نام پژوهشگر: محمد حسین فرجیها قزوینی

تاریخ سیاسی و اجتماعی غلات در آذربایجان عصرقاجار
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  سیف الله ملکی   محمد حسین فرجیها قزوینی

غلو در لغت به معنای زیاده روی و زیاده انگاری و گذشتن از حد در مقابل کلمه تقصیر به معنای نقصان می باشد و غلات در اصطلاح دینی به کسانی گفته می شود که در مورد رهبران دینی خود غلو کرده اند . غالیان در قرون نخستین اسلامی در تاریخ اسلام بوجود آمدند و به تدریج در طول تاریخ عقاید و آداب و رسوم آنها شکل گرفت و به فرق متعدد تقسیم شدند و در تحولات دنیای اسلام در بعد سیاسی و اجتماعی فعال شدند . این فرق بعدها وارد ایران بخصوص مناطق غربی شدند و در قرون بعد و با تشکیل حکومت شیعی صفوی حضور آنها در جامعه ایرانی پررنگتر شد . در دوره قاجار این گروهها در جامعه ایران حضور موثری داشتند . منطقه آذربایجان درعصر قاجار به دلیل موقعیت استراتژی واقامت ولیعهد درآن درصدر خبرهای سیاسی واجتماعی دوره قاجار قرار داشت.فرق غالی با عناوین:شیخی،صوفی،اهل حق،........دراین حضور فعالی داشتند.ودررویدادهای اجتماعی وسیاسی مثل:جریان مشروطه درکنارمردم منطقه وعلیه استبداد قاجاری قرار گرفتند.این گروههاباداشتن عقایدوآداب ورسوم خاص خوددربافت اجتماعی وسیاسی منطقه نقش تاریخی ومحوری درتحولات عصر قاجار داشتند. در این پژوهش ، سعی بر آن است تا حیات سیاسی و اجتماعی غلات در آذربایجان عصر قاجار مورد بررسی قرار گیرد تا معلوم شود که چه عواملی موجب تغییر وضعیت غلات در این منطقه شده تا نقش آن ها در جامعه آذربایجان کم رنگ و یا پر رنگ شود و زوایای پنهان و تاریخ این گروههادراین عصر روشن گردد .

جایگاه دین در آموزش و پرورش عصر پهلوی اول
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  راضیه جباری   محمد حسین فرجیها قزوینی

آموزه¬های دینی در جوامع مذهبی یکی از ارکان فرهنگ جامعه محسوب می شود و مسئولیت اصلی انتقال آن به نسل بعد بر عهده نظام آموزشی است. این امر در نظام آموزشی سنتی در ایران قبل از دوره ی پهلوی که تعلیم و تربیت در مکتب خانه ها غالباً بر عهده ی روحانیون و افرادمذهبی بود، بیشتر نمود داشت. درعرصه آموزش وپرورش دوره پهلوی اول دگرگونی¬های کمّی وکیفی گسترده¬ای با هدف رویکرد نوسازی آموزشی رخ داد. این نظام نوین آموزشی دو ویژگی اساسی داشت: اول فراگیر کردن آموزش و پرورش برای همه اقشار جامعه و خارج ساختن آن از انحصار خانواده های اشرافی. دوم محدود شدن ساعات درس دینی به واسطه افزایش مواد درسی . البته این کاهش نتیجه طبیعی نظام نوین آموزشی بود نه سیاست ضد دینی حکومت؛ زیرا تأکید مکرر بر آموزه های دینی و اخلاقی در کتاب های درسی، بیانگر سیاست ملی ، اخلاقی و دینی حکومت و البته متفاوت با نگرش دینی سنتی رایج در جامعه آن روز است. اما از آنجا که اقدامات رضاخان در راستای نوسازی همه جانبه جامعه و ترویج ملی گرایی و باستانگرایی و تجدّدطلبی و غربگرایی ، موجب مخالفت بخشی از اقشار جامعه و به ویژه برخی از روحانیان با سیاست های فرهنگی حکومت ، و ترسیم چهره ضددینی حکومت گردیده است، در این نوشتار تحولات کمی و کیفی نظام آموزشی و نیز واقعیت جنبه های مثبت و منفی سیاست فرهنگی حکومت رضاشاه وتأثیرآن برجایگاه دین درآموزش وپرورش این دوره ، به صورت توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرارگرفته است.