نام پژوهشگر: lمحمود جمالی
معصومه فلاحیان lمحمود جمالی
چکیده هدف این پژوهش، بررسی مقایسه بهزیستی روان شناختی و خودکارآمدی زنان سرپرست خانواده و زنان دارای سرپرست شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی- مقطعی است. جامعه آماری این پژوهش را زنان سرپرست خانواده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و زنان دارای سرپرست در شهر تهران در سال 1391 تشکیل دادند. نمونه آماری پژوهش 280 نفر شامل 140 نفر از زنان سرپرست خانواده و 140 نفر زنان دارای سرپرست، بودند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و مقیاس خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (1979)، بود. یافته های این پژوهش با استفاده از نرم افزار کامپیوتری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان دادکه میانگین نمرات بهزیستی روانشناختی و خودکارآمدی زنان دارای سرپرست بیشتر از میانگین نمرات زنان سرپرست خانوار می باشد که تفاوت بین دو میانگین در سطح اطمینان کمتر از یک درصد معنی دار بوده است. میانگین نمرات زنان دارای سرپرست در مقیاس های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران و زندگی هدفمند، بیش از میانگین نمره زنان سرپرست خانواده بالاتر بود که آزمون آماری بیانگر تفاوت معنی دار بین دو گروه است. در مقیاس های خودمختاری، تسلط برمحیط و رشد فردی میانگین نمرات زنان سرپرست خانواده بیش از نمرات زنان دارای سرپرست بوده، لیکن تنها در مولفه خودمختاری، تفاوت موجود بین میانگین نمرات دو گروه معنی دار بود و در مولفه های رشد فردی و تسلط بر محیط، این تفاوت ها معنی دار نبود. الف بحث: خودکارآمدی و بهزیستی روان شناختی در زنان دارای سرپرست نسبت به زنان سرپرست خانواده، بالاتر بوده و نشان می دهد زنان سرپرست خانوار از خطرپذیری و آسیب پذیری بیشتری نسبت به زنان دارای سرپرست برخوردار می باشند. لذا شرکت آن ها در دوره های آموزشی مهارت های حل مساله و تصمیم گیری، کنترل خشم و مدیریت استرس های زندگی و ارتباط بین فردی موثر، می تواند موجبات افزایش خودکارآمدی، بهزیستی روان شناختی و رشد و تعالی آنها را در برداشته باشد.