نام پژوهشگر: علی ناظریان
سیدعلی سیدمحمد علی ناظریان
فرصت سرمایه گذاری و توسعه صنعتی اگرچه در ایران پس از دوران صفوی سخت تر شد، ولی در صورت داشتن دولتی ملی کماکان این فرصت در دوران قاجار نیز وجود داشت. استقرار حکومت های ایلی در ایران به تکوین عادت غارت و بهره برداری هرچه زودتر از منابع موجود در فرصت بدست آمده کمک کرد. این عادت از خاندانی به خاندان دیگر منتقل و از مستبد اعظم به حکام ایالات و ولایات گسترش پیدا کرد. کشاورزی و تولید صنایع دستی شغلی پست و درخور کسانی شد که امکان غارت نداشتند. در اقلیم خشک ایران این گرایش به تولید هرچه بیشتر بی اعتبار و در نتیجه کمبود مازاد تولید و پس انداز، هرچه بیشتر به فقر عمومی می انجامید. فقر، قحطی، غارت و خودکامگی فرصتی برای خودباوری و اندیشیدن باقی نمی گذارد. جامعه در برزخ نااگاهی و بی دانشی فرورفته بود و در جهل و خرافات گرفتار بود. وقتی پای خارجیان به کشور باز شد، در کنار مردمی فقیر و خرافی و مصیبت زده، انبوهی از امکانات مادی و منابع خدادادی دیدند که همه در تصاحب یک نفر جاه طلب خودخواه با اطرافیان فرصت طلب و مزدور او بود. با دادن رشوه و گرفتن امتیازات منابع بیشتری در اختیار دستگاه سلطنت قرار گرفت. امکان بهره-برداری از منابع داخلی به دلیل نداشتن سرمایه کافی در دست مردم و فراهم نکردن شرایط و امکانات زیربنایی از طرف حکومت از مردم گرفته شده بود. محصولات کشاورزی با هدایت خارجیان و فشار حکومت از محصولات حداقل معیشتی به محصولات قابل صدور توسط شرکت های اروپایی تغییر و تبدیل شد. گرسنگی و فقر گسترده تر و نیاز حکومت به درآمدهای صادراتی افزونتر شد. اعتراضات مردمی از تاراج کشورشان بلندتر و وابستگی شاهان به کشورهای استعماری مستحکم تر شد. حمایت سیاسی و نظامی کشورهای استعماری و اشغال کشور زمینه هیچگونه فعالیت صنعتی را در کشور فراهم نکرد و فقط سرمایه های تجاری خارجی بود که که به کار تجارت یعنی بردن مواد اولیه از کشور ما و آوردن محصولات کارخانجات اروپایی به داخل مشغول بودند. از اینرو در دوره قاجار که کشـورهای اروپایی یـکی پس از دیـگری صنـعتـی می شدند، نه تنها در ایران کارخانه ای با معیارهای جدید ایجاد نگردید، بلکه همان صنایع دستی و خرده کالایی شهری نیز در اثر ورود کالاهای خارجی نابود شدند. جمعیت شهری رشد مختصری داشت ولی این سرریز جمعیت از روستا به شهر نه تنها مصدر تولید صنعتی و کالایی و ایجاد ثروت نشد بلکه تبدیل به طفیلی و انگل و محتاج سفره خالی دهقانان ساکن روستا نیز گردید. این قصه تلخ فقر و بیماری و نکبت و قحطی و غارت با چماق سرکوب و تحمیق و قل و زنجیر و شمشیر حاکمان و امتیاز و تاراج و تحقیر و گلوله و کشتار استعمارگران با استناد به اندکی مدارک و شواهد و مشتی اعداد از 130 سال تبه کاری در طول تاریخ حکومت قاجار به صورت مبسوط تر و با زبانی گویاتر بیان می گردد. در این پژوهش سعی می گردد این دوره از نگاه مردم دیده شود و از هر یک از زاویای قحطی، بلا ، تسلیم و انفعال تصویری ارائه گردد تا نشان دهد چرا غارتگران ما بردند و ما گرسنگی کشیدیم، و چرا آنها پیش رفتند و ما واماندیم. شاید در انتها بتوانیم دریابیم که چرا و به چه دلایلی حاکمان برخلاف مردم رفتند. در انتهای گزارش باید دریابیم که در این دوره چرا سرمایه گذاری صنعتی که به آرامش و حمایت و تعقل و اندیشه مدرن و همکاری ملی و اعتماد متقابل اقوام و صداقت و پایبندی به قانون و عزم و ارداه استوار برای ساختن نیاز دارد، در ایران دوره قاجار شکل نگرفت. امید است پاسخ را دریابیم.