نام پژوهشگر: حمزه غلامعلیزاده
حسام الدین شرافتی حمزه غلامعلی زاده
سالمندی دوران حساسی از زندگی انسان است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. بر این اساس، توجه به طراحی فضاهایی که ارتقادهنده ی سلامت و کیفیت زندگی سالمندان باشند، اهمیت بسزایی می یابد. کیفیت زندگی یک شاخص اساسی برای تمامی سنین بویژه کهنسالان محسوب می شود و پاسخگویی بهینه به نیازهای فیزیولوژیک و روان شناختی می تواند موجبات افزایش این شاخص را فراهم کنند. متاسفانه چنان که شاهد هستیم در خانه های سالمندی وضع موجود کشور بخشی از این ابعاد به ویژه نیازهای روان شناختی مورد غفلت قرار گرفته است. این عدم توجه می تواند موجبات شدت گرفتن افسردگی و متعاقباً افزایش ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی سالمندان مقیم در این آسایشگاه ها را ایجاد کند. از آن جایی که طبق پیش بینی اداره ی سلامت سالمندان وزارت بهداشت در ایران چهل سال دیگر، یک سونامی سالمندی رخ خواهد داد؛ ادامه روند کم توجهی به نیازهای روان شناختی کهنسالان در طراحی این خانه ها و پیامدهای ناشی از آن در آینده ای نه چندان دور تبدیل به یکی از مسائل جدی و چالش زا برای جامعه می شود. از این رو این پژوهش تلاش کرده است تا با بهره گیری از روش تحقیق کیفی، ویژگی های دوران سالمندی و فعالیت های مورد علاقه و مناسب برای سالمندان را به خوبی بشناسد، روش های روان درمانی مختلف را بررسی کند و از میان مفاهیم موثر در طراحی خانه های سالمندی، مفاهیمی چون خاطره درمانی، تداعی خاطرات، حس مکان و این همانی با فضا را مطرح کند. سپس با بهره گیری از علوم رفتاری و نتایج به دست آمده از مطالعات نظری، خانه ی سالمندی را به نحوی طراحی کند که علاوه بر تامین نیازهای فیزیولوژیک سالمندان شرایط را برای تامین بخشی از نیازهای روان شناختی آن ها فراهم کند. به نظر می رسد طراحی فضاهای کالبدی به نحوی که با ذهنییات سالمندان همخوان باشد؛ می تواند در تسهیل فرایند این همانی آنان با محیط جدید،تداعی خاطرات و کاهش افسردگی حاصل از زندگی در خانه های سالمندی موثر باشد.
حسین یاوری طاهر وحیدی
امروزه شیوه های مختلفی در مدارس سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. شیوه هایی که تا کنون در بسیاری از کشورها و از جمله ایران متداول بوده است، به زعم صاحب نظران و نظریه پردازان یادگیری، مناسب نیست و باید مورد بازنگری قرار گیرد. در مقابل شیوه های متداول آموزشی، شیوه های نوین آموزشی قرار دارد که به دلیل داشتن برخی ویژگی ها سبب ارتقای کیفیت یادگیری و آموزش دانش آموزان می گردد. از سوی دیگر مدارس امروزی در ایران پاسخ گوی نیازهای شیوه های نوین آموزشی نیست. معماری این مدارس به گونه ای است که تنها قابلیت تأمین نیازهای شیوه های متداول را – هرچند به طور ناقص- دارد. بنابراین استفاده از شیوه های نوین آموزشی در مدارس، محیط کالبدی جدیدی را نیز مطالبه می کند. هنرستان های فنی وحرفه ای در ایران از جمله مدارسی هستند که در آنها آموزشی عملی در کنار آموزش نظری، حائز اهمیت است. به همین دلیل استفاده از شیوه های نوین آموزشی در این گونه مدارس نیز اهمیت می یابد. این پژوهش به دنبال آن است که پس از بررسی ضرورت تغییر شیوه های متداول آموزشی و به تبع آن تغییر مدارس متداول، ویژگی های کمی و کیفی محیط کالبدی مدارس در ارتباط با شیوه های نوین آموزشی را ارائه دهد. برای رسیدن به این مقصود، اطلاعات مختلف از طریق مطالعات کتابخانه ای، گردآوری شده، و سپس اطلاعات مورد نظر تحت تحلیل کیفی قرار می گیرد. در انتها نیز دستورالعمل های اجرایی مربوط به نحوه ی انجام طراحی ارائه خواهد شد.
دامون رضانژاد حمزه غلامعلی زاده
بافت های فرسوده شهری با همه ویژگی هایی که بر آن مترتب است، از جمله معضلات و مشکلات شهرها می باشد. چنین مناطقی که عمدتاً در هسته های اولیه تشکیل شهرها قرار دارند، نتواسته اند خود را با چرخه پیشرفت و توسعه شهر همراه سازند و در تأمین نیاز ساکنانشان ناتوان می شوند. این قبیل بافت ها به تدریج کیفیت های سکونتی خود را از دست می دهند و ساکنان اصیل آن ها به منظور دستیابی به سطح مطلوب زندگی و برآورده شدن نیازهایشان اقدام به مهاجرت می کنند و با خالی شدن بافت از ساکنان اصیل و متعصب، حس زندگی از بافت رخت می بندد. در تجربه های موفق جهانی به منظور ایجاد و بازگرداندن سرزندگی اجتماعی، اقتصادی و ... در چنین بافت های با هویتی، اقدام به تعریف و ساخت پروژه هایی با کاربری عمومی و چند منظوره با عنوان پروژه های محرک توسعه می کنند تا با ارتقاء سطح فعالیت ها و اثر بخشی بر بافت پیرامونی، موجبات باز زنده سازی و تأمین نیازهای انسان عصر جدید را فراهم آورند. این پروژها برای آنکه بتوانند از اثربخشی لازم برخوردار باشند، بایستی اولاً برخواسته از نیاز مخاطبان بوده و ثانیاً با توجه به زمینه ای که در آن شکل می گیرند در امر برنامه ریزی، طراحی و ساخت از پتانسیل ها و ویژگی های منحصر به فردی برخوردار باشند. در این پژوهش سعی شده است پس از شناخت این ویژگی های منحصر به فرد و زمینه آن، یک پروژه محرک توسعه با هدف برآورده نمودن نیازهای رفتاری مخاطبان خود و اثربخشی لازم در مسیر بهبود بافت فرسوده پیرامونی با نمونه موردی یکی از محلات قدیمی شهر رشت مورد برنامه ریزی و طراحی قرار گیرد.
سلماز خوش نوا فومنی حمزه غلامعلی زاده
امروزه به دلایل مختلف، کودکان بسیاری بدون سرپناه متولد می شوند. عدم توجه به آینده آنان می تواند شرایط خطرناک و اسف باری را برای جامعه ما رقم بزند. بدین منظور ایجاد مراکزی برای نگهداری این کودکان و نوجوانان، به گونه ای که استاندارهای لازم در آنها رعایت شده باشد، به شدت احساس می شود. برای طراحی و احداث چنین مکان هایی لازم است به گونه ای عمل شود که صرف نظر از روابط اجتماعی محیط، عوامل کالبدی آن نیز در رشد شخصیتی کودکان موثر باشد. هدف از این رساله، ارائه راهکارهایی جهت طراحی مرکز نگهداری از کودکان و نوجوانان بی سرپرست رده سنی 7 تا 18 سال در شهر مشهد است که در آن علاوه بر توجه به موارد عام مربوط به طراحی فضای اقامت کودکان و نوجوانان، نسبت به ایجاد رابطه مناسب محیط مورد نظر با نیازهای آنان اهمیت ویژه ای مبذول شود. محیط کالبدی( فیزیکی) صرفا به صورت مجرد نمی تواند در رشد انسان عاملی مستقیم محسوب شود. برای رسیدن به مکانی متناسب که در آن امکان وقوع تعاملات اجتماعی مناسب وجود داشته و نیز تاثیرات روان شناختی آن بر کودکان و نوجوانان استفاده کننده از درجه بالایی برخوردار باشد، ضرورت توجه به برنامه ریزی صحیح در ارتباط با نحوه عملکرد روابط و نیز استفاده از نمادها و نشانه هایی که برای آنان قابل ادراک است، احتمال داده می شود. روش تحقیقی که در این رساله مورد استفاده قرار گرفته است، تلفیق نظر و استدلال منطقی می باشد. با توجه به مطالعاتی که تاکنون در ارتباط با موضوع مورد بحث انجام شده است و تلفیق آن با استدلال های بدست آمده از مباحث روانشناسی رشد و روانشناسی کودکان بی سرپرست، راهکارهایی برای ایجاد فضاهای مورد نظر یک پرورشگاه ارائه شده است.در پایان رساله، راهکارهای نتیجه شده از مطالعات به عمل آمده جهت طراحی فضای مطلوب برای اقامت کودکان و نوجوانان بی سرپرست، به گونه ای که در راستای تامین نیازهای روحی آنان باشد، بیان شده است.