نام پژوهشگر: عباس عالمزاده
محمد مجرد عباس عالم زاده
آلودگی های نفتی از پی آمدهای اجتناب ناپذیر استفاده از منابع نفتی است. در پژوهش حاضر جهت دست یابی به باکتری های تجزیه کننده نفت سه نمونه خاک و دو نمونه آب آلوده به ترکیبات نفتی و همچنین یک نمونه نفت خام از پالایشگاه بندرعباس جمع آوری شد. نمونه های جمع آوری شده در محیط عمومی lb کشت و از باکتری های رشد کرده سریال رقت تهیه و 25 باکتری جداسازی شد. باکتری های جداسازی شده در محیط های حداقل تغییر یافته ssm که به جای منابع کربن، گوگرد و نیتروژن آن نفت سفید جایگزین شده بود کشت شدند. نتایج نشان دادند هیچکدام از باکتری های توانایی استفاده از نفت سفید به عنوان منبع نیتروژن را نداشتند. از بین باکتری هایی که قادر به استفاده از نفت سفید به عنوان منبع گوگرد و کربن بودند 3 باکتری برای کروماتوکرافی گازی انتخاب شد. نتایج کروماتوگرافی، نتایج رشد باکتری ها در محیط تغییر یافته را تایید کرد و اثبات شد که این باکتری ها توانایی استفاده از ترکیبات گوگردی و کربنی نفت سفید را دارا می باشند. در نهایت با استفاده از کیت شناسایی باکتری api 20 e و توالی یابی ژن 16s rdna مشخص شد که از مجموع باکتری های جداسازی شده، باکتری enterobacter hormaechei توانسته نزدیک به 50 درصد از هیدروکربن نفت سفید را طی مدت 7 روز تجزیه کند که می توان آن را به عنوان یک نامزد مناسب جهت زیست پالایی معرفی کرد.
آیدا آزاد عباس عالم زاده
این پژوهش به منظور بررسی اثر کود زیستی فسفاته بارور2 و کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل بر بیان ژن رمزکننده سرین/ترئونین پروتئین کیناز در دو رقم ذرت hido و 677 در گلخانه بخش زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. به منظور مقایسه اثر کودهای فسفاته زیستی با کودهای فسفاته شیمیایی بر عملکرد دو رقم ذرت در سالهای زراعی 91 - 1390 و 92 – 1391 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز صورت گرفت. بدین منظور 4 تیمار: دو سطح کود شیمیایی سوپرفسفات تریپل (kg/ha 100 (شیمیایی ب) و kg/ha 200 (شیمیایی الف)) و یک سطح کود زیستی بارور 2 (g/ha 100 به صورت بذرمال) و یک شاهد (بدون کود) در قالب یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار به کار گرفته شد. شدت باندها با نرم افزار totallab تعیین شد و داده ها با minitab 16.1 و sas 9.1 تجزیه و تحلیل شدند. علاوه بر تاثیر مثبت کودهای زیستی بر اجزای عملکرد، نتایج بررسی بیان نیمه کمی ژن سرین/ترئونین پروتئین کیناز که در جذب فسفر در گیاه ذرت موثر است، مشخص کرد که بیان این ژن تحت تاثیر تیمارهای کودی قرار گرفته است به طوری که با حضور باکتری های حل کننده فسفات بیان آن نسبت به تیمارهای کود شیمیایی افزایش پیدا کرده است. مقایسه میانگین مربوط به آزمون دانکن در سطح 5% مشخص کرد که تیمار کود زیستی بارور 2 بیشترین اثر را در بیان این ژن در بین سطوح کودی مختلف دارد اگرچه با کنترل تفاوتی نداشت. تیمارهای کودی شیمیایی الف و ب به ترتیب کمترین اثر را روی بیان ژن مورد بررسی داشتند. نتایج مربوط به تجزیه و تحلیل شدت باندهای مربوط به سطوح کودی مختلف در هر رقم به طور جداگانه تفاوت در ژنوتیپ های به کار برده شده را نشان دادند. به طور کلی می توان این گونه بیان کرد که کودهای زیستی با افزایش در دسترس قرار دادن فسفر قابل جذب برای گیاهان علاوه بر اثر مثبت بر اجزای عملکرد در ذرت، الگوی بیان ژن درگیر در جذب فسفر را نیز تغییر می دهند و باعث کاهش استفاده از کودهای شیمیایی و آلودگی های زیست محیطی ناشی از استفاده بیش از حد از آن ها می شوند، در نتیجه جایگزینی کودهای زیستی با کودهای شیمیایی راهکار مناسبی به نظر می رسد.
مرضیه شبانی عباس عالم زاده
بذور هشت لاین نسل m4 حاصل از پرتودهی گندم نان رقم شیراز (triticum aestivum l.) تحت شرایط تنش خشکی و بدون تنش بررسی شدند. این آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. در این پژوهش هشت لاین نسل m4، رقم شیراز، به عنوان شاهد و رقم چمران، به عنوان رقم متحمل به خشکی، بررسی و صفات مختلف مورفولوژیک و فیزیولوژیک مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که جهش سبب افزایش عملکرد تمامی جهش یافته ها نسبت به رقم شیراز شده است. همچنین جهش سبب یک هفته تأخیر در گلدهی و افزایش معنی دار صفات ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله از طریق افزایش تعداد سنبلچه و تعداد گلچه های بارور سنبلچه های میانی در هر سنبله شده است. جهش سبب افزایش تعداد پنجه بارور در مقایسه با رقم شیراز، به عنوان شاهد، شد. بر اساس نتایج بدست آمده می توان این را استنباط نمود که دز ها ی gy 100، gy150 و gy200 بهترین تأثیر را بر عملکرد و سایر صفات داشتند و دزهای کمتر از gy100 تغییر مهمی را ایجاد نکردند و نسبت به شرایط کنترل بدون آبیاری اثر معنی داری نداشتند، در حالی که دزهای بالاتر از gy 200 اثرات مخربی داشتند. دز ها ی gy100 وgy 150 سبب افزایش تحمل به خشکی شده و این دزها باعث کرک دار شدن سطح پوشینه در نتیجه کاهش تعرق و افزایش کارایی مصرف آب در جهش یافته ها، شدند. طبق نتایج کلی بدست آمده بر اساس شاخص های gmp، mp و sti می توان ژنوتیپ های شماره 7، 9 و 12 را به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ ها معرفی کرد. ژنوتیپ های شماره 17 و 20 نیز در شرایط بدون تنش بیشترین عملکرد را نسبت به رقم شیراز، به عنوان شاهد، داشتند. به علاوه در مقایسه با رقم شیراز، جهش یافته ها دارای کاه و کلش سخت تری بوده و به نظر می رسد نسبت به ریزش بذر مقاوم تر باشند.