایرانی وارد شود و آن را تحت تأثیر قرار دهد. روش تحقیق این پژوهش از نظرهدف، بنیادی؛ همچنین از نظر روش، تحلیلی و نظری می باشد. روش گردآوری داده-ها، کتابخانه ای و همراه با یادداشت برداری از کتب و مقالات و تحلیل داده های بدست آمده و مصاحبه با افراد صاحب نظر بوده است. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که درکنار پاره ای از ایدئولوژیها و تنگ نظریهای سنّتی عوامل دیگری در عدم توجه به ویلن وجود داشته است. بنا بر این پژوهش، این عوامل مواردی چون کم کاری از طرف علاقه مندان و اساتید همین سبک هم بوده است.
عاطفه روح الامینی حسینی مرضیه پیراوی ونک
برانگیخته شدن احساس زیباشناسانه در مخاطب آشنا با فرم های هنر سنتی و مخاطب بیگانه با این گونه نقش مایه ها، حاکی ازموفقیت و دست یابی تناولی در ایجاد یک تعامل و وحدت پیچیده مابین هنر سنتی ایران و دستاوردهای هنر مدرن غربی است. تناولی آگاهانه در پی آفرینش مدرنیسم ایرانی از بطن هنر سنتی ایران است. در این پژوهش صرفاً به اولین گام تحقیق یعنی ارزیابی ساختار صوری آثار تناولی با رویکرد نئوفرمالیست پرداخته می شود. از دیدگاه نظریه پردازان فرمالیست و نئوفرمالیست «هنر همان شگرد» است. شگرد هنری مشمول آشنا زدایی از موضوعات، خلق فرم های بدیع ، افزایش دشواری مدت زمان ادراک حسی و فرم دلالت گر و ... است. تعامل سنت و مدرن، به سان شکست زمان خطی گذشته و حال، یکی از بارزترین شگردهای زیبایی شناختی تناولی است. ارزیابی صوری آثار ایشان، منجر به فهم محتوا و کشف فرم های هنر سنتی ایران می شود که جایگاه ارزشمندی در مجسمه هایش دارد. فرم و محتوا در یکدیگر تنیده می شوند، هیچ فرمی بدون محتوا و هیچ محتوایی بدون فرم وجودندارد؛ فرم غایت اثر هنری و تابع محتوا است.
سیامک دریواس نادر شایگان فر
چکیده : آنچه معلوم است این است که ابن سینا یکی از مهمترین متفکران جهان اسلام است که ضمن داشتن رهیافتی عقلی در دوره آخر تفکر خود به پاره ای از اندیشه های رمزی و عرفانی التفات کرده است از دیگر سو سلطان محمد یکی از هنرمندان برجسته سنت ایرانی- اسلامی که علی رغم ارزش های بصری در آثار او، بیان محتوایی را نیز در نگاره های خود به دقت گنجانده است. اما آنچه نامعلوم است، نسبت و قرابت اندیشه های رمزی ابن سینا و سلطان محمد است. از همین رو این پژوهش با تکیه بر اندیشه های رمزی ابن سینا از سویی و همچنین تجزیه و تحلیل محتوایی ارزش های بصری سلطان محمد می کوشد تا اندیشه رمزی و یک رهیافت هنری در سنّت ایرانی – اسلامی را تحلیل و نشان دهد. روش به کار رفته در این پژوهش کتابخانه ای وتکیه بر متون ، ادبیات موجود در این حوزه است. که در این روش محمل التفات به آثار ابن سینا و شرح آثار سلطان محمد مورد توجه قرار گرفته است. و از طریق مقایسه، تطبیق این دو کوشیده است به نتایج مطلوب خو دست یابد.
عالمه شریفی جبار رحمانی
در کشور ایران به همراه شمار زیادی از قبایل و تیره های مختلف، رقص های سنتی وجود دارد که از تعلقات اصلی این فرهنگ ها محسوب شده و بخشی از میراث و آیین های آنان را تشکیل می دهد. رقص قاسم آبادی نیز از جمله رقص های سنتی ایران است که عموماً در گیلان قابل مشاهده است. این رقص توسط گروه زنان به همراه عناصری چون؛ لباس و آهنگ محلی و در بستر جشن های ازدواج اجرا می شود. پژوهش حاضر نیز در راستای دو هدف بررسی بُعد فرهنگی و بُعد هنری رقص قاسم آبادی شکل گرفته است چرا که می توان با بررسی این ابعاد مهم و وابسته به هم در یک رقص سنتی اطلاعات جامعی از محیط زندگی و ملاک زیباشناختی مردم در این فرهنگ بدست آورد. اما در راستای اهداف تحقیق این سوالات شکل گرفتند که وجوه فرهنگی و زیبا شناسانه ی رقص قاسم آبادی کدامند؟ که پاسخ این سوالات نیاز به کاوش در فرهنگ تولید کننده آن داشت و این کار با رویکردی انسان شناختی صورت گرفت. سیر دستیابی به داده ها نیز به روش مردم نگاری و روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی صورت گرفت تا ساختار فرهنگی جامعه اعم از معیشت، اقتصاد، آیین ها و ... بررسی شده، نمود رقص در جامعه تشریح شود و در نهایت رابطه ی رقص و این عوامل به بوته ی تحلیل کشیده شود. در نتیجه ی بررسی رقص قاسم آبادی متوجه شدیم که این رقص سنتی ارتباط تنگاتنگی با محیط و نوع فعالیت های معیشتی زنان در جامعه ی آن دارد، حتی ترانه های وابسته به رقص نیز با این مضامین در ارتباط اند؛ و دقیقاً به دلیل این رابطه محکم و تنگاتنگ است که رقص قاسم آبادی برخلاف رقص ها و آیین های دیگری که زمانی وجود داشتند و از بین رفتند، پس از گذشت سال ها حفظ شده و همچنان محفوظ است و تا زمانی که این ارتباط عمیق بین رقص که جز عوامل روبنایی یک جامعه است با زیربناهای جامعه که امور معیشتی و تولید و باز تولید را در برمی گیرد، وجود داشته باشد، همچنان این رقص پایدار خواهد ماند. همچنین ملاک زیباشناختی رقص نیز در بین مردم در راستای نوع زندگی کشاورزی آنان با مضامین؛ سادگی، سخت کوشی حاصل از تطبیق با محیط، اهمیت زن و وقار آن در ارتباط است.
زینب حزباوی نادر شایگان فر
شاهنامه ی فردوسی به عنوان مهم ترین کتابی که در طول تاریخ هنر نقاشی ایران،به تصویر در آمده است،از جایگاه ویژه ای از نظر تعامل میان ادبیات و نقاشی برخوردار می باشد.دو نسخه ی ارزشمند شاهنامه ی دموت وبایسنقری، که همگی داستان های حماسی از غرور وافتخارهای ملی ایرانیان در شاهنامه فردوسی را به تصویر کشیده اند،علی رغم همه ی تفاوت هایی که از لحاظ سبک وشیوه دارند،به لحاظ ارتباط تنگاتنگ با ادب پارسی، تأکید بر مفاهیم ذهنی،رویکرد نگارگرانشان به متن شاهنامه و غنای فرم و روایت، شایان مقایسه وتطبیق می باشند.لذا، در این پژوهش نگاره هایی از این دو نسخه ی بزرگ، بر اساس مضامینشان، انتخاب شده و مورد تحلیل قرار خواهند گرفت. و در می یابیم که چگونه این نسخه های نفیس و ارزشمند، تلفیقی از هنر ملل مختلف را با هویتی ملی، به نمایش می گذارند. هدف این پژوهش، تحلیل ساختار و محتوا در نگاره های منتخب از شاهنامه دموت و بایسنقری، و چگونگی روابط میان این عناصر می باشد.در این میان پاره ای از متغیرهای عِلّی از جمله تأثیر پذیری از سایر فرهنگ ها و عنصر روایتگری نقش ویژه ای دارند، و می کوشیم که نشان دهیم اغلب نگاره های مورد نظر علاوه بر انتقال مفاهیم سیاسی و اجتماعی، از روایتگری نیز برخوردار بوده، و تبعیت از متن مشخص و عوامل تأثیر گذار محیطی،هیچ محدودیتی برای هنرمند نگارگر در ابراز عقاید و احساساتش ایجاد نکرده است. روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است، که با تکیه بر روش مطالعه ی کتابخانه ای به تحلیل محتوایی وساختاری نگاره های منتخب از دو شاهنامه ی مورد نظر، و تطبیق آن ها می پردازد. این کوشش مبتنی بر تحلیل مطالبی چون؛ ایلخانان، مکتب تبریز اول، شاهنامه ی دموت، تیموریان، مکتب هرات، شاهنامه ی بایسنقری، شناسایی هنرمندان خالق آثار، تحلیل فضای حاکم بر خلق آثار و چگونگی تأثیر پذیری بازنمایی در نگاره های شاهنامه ی دموت و بایسنقری از ساختارهای اجتماعی، می باشد. گردآوری اطلاعات نیز؛ از طریق کتابخانه ای، منابع مکتوب، شفاهی، تصویری و الکترونیکی صورت گرفته است.
احسان عباسی سورشجانی علیرضا خدامی
تبدیل جهان به دو بلوک تولید و مصرف، دنیا را به دو قطب تولیدکننده و مصرف کننده تبدیل کرده است، به گونه ای که تولید و مصرف همواره مورد توجه پژوهشگران بویژه جامعه شناسان بوده است و بررسی این دو موضوع به عنوان یک مسئله علمی و در حال گسترش در ایران حائز اهمیت است. بر این اساس این مطالعه با استفاده از نظریات جامعه شناسی به بررسی برخی از مهمترین عوامل جامعه شناختی تأثیرگذار بر ذائقه ی تولیدکننده و مصرف کننده فرش پرداخته است. روش استفاده شده به صورت پیمایشی و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه بوده که به این منظور یک پرسشنامه برای تولیدکننده ی فرش و یک پرسشنامه برای مصرف کننده ی فرش تنظیم شد. جامعه ی آماری تولیدکننده شامل30 نفر تولید کننده ی فرش دستبافت و ماشینی در شهرهای اصفهان و شهرکرد؛ و جامعه آماری مصرف کننده شامل400 نفر سرپرست خانوار(زن و مرد) شهرهای اصفهان و شهرکرد و همچنین شهرهای حومه ی این دو مرکز استان بوده است. نوع نمونه گیری در این تحقیق، خوشه ای چند مرحله ای است. پس از توزیع پرسشنامه ها و جمع آوری آنها، داده های حاصل با استفاده از بسته نرم افزاری spssدر دو سطح توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های آماری حاکی از تأیید نه فرضیه و عدم تأیید یک فرضیه تحقیق بوده است. بدین صورت که از میان سه فرضیه مربوط به تولیدکننده فرش، رابطه بین کثرت کنشگران عرصه بازار و پایگاه اقتصادی با ذائقه تولیدکننده فرش تأیید شد، اما رابطه بین پایبندی به سنت های بومی با ذائقه تولیدکننده فرش مورد تأیید قرار نگرفت. همچنین از شش فرضیه مربوط به مصرف کننده فرش، همگی آنها مورد تأیید قرار گرفتند. بدین صورت که رابطه بین پایبندی به هویت ملی، سطح تحصیلات، طبقه اجتماعی، فرهنگ شهری، نوع ارتباطات اجتماعی و میزان و نوع رسانه های جمعی مورد استفاده با ذائقه مصرف کننده فرش تأیید شد. همچنین رابطه بین ذائقه تولیدکننده و ذائقه مصرف کننده فرش به عنوان فرضیه مشترک بین تولیدکننده و مصرف کننده مورد تأیید قرار گرفت.
سامره امیری صاف محسن محمدی فشارکی
جنوب ایران و به طور مشخص شهرهای واقع در جوار تنگه هرمز، دارای وجوه فرهنگی متمایزی نسبت به سایر نقاط ایران می باشند. مجاورت با دریا،آشنایی و مناسبات این منطقه با کشورهای عربی و آفریقایی در شکل گیری این تمایزات فرهنگی، نقش بسزایی ایفا کرده است. ازجمله وجوهِ تمایزبخش این منطقه، برگزاری آیین هایی است که در نقاط دیگر این سرزمین کمتر دیده می شود. آیینِ زار، در زمره ی چنین آداب و رسومی است. علی رغم اینکه تغییر و تحولاتی در باورها و آیین های این خطه صورت گرفته، حتی با وجود ممانعت های حکومتی، آیینِ زار همچنان مورد توجه ساکنین این منطقه است. این آیین، مشابهت هایی صوری با شمنیسم دارد. همچنین شباهت هایی نیز با آیین های پُرخوانی در ترکمن ها، و نیز مراسمِ گواتی در سیستان و بلوچستان در آن قابل مشاهده است. ساختار آیین،که متکی بر عناصری مانند درمانگر، موسیقی، قربانی، گروه همراهان، تسلط بر ارواح خبیث و خلسه است، از سویی دارای مولفه هایی هنری ای چون مولفه های تئاتری و عناصر موسیقایی بوده و ازسوی دیگر، دربردارنده ی عناصری است که بررسی و تحلیل آنها در حوزه هایی چون اسطوره شناسی، انسان شناسی، روانشناسی، گفتمان سیاسی و قدرت و... را امکان پذیر می سازد. پژوهش حاضر به منظور شناخت چگونگی برگزاری آیینِ زار وکارکردهای آن در روستای سلخ واقع در جزیره قشم و بندرعباس و جزیره هرموز انجام گرفته است. این پژوهش دارای اهدف فرعی مانند: معرفی ابزار و آلات به کار رفته در آیین زار و توصیف و تحلیل صوری هدایای داده شده به ارواح نیز می باشد. برای نیل به اهداف فوق، باید به این سولات پاسخ داده شود: رقص و موسیقی در آیین زار چه جایگاهی دارد؟ مراسم زار برای اجرا کنندگان چه دلالت های معنایی و کاربردی دربر دارد و چه اهدافی در آن دنبال می شود؟ علاوه بر جنبه های شفابخشی آیا آیین زار،کاربرد دیگری هم دارد؟ کنشگران اصلی این مراسم چه کسانی هستند و وابسته به چه قشری اند؟ آیا هنوز اهلِ هوا در باور مردم جایگاه پیشین خود را حفظ کرده اند؟ این پژوهش، از نوع توسعه ای و به روش میدانی با هدفی اکتشافی و در قالب انسان شناسی هنر انجام شده است. فنونِ گرد آوری داده ها در پژوهش حاضر مصاحبه ی عمیق، ضبط صدا، عکس برداری، فیلم برداری و استفاده از اسناد مکتوب است. یافته های پژوهش، حاکی از تداومِ کارکرد درمانی این آیین و درهم آمیزی باورها و آیین های مناطقی از آفریقا با باورهای بومی منطقه ی مورد مطالعه است.
حمیده عاشوری ناهید عبدی
ادبیات همواره به عنوان یکی از منابع مهم مضمون شناسانه و زیبایی شناسانه در هنر ایرانی تأثیر داشته است. از میان متون ادبی، شاهنامهی فردوسی مهم ترین کتابی است که در عرصه های گوناگون ادبی به ویژه هنری بازتولید شده و از بهترین نمونه های یک اسطوره متن محسوب می شود. از میان داستان های شاهنامه، داستان زندگی سیاوش، موضوع آفرینش آثار متعدد ادبی و هنری به شمار می آید. در این میان بازتاب تفاوت در سلیقه های مولفان وگرایش های فرهنگی در هر زمان را می توان در این آثار به خوبی مشاهده نمود. در این پژوهش سعی بر آن است تا داستان گذر سیاوش از آتش، که در نظام های نشانه ای گوناگون از دوره ی قاجار تا عصر حاضر، توسط هنرمندان خلق شده است، مورد مطالعه قرار گیرد. این ترجمه های بینانشانه ای یعنی انتقال روایت کلامی به روایت های تجسمی و نمایشی و موسیقی نیازمند تحلیل بینامتنی و بیش متنی خواهد بود. هنرمندان، سیاوش و لحظه ی گذشتن وی از آتش را، با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زمان خود خلق نموده اند و پیروزی سیاوش در این آزمون را با شرایط زمان خود تعبیر نموده اند. بنابراین این پژوهش در نظر دارد با روش اسطوره کاوی ژیلبر دوران که به بررسی همزمان متن و بافت می پردازد، به تحلیل اسطوره کاوانه شخصیت سیاوش در نظام های نشانه ای خلق شده در سه دوره ی تاریخی، بپردازد. پرسش اصلی این است که علت تداوم و تکثیر متنی این روایت در دوره قاجار تا دوره معاصر چیست و اینکه چه تفاوت های بیانی و سبکی در بازتولید هنری این روایت ایجاد شده است؟ و تأثیرات فرهنگی در دگرگونی های نشانه ای این روایت چگونه است؟ هدف اصلی این پژوهش، جستجو و بررسی نظام های نشانه ای مرتبط با داستان گذر سیاوش از آتش به منظور پی بردن به تغییر آثار نسبت به نظام کلامی آن در شاهنامه و تأثیر پذیری آنها از فضای حاکم می باشد.
میلاد حسن نیا نادر شایگان فر
چکیده انواع تئاتر های فضای باز و محیطی به ویژه تئاتر خیابانی در ادامه ی جریانات نوین تئاتری به وجود آمدند که با هدف برطرف نمودن کمبودهای موجود در تئاتر سنتی در حال شکل گیری بودند. کمبودهایی نظیر نیاز به ارتباط هرچه بیشتر با مخاطب در معنا سازی و اجرا در مکان هایی که خود آن مکان بتواند به عنوان شخصیتی در نمایش حضوری پر رنگ داشته باشد و محل اجرا فارغ از محدودیت هایی باشد که صحنه های سنتی تئاتر برای اجراگران و مخاطبان تئاتر به وجود می آورند. همچنین انتقال معنا به مخاطبانی که شاید هرگز برای تهیه ی بلیط در صف گیشه ها حضور پیدا نکنند و یا به دلایل سیاسی و اقتصادی و همچنین فرهنگی امکان برقراری ارتباط با آنها به صورتی رسمی امکان پذیر نباشد، در صورتی که آنها اصلی ترین مخاطبان آن معنا محسوب می شوند. در این نوشتار با توجه به سایر مسائل پیش روی تئاتر خیابانی تمرکز اصلی بر مسئله ی مخاطب گذارده شده است و به همراه نگاهی تحلیلی به معرفی تاریخچه، روند شکل گیری و شیوه های اجرایی تئاتر خیابانی در جهان و ایران پرداخته می شود. همچنین با بررسی پیشینه، ویژگی ها و موانع پیش روی تئاتر خیابانی در ایران در دستیابی به راهکارهایی اجرایی، جهت فراهم آوردن بستری مناسب برای بهره وری و تاثیرگذاری هرچه بیشتر تئاتر خیابانی در ایران تلاش می شود. کلید واژه: تئاتر خیابانی - جامعه - مخاطب – مکان نمایش - آگوستو بوآل – تئاتر سرکوب شدگان – نمایش آیینی
مهرداد کاظمی نادر شایگان فر
تاریخ هنر و معماری در تمدن اسلامی، نمایانگر آثار باشکوه و کم نظیری است که همگی نشان از ذوق و احساس زیبایی شناسانه ی هنرمندان و معماران مسلمان دارند. علاوه بر آن، خلق این آثار شکوهمند ریشه در آراء و اندیشه های نظری و شهودی عارفان و حکیمان مسلمان داشته است این اندیشه ها که از یک سو متکی بر پیشینه غنی فرهنگ ایرانی و منبعث از حکمت و ادیان پیش از اسلام و از دیگر سو برخاسته از آموزه های حکمی و عرفانی اسلام هستند. قابلیت انسجام در قالب مکتبی حکمی برای هنرهای اسلامی را دارا بوده اند. لیک آنچه به عنوان یک دغدغه اصلی، خاطر شیفتگان فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی را به خود معطوف داشته است، عدم انسجام و حتی شفافیت این اصول و مبانی است. آنچه که در این رساله به دنبال آن هستیم در درجه اول تلاش برای گردآوری و تدوین مباحث عمیق و دقیق حکمای مسلمان درباره ی نور و رنگ که از عناصر بنیادین در هنر و معماری اسلامی به شمار می آیند، بوده و در گام بعدی در پی یافتن نمونه های عینی از ظهور و پیدایش آراء و اندیشه های مزبور در معماری اسلامی و به طور ویژه معماری مسجد خواهیم بود. بدون شک این ظهور و پیدایی بدان سبب که از آبشخوری روحانی و قدسی نشأت گرفته زبانی متناسب و بیانی در خور آن معانی و مفاهیم را طلب می نماید و از آنجا که این زبان و بیان محمل آموزه هایی از جنس عوالم برتر از مادیات و مرکبات است، ناگزیر باید نمادین و رمزگونه باشد. کشف و رمزگشایی عناصر نمادین مهمترین عنصر معماری اسلامی یعنی مسجد می تواند به شناخت و درک مخاطبان در فهم این اثر کمک نماید. بدین منظور با انتخاب دو نمونه بارز از مساجد اصفهان یعنی مسجد جامع و مسجد شیخ لطف الله و بررسی و تحلیل عناصر معماری در آنها (با روشی توصیفی و رویکردی سنت گرا) سعی شد انعکاس آموزه های عرفانی و حکمی مربوط به نور و رنگ در این عناصر شناسایی و معرفی گردد.
علی فاضلی نادر شایگان فر
در دهه¬های اخیر با شمار فراوانی¬ ازآثار هنری روبرو هستیم که مبتنی بر نگاه و توجه هنرمندان به هویت¬های گوناگون خلق می-شوند؛ طی آن با تقسیم¬بندی¬های جدیدی درهنر مواجه¬ایم که علاوه بر تفکیک بر اساس سبک هنری آثار، با دغدغه¬ی هویت های فردی، ملی و فرهنگی که هنرمند به نوعی با آن مواجه است ، خلق شده¬اند.از آن میان می¬توان به آثاری اشاره کرد که در دهه های بعد از 1960 شکل گرفتند، که تحت تأثیر امر جهانی شدن فرهنگ و هویت بودند. با در نظر داشتن این¬که هویت¬ یکی ازاصلی¬ترین دغدغه¬ها ومفاهیم نوپدید در هنرمعاصر هستند، مسئله و پرسش اصلی در این تحقیق پیرامون جایگاه و مفهوم هویت در هنر معاصر است، حضور هنرمندان با هویت¬های مختلف جنسیتی، نژادی ، قومی وفرهنگی و مطرح شدن این سوال که در شرایط کنونی جهان معاصر و با ادغام و جهانی شدن فرهنگ ها، در آفرینش آثار هنری چه روابطی بین هویت¬های فردی و اجتماعی هنرمند به عنوان کسی که زیست کنونی جهان معاصر را تجربه می کند وخلق آثار هنری وجود دارد؟ بنابراین در ادامه به بررسی آثار آی وی وی هنرمند معاصر و مطالعه آثار این هنرمند که با دغدغه¬های هویت فرهنگی، ملی و اجتماعی شکل گرفته¬اند، براساس آرا و نظریه های پست مدرن خواهیم پرداخت. این بررسی فرصتی را ایجاد می¬کند، تا با کمک مفاهیم مطرح شده از طریق اندیشمندان در باب هویت و مسائل پیرامون آن همچون جهانی شدن ¬هویت و تغییراتی که پیرامون هویت انسان معاصر رخ داده¬ است، با روش توصیفی- تحلیلی به کشف تغییرات ایجاد شده در خلق اثر¬هنری و بازنمایی هویت در هنر¬معاصر بپردازیم.بر این اساس نتیجه خواهد شد که، آثار آی وی وی در بدنه هنر معاصر و با رویکردی انتقادی، به بازنمایی هویت انسان معاصر و عوامل تأثیر گذار بر از اضمحلال و چند تکه شدن این امر در جهان معاصر و هم چنین جایگزین شدن هویت مدرن با فضای سنتی انسان می پردازد.
فهیمه زنگی آبادی نادر شایگان فر
چکیده مجموعه شاه نعمت الله ولی چندین دوره تاریخی و شیوه های مختلف معماری را در خودش جای داده است، اولین بنای این مجموعه در دوره تیموری(قرن نهم) ساخته شده و الحاقات آن تا دوره پهلوی(قرن چهاردهم) به مدت پنج قرن دوام داشته پذیرش الحاقات در دوره های مختلف بنا را به مجموعه ای غنی از عناصر معمارانه مبدل ساخته است از جمله تزئینات این مجموعه انواع کتیبه ها، مقرنس کاری، کاشی کاری و. . . می باشد که از این میان کتیبه ها به عنوان یکی از وجوه شاخص تزئینی در معماری دوره های مختلف اسلامی نشان دهنده طرح، رنگ و هنر آن دوره می باشند و مطالعه آنها به لحاظ متن، زیبایی شناسی و ساختار مفهومی می تواند در شناخت معماری موثر باشد . با توجه به دوره های تاریخی مختلف و خصوصیات معماری هر دوره و مصالحی که مورد استفاده قرار می گرفته عناصر تزئینی، نوع خط و مضمون کتیبه های بکار رفته در بخش های مختلف بنا، با یکدیگر تفاوت دارند. از نظر معماری در بنای گنبد خانه برای ساخت گنبد از گوشه سازی (مرحله انتقال از مربع به دایره) استفاده شده که این شیوه از سلجوقی تا تیموری رواج داشته، اما با تکامل شیوه های گنبد سازی در دوره صفوی برای پوشش سقف رواق شاه عباسی از رسمی بندی استفاده شده در بنا های الحاقی مربوط به دوره قاجار علاوه بر رسمی بندی از یزدی بندی نیز استفاده شده است که به خوبی تکامل معماری را نشان می دهد. در زمینه نقوش تزئینی و رنگهای مورد استفاده در گنبد خانه و رواق شاه عباسی نیز این تفاوت دیده میشود رنگها و نقوش گنبد خانه همگی گواهی بر ساخته شدن این بخش در دوره تیموری می باشند اما نقوش اسلیمی و ختایی و رنگهای طلایی و زرشکی و . . . که در رواق شاه عباسی بکار رفته صفوی بودن این بخش را تأیید می کند. تفاوت دوره های تاریخی حتی در کاشیکاری و کتیبه ها نیز دیده می شود،کتیبه های گنبد خانه و رواق شاه عباسی بیشترآیات قرآن هستند که با خط ثلث و تکنیک نقاشی روی گچ و کاشی معرق اجرا شده اند، اما در دوره قاجارکاشی هفت رنگ وکاشی معقلی را استفاده کرده اند،که وسعت کاشی معقلی بیشتر است. همچنین کتیبه ها اکثراً یادمانی به خط نستعلیق یا با کاشی معقلی اجرا شده اند. دوره پهلوی هنرهای اصیل ایرانی دوباره مورد توجه قرار می گیرند، و این در سردر و دیوار صحن اتابکی(دوره پهلوی) که با کاشی های معرق بخط ثلث و نقوش ختایی تزئین شده است بخوبی نمایان است. برسی این مجموعه و تزئینات آن تغیر سبکهای هنری تکامل یا زوال آن را در گذر از دوره های تاریخی بخوبی نشان می دهد. کلید واژه : مجموعه شاه تعمت الله ولی،کتیبه، دوره تیموری، عناصر تزئینی
زهرا اکبری حبیب آبادی جلیل جوکار
چکیده : معماری در دوره تیموریان در امتداد سنت های معماری ایلخانان است که می توان آن را نیز انعکاسی از معماری دوره سلجوقیان دانست، که البته تغییراتی جزئی در آن ایجاد نموده اند. در این دوره اصول و طرح معماری ارتباط تنگاتنگی با تزئینات هندسی داشت. در نقاشی های عصر صفوی جلال و شکوه آن زمان به وضوح نمایان است. موضوعی که در آن زمان بیشتر برای نقاشی ها انتخاب می شد وضعیت زندگی درباری و طرز رفتار طبقه اشراف و نیز معماری کاخ ها و فضای باغ ها ی شاشد و دل گشا بود. البته در کنار این موضوعات می توان پیکره های انسانی با قامت های رسا و لباس های فاخر را نیز مشاهده کرد. در ترسیم آنها نهایت دقت، تناسب و نازک کاری رعایت شده است به طوری که تنوع رنگی زیادی دارد و در ترکیب آنها دقت زیادی به کار گرفته شده و رنگهای روشن و درخشان در کنار رنگهای ملایم تر قرار گرفته اند. باید گفت فرمالسیم نیز به عنوان یک نظریه هنری مطرح می باشد که در مخالفت با تئوری بازنمایی به وجود آمده است. این نظریه در طی دوره های مختلف شکل های گوناگونی به خود گرفت. ولی به هر حال بیشتر موضوعات انتزاعی و اشکال ناشی از آن را مد نظر قرار می دهدکه در این جا نقوش هندسی برای مطالعه انتخاب شده است. این پژوهش از نظر هدف پژوهشی بنیادی است و تلاش می کند ابتدا به معرفی مسجد گوهر شاد مشهد و مکتب دوم تبریز بپردازد. سپس با انتخاب برخی نگاره های شاهنامه تهماسبی و برخی از قسمت های کاشی کاری مسجد گوهر شاد به بررسی فرمی و تطبیق نقوش هندسی به کار رفته درآنها پرداخته و در خاتمه جمع بندی نهایی را ارائه نماید. کلید واژه ها : فرمالیسم ، نقوش هندسی ، مسجد گوهر شاد مشهد، شاهنامه تهماسبی ، بررسی تطبیقی
هادی حجی زاده چهچه نادر شایگان فر
در این نوشتار مسئله¬ی مورد نظر بررسی و شکل¬گیری فرم در هنرهای رسانه¬ای جدید در دوران معاصر می¬باشد. لیکن در این هنر، ما به گونه¬های بسیاری از شیوه¬های ارائه آثار مواجهه¬ایم. به همین دلیل به یکی از گرایشات مهم در هنرهای رسانه¬ای جدید که به نام هنر اجرا می¬باشد به طور مفصل پرداخته شد، تا ابعاد شکل¬گیری فرم در این دوران مورد مطالعه قرار گیرد، این مطالب پس از تعاریف کاملی درباره¬ی فرم در فلسفه از دیدگاه اندیشمندان غربی ارائه گشت. تا روابط بین فرم در دوران پیشین و انطباق آن در دوران معاصر به وضوح نسبی دست پیدا کند. اهداف این رساله در بررسی و شناخت مواردی است، که بتوان فرم را در هنرهای رسانه ای جدید به خصوص در هنر اجرا در دوران معاصر مورد بررسی قرار داد. اهمیت و ضرورت این تحقیق در پیدا کردن مفهوم جدید و نیز ساختار جدیدی در رابطه با فرم است، که باتوجه به یافته¬ها در مورد پیدایی فرم در دوران معاصر شکل گرفت، که با بررسی برخی از آثار هنرمندان اجراگر- مارینا آبراموویچ ، اورلان و استلارک - مورد بررسی قرار داده شد. و به سوالات تحقیق که آیا در هنر¬های رسانه¬ای جدید می¬توان ساختار جدید¬ی برای فرم قائل شد؟ و رابطه ی بین فرم و فضا در هنر معاصر به چه صورت بیان می شود؟ چند شاخصه در این رابطه آشکار گشت که به این موارد پاسخ داده شد، از این موارد به مرگ سوژه، توجه به بدن انسان به عنوان شیء، تغییر در رویکرد به مواد ومصالح اثر هنری و نیز مولفه¬ی توصیفی و کارکردی در این هنر می باشد، که با تحلیل از آثار هنرمندان اجرا بدست آمد . نوع تحقیق از نظر هدف به صورت :اکتشافی و کیفی بوده است و نیز از نظر روش ؛ توصیفی وتحلیلی می¬باشد و گردآوری مطالب بوسیله¬ی اسناد مکتوب و نسخه¬های دیجیتالی از سایت های معتبر می باشد.
عاطفه حیدری سورشجانی نادر شایگان فر
چکیده فرش نظامی گفتمانی است که در درون آن معنا همواره پویا، سیال، چند بُعدی، تکرار شونده و متکثر است. فرش چهارمحال و بختیاری در نظام فرش بافی ایران از جایگاه قابل توجهی برخوردار است و نقوش آن برگرفته از بافت فرهنگی این منطقه است و معانی متعددی را با خود به همراه دارند. نقش پرنده در فرش بافی منطقه ی چهارمحال و بختیاری نیز عاملی گفتمانی است که معنایی ایستا ندارد بلکه گفتمانی را در فرش این منطقه شکل می دهد که در موقعیت ها و بافت های مختلف می تواند معناهایی سیال، پویا، متکثر و متعدد را آشکار سازد. می توان فرش و نقوش آن از جمله نقش پرنده را با رویکرد های مختلفی مطالعه کرد و در این بین رویکرد نشانه – معناشناختی گفتمان، رویکردی مناسب برای مطالعه ی این بخش از هنرهای سنتی این مرز و بوم به شمار می رود. بر اساس رویکرد نشانه – معنا شناختی، نقش پرنده در فرش عاملی گفتمانی است که معنایی ثابت ندارد. این پژوهش سعی دارد از طریق ابعادحسی – ادراکی، شناختی، عاطفی، زیبایی شناختی، اسطوره ای و هویتی به مطالعه، تحلیل و بررسی نقش پرنده بپردازد و سعی دارد با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی پرسش اصلی این پژوهش را پاسخ دهد که چگونه می توان با رویکرد نشانه – معناشناختی گفتمانی به بررسی نقش پرنده در دستبافته های منطقه ی چهارمحال و بختیاری پرداخت؟ مهم ترین هدف پژوهش، نشان دادن ضرورت خوانش های نشانه – معناشناختی در نقوش دستبافته های چهارمحال و بختیاری است که در این راستا از طریق ابعاد ذکر شده نقش پرنده در فرش چهارمحال و بختیاری خوانش می گردد. در این راستا از بین نمونه های گردآوری شده از نقش پرنده در فرش های چهارمحال و بختیاری، 5 نمونه بر حسب اهداف پژوهش انتخاب شد و با استفاده از ابعاد فوق الذکر مورد مطالعه و تحلیل گفتمانی قرار گرفتند. از جمله نتایجی که این پژوهش به آن دست یافت این است که، نقش پرنده در نظام گفتمانی فرش چهارمحال و بختیاری دارای قابلیت های متعددی است که با توجه به موقعیت مکانی و زمانی می توان وجوه معنایی آن را کشف نمود و در ابعاد گوناگون گفتمانی همواره معنایی سیال و پویا دارد.
طوبی شوشتری نادر شایگان فر
به طور کلی محور اصلی این پژوهش، بررسی جایگاه نگارگری به مثابه هنری جداافتاده از زیبایی شناسی زندگی روزمره، براساس آراء جان دیویی است هدف اصلی این پژوهش، این است که با تکیه بر اندیشه های جان دیویی نشان دهد که هنرهای سنتی دارای ارزش های فرهنگی، بالاخص نگارگری، میتوانند پیوند دقیقی با زندگی روزمره برقرار کنند. تبیین آراء جان دیویی، بررسی نگارگری در طول تاریخ با تأکید بر رابطه نقاشی و ادبیات در سنت غرب و ایرانی، نقش واقع گرایی در نگارگری گذشته و نهایتاً بررسی امکان نزدیک شدن نگارگری به تجارب زیسته در دنیای امروزی، از جمله مباحثی است که در این پژوهش مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رسانه نگارگری در طول تاریخ خود عمدتاً به عنوان هنری فاخر در دربارهای سلطنتی و با موضوعات سیاسی و یا وابسته به ادبیات کلاسیک ایفای نقش کرده است .علاوه بر این به علت وابستگی نقاشی به ادبیات در سنت ایرانی، با کمرنگ شدن ادبیات و فلسفه، نگارگری نیز غنای خود را از دست داده است. از آن جایی که دیویی معتقد است هنر به جای قرار گیری در برج عاج دور از دسترس مردم، باید در تجارب عادی و روزمره قرار گیرد، می توان با تکیه بر اندیشه های او نشان داد که هنر به معنای عام و نگارگری به معنای خاص، علی رغم این فاخربودن در طول تاریخ، می-تواند نسبت خود را با توده های مردم برقرار کند; کما این که در حوزه ی تفکرات اسلامی نیز هنر با رخنه کردن در لایه های زندگی مردم عادی، کیفیت زیبایی شناسانه به آن ها می بخشد. برای نیل به این هدف، به نظر می رسد استفاده از پتانسیل بالقوه از رسانه هایی که در دنیای امروزی ، بیشتر با مردم سروکار دارند ، برای پیشبرد اهداف فرهنگی و زنده نگه¬داشتن عناصر ارزشمند هنری، بسیار مفید و موثر خواهد بود.
ناصر آریایی نیا هومان اسعدی
اصلی ترین عامل توسعه و اشاعه هنر، آموزش است و لذا یکی از علل مهم آشفتگی و پریشانی و بی هویتی هنر امروز، دستگاه آموزش است، منشاء عدم انطباق نظام های آموزش هنر با جامعه را می توان در اقتباس و تقلید شیوه های آموزش از برنامه های آموزشی غرب و تاکید بر آموزش مهارت و تکنیک و فراموشی بُعد محتوایی هنر دانست، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت و بررسی تاثیر عوامل موثر بر روشهای آموزشی موسیقی با رویکرد جامعه شناختی می باشد. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته، توصیفی تحلیلی و از نوع، کاربردی می باشد. پرسشنامه تحقیق، با روایی و اعتبار بالاتر از 0.7 بوده است. نمونه ها نیز به روش تصادفی ساده در دو گروه مدرسان و فراگیران انتخاب شده اند. در تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss و آزمون تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بین متدهای تدریس موسیقی ایرانی و پایبندی مدرسان موسیقی به ردیف رابطه معنادار وجود دارد. همچنین از نظر مدرسان بین مدرنیزه کردن و خدشه دار شدن ارزشهای آموزش موسیقی سنتی و نیز بین شیوه های آموزشی مدرن موسیقی و نگرش موسیقی سنتی رابطه معنادار برقرار است. کلمات کلیدی :
زهره طباطبایی رسول وطن دوست
هر اثر قابل حفاظتی دارای دو جنبه ملموس و نا ملموس است که هر کدام از این جنبه ها ارزش هایی از اثر حفاظتی را در بر دارند. بخشی از این ارزش ها، ارزش های هنری و زیبایی شناسی آثار است. ارزش های اثر هنری زمانی حفظ می شود که هر دو جنبه ملموس و ناملموس آن مورد توجه قرار گیرد. زمانی که اثر هنری صرفاً از جنبه ملموس بررسی شود جایگاه آن به یک شی تقلیل می یابد و این در حالی است که تفاوت اثر هنری با یک شی معمولی در جنبه های ناملموس آن است. برای حفظ ارزش های هنری و زیبایی شناسی نیاز است تا حفاظت گر درک و دریافت کاملی از اثر هنری بدست آورد. مرحله درک و دریافت اثر هنری خود یکی از مراحل کامل شدن اثر هنری است و حفاظت گر در این مرحله نقش مهمی دارد زیرا وی بر اساس درک و دریافتی که از اثر هنری دارد، تصمیمات حفاظتی خود را می گیرد و موجب می شود تا مخاطب درک و دریافت درست یا نادرستی از اثر هنری به دست آورد. درک و دریافت اثر هنری و یا تجربه هنری از جمله مباحثی است که در حوزه های مختلفی چون هرمنوتیک و همچنین فلسفه اسلامی به آن پرداخته شده است. در حوزه روان شناسی رشد نیز مدل های تجربه زیبایی شناختی طراحی شده است. تحقیق پیش رو با بررسی این پیشینه به دنبال این پرسش بنیادین است که چگونه می توان با در نظر گرفتن دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر و مبانی معرفت شناسی ملاصدرا مدلی جهت ارتقاء ادراک ارزش های زیبایی شناسی و هنری جهت حفظ میراث هنری طراحی نمود. به همین منظور در این تحقیق کوشش شد تا با بررسی دیدگاه گادامر و از طریق رهیافت های وی چون پیش فهم، فرایند دیالکتیک، خلق دوباره و فاصله زمانی و مبانی معرفت شناسی ملاصدرا از طریق مراتب ادراک، حرکت جوهری ، اتحاد عالم و معلوم و عشق و زیبایی و از طرف دیگر ارتباط این دیدگاه ها با دیدگاه های حفاظت مدلی طراحی شود که به ارتقاء ادراک ارزش های هنری و زیبایی شناسی و در راستای آن حفظ این ارزش ها کمک نماید. برای رسیدن به این هدف دو روش تحقیق انتخاب گردید. در گام نخست با روش استدلال منطقی اجزاء و عناصر مدل و روابط میان آن ها را از رهیافت های گادامر و ملاصدرا و نظریات حفاظت استخراج و استنباط نموده و در گام دوم با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه به نظر سنجی از متخصصین حوزه حفاظت و پژوهش هنر پرداخت تا اجزاء مدل طراحی شده از دیدگاه آن ها تأیید گردد و میزان تأثیر این اجزاء در درک و دریافت ارزش های اثر هنری و فرایند حفاظت مورد نظر سنجی قرار گیرد. نتایج حاصل از این دو روش نشان داد که درک و دریافت اثر هنری پایه و اساس حفاظت است و رابطه تنگاتنگی میان فرایند ادراک اثر هنری و حفاظت وجود دارد. همچنین مدل مورد نظر بدین ترتیب مورد تأیید قرار گرفت که مشخص شد عناصر و اجزاء آن چون پیش فهم، فرایند دیالکتیک، شناخت مخاطب و فاصله زمانی در فرایند حفاظت از اولویت بالایی برخوردار هستند. تقویت هر کدام از عناصر موجب تقویت اجزاء دیگر مدل می شود و باعث ارتقاء درک و دریافت ارزش های هنری و زیباشناسی اثر در فرایند حفاظت شد.
آذر جهانگیری ایمان زکریایی کرمانی
فرش سنندج با طرح ها، رنگ ها و سیستم بافت خاص خود از مهم ترین فرش های غرب ایران به شمار می رود. به نظر می رسد که امروزه دیگر مصرف کنندگان فرش در سنندج فرش های اصیل این شهر مشهور به سنه را کمتر خریداری می کنند و ذائقه ی آنان به سوی مصرف فرش های دیگر مناطق ایران گرایش یافته است. این پژوهش، ضمن تلاش برای شناسایی گونه های فرش موجود در بازار، به ویژه در پی پاسخ به این پرسش است که چه عامل یا عواملی باعث تغییر ذائقه در مصرف کننده ی فرش سنندج شده است؟ چارچوب نظری این بررسی تلفیقی از آرای جامعه شناسان حوزه ی فرهنگ و به ویژه نظریه ی بوردیو در باره ی ذائقه است. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده ی این است که بین متغیر های زمینه ای به استثنای تأهل؛ و گرایش به خرید فرش کُردی رابطه وجود ندارد، هم چنین بین تبلیغات رسانه ای، هویت های قومی و محیط های معاشرت پذیری، ترجیحات فرهنگی و اجتماعی، از یک سو، و گرایش به خرید فرش کرُدی، از سوی دیگر، رابطه ی معناداری وجود دارد.
سحر اسور فلور بنده خدا
پژوهش حاضر می کوشد از طریق مطالعه اسناد کتابخانه ای و میدانی و با بهره گیری از رویکرد مطالعات فرهنگی، ارتباط عکاسی را با زندگی روزمره در شهر(کرمان)مورد بررسی قرار دهد و اینکه تا چه حد در زندگی روزمره موثر بوده و بسیاری از وجوه زندگی بخصوص رنج، شادی، لذت و لحظات ناب را به ثبت می رساند.
شهرزاد شیخی دارانی نادر شایگان فر
متون و رسالات فارسی که درباره آموزش و قواعد و اصول کتابت،خوشنویسی و هنرهای وابسته به آن است از بهترین ابزارهای شناسایی سنت کتابت و خوشنویسی در ایران عهد صفوی به شمار می رود که هنرمندان کنونی بدان التفات و اهتمام نداشته اند و این خود از دلایل اصلی پیدایش شکاف و فاصله میان بخش نظری در هنر فاخر گذشته و امروز ماست.(قلیچ خانی،1373) این متن ها معمولاً به مباحث مهمی می پردازد که از جمله می توان به پیدایش خط استادان،وجه تسمیه خطها،ویژگی ابزار و وسایل مورد نیاز همچون کاغذ،قلم،مرکب ،قواعد کتابت،مفردات، ترکیبات و... اشاره کرد.(همان) این متون راهنمای خوبی در خصوص مفاهیم،فرایندهای آموزش؛استادی و شاگردی و تقسیم بندی خطوط و انواع آن و همچنین تغییر و تحولات می باشد. شایان توجه آنکه این آثار به اندازه ای دقیق و قابل توجه که حتی زمان مناسب برای خوشنویسی نیز در آنها مورد تاکید قرار گرفته است.(مولف) ازبین این متون رساله ی گلزار صفا نوشته صیرفی به سال 950 ه.ق است. این رساله به نظم تحریر یافته است.مولف در فصل مقدماتی پس از توضیح علت منظوم ساختن این رساله صفحاتی را به ترغیب در خصوص حسن خط و صفت کاغذ اختصاص داده است و علاوه بر آن تمامی مطالب مذکور فوق که از جمله مشخصات این دسته از کتب هستند در این کتاب گرد آمده است.(همان) نکته قابل تامل آنکه علی رغم اهمیت این کتاب و راهنمایی های آن تاکنون تحقیق جدی در آن صورت نگرفته است و لذا پژوهش حاضر می کوشد ضمن مطالعه و تحقیق در خصوص این کتاب مفاهیم آن را فصل بندی و تنظیم نماید و به سیاق امروزی شرح و بسط دهد.امید آنکه مورد توجه جامعه هنرمندان قرار گیرد.
مریم وثوقی منصور حسامی
در سده گذشته (به طور رسمی پس از انقلاب مشروطه 1282ه.ش) تقابل جدی فرهنگ سنتی با فرهنگ غربی و دستاوردهای آن در جامعه ایرانی شکل گرفت. از نتایج حاصل از این تقابل شکل گیری مفهوم و حرکت "تجدد" به معنای نوگرایی بود. به نظر می رسد مراحل تجددطلبانه و تغییرات ناشی از آن، هویت هنر معاصر ایران را تعریف می کند. بر طبق نتایج حاصل از این تحلیل، تجدد در حوزه هنر نقاشی ایران، باعث درک واقعی تر مفهوم غرب، شکل گیری صورت جدیدی از انسان و واقعیت شده است و این تغییرات نشان از شروع جایگزینی فرهنگ دیگری به جای فرهنگ خود در جامعه است.
صمد صادقپور نادر شایگان فر
هنر محصول تفکر، روحیات، دیدگاه و همچنین نتیجه قهری شرایط اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی هنرمند است. بنا به شرایط متفاوت علل یادشده در هر دوره تاریخی، آثار هنری نیز ویژگی های متفاوتی را به عرصه هنر ارائه کرده اند. هر اثر هنری سازنده دنیای خویش است، دنیای متن، جهانی که از طریق نشانه های موجود در آن قابلیت خوانش میابد. دوره مدر نیسم، دوره ای سرشار از مکاتب و نظریات گوناگون در عرصه هنر است که پیچیدگی و تنوع آن از کل دوره تاریخی پیش از آن بیشتر است. اکسپرسیونیسم انتزاعی به عنوان آخرین جنبش هنری این دوره در حوزه بصری، جنبشی بسیار گسترده و قدرتمند بود. در این نوشتار سعی بر آن شده تا مبانی نظری این جنبش مهم، مورد بررسی و رابطه میان مبانی نظری مربوط به آن، بویژه آرای گرینبرگ بعنوان مهمترین حامی جنبش و یکی از اصلی ترین منتقدان و نظریه پردازان هنر مدرنیسم با آثار هنری این مکتب بزرگ، مورد تحلیل قرار گیرد. بر مبنای روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مقالات و کتابهای اصلی، رابطه میان مفاهیم نظری، یعنی آرای گرینبرگ با مصداق هنری، آثار اکسپرسیونیسم انتزاعی، مورد تحلیل قرار گرفت و همخوانی این دو حوزه نظری و بصری با تکیه بر آثار و تحلیل آنها به انجام رسید. تحلیل و درک رابطه مفاهیم نظری (آرای گرینبرگ) با مصداقی هنری (اکسپرسیونیسم انتزاعی) هدف نوشتار حاضر می باشد. شناخت و درک بنیان نظریات گرینبرگ در باب هنر مدرن بویژه ساختار بصری آثار هنری، میزان تاثیرگذاری فرمگرایی نوین بر این نظریات، شناخت ماهیت رسانه ای و تاثیرات حاصل از آن و در نهایت درک و شناخت تقابل هنر آوانگارد و کیچ از جمله مهمترین پرسشهایی هستند که در این نوشتار سعی بر یافتن پاسخ بدانها شده است. در این راستا از روش توصیفی تحلیلی و آثار هنرمندان نامدار اکسپرسیونیسم انتزاعی بعنوان نمونه های مورد خوانش استفاده گردیده است. شیوه کتابخانه ای و استفاده مستقیم از نوشتارهای اصلی مربوط به مبحث، روش جمع آوری اطلاعات در نگارش این رساله می باشد. عملی شدن گرایشات فرمالیستی نظرات گرینبرگ در آثار اکسپرسیونیسم انتزاعی بویژه نقاشیهای مارک روتکو و نیز تجلی مفاهیم آوانگارد در این آثار در تقابل با هنر کیچ از خلال تحلیل آثار با نظریات مطرح شده در این رساله نتیجه مباحث این نگارش می باشد.
نجمه نوری احمد صالحی کاخکی
هم زمان با تأسیس سلسله های مستقلی مانند طاهریان و سامانیان در سرزمین های شرقی جهان اسلام، نوآوری ها و تحولات قابل توجهی در هنر این مناطق نیز پدید آمد. مهم ترین سهم هنرمندان سامانی در ساخت سفال های اسلامی ابداع و تکامل سفال های گلابه ای منقوش است. شواهد باستان شناسی مناطق وسیعی شامل؛ آسیای مرکزی، خراسان بزرگ، سیستان، بخشی از سواحل جنوبی دریای خزر و کرمان را به عنوان محدوده ی گسترش سفال گلابه ای منقوش معرفی می کنند. در این پژوهش به مطالعه تطبیقی چهل عدد از نمونه سفال های گلابه ای منقوش رنگارنگ خزانه موسسه فرهنگی موزه های بنیاد با هدف شناسایی و طبقه بندی نقوش، گاهنگاری نسبی و تعیین مراکز احتمالی ساخت، پرداخته شده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی/تطبیقی و گردآوری اطلاعات به روش میدانی/اسنادی انجام شده است. سفالینه های گلابه ای مورد مطالعه در این پژوهش دارای دو گونه تزئینی متفاوت (سفال گلابه ای منقوش روی زمینه نخودی و سفال گلابه ای منقوش رنگارنگ روی زمینه سفید) هستند، که با الگوهای تزئینی متنوع شامل: نقوش تجریدی، هندسی، گیاهی، حیوانی، انسانی، شبه کتیبه تزئین شده-اند. تولید این سفالینه ها احتمالا در سده ی سوم ه.ق آغاز شده، در سده ی چهارم به اوج رسیده و در سده پنجم کاهش پیدا کرده است. هم چنین به نظر می رسد، مناطق شمال(احتمالا ساری) و شمال شرق ایران (نیشابور یا سمرقند) مراکز احتمالی ساخت سفال های بررسی شده، بوده است.