نام پژوهشگر: منصور حکیم جوادی
سمیه موسوی فر منصور حکیم جوادی
هدف: این تحقیق با هدف بررسی رابطه احساس تبعیض و استرس ادراک شده با سلامت روان شهر رشت صورت گرفته است. روش: روش تحقیق حاضر از نوع طرح همبستگی می باشد.جامعه آماری 5000 نفر می باشند که با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه 450 نفری انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ghq-28، پرسشنامه محقق ساخته احساس تبعیض و پرسشنامه استرس ادراک شده استفاده شد. در این پژوهش روش آماری همبستگی پیرسون،تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون گام به گام به کار برده شد. نتایج: نتایج همبستگی نشان داد که بین احساس تبعیض و استرس ادراک شده با سلامت روان زنان شاغل رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.بین احساس تبعیض و استرس ادراک شده و نیزسلامت روان و سن رابطه معناداری پیدا شد.نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین میزان سلامت روان براساس سطح تحصیلات و نوع شغل تفاوتی و جود ندارد.نتایج رگرسیون نشان داد که دو متغیر احساس تبعیض و استرس ادراک شده می توانند نزدیک به 50 درصد از واریانس متغیر سلامت روان زنان را پیش بینی کنند.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش برتأثرپذیری سلامت روان زنان از احساس تبعیض و استرس ادراک شده صرف نظر ازسطح تحصیلات و نوع شغل دارد و با استفاده از این دو متغیر سلامت روان قابل پیش بینی است.
محبوبه صادقی منصور حکیم جوادی
چکیده عنوان: بررسی اثربخشی راهبردهای تنظیم هیجانی بر بهبود کیفیت زندگی، ادراک بیماری، وکاهش مشکلات تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس نگارنده: محبوبه صادقی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام.اس) به دلیل نشانه های روانی – جسمانی متعدد و شکست در پذیرش واقعیت ها از اختلالات خلقی منفی و خستگی رنج می برند که این تأثیری منفی بر کیفیت زندگی آنها خواهد داشت. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر میزان ادراک بیماری، کاهش مشکلات تنظیم شناختی هیجان و ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس) شهر اصفهان انجام شده است. پژوهش حاضر نیمه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر اصفهان که تحت نظر سازمان بهزیستی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد30 بیمار در قالب دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15) انتخاب شدند. بیماران قبل از آغاز دوره درمان به تکمیل پرسشنامه های ادراک بیماری (ip)، تنظیم شناختی هیجان (cerq) و پرسشنامه کیفیت زندگی(msqol-54) مبادرت نمودند و در پایان هم در مرحله پس آزمون نیز این ارزیابی صورت گرفت. مدت دوره درمان در گروه آزمایش12 جلسه که به صورت هر هفته سه جلسه انجام شد داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss-16 و آزمون های توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش تنظیم هیجان باعث کاهش مشکلات تنظیم شناختی هیجان و ادراک بیماری و ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شد(001/0p< ). کلمات کلیدی: مولتیپل اسکلروزیس، آموزش تنظیم هیجان مشکلات تنظیم هیجان ، کیفیت زندگی، ادراک بیماری
سکینه کوچکی عباسعلی حسین خانزاده
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی مهارت های بین فردی بر سازش یافتگی اجتماعی و احساس تنهایی دانش¬آموزان با آسیب شنوایی در شهرستان رشت انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد بود. 30 دانش¬آموز پسر با آسیب شنوایی پایه تحصیلی دبیرستان که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند در این پژوهش شرکت داشتند. آزمودنی¬ها به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه شاهد). گروه آزمایشی، آموزش¬ مهارت¬های بین فردی را دریافت کردند در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه احساس تنهایی و پرسشنامه سازگاری بل بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش مهارت¬های بین فردی اثر معناداری بر کاهش احساس تنهایی و افزایش سازگاری اجتماعی دانش¬آموزان با آسیب شنوایی دارد (0/0001>p). آموزش مهارت¬های بین فردی می¬تواند احساس تنهایی و سازش¬یافتگی دانش¬آموزان با آسیب شنوایی را بهبود بخشد. بنابراین، برنامه¬ریزی جهت آموزش مهارت¬های بین فردی به دانش¬آموزان با آسیب شنوایی اهمیت ویژه¬ای دارد.