نام پژوهشگر: محمد ایمانی
سمانه قصابان مژگان زندی
شکستگی استخوان فک از جمله شکستگی های متداول در میان آسیب های صورت هستند که تثبیت استخوان شکسته در طول ترمیم برای بازسازی صحیح ضروری است. هم اکنون شیوه های متعددی نظیر استفاده از سیم های فلزی یا صفحه و پیچ برای این منظور استفاده می شوند ولی این شیوه ها دارای معایبی شامل خروج قسمت شکسته از محل، احساس وجود جسم خارجی، ممانعت از رگزایی در محل، جذب مجدد استخوان، اختلال در رشد استخوان و ایجاد شکستگی های جدید هستند. این موضوع به ویژه برای کودکان اهمیت بالایی دارد. راه حل دیگر استفاده از چسب های بافتی است. بنابراین چالش های اولیه پیشروی این تحقیق شامل انتخاب چسب مناسب، تأمین آزادی عمل کافی برای جراح در زمان اعمال چسب به بافت، انتخاب مناسب سامانه پخت و تأمین استحکام کافی برای کاربرد در بافت های سخت بود. با توجه به بالاتر بودن استحکام چسب های بافتی آلکیل سیانوآکریلات در میان سایر چسب های بافتی، این چسب ها به عنوان پایه چسبی انتخاب شدند. در مرحله بعد به جای پلیمرشدن با مکانیزم متداول آنیونی برای سیانوآکریلات ها، واکنش از طریق مکانیزم رادیکالی و با شروع کننده نوری هدایت شد تا زمان کافی و کنترل شده ای را برای جراح فراهم کند. این در حالی است که روش مورد استفاده در این پروژه این امکان را فراهم می کند تا پس از قرارگیری چسب در محل بافت،پلیمرشدن با تابش نور و در زمان کنترل شده ای انجام شود. 1-فنیل- ?و ?-پروپاندیون (ppd) به عنوان شروع کننده نور مرئی انتخاب شد و در مقادیر ?/? ،?/?، 3 , 4% (w/w) استفاده شد. مونومرهای ?-اتیل-(هیدروکسی متیل)- ?و ?-پروپان دیول-تری متاکریلات (tmptma) یا نانوساختارهای poss متاکریله شده به عنوان عوامل شبکه ای کننده (به صورت جداگانه) در مقادیر ??،??، ?? یا ?? % استفاده شد. از آزمون جمع شدگی با شیوه دیسک متصل برای بررسی واکنش پلیمرشدن و ددنبال کردن سینتیک پخت استفاده شد. در این آزمون اثر غلظت شروع کننده و نوع و غلظت عوامل شبکه ای کننده بر زمان سفت شدن چسب، بیشبنه سرعت واکنش (نقطه تشکیل ژل) و میزان پس پخت و سهم گرمای ناشی از تابش نور در پلیمرشدن بررسی شد. آزمون های مکانیکی برای تعیین خواص مکانیکی توده و سطح کامپوزیت های چسبیِ تهیه شده انجام شدند. روند افزایش دمای ناشی از تابش و واکنش پخت در طول تابش اندازه گیری شد و زیست سازگاری نمونه ها با انجام آزمایشات سلولی به صورت کمیدر شرایط برون تنی تعیین شدند. رفتار تخریب حرارتی نمونه ها با آزمون tga بررسی شدند. نتایج نشان می دهند که با افزایش زمان تابش درصد کرنش جمع شدگی افزایش می یابد. درصد کرنش جمع شدگی و نیز سرعت کرنش جمع شدگی با افزایش غلظت شروع کننده تا ? % (w/w)افزایش می یابد ولی افزودن بیشتر شروع کننده تأثیری بر سرعت واکنش ندارد. با افزودن غلظت عامل شبکه ای کننده نیز درصد کرنش جمع شدگی و نیز سرعت کرنش جمع شدگی افزایش و زمان رسیدن به حداکثر سرعت کرنش جمع شدگی کاهش می یابد. با افزایش درصد عامل شبکه ای کننده، مدول ناحیه رابری و دمای انتقال شیشه ای افزایش می یابند. علاوه بر آن پیک مربوط به نمونه فاقد عامل شبکه ای کننده بلند و کم پهنا است، در حالی که نمونه های حاوی عامل شبکه ای کننده، پیک های پهنتری دارند. افزایش مقدار عامل شبکه ای کننده به دلیل افزایش پیوندهای دوگانه و افزایش سرعت تشکیل اتصالات عرضی موجب می شود که در هر دو نوع کامپوزیت، نمونه ها در زمان کمتری به بیشینه دمای تولید شده برسند. نتایج آزمون زیست سازگاری نشان می دهند که سه نمونه شامل نمونه چسب بافتی درماباند، نمونه فاقد عامل شبکه ای کننده و نمونه دارای درصد پایین شروع کننده کاملاً سمی است. تصاویر میکروسکوپ نوری از این سه نمونه نیز به وضوح گرد شدن سلول ها و مرگ سلولی را نشان می دهند. نتایج سایر نمونه ها با یکدیگر و با نمونه کنترل تفاوت معنی دار ندارند. ولی نتایج روش تماس مستقیم نشان میدهند که در تمامی نمونه ها سلول ها گردشده اند که نشانه آغاز مرگ سلولی است.تخریب نمونه فاقد عامل شبکه ای کننده در یک مرحله صورت می گیرد ولی سایر نمونه ها شامل دو مرحله تخریب هستند. با افزایش درصد عامل شبکه ای کننده در هر دو نوع کامپوزیت دمای تخریب % t10 افزایش می یابد.وزن باقیمانده در ??? درجه سانتی گراد در نانوکامپوزیت های شبکه ای شده با poss بیشتر از کامپوزیت های شبکه ای شده با tmptma است. این مشاهده به حضور عناصر معدنی در ساختار poss مربوط می شود. در واقع ساختارهای قفسی si-o-si درانتهای آنالیز حرارتی باقی می مانند.
محمد ایمانی مهرزاد مینویی
این پایان نامه در تلاش برای آزمون دو مدل قیمت گذاری و مقایسه آنها با یکدیگر می باشد. که این دو مدل عبارت از مدل d capm و مدل سه عاملی فاما و فرنچ می باشد. در این تحقیق با آزمون کردن مدل d capm در مقایسه با مدل سه عاملی فاما و فرنچ که از جمله مدل های موفق است، سعی در پیدا کردن مدل مطلوب تر برای بورس هستیم. در این تحقیق 109 شرکت طی 5 سال انتخاب شده اند که بازه زمانی بین 84 تا 88 می باشد. روش تحقیق استنباطی و همبستگی و اکتشافی می باشد. که اطلاعات مورد نیاز از نرم افزار ره آورد نوین بورس و سایت رسمی بورس اوراق بهادار تهران استخراج شده است.و برای آنالیز اطلاعات از نرم افزار spss استفاده شده است. در این تحقیق با درنظر گرفتن بازده مورد انتظار به عنوان متغیر وابسته و بتاهای بدست آمده از دو مدل به عنوان متغیر های مستقل طی روشهای تجزیه و تحلیل رگرسیونی و معیار های ارزیابی مدل های پیش بینی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نتایج حاکی از آن بود که مدل سه عاملی فاما و فرنچ توانایی بیشتری در تبیین و پیش بینی بازده مورد انتظار دارا می باشد. واژه های کلیدی: ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، بازده مورد انتظار
سمانه کرمی فرهید فرهمندقوی
هدف از این پژوهش، بررسی رهایش هم زمان دو داروی استروئیدی آبگریز (پروژسترون و استرادیولبنزوات) از یک سامانه تکلایه برپایه لاستیک سیلیکون است. به این منظور داروها باید به نحو تکرارپذیری در بستر لاستیک سیلیکون پراکنده شده و پس از آن سامانه پخت شود. به این منظور درصدهای مشخصی از روغن سیلیکون در دامنه صفر تا 21% وزنی به آمیزه دو جزئی سیلیکون که با نسبت 1:1 با یکدیگر مخلوط شده بودند، افزوده شد تا ضمن کاهش گرانروی آمیزه و بهبود کیفیت اختلاط دو دارو در بستر منجر به افت مشهود خواص مکانیکی محصول نشود. در نتیجه، در مرحله اول بهینه سازی مقدار روغن سیلیکون در آمیزه برحسب سه ویژگی سختی سطح، استحکام کششی و الگوی پراکنش و توزیع ذرات دو دارو در بستر انجام شد. نتایج نشان داد که استفاده از 17% ، و 21% وزنی روغن منجر به پخت ناقص قطعه شده، بهگونهای که برای رسیدن به پخت کامل، نیاز به افزایش زمان پخت بوده و به صرفه نیست. همچنین، با آزمون استحکام کششی مشخص شد که استحکام کششی در نمونه حاوی 5% وزنی روغن، کمتر از نمونه حاوی 9% وزنی روغن است. از آزمون بررسی پخش و پراکنش توسط آنالیز سطح، تعیین شد که نمونه دارای 13% وزنی روغن از تجمع ذرات داروی بیشتری نسبت به نمونه دارای 9% وزنی روغن برخوردار است. در نتیجه با در نظر داشتن نتایج هر سه آزمون، نمونه سیلیکونی با 9% وزنی روغن به عنوان فرمولبندی بهینه که منجر به قطعهای با خواص مکانیکی و پخش و پراکنش مطلوب میشود، انتخاب شد. در ادامه، تاثیر حضور داروها بر الگوی پخت لاستیک به روش گرماسنجی روبشی تفاضلی بررسی و نتیجهگیری شد که داروها خللی در انجام فرآیند پخت ایجاد نمیکنند. محیط رهایش دارو از سامانه برحسب میزان غلظت اشباع داروها در محیط رهایش و نیز قابلیت محیط در ایجاد تورم قطعه و در نتیجه تاثیر بر سازوکار رهایش دارو بررسی و تعیین شد. براساس نتایج حاصل توان انحلال اشباع داروها در محیط رهایش آب- اتانول به نسبت 40:60، بیشتر از سه برابر ِ توان انحلال کل داروی بارگذاری شده در سامانه بوده؛ لذا شرایط سینک کامل حتی با رهایش کل محتوای دارو برقرار خواهد ماند. ضمنا بررسی میزان تورم تعادلی سامانه ها در این محیط نشان داد که تنها 676/0±656/0 درصد تورم در شرایط تعادلی پس از گذشت 41 روز رخ داده است که بسیار ناچیز بوده و نمی تواند بر سازوکار رهایش دارو موثر واقع شود. روش کروماتوگرافی مایع با کارکرد عالی برای آنالیز همزمان هر دو دارو در محیط رهایش انتخابی توسعه داده شد. این روش پس از اعتبارسنجی در بررسی الگوی رهایش دارو از سامانه به محیط رهایش به کاربرده شد. سامانههای نهایی با 2 ضخامتmµ 750 و 1000 که دارای 9% روغن و 1% وزنی پروژسترون و 1/0 % وزنی استرادیول بنزوات پخش شده در بستر لاستیک سیلیکون بودند، تهیه شدند. آزمون رهایش از سامانه های نهایی در محیط رهایش انتخابی نشان داد که رهایش داروها از بستر تحت سازوکار عمده نفوذ انجام میشود. نمونهها با ضخامتmµ 750 در یک دوره 22 روزه و نمونهها با ضخامت µm 1000 در یک دوره 38 روزه بیشتر محتوای داروهای خود را آزاد کرده است.
حامد سلیمی کناری عزیزالله نودهی
کاربرد زیست پلیمرها در تهیه سامانه های نوین دارورسانی ذره ای و دستیابی به رهایش کنترل شده داروها یا بندآوری خون و مانند این ها دستاورد رو به رشدی در علوم پزشکی به شمار می رود. میکروسفرهای هیدروژلی پایه دکسترانی از این نوع سامانه ها هستند. خصوصیات فیزیکی و ساختار شیمیایی این میکروسفرها شامل متوسط اندازه ذرات (و توزیع آن) و نسبت تورم تعادلی آنها بر ویژگی-های کارکردی نهایی میکروسفرهای حاصل مانند سرعت بندآوری خون یا حمل دارو بسیار تاثیرگذار هستند. این مطالعه در پی یافتن شرایط بهینه ای برای تهیه میکروسفرهاست تا بتوان در فرآیندی تکرارپذیر، کنترل مطلوبی بر متوسط و توزیع اندازه ذرات به دست آورد و با ارایه روابط نیمه تجربی یا نظری، متوسط اندازه ذر ات حاصل را برحسب متغیرهای فرآیندی پیش بینی کرد. در این تحقیق؛ میکروسفرها با شبکه ای کردن شیمیایی دکستران در قطرکهای فاز داخلی یک امولسیون معکوس یگانه (w/o) تهیه شدند. فاز داخلی شامل محلول پلیمر (دکستران در محلول آبی هیدروکسید سدیم) بود و فاز خارجی شامل اکتان یا هگزان همراه با یک پایدارکننده غیر یونی بود. خصوصیات فیزیکی و ساختار شیمیایی میکروسفرهای حاصل نظیر اندازه ذره و توزیع آن و نیز درصد تورم تعادلی میکروسفرها، که بر کاربرد نهایی میکروسفرهای تهیه شده (مانند تسریع در انعقاد خون یا حمل دارو) بسیار تاثیرگذار هستند، مورد مطالعه قرار گرفتند. در این راستا، ابتدا اثر عوامل فرآیندی (دور همزن، مدت زمان مرحله پیش امولسیون سازی، غلظت پایدارکننده و...) و سینتیکی (غلظت پلیمر، غلظت عامل شبکه ای کننده، دمای واکنش و...) موثر بر خصوصیات ذرات و همچنین بهبود فرآیند تولید با استفاده از طراحی آزمایش های پلاکت-بورمن و تمام عاملی بررسی شد. در این راستا غلظت دکستران و دور همزن به عنوان مهم ترین عوامل تاثیرگذار و معنی دار سینتیکی و فرآیندی بر خصوصیات نهایی میکروسفرها تعیین شدند. استفاده از مدل های ریاضی براساس مکانیک سیالات برای پیش بینی تقریبی اندازه و توزیع اندازه ذرات و توسعه این معادلات برای سامانه امولسیون معکوس مرحله دیگری از این تحقیق بود. برای به کارگیری این روابط، خواص فیزیکی و شیمیایی دو فاز آبی و آلی شامل چگالی، گرانروی و کشش بین سطحی دوفاز به دقت بررسی شد و مقادیر کمی آنها در شرایط فرآیندی مختلف تعیین شد. برای بررسی دقیق تر اثر عوامل سینتیکی بر خصوصیات میکروسفرها و تایید تحلیل های پیشین، سینتیک واکنش اپی کلرو هیدرین با دکستران طی فرآیند شبکه ای شدن با رئومتری بررسی شد. نتایج نشان داد که سرعت واکنش شبکه ای شدن با افزایش دمای واکنش، غلظت دکستران و عامل شبکه ای کننده افزایش می یابد و نقطه ژل شدن در زمان های کمتری شروع می شود. این پدیده سبب افزایش نرخ گرانروی محلول در مدت زمان کوتاه تری می شود. لذا متوسط اندازه ذرات با افزایش گرانروی (ناشی از افزایش غلظت دکستران) و به واسطه کاهش نرخ شکست طی فرآیند تهیه میکروسفرها افزایش چشمگیری داشت. در انتهای مطالعه، تغییرات متوسط و توزیع اندازه ذرات میکروسفرهای دکستران طی فرآیند شبکه ای شدن بررسی شد. اثر غلظت های پلیمر وعامل شبکه ای کننده، سرعت همزدن و جزء حجمی فاز پراکنده بر متوسط و توزیع اندازه ذرات در حین فرآیند مطالعه شد. مدل موازنه جمعیت برای توصیف تغییرات توزیع اندازه ذرات استفاده شد که کاربرد آن منجر به یک معادله انتگرالی- دیفرانسیلی شد که برای حل این معادله از روش دیفرانسیلی اختلاف محدود استفاده شد. همانند پلیمریزاسیون تعلیقی محدوده های مشخصه گذار، حالت شبه پایدار، رشد و مرحله تثبیت مشاهده شد. همچنین تغییرات اندازه ذرات در حین فرآیند شبکه ای شدن نیز با توافق نسبتا خوبی با استفاده از مدل موازنه جمعیتی پیش بینی شد.
لاله صلحی عزیزالله نودهی
هدف اصلی این مطالعه تهیه یک سامانه نوین چسب عاجی دندانی بر پایه نانورس پیوند شده با پلی متاکریلیک اسید، نانورس پیوند شده با پلی اکریلیک اسید، مخلوط نانوسیلیکا و نانورس پیوند شده با پلی متاکریلیک اسید، مخلوط نانوسیلیکا و نانورس پیوند شده با پلی اکریلیک اسید و نانورس پیوند شده با کیتوسان اصلاح شده با گلایسیدیل متاکریلات است. پیوند پلی متاکریلیک اسید و پلی اکریلیک اسید بر ری سطح نانورس در حضور و همچنین غیاب انوسیلیکا انجام شد و محصولات مورد شناسایی قرار گرفتند. پرکننده های اصلاح شده سپس به یک سیستم چسب عاجی تجربی در غلظت های مختلف از???? تا ?? اضافه شدند. کیتوسان به صورت شیمیایی با گلایسیدیل متاکریلات اصلاح شد و کیتوسان خالص به همراه کیتوسان اصلاح شده مورد شناسایی قرار گرفتند. کیتوسان اصلاح شده به صورت نوری پخت و شناسایی شد. سپس کیتوسان اصلاح شده بر روی سطح نانورس پیوند زده شد و محصول مورد شناسایی قرار گرفت. پیوند شدن پلیمر بر روی سطح نانورس تایید شد. بر طبق نتایج به دست آمده، ساختار ورقه ای جزیی برای نانورس های پیوند شده با پلیمر مشاهده شد. پایداری پخش نانوذرات اصلاح شده در چسب رقیق افزایش یافته و افزودن ???? پرکننده اصلاح شده به چسب منجر به افزایش چشمگیری در خواص مکانیکی شد. مقادیر بالاتر پرکننده اصلاح شده منجر به افزایش مدول خمشی شد. مدول خمشی اندازه گیری شده در تطابق خوبی با نتایج تئوری حاصل از مدل هالپین ـ تسای بود. اصلاح کیتوسان با گلایسیدیل متاکریلات و توانایی پخت نوری آن تایید شد و افزایش غلظت گلایسیدیل متاکریلات در واکنش، منجر به افزایش بازده اصلاح بر روی زنجیرهای کیتوسان شد. این واکنش در ???? ساعت تکمیل شد و کیتوسان اصلاح شده حاصل با موفقیت در مرحله بعدی بر روی سطح نانورس پیوند زده شد.
زینب السادات شیخ الاسلامی محمد عطایی
اخیراً پلیمرهای طبیعی یا مشتقات نیمه صناعی آن ها، مورد توجه ویژه ای برای تهیه نانوذرات زیست سازگار و زیست تخریب پذیر، با کاربرد به عنوان سامانه های نوین دارورسانی قرار گرفته اند. کربوکسی متیل کیتوسان یک پلیمر طبیعی نیمه صناعی است که غیر سمی، زیست تخریب پذیر و زیست سازگار بوده که همین، امکان کاربرد آن را در دارورسانی فراهم می سازد. هدف از این تحقیق، تعیین عوامل موثر و شرایط بهینه برای تهیه نانوکره های کربوکسی متیل کیتوسان به روش شبکه ای کردن در سامانه میکروامولسیونی معکوس و تهیه ذراتی با اندازه ذره ای، توزیع اندازه ذره ای و شکل شناسی کنترل شده است. به این منظور، در بخش اول این پژوهش اقدام به خالص سازی و شناسایی کربوکسی متیل کیتوسان به روش گرماسنجی پویشی تفاضلی (تعیین دمای انتقال شیشه ای و پیک های ذوب و تخریب پلیمر)، گرماوزن سنجی (تعیین محتوای آب و خاکستر و نیز پایداری حرارتی پلیمر)، طیف سنجی فروسرخ انتقال یافته فوریه (تفکیک گروه های عاملی موجود در ساختار پلیمر و بررسی موقعیت گروه های کربوکسی متیل و نیز تعیین درجه جانشینی آن ها در زنجیر پلیمر)، عیارسنجی (تعیین درجه استیل زدایی و درجه جانشینی گروه-های کربوکسی متیل در کیتوسان پایه)، پراش پرتو ایکس (مشخص نمودن میزان بلورینگی ماده)، تجزیه پرتو ایکس از نوع تفکیک انرژی (اثبات خلوص و عدم حضور هر گونه ناخالصی معدنی در پلیمر)، تعیین محتوای خاکستر، و در نهایت کروماتوگرافی ژل تراوایی (تعیین جرم مولکولی متوسط پلیمر)، شد. در مرحله بعد، سامانه میکروامولسیونی معکوس با انتخاب فاز پیوسته روغنی (هگزان نرمال)، عامل امولسیون کننده و عامل ایجادکننده اتصال عرضی مناسب و با پراکنده کردن کربوکسی متیل کیتوسان (حل شده در محلول اسیداستیک در آب) درفاز پیوسته تهیه شدند. از سدیم بیس اتیل هگزیل-سولفوسوکسینات (aot) و گلوتارآلدهید به ترتیب به عنوان امولسیون کننده و عامل اتصال عرضی استفاده شد. عوامل مطالعه شده شامل غلظت عامل امولسیون کننده، غلظت محلول کربوکسی متیل کیتوسان و غلظت محلول عامل ایجادکننده اتصال عرضی بود. به این منظور، روش آماری تمام عاملی برای طراحی آزمایش ها به کار رفت و اثر هر یک از متغیرها، در سه سطح مورد بررسی قرار گرفت. شکل شناسی، اندازه ذره ای و پراکندگی اندازه ذره ای نانوکره های کربوکسی متیل کیتوسان به روش میکروسکوپی الکترونی روبشی در چند بزرگ نمایی و برای بیش از پانصد ذره تعیین شد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که غلظت امولسیون کننده بیشترین اثر و غلظت عامل ایجاد کننده اتصال عرضی کمترین اثر را بر اندازه ذره ای نانوکره های تهیه شده از کربوکسی متیل کیتوسان دارد.
عباس حقدان محمد ایمانی
جراحی کاشت ایمپلنت حلزون شنوایی بیشتر در گوش کودکان ناشنوای چندماهه تا 2 ساله انجام می شود ودر مواردی باعث ایجاد التهاب و عفونت در بیماران شده و به ایجاد درد و واکنش های موضعی بافت در محل جراحی می انجامد. مصرف خوراکی یا تزریقی داروهای ضدالتهاب به علت بافت استخوانی گوش داخلی غلظت خونی کافی را در موضع درمان فراهم نمی کند. استفاده از پوشش سیلیکونی آرایه الکترود ایمپلنت حلزون شنوایی برای کنترل رهایش داروی ضدالتهاب دگزامتازون ایده ای است که اولین بار توسط تیم راهنمای این تحقیق ارایه شده که با رهایش موضعی دارو در گوش داخلی بیمار دیگر نیازی به مصرف تزریقی یا خوراکی دارو(ها)ی ضدالتهاب برای بیمار نیست. رهایش داروهای چربی دوست به عنوان موادی سازگار با بسترهای سیلیکونی در غالب موارد بیش از دوره زمانی مورد نیاز در درمان یک بیماری مشخص به طول می انجامد. نتایج قبلی نشان داده که با وجود نیاز درمانی به رهایش دگزامتازون از این سامانه ها تنها برای یک دوره زمانی سه ماهه گاه این دوره بیش از 2 سال به طول می انجامد. برای کاهش طول این دوره زمانی (در عین حفظ دوزاژ روزانه در حد درمانی) کاربرد یک عامل تخلخل ساز فداشونده (سدیم کلراید) در این پژوهش آزموده شد. براساس نظریه پرکولاسیون؛ مقدار، اندازه ذره ای (و توزیع آن) و شکل ذرات تخلخل ساز مهم ترین عوامل موثر بر آستانه پرکولاسیون و ایجاد کانال در بستر پلیمری هستند. لذا در این تحقیق پودر سدیم کلراید به عنوان عامل تخلخل ساز میزان 10% وزنی و اندازه ذره متفاوت( از 106 میکرومتر تا کمتر از 38 میکرومتر که آسیاب شده و مش بندی گردیده) در بستر پلیمری سیلیکونی دو جزئی وارد و اثر آن در تعامل با میزان بارگذاری داروی دگزامتازون به میزان 25%وزنی بر الگوی رهایش داروی دگزامتازون بررسی شد. نتایج نشان داد که هرچه اندازه ذره ای عامل تخلخل ساز (سدیم کلراید) در نمونه کمتر باشد آستانه پرکولاسیون کاهش یافته که موجب ایجاد کانال های بیشتری برای رهایش دارو می شود در نتیجه میزان و نرخ رهایش دارو نسبت به نمونه های حاوی ذرات با اندازه ذره ای درشت تر افزایش می یابد. نمونه های با اندازه ذرات کوچکتر از 38 میکرون حدود 5/15 میکرو گرم معادل 42 درصد دارو در مدت زمان 220 روز آزاد کرده در حالیکه این مقادیر برای نمونه های با اندازه ذرات 106 میکرون حدود 7/13میکرو گرم معادل 37 درصد دارو درهمین دوره زمانی است. همچنین رهایش انفجاری نمونه های با اندازه ذرات نمک کوچک(25 روز، µg13) نسبت به نمونه های حاوی اندازه ذرات بزرگتر(40روز، µg7)، در مدت زمان کمترولی با رهایش بیشتر دارو همرا ه است.این تحقیق درنهایت به توسعه مدلی برپایه نظریه پرکولاسیون برای برقراری ارتباط بین الگوی رهایش دارو در حضور عامل تخلخل ساز ختم خواهد شد تا بتوان رفتار رهایشی دارو را در شرایط مختلف پیشگویی کرد.
سید محمد حسینی محمد ایمانی
هدف از این پژوهش، طراحی یک سامانه ی دارورسانی تک لایه، حاوی دو داروی هورمونی پروژسترون و استرادیول بنزوآت بر پایه ی لاستیک سیلیکون به صورت یک ابزار قابل کاشت در بدن دام، بررسی رهایش بلندمدت و هم-زمان دو دارو، ارزیابی الگوی رهایش دارو با مدل های ریاضی با هدف بررسی سازوکار دخیل در رهایش داروها و توسعه ی یک مدل ریاضی بر پایه ی فیزیک نفوذ برای پیش بینی رهایش دارو است. به این منظور سه فرمول بندی متفاوت از لاستیک سیلیکون دو جزیی (به نسبت 1:1) حاوی (1 و 1/0)، (3 و 3/0) و (5 و 5/0) درصد (وزنی/وزنی) پروژسترون و استرادیول بنزوآت و 9 درصد (وزنی/وزنی) روغن سیلیکون انتخاب شد. دمای بهینه ی ?110 برای پخت لاستیک سیلیکون (حاوی درصدهای مختلف دارو و روغن) با استفاده از آزمون گرماسنجی روبشی تفاضلی (dsc) تعیین شد. با استفاده از آزمون های (dsc) به صورت هم دما و دینامیک، سینتیک پخت لاستیک سیلیکون حاوی درصد های مختلف داروها و روغن سیلیکون بررسی و مشخص شد که با افزایش غلظت دارو در سامانه، سرعت پخت لاستیک سیلیکون کاهش یافته و زمان پخت افزایش می یابد. برای انجام آزمون های رهایش 15 نمونه ی متفاوت از نظر مساحت سطح ابزار، ضخامت پوشش حاوی دارو و درصدهای متفاوت از بارگذاری داروها تهیه شد. ترکیب آب و اتانول با نسبت 60:40 به عنوان محیط رهایش بهینه انتخاب شد. نتایج آزمون های رهایش حاکی از آن است که با افزایش مساحت سطح ابزار قرارگرفته در محیط رهایش، ضخامت پوشش حاوی دارو و درصد بارگذاری داروها، مقدار داروی رهایش یافته افزایش پیدا می کند. برای کنترل رهایش دارو، میزان رهایش دارو در بلندمدت اندازه گیری و با مدل های سینتیکی مختلف (مرتبه ی صفر، مرتبه ی اول، کورسمیر-پپاس، پپاس-ساهلین، ویبول، گومپرتز، هیگوچی(پراکنش مونولیتیک)، محلول مونولیتیک، مدل دو جزئی نعمتی) برازش شد. مدلی ریاضی جدید بر پایه ی فیزیک نفوذ نیز برای پیش بینی میزان رهایش دارو توسعه داده شد. به منظور مقایسه ی داده-های تجربی با مدل های ریاضی بر پایه ی فیزیک نفوذ، ضریب نفوذ ?(?cm?^2/s)7-10 ×38/5 برای پروژسترون و ?(?cm?^2/s)7-10×55/1 برای استرادیول بنزوآت در لاستیک سیلیکون به روش تحلیل زمان تأخیری تعیین شد. در نتیجه صحت پیش بینی مدل ها مورد ارزیابی قرار گرفت. از بررسی تطابق داده های پیش بینی شده توسط مدل با داده های تجربی با استفاده از پارامتر رگرسیون غیرخطی (r^2) مشاهده شد که مدل دو جزئی نعمتی که بر اساس فرض رهایش انتشاری در دو فاز رهایش انفجاری و حالت پایدار به دست آمده است، دقت پیش بینی بالاتری نسبت به بقیه ی مدل ها دارد. دقت مدل توسعه یافته در این تحقیق بر اساس فیزیک نفوذ، با افزایش میزان بارگذاری دارو در بستر پلیمری (?(m_0/c_s )) و افزایش مساحت سطح ابزار قرارگرفته در محیط رهایش افزایش پیدا می کند. کلیدواژه ها: مدل سازی ریاضی، سامانه ی دارورسانی مونولیتیک، پروژسترون، استرادیول بنزوآت، لاستیک سیلیکون.
امین میرمحمدی محمد عطایی
نانوکامپوزیت¬های هیبریدی بر پایه poss به دلیل تاثیر قابل توجه این نانوذره بر بستر پلیمری (افزایش زیست سازگاری، افزایش پایداری زیستی، بهبود پایداری حرارتی، بهبود خواص مکانیکی، افزایش مقاومت سایش و ...) در دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته¬اند. مهمترین مشکل در تهیه این نانوهیبریدها تجمعات نانوذره¬های poss در کنار هم و تشکیل خوشه¬های بلوری است. برای رفع این مشکل بهترین راه پیشنهادی قرار گرفتن این نانوذره در زنجیره اصلی پلیمر به صورت دانه¬ای، استخلاف آویزان و یا کاربرد آن به صورت یک عامل شبکه¬ای کننده در بستر پلیمر است. از طرف دیگر برای بهبود خواص نانوهیبرید می¬توان قابلیت شبکه¬ای شدن را با قرار دادن پیوندهای دوگانه کربن-کربن در زنجیر اصلی، به این نانوکامپوزیت¬ها داد. به عبارت دیگر در این تحقیق هدف ساخت نانوهیبریدی سنتزی با قابلیت شبکه¬ای شدن با نور آبی در حضور شروع کننده نوری، شتاب دهنده و مونومر فعال رقیق کننده است. بدین منظور نانوکامپوزیت¬های هیبریدی پلی¬کاپرولاکتون/poss به روش پلیمریزاسیون حلقه¬گشای ε-کاپرولاکتون در حلال¬های تتراهیدروفوران و تولوئن و با استفاده از آغازگرهای poss دی¬ال و اتیلن¬گلایکول انجام گرفت. در واکنش¬های انجام شده، نسبت مونومر به آغازگر 100، 151 و 202، دما (c °63) و زمان پلیمریزاسیون ثابت انجام شد. ماکرومرهای تولید شده با آغازگر poss دی¬ال گستره وزن مولکولی پهن¬تری در مقایسه با پلی¬کاپرولاکتون تهیه شده در حضور آغازگر اتیلن¬گلایکول در هر دو محیط تتراهیدروفوران و تولوئن نشان دادند. این ویژگی به تشکیل ساختار وزیکلی، شناسایی شده با میکروسکوپ نوری نسبت داده شد. با انجام پلیمریزاسیون در حلال تتراهیدروفوران و نسبت مولی مونومر به آغازگر 151، ماکرومرها و پلیمرهایی با کمترین گستره وزن مولکولی، 78/1 و 43/1 به ترتیب برای آغازگرهای poss دی¬ال و اتیلن¬گلایکول، بدست آمد. همچنین توزیع وزن مولکولی در حلال تولوئن برای ماکرومرهای فوق به ترتیب 23/2 و 76/1 بود. در این نسبت مولی و سایر نسبت¬ها، توزیع وزن مولکولی باریکتر در حلال تتراهیدروفوران به امتزاج پذیری بهتر حلال نسبت به تولوئن با آب دیونیزه (اختتام دهنده واکنش) نسبت داده شد. بعلاوه؛ به دلیل برهم¬کنش¬های بین مولکولی (بین قفس¬های poss)، نه تنها ساختار وزیکلی برای poss دی¬ال در حلال¬ها مشاهده گردید بلکه تجمع قفس¬های poss داخل پلی-کاپرولاکتون نیز مشاهده گردید. ارزیابی رابطه ساختار-خواص و کاربرد نانوهیبرید پلی¬کاپرولاکتون/poss به عنوان داربست نشان داد که خواص فیزیکی و مکانیکی، پایداری حرارتی و زیست¬سازگاری پلی¬کاپرولاکتون در حضور نانوذرات poss بهبود یافت. به عبارت دیگر، پلیمر هیبریدی با بیشترین مقدار poss (33/8 %) و پخش بهتر، از بیشترین تاثیر بر بهبود خواص مکانیکی (افزایش بیش از چهار برابری مدول ذخیره)، حرارتی (افزایش c °40 برای دما در ماکزیمم سرعت تخریب) و زیست¬سازگاری (افزایش 5/1 برابری مقدار سلول¬های چسبیده به سطح) برخوردار بود. مقایسه مونولیت پلی¬کاپرولاکتون در دو حالت هیبرید و خالص، ساخته شده به روش حلال (دی¬متیل سیلوکسان)/ضدحلال (سیکلوهگزان)، نشان داد که: به دلیل خاصیت تورمی بهتر هیبرید پلی¬کاپرولاکتون/poss در سیکلوهگزان، این مونولیت مساحت سطح ویژه بیشتر (58/20 نسبت به 33/12 متر مربع بر گرم) و متوسط اندازه حفره بزرگتر (6/16 نسبت به 5/9 نانومتر) دارد. بعلاوه؛ استفاده از روش حلال /ضدحلال در فراورش مونولیت¬ها باعث القاء بلورینگی بیشتر (در حدود 20 درصد) در ماتریس شده که به بهبود خواص مکانیکی می¬انجامد. ماکرومرهای ساخته شده در مرحله اول (در حلال تتراهیدروفوران) در واکنش تراکمی با فوماریل کلراید به ماکرومرهای غیر اشباع تبدیل شدند. در این مرحله وزن مولکولی نمونه¬ها تقریباً دو برابر شد ولی این تغییر با تغییرات خاص فیزیکی و مکانیکی ماکرومرهای غیر اشباع همراه نبود. ماکرومرهای غیر اشباع در حضور و عدم حضور وینیل پیرولیدون (nvp) با تابش نور آبی شبکه¬ای شدند. به طورخلاصه می¬توان گفت وجود nvp باعث شد درجه تبدیل پیوند دوگانه حدود 20 درصد افزایش یابد که این افزایش خود سبب کاهشی در حدود 400 درصد در میزان تورم تعادلی، 30 درصدی میزان سل و کاهش وزن مولکولی بین شبکه تا 20 درصد نسبت به ماکرومرهای شبکه¬ای شده در عدم حضور nvpشد. فرآیند شبکه¬ای شدن خود باعث بهبود خواص مکانیکی از جمله مدول ذخیره (در حدود دو برابر) و کرنش شکست شد، اما به دلیل درجه الیگومریزاسیون پایین (حدود 3) در واکنش تراکمی، تاثیر خاصی بر مقاومت حرارتی نداشت. بهترین میزان نانوذره در حضور nvp به منظور رسیدن به بهترین درصد تبدیل پیوند دوگانه کربن-کربن (حدود 70 درصد) و بهترین خواص تورمی (حدود 300 درصد) و مکانیکی (جرم مولکولی بین شبکه حدود 4000 دالتون و افزایش کرنش شکست تا دو برابر) نسبت به ماکرومر غیر شبکه¬ای فاقد نانو ذره، میزان 52/5 درصد از نانو ذره poss بود.
آرام خسروی محمد ایمانی
یکی از مهمترین وظایف بانک مرکزی، نظارت بر بانکها و سایر موسسات مالی و وضع قوانین نظارتی مربوطه است. نظارت بر قیمت گذاری خدمات ارائه شده توسط بانکها از اهم این نظارتها به شمار می رود. یکی از خدمات بسیار ارزنده و مفیدی که بانکها در زمینه ی بانکداری الکترونیکی انجام داده اند بکارگیری دستگاههای خودپرداز می باشد. بحث قیمت گذاری خدمات قابل ارائه توسط دستگاههای خودپرداز، یکی از کشمکش ها و دغدغه های مهم بین بانکها و بانک مرکزی می باشد. امروزه تعداد تراکنش های بین بانکی از مرز 100 میلیون تراکنش در روز هم گذشته است. این تحقیق به ترتیب در دو بخش کیفی و کمی مطرح می شود، در بخش اول که کیفی می باشد به دنبال آن هستیم که بدانیم آیا امکان هزینه یابی بر مبنای فعالیت در بانکها وجود دارد؟ و در بخش دوم (کمی) می خواهیم دو روش هزینه یابی مدرن(abc) و سنتی را با یکدیگر مقایسه کنیم.
محمد ایمانی غلامعلی شفابخش
از عوامل مهمی که باعث افزایش هزینه های پروژه های راه در حمل و نقل جاده ای در کشور شده است، فقدان ابزار کافی و اطلاعات مناسب برای مدیران و کارشناسان است. مطالعات هیدورولوژیکی و حوزه آبریز مسیر مورد بررسی و ارائه مدل هایی برای مکان یابی بهینه آب گذرها، می تواند به عنوان ابزاری در انتخاب گزینه ها و کاهش هزینه های مسیر در پروژه های حمل و نقل به کار رود. در این تحقیق در ابتدا محور مورد مطالعه که محور سمنان- شاهرود است مورد بررسی قرار گرفته و نقشه های مربوط به توپوگرافی و هم چنین آبگذرهای مسیر تهیه شده است. این نقشه ها با استفاده از نرم افزار arc gis آماده شده اند.
فرزانه احمدخان بیگی محمد ایمانی
چکیده ندارد.