نام پژوهشگر: سید بختیار سجادی
فرزین محمدزاده سید بختیار سجادی
قدرت از دیرباز به عنوان عامل چشمگیری در تولید دانش در نظر گرفته شده است و دانش را نیز به نوبه ی خود می توان لازمه ی تولید قدرت در جوامع دانست. تولید متقابل این دو موضوع پدید آورنده ی شرایطی بوده است که در آن طیف وسیعی از دانشٍ جمعی، اعتبارِ به ظاهر اصیل و بدیهی ای را به دست آورده است. رساله ی حاضر تلاش می کند خوانشی انتقادی از دو رمان سربریده و ناقوس اثر آیریس مرداک در چهارچوب نظریات میشل فوکو در باب روابط قدرت-دانش (power/knowledge)، اپیستمه(episteme) ، اکثریت-اقلیت(majority/minority) ، به حاشیه رانده شدگی(marginalization) و دیگربودگی(otherness) ارائه کند. این رساله در تحلیل دو رمان مذکور برآن است به این مسأله بپردازد که چگونه آگاهی از اسرار جنسی دیگری می تواند ارمغان آورنده ی قدرت و تسلط برای سوژه های مختلف باشد. جدای از این، این امر مورد بررسی قرار خواهد گرفت که چگونه قدرت به دست آمده می تواند به نوبه ی خود اقتدار لازم را برای فرد در جهت تولید فراتر دانش استراتژیکی به وجود آورد. بنابراین، شیوه و چگونگی قدرت و کنترل بیشتر بر فرد به سبب دست یازیدن به موضوعات اجتماعی تابو(taboo) مورد واکاوی قرار گرفته است. قدرت تولید شده راه را برای تولید بیشتر دانش ِ به ظاهر حقیقی هموار نموده است. حقایق اپیستمه و گفتمان های(discourses) به دست آمده در نتیجه ی قدرت تولید شده، تسلط دیگری را به وجود می آورد که به نوبه ی خود منجربه دیگربودگی افراد می شود. در هر دو رمان فوق الذکر واژه های سراسربینی (panopticism) و قدرت مشرف بر حیات(biopower) به عنوان تمهیدات کاربردی در جهت تسلط و کنترل بیشتر بر افراد شناخته شدند. این پژوهش همچنین توجه خاصی به نظریه های میشل فوکو درباره ی تأثیر ایده آل گذشت زمان و کثرت افراد بر مقبول شمرده شدن دانش به عنوان هنجار و بدیهیاتِ روز کرده است. این می تواند بدان معنا باشد که قطعیت هر آن چیزی که به صورت بدیهی وجود دارد، اعم از عقاید، رفتارها، آداب، افکار و رسم و رسومات، قابلیت نقد و مواجه با پرسش را دارد. از دید فوکو این مفاهیم قابلیت تخریب دارند و می توانند به عنوان محصولات کهن ذهنیت انسان قلمداد شوند
سمیه قربانی سید بختیار سجادی
فلسفه پست مدرنیستی تاریخ با زیر سوال بردن پیش فرض های اساسی فلسفه های روشنگری و مدرنیستی که در طول سده های متمادی به عنوان دیدگاه غالب و تعریف کننده تاریخ و مفهوم و کارکرد آن در حوزه علوم انسانی تلقی می شد، سعی در ارائه رویکردی جدید به مسئله تاریخ با تاکید بر هستی شناسی آن دارد. در این میان می توان به فلسفه پسا ساختارگرایانه هیدن وایت در میان دیگران اشاره کرد. وایت پارادایم های اساسی رویکردهای روشنگری/مدرنیستی تاریخ را به چالش کشیده و آنها را نا کافی و غیر قابل اعتماد می داند. از سوی دیگر، هم زمان با ظهور چنین دیدگاه های پسا ساختارگرایانه، فرا داستان تاریخ نگارانه نیز با برهم زدن مرزهای مشخص بین تاریخ و داستان و نیز با استفاده از تکنیک های روایی خاص خود سعی در ارائه رویکردی بازبینانه و انتقادی به مسئله تاریخ دارد. نمونه هایی از چنین فرا داستان تاریخ نگارانه مامبو جامبو و پرواز به کانادا اثر نویسنده آمریکایی ایشمائیل رید می باشد. در پژوهش حاضر تلاش شده ضمن بررسی و مقایسه اصول تاریخ نگاری روشنگری/مدرنیستی و پست مدرن، به چگونگی ظهور فلسفه پست مدرن تاریخ در این دو رمان بپردازیم. پس از خوانش و تحلیل این دو رمان با تکیه بر نظریات وایت، فیلسوف پسا ساختارگرای تاریخ، مشخص شد با بر هم زدن قراردادهای رمان تاریخی کلاسیک و پارادایم های رویکردهای روشنگری و مدرنیستی، رید تواریخی جعلی از تمدن غرب و آمریکا می سازد. این تواریخ جعلی به رید امکان روایتی جدید از تاریخ داده که در آن وی تاریخ رسمی را ساختار شکنی کرده و تاریخ سیاهان به عنوان اقلیتی نژادی و به حاشیه رانده شده را برجسته می کند تا به نقش و سهم نادیده گرفته شده آنان در تاریخ غرب و به ویژه آمریکا به عنوان کشوری چند ملیتی صحه گذارد. این روایت جدید از تاریخ به نوبه خود به روایتی جدید از هویت می انجامد که در آن رید دیدگاه های ماهیت گرایانه در مورد هویت، به ویژه هویت سیاهان، را رد کرده و دیدگاه های پسا ساختارگرایانه را می پذیرد.
مهری محمدی مقدم سید بختیار سجادی
فصل دوی این پایان نامه به پیشینه نظریات ژاک لکان پرداخته و در آن آرای مرتبط زیگموند فروید، رومن یاکوبسن و فردریش هگل پوشش داده شده است. دو داستان زشت و عاشقانه ی منهتن در فصل سه و دو داستان خائن و فیزیکی در فصل سه مورد بررسی قرار گرفته اند. بخش پایانی این پژوهش نیز به چکیده و نتیجه گیری اختصاص یافته است.