نام پژوهشگر: غلام رضا عباسی
سعیده محمدی غلام رضا عباسی
هر قدر نگاه به حل مسائل از سطح بین المللی، ملی و بخشی به سمت منطقه ای و محلی پیش می رود، توجه به کسب و کارهای متوسط، کوچک و خرد، از اهمیت ویژه ای برخوردار می شوند. یکی از راهکارهای توسعه پایدار و جهت دهی به صنایع کوچک و متوسط، خوشه شدن می باشد. خوشه های صنعتی دارای چهار مشخصه تمرکز جغرافیایی، گرایش صنعتی مشترک، روابط و همکاری و چالش و فرصت های مشترک می باشند. " خوشه گلاب و عرقیات گیاهی ودارویی میمند"به عنوان اولین تولید کننده گلاب، عرقیات و اسانس های گیاهی در ایران مشغول به فعالیت است. سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران اقدام به اجرای پروژه توسعه خوشه ای برای چند خوشه منتخب در کشور- از جمله خوشه میمند-نمود. در این تحقیق تلاش نمودیم تا با بررسی روند شاخص های اقتصادی از جمله میزان اشتغال ، میزان صادرات و... قبل و بعد از اجرای برنامه توسعه خوشه ها، ملاحظه نماییم کدام شاخص در طی این برنامه بیشترین تحول را داشته است و به ارزیابی خوشه گلاب و عرقیات گیاهی و دارویی میمند بپردازیم.برای رسیدن به این اهداف، ضمن بررسی و تحلیل آمارهای موجود و مطالعه گزارش مطالعه شناختی و گزارش پایانی خوشه که توسط عامل توسعه خوشه و به سفارش سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران تهیه شده بود، پرسشنامه ای با طیف لیکرت 5 گزینه ای نیز تنظیم گردید.طراحی این پرسشنامه،با توجه به دسته بندی مبانی نظری خوشه های صنعتی انجام گرفته است. با در نظر گرفتن حجم کل جامعه، تعداد 61 پرسشنامه به روش تصادفی ساده در میان ذینفعان خوشه توزیع شد.برای تحلیل آماری آن نیز از نرم افزار spss16 استفاده گردید.نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که اجرای برنامه ی توسعه خوشه ای، از طریق اعمال سیاست هایی همانند سیاست های دستیابی به بازار های جدید جهت فروش محصولات به آن مناطق، ایجاد شبکه تامین مواد اولیه مناسب، شبکه توزیع و شبکه فروش در خوشه، اعتماد سازی، آموزش و افزایش سطح تکنولوژی یا به کارگیری دستگاه های جدید، توانسته است روی خوشه اثرگذار باشد و در نهایت باعث ایجاد رویکرد صادراتی در خوشه میمند شده است. ارزیابی کلی درباره این خوشه بیانگر این است که اقدامات صورت گرفته در زمینه دستیابی به بازارهای جدید نسبت به سایر موارد، اثرگذارتر بوده است.
حسینعلی محرابی کالی غلام رضا عباسی
چکیده : مسئله رشد اقتصادی یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه مخصوصا در کشور های در حال توسعه است . هدف اصلی تئوری های رشد اقتصادی ،بررسی عوامل تعیین کننده رشد در کشور های مختلف می باشد. موسسات ونهادهای مالی اعم از بخش بانکی ، بازار سرمایه و یا صنعت بیمه به وسلیه واسطه های مالی چون تجهیز پس انداز ها ، ارزیابی طرحهای اقتصادی ،تسهیل مبادله وتخفیف و مدیریت ریسک از دو کانال انباشت سرمایه ونوآوری های فنی به رشد اقتصادی کمک می کنند. نظر به اهمیت نقش بخش مالی اقتصاد مخصوصا صنعت بیمه در ایجاد و تداوم رشد اقتصادی این رساله برآن است تا موضوع رابطه علی مابین توسعه صنعت بیمه و رشد اقتصادی در ایران در طی دوره 1338 تا 1389 را به روش آزمون علیت گرانجر مورد بررسی قرار دهد.برای این منظور از متغییر تولید ناخالص داخلی (gdp) واقعی بعنوان شاخصی برای بیان رشد اقتصادی و از متغییر ضریب نفوذ بیمه (نسبت کل حق بیمه دریافتی به تولید ناخالص داخلی که هردوی این متغییر ها به صورت اسمی می باشند-ins ) ، بعنوان شا خصی برای بیان توسعه صنعت بیمه استفاده شده است.مدل مورد استفاده در این رسا له مدل خود توضیحی برداری (var) می باشد که آزمون علیت گرانجری بر طبق آن اجرا شده است. این رساله به بررسی چهار فرضیه ذیل در غالب علیت گرانجری برای اقتصاد ایران می پردازد. الف – توسعه صنعت بیمه علت رشد اقتصادی است (نظریه رهبری عرضه،شومپیتر-1911). ب – رشد اقتصادی علت توسعه صنعت بیمه است(نظریه دنباله روی تقاضا،رابینسون-1952). ج- یک رابطه علی دو طرفه حاکم است(پاتریک ،1966). د- هیچ رابطه علی بین رشد اقتصادی و توسعه بیمه وجود ندارد.(لوکاس،1988).که در نهایت فرضیه الف ،یعنی وجود رابطه علی از توسعه بیمه به رشد اقتصادی تایید می شود و مابقی فرضیه ها رد می شوند ، یعنی نظریه رهبری عرضه حاکم است و نوسانات بیمه ای در ایران باعث نوسانات در رشد اقتصادی می شوند.
آرش حسن وند غلام رضا عباسی
هر فعالیت اقتصادی با درجه ای از ریسک همراه است که برخی از آنها در کنترل و برخی خارج از کنترل بنگاه است.بانک¬ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند لذا تعهد نسبت به سهامداران برای حداکثر سازی سود و تعهد نسبت به سپرده گذاران از جهت بازگشت اصل سرمایه، بانکها را بر آن داشته تا توجه ویژه ای به ارزش پرتفوی بنمایند.از آنجاکه بانک¬ها نمی توانند ریسک را بطور کامل حذف نمایند برای ایجاد تعادل میان ریسک و بازده خود، با فرآیند مدیریت ریسک، آنرا شناسایی، اندازه گیری و کنترل می کنند. هدف از این پژوهش اندازه گیری ریسک ارزش در معرض خطر سبد دارایی اعتباری بانک ملت با استفاده از مدل var می باشد و راهکارهایی برای مدیریت ریسک آن ارائه می نماید.ارزش در معرض خطر (var) معیاری است برای کشف حداکثر زیان مورد انتظار روی سبد داراییها که بوسیله روشهای پارامتریک و غیرپارامتریک قابل اندازه گیری است.این تحقیق با اشاره به مبانی نظری موجود در این زمینه و روش شناسی پیرامون شبیه سازی تاریخی و مدل garch،ارزش در معرض خطر سبد دارایی اعتباری بانک ملت را به تفکیک اقلام جاری و معوق در طی سالهای 1387 الی 1392 با استفاده از هر دو روش اندازه¬گیری می نماید. نتایج حاکی از این است که ریسک تسهیلات اعطایی طی دوره کوتاهی به شدت افزایش یافته و مطالبات نیز، در یک تحلیل کلی همواره با ریسک روبرو بوده¬ است و این مساله، ضرورت مدیریت ریسک دارایی های اعتباری را برای این بانک نمایان می سازد