نام پژوهشگر: محمد رضا محبوبی
نجیب اله سالاری ابوالقاسم شریف زاده
هدف کلی از انجام این تحقیق بررسی امکان سنجی مدیریت مشارکتی آبیاری در تعاونی های تولید روستایی شهرستان تایباد بود. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و از نوع پیمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه شامل تمام کشاورزان عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی شهرستان تایباد که شامل 6 شرکت تعاونی تولید روستایی با 2116 نفر عضو بود. روش نمونه گیری در تحقیق، نمونه گیری تصادفی طبقه بندی با انتساب مناسب به سهم هر شرکت بوده است که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 280 نفر برآورد شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی آن بر اساس نظرات اساتید راهنما و مشاور تایید گردید و جهت سنجش میزان پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد، ضرایب محاسبه شده برای قسمت های مختلف پرسشنامه 76/0، 81/0 و 75/0 بدست آمد که نشان دهنده پایا بودن ابزار تحقیق بود. نتایج آمار توصیفی نشان داد 9/68 درصد افراد مورد مطالعه معتقد بودند امکان پذیری مدیریت مشارکتی آبیاری در منطقه مورد مطالعه در حد زیاد و خیلی زیاد وجود دارد. همچنین مهمترین حمایت های مورد نیاز کشاورزان به ترتیب شامل موارد زیر بودند: کمک و مساعدت کارشناسان دولتی به کشاورزان در رابطه با مسائل مربوط به مدیریت آبیاری، دادن تسهیلات (وام) با سود کم به کشاورزان، آموزش دادن کشاورزان و مسئولین تعاونی در زمینه به دست آوردن اعتبارات، تسهیلات و مشارکت دادن کشاورزان در زمینه برنامه ریزی طرح ها و مهمترین موانع به ترتیب شامل: نداشتن وقت کافی برای مشارکت در مدیریت آبیاری، تصیم گیری یک طرفه بدون نظر خواهی از کشاورزان در خصوص فعالیت های تعاونی، عدم بهره مندی از تسهیلات اعتباری، کوچک بودن زمین زراعی و به صرفه نبودن مشارکت در مدیریت آبیاری، نبود تفاهم و همکاری و بروز اختلاف بین کشاورزان بودند. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که بین سن، مدت عضویت در تعاونی، سابقه فعالیتهای کشاورزی، میزان مالکیت اراضی (دیم و آبی) با دیدگاه افراد در مورد امکان پذیری مدیریت مشارکتی آبیاری در منطقه مورد مطالعه رابطه منفی و معنی داری در سطح 1 درصد و با تعداد اعضای خانوار در سطح 5 درصد وجود دارد. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بین میزان تحصیلات و منبع اصلی تامین آب با دیدگاه افراد در مورد امکان پذیری مدیریت مشارکتی آبیاری تفاوت معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد و نتایج آزمون t نشان داد که بین تعاونی ها از نظر تعداد عضو کم و زیاد و از نظر تعداد روستاهای تحت پوشش کم و زیاد تفاوت معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد.
مریم امیرخانی احمد محسنی
اهمیت آب و وابستگی کشاورزی به منابع آبی و ضرورت بهره برداری صحیح از آن ، نیاز به مشارکت ذی نفعان در قالب تشکل ها را بیش از پیش در مرکز توجه قرار داده است،توسعه مفهوم مدیریت مشارکتی آبیاری برای افزایش کارائی استفاده از آب از طریق مداخله تمام ذینفعان در انواع فعالیت های مدیریت می باشد.این هدف باشناخت دیدگاه اعضاء و کارشناسان نسبت به مدیریت مشارکتی آبیاری در توسعه شبکه آبیاری و زهکشی سدگلستان1با استفاده از فن پیمایش اجرا شد.آزمودنی های این تحقیق شامل 320 نفر از اعضاء تعاونی سد گلستان 1با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و 47 نفر از کارشناسان مربوطه از طریق سرشماری،انتخاب شدند.ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه بود که روایی آن توسط اساتید فن وصاحبنظران مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی از مطالعه راهنما استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد بین ارتباط با اعضاء تعاونی ،ارکان تعاونی ،کارشناسان آبیاری، سطح زیرکشت آبی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی ، انسجام اجتماعی ، سرمایه اجتماعی وآگاهی با مدیریت مشارکتی در برنامه یزی ،بین اعتماد اجتماعی ، سرمایه اجتماعی و سطح زیر کشت آبی با مدیریت مشارکتی در اجرا، بین متغیر های اعتماد اجتماعی ، انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی با مدیریت مشارکتی در بهره برداری، بین برنامه کشاورزی رادیو وتلویزیون ، اعضاء تعاونی، مشارکت اجتماعی ، اعتماد اجتماعی ، انسجام اجتماعی ،سرمایه اجتماعی ،آگاهی از جنبه های مختلف تعاونی بامدیریت مشارکتی در حفظ و نگهداری ،بین مشارکت اجتماعی ،اعتماد اجتماعی ،انسجام اجتماعی ، سرمایه اجتماعی، اعضاء تعاونی و آگاهی با فرایندمدیریت مشارکتی درتوسعه شبکه آبیاری و زهکشی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت از عملکرد تعاونی،کلاس های آموزشی و ترویجی با مدیریت مشارکتی در برنامه ریزی ،بین سطح تحصیلات ، نشریات ترویجی ،فیلم آموزشی ،کلاس های آموزشی و ترویجی و ملاقات با مروج با مدیریت مشارکتی در اجرا ،بین نشریه ترویجی ،کلاس های آموزشی و ترویجی و فیلم آموزشی با مدیریت مشارکتی در بهره برداری ،بین میزان پرداخت حقابه با مدیریت مشارکتی در حفظ و نگهداری ،بین نشریات ترویجی، فیلم آموزشی ، کلاس آموزشی و ترویجی ، ملاقات با مروج با فرایند مدیریت مشارکتی درتوسعه شبکه آبیاری و زهکشی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد.قابل ذکر است که بین متغیر های سطح زمین های کشاورزی،میزان درآمد فعالیت های کشاوزی ،تاثیر مشارکت اعضاء و ارکان و دولت از نظر مالی بر زندگی آن ها ، سن ، سابقه فعالیت کشاورزی ،شغل اصلی، قیمت گذاری آب ،وضعیت تاهل، موقعیت اراضی نسبت به رودخانه، سابقه عضویت در تعاونی، با متغیر های ملاک تحقیق رابطه معنی داری وجود ندارند.نتایج حاصل از رگرسیون مشخص شد متغیر های مشارکت اجتماعی، آگاهی و سرمایه اجتماعی اثر مستقیمی بردیدگاه اعضاء نسبت به مدیریت مشارکتی در برنامه ریزی دارند. متغیر های اعتماد اجتماعی ونشریات ترویجی اثر مستقیمی بردیدگاه اعضاء نسبت به مدیریت مشارکتی در اجرا دارند.متغیرسرمایه اجتماعی اثر مستقیمی در دیدگاه اعضاء نسبت به مدیریت مشارکتی در بهره برداری دارند. متغیر سرمایه اجتماعی اثر مستقیمی بر دیدگاه اعضاء نسبت به مدیریت مشارکتی در حفظ و نگهداری دارد
قاسم حسینی محمد رضا محبوبی
خشکسالی پدیده¬ای طبیعی است که در اثر تغییرات الگوهای آب و هوایی ناشی از کاهش نزولات جوی کمتر از حد معمول به وجود می¬آید. یکی از آسیب¬پذیرترین اقشار در مقابل این پدیده اقلیمی کشاورزان و یکی از راهکارهای مواجهه با پدیده خشکسالی مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب می¬باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نیازهای آموزشی انجیرکاران در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب در شرایط خشکسالی در شهرستان استهبان انجام گرفته است. این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می¬شود. جامعه آماری این تحقیق را 4440 نفر از انجیرکاران شهرستان استهبان تشکیل دادند که با توجه به فرمول کوکران تعداد 350 نفر از آنان به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده¬ها از پرسشنامه استفاده گردید. روایی پرسشنامه از سوی گروه متخصص مورد تأیید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای بخش¬های مختلف پرسشنامه بین70/0 تا 76/0 بود که حاکی از پایایی مناسب پرسشنامه بود. داده¬های گردآوری شده با استفاده از نرم¬افزار spss نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میزان دانش انجیرکاران در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب در حد متوسط قابل ارزیابی است. نتایج همبستگی نشان داد بین میزان دانش انجیرکاران با متغیرهای سن و سابقه فعالیت انجیرکاری رابطه منفی و معنی¬دار وجود دارد. همچنین بین میزان دانش انجیرکاران با بیمه کردن باغات انجیر در شرایط خشکسالی، ایجاد نمایشگاه¬های ترویجی، نمایش فیلم¬های آموزشی، سرکشی کارشناس به باغات انجیر، مراجعه مروج کشاورزی به باغات انجیر و نصب پوسترهای آموزشی رابطه مثبت و معنی¬دار وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی نیازهای آموزشی انجیرکاران در زمینه مدیریت ذخیره آب به استخراج یازده عامل منجر شد که این عوامل 551/40 درصد واریانس را تبیین کردند و در زمینه مدیریت مصرف آب به استخراج هشت عامل منجر شد که این عوامل 316/45 درصد واریانس را تبیین کردند. نتایج آزمون من¬وایتنی نشان داد بین نیازهای آموزشی دو گروه پاسخگویان در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب بر اساس جنسیت، شغل اصلی، ساعات مطالعه روزنامه، کتاب، میزان تماشای تلویزیون، مشارکت در فعالیت های مربوط به مسجد، بسیج، تعاونی، ملاقات با مروج و شرکت در کلاس¬های ترویجی تفاوت معنی¬داری وجود دارد. نتایج آزمون کروسکال¬والیس نشان داد بین نیازهای آموزشی گروه¬های مختلف پاسخگویان در زمینه مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب بر اساس سن، سابقه فعالیت انجیرکاری، تحصیلات، درآمد سالانه، میزان تولید انجیر، ملاقات با مهندس ناظر، مراجعه به مرکز خدمات کشاورزی و میزان گوش دادن به رادیو تفاوت معنی¬داری وجود دارد. گنجاندن موضوعاتی چون زمان شخم، شناسایی جنس خاک، تأثیر وجود تخته¬سنگ¬های بزرگ در کنار درختان انجیر، سیستم مثلثی احداث باغ انجیر، استفاده از خاک غریب یا گل کهنه، بافت خاک، استفاده از کودهای حیوانی، زمان کود دهی، اهمیت کود گوسفندی نسبت به کود گاوی و مقدار کود دهی در محتوای دوره¬های آموزشی مدیریت ذخیره و مصرف بهینه آب از جمله پیشنهادهای این مطالعه است.
قربان چرکزی احمد عابدی سروستانی
چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان با توجه به سبک رهبری مدیران در سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان انجام شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. جمعیت مورد مطالعه شامل تمام کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان بودند که در 14 شهرستان و یک مرکز در ستاد استان مشغول کار بودند. با روش نمونه گیری طبقه بندی شده تصادفی، تعداد 286 نفر از 948 نفر جمعیت مورد مطالعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی آن از سوی کمیته پایان نامه و کارشناسان اداره کل منابع طبیعی استان گلستان مورد تایید قرار گرفت. پایایی نیز با انجام یک مطالعه راهنما بررسی گردید. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای شاخص رضایت شغلی برابر 774/0 و برای تعهد سازمانی برابر 719/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 16 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که در سطوح کم، متوسط، خوب و عالی، رضایت شغلی کارکنان در حد خوب قابل ارزیابی می باشد. بیشترین رضایت کارکنان مربوط به رضایت از طبیعت کار، همکاران و مدیران و کمترین آن مربوط به رضایت از مزایا، حقوق و پاداش می باشد. یافته ها نشان داد که در سطوح کم، متوسط، خوب و عالی، تعهد افراد مورد مطالعه در حد خوب قابل ارزیابی است. در این بین، تعهد عاطفی بیشترین و تعهد مستمر کمترین امتیاز را به خود اختصاص دادند. علاوه بر این، رضایت شغلی کارکنان دارای یک رابطه مثبت و معنی دار با تعهد سازمانی آنان می باشد. همچنین، سن افراد مورد مطالعه، تعداد افراد تحت تکفل، سابقه کار، فاصله محل زندگی تا محل کار و میزان حقوق کارکنان با رضایت شغلی، رابطه معنی دار ندارد. بین سطح تحصیلات و میزان رضایت شغلی افراد، ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد. متغیرهای تعداد افراد تحت تکفل و فاصله محل زندگی تا محل کار با تعهد سازمانی دارای رابطه معنی دار نمی باشند، اما بین تعهد سازمانی و متغیرهای سن، سطح تحصیلات، سابقه کار و میزان حقوق یک رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. یافته ها نشان داد که رضایت شغلی و همچنین تعهد سازمانی افراد مورد مطالعه، مستقل از سبک رهبری مدیران آنها می باشد. با توجه نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد داد که افزایش حقوق و مزایای کارکنان ضمن کمک به بهبود رضامندی، به بهبود تعهد مستمر کارکنان نیز خواهد انجامید. کلمات کلیدی: رضایت شغلی، تعهد سازمانی، سبک رهبری، جهاد کشاورزی گلستان