نام پژوهشگر: علی اصغر رضوانی
غلامحسین عزیزیان علی اصغر رضوانی
روند شهرنشینی و شهرسازیاز زمان شکل گیری تا کنون با فراز و نشیب های بسیار روبرو بوده است.این تغییر و تحولات از یکسو متاثر از عوامل و شرایط گوناگون زمانی و مکانی بوده و از سوی دیگر باعث ایجاد دگرگونی در شکل و شیوه شهرنشینی و شهرسازی شده است.تحقیق حاضر به دنبال پاسخ مناسب بر عوامل موثر در رشد و توسعه فیزیکی شهر نورآباد بوده و اینکه توسعه فیزیکی نیز چگونه باید باشد؟بر این اساس پس از بررسی شناخت بهینه شهر از ابتدای شکل گیری یعنی سال 1335 عوامل موثر در رشد و توسعه فیزیکی شهر نور آباد در چهارچوب عوامل طبیعی،انسانی-اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و عناصر سیاستگذاری تحلیل نموده و مشخص گردیدکه توسعه فیزیکی شهر در قالب این عوامل و بر اساس دیدگاه های سیستمی در امر برنامه ریزی شهری بوده چنان که هر یک از عوامل فوق الذکر در برهه ای از زمان به صورت جداگانه و یا همزمان در رشد و توسعه شهر نقش عمده ای ایفا کرده اند. هدف این پژوهش بررسی مباحث نظری- کاربردی رشد و توسعهفیزیکی شهر نورآباد در راستای ساماندهی آن است. روش تحقیق مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای ? عملیات میدانی و استناد به نقشه ها ?جداول و نمودارها است که پیکره اصلی روش تحقیق در این پژوهش را تشکیل می دهد. بررسی های این پژوهش نشان می دهد که ارزش زمین ? کیفیت مسکن و دیگر فاکتورهای اجتماعی - اقتصادی و زیست محیطی اشکال متفاوتی از شهرنشینی پایدار به وجود آورده اند که در منظر محلات و مناطق مختلف شهر نورآباد به وضوح می توان مشاهده کرد. از طرف دیگر محدودیتهای توسعه فیزیکی در تمام جهات شهر همواره در فرایند ساماندهی و سازماندهی توسعه فضایی- کالبدی شهر تاثیر مستقیم داشته است. لذا با بهره بردن توامان از اصول توسعه پایدار شهری و توسعه پایدار زمین و درس گرفتن از پیشینه های معماری و طراحی شهر بومی که در انطباق با الزامات پایداری زیشست محیطی بوده اند می توان محیط کالبدی - فیزیکی شهر را به سوی انطباق هر چه بیشتر با قرارگاه طبعی اش هدایت کرد . برای انجام این کار تاکید بر سیاستهای نوزایی و باز سازرس بافتهای فرسوده شهری به جای گسترش بی رویه پیرامونی ، پرشدن فضای خالی شهر ، استفاده بهینه از کاربری های موجود شهر، جلوگیری از توسعه خطی و افقی بی رویه شهر ، اعمال سیاستهای ارتقاء کیفیت سکونت و توان مند سازی در امر مسکن محلات حاشیه ای شهر ، توصیه شده است.
سودابه اصفیا شوکت مقیمی
تبلور یافتن گردشگری به عنوان یک نیاز و تبدیل شدن آن به بزرگترین صنعت اقتصادی دنیا و تخصصی شدن گردشگری، این فرصت را فراهم کرده تا هرمقصدی جهت بهره جستن از منافع حاصل از گردشگری امیدوار باشد. اما مسلماً این کار بدون شناسایی عوامل تاثیرگذار امکان پذیر نخواهد بود. ویژگیهای اقلیمی وآب و هوای معتدل ، توپوگرافی و کوه، شرایط بی نظیر اکوسیستمی، پوشش گیاهی ، جنگلی و مرتعی، چشمه ها و رودها و جلگه ها از جاذبه های گردشگری مسیر اکوتوریستی سیاهکلرود به جواهردشت به شمار می روند، که در بسیاری از قسمت ها به صورت بکرودست نخورده می باشد. و این عوامل می تواند این منطقه را به یکی از قطب های طبیعت گردی تبدیل نماید، که علیرغم ظرفیت های فراوان گردشگری و قرارگرفتن در قلب شمال کشور، رشد چشمگیری در زمینه گردشگری نداشته است. این پژوهش در نظر دارد با امکان سنجی، گردشگری را در قالب طبیعت گردی در منطقه از طریق تکنیک و مدل swot مورد شناسایی قرار دهد، و نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید را که از راهبردهای گردشگری و طبیعت گردی محسوب می شوند را ارزیابی نماید. روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات مورد نیاز بیشتر کتابخانه ای ، تحلیلی و میدانی و پرسش از طریق گردشگران است. نتایج حاصل، بیانگر آن است که فصل بهار و تابستان و ماه های گرم سال در این منطقه با داشتن شرایط محیطی خنک و مناسب بهترین نقاط قوت برای گردشگری محسوب می شود. برودت سرما در فصل پاییز و زمستان و ماه های سرد سال، نبود مکان اقامتی و راه ارتباطی مناسب از نقاط ضعف منطقه به شمار می رود. همچنین ، مهمترین عامل جذب گردشگری در منطقه و مسیر اکوتوریستی سیاهکلرود به جواهردشت دردرجه اول عوامل محیطی،از قبیل چشم انداز مناسب طبیعی و آب و هوای خنک از ماه اردیبهشت تا آخر مهر و در درجه دوم جنگل سرسبز با درختان تنومند و رود پرآب می باشد. راهکارهای این پژوهش می تواند در بهینه سازی وضع موجود و ساماندهی طبیعت گردی در این منطقه موثر باشد. واژه های کلیدی:گردشگری سبز،جاذبه های بکرودست نخورده، مسیراکوتوریستی سیاهکلرود به جواهردشت، مدل swot