پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی بر مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان پایه ی چهارم ابتدایی روستاهای شهرستان گچساران در سال تحصیلی 1390-1391 اجرا گردیده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون های استاندارد شده و محقق ساخته مهارت خواندن و نوشتن بوده است .جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی روستاهای شهرستان گچساران در سال تحصیلی 90-91 می باشند، و حجم نمونه 84 نفر دانش آموز است که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر معنادار ارزشیابی توصیفی بر دو مهارت خواندن و نوشتن دانش آموزان بوده است. از دیگر نتایج پژوهش توانایی بیشتر مهارت خواندن پسران گروه توصیفی نسبت به گروه سنتی بود. و توانایی بیشتر مهارت نوشتن دختران گروه توصیفی نسبت به سنتی بوده است. همچنین نتایج پژوهش تاثیر ارزشیابی توصیفی را بر مهارت خواندن دانش آموزان دختر و مهارت نوشتن دانش آموزان پسر معنادار نشان نداد.

این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه به فرایند حل مسئله جان دیویی در کتب درسی بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع تحلیل محتوا بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوا تمرینهای کتاب درسی بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی کشور بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه تحلیل محتوای کتب درسی بود با پایایی 0/94 که پس از مطالعه مبانی نظری و طرح پیشنهادی تهیه و تدوین شد و روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی و کارشناسان مربوطه تعیین گردید. واحد تحلیل شامل جملات مندرج در تمرین های کتب درسی بوده است. در بخش تحلیل محتوا یافته ها بیانگر آن است که در مجموع در کتاب بخوانیم کمترین توجه به مرحله ی آزمایش فرضیه و فرضیه سازی شده است و در کتاب بنویسیم کمترین توجه به مرحله فرضیه سازی و جمع آوری اطلاعات شده است .

هدف از پژوهش حاضر، تبیین تاثیر هوشمندسازی مدارس برخلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بوده است. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی واز لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، شبه آزمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی ناحیه 1 شیراز بود به منظور انتخاب نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان مدارس دارای سیستم هوشمند و مدارس عادی( 4 مدرسه، 2 مدرسه عادی و 2 مدرسه هوشمند) انتخاب و از هر مدرسه یک کلاس پنجم به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. جهت جمع‏آوری داده‏ها ازآزمون فکرخلاق تورنس (1986) وآزمون عملکرد تحصیلی فام و تیلور(1999) استفاده گردید. برای تجزیه وتحلیل داده‏ها از آمار استنباطی (تحلیل کواریانس)استفاده شد. یافته‏های پژوهش نشان می‏دهد خلاقیت دانش‏آموزانی که باروش هوشمندسازی مدارس آموزش دیده بودند (گروه آزمایش) در مقایسه با آنهایی که با روش سنتی آموزش دیده بودند (گروه گواه) بالاتر است. میزان ابتکار، انعطاف‏پذیری، بسط وسیالی دانش‏آموزان گروه آزمایش، نسبت به دانش‏آموزان گروه گواه بالاتر است. همچنین یافته‏های پژوهش نشان می‏دهد عملکرد دانش‏آموزانی که باروش هوشمندسازی مدارس آموزش دیده بودند (گروه آزمایش) در مقایسه با آنهایی که با روش سنتی آموزش دیده بودند (گروه گواه) بالاتر است.

هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت بین میزان رشد اجتماعی و سلامت عمومی دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار می باشد. آزمودنی های این تحقیق دویست نفر دانش آموزان ورزشکار و دویست نفر غیر ورزشکار با دامنه سنی 15 تا 18 سال بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند رشد اجتماعی آزمودنی های تحقیق با مقیاس رشد وایتزمن (1981) توسط سیما نظری در ایران هنجار یابی شده و سلامت عمومی آنها با پرسشنامه استاندارد شده سلامت عمومی (ghq) (گلدبرگ و هیلر مورد بررسی قرار گرفت. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که رشد اجتماعی و سلامت عمومی ورزشکاران از غیر ورزشکاران بیش تر است و ورزشکاران رشته های گروهی نیز از رشد اجتماعی بالاتری نسبت به ورزشکاران رشته های انفرادی برخوردارند این در حالی است که هرچند مدت فعالیت ورزشی دانش آموزان رابطه معناداری با میزان رشد اجتماعی نداشت اما همین عامل در میزان سلامت عمومی آن ها بسیار تاثیر گذار بود.

تحقیق حاضر با هدف تبیین رابطه آموزش بانکداری الکترونیک با رضایت مشتریان شعب بانک تجارت شهر شیراز انجام شده است.این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری این پژوهش مشتریان شعب بانک تجارت شهر شیراز می باشد.نمونه آماری با توجه به جامعه آماری و با استفاده از جدول مورگان 384 نفر مشخص گردید. روش نمونه گیری خوشه ای 3 مرحله ای میباشد به نحوی که برای نمونه گیری از مجموع 71 شعبه شهر شیراز مستقر در ناحیه یک ودو، ناحیه دو انتخاب و از این ناحیه 20 شعبه به صورت تصادفی مشخص گردید که 20 پرسشنامه برای هر یک از شعب ارسال گردید تا به صورت تصادفی در اختیار مشتریان قرار گیرد.از 400 پرسشنامه ارسالی پس از جمع آوری 384 پرسشنامه کامل جهت انجام تحقیق انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته آموزش بانکداری الکترونیک و رضایت مشتریان از بانکداری الکترونیک استفاده گردید. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی با استفاده از نظرات چند تن از متخصصان مورد تائید قرار گرفت . برای تعیین اعتبار و پایایی گویه های پرسشنامه ها نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب پرسشنامه آموزش بانکداری الکترونیک(0.945)وضریب پرسشنامه رضایت مشتریان (0.911 ) بدست آمد. تحلیل داده ها بااستفاده ازآزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد بین دو متغیرآموزش بانکداری الکترونیک و رضایت مشتری رابطه معنی داری وجود دارد،همچنین بین ابعاد آموزش بانکداری الکترونیکی و رضایت مشتریان رابطه معنی داری وجود دارد.

این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر مهارتهای ارتباطی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره متوسطه در شهر بمپور به مرحله اجرا در آمده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بوده است. جهت انتخاب نمونه آماری از بین کلیه دانش آموزان از میان دبیرستان ها، دبیرستان قدس به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه اضطراب امتحان ابواقاسمی و همکاران (1375) و مهارتهای ارتباطی جرابک (2004 ) در بین آنها اجرا گردید. آنگاه 30 نفر از دانش آموزانی که در اضطراب امتحان نمره بیشتر و در مهارت ارتباط نمره کمتری گرفته بودند، را به دو گروه 15 نفری تقسیم و هرگروه را بصورت تصادفی بعنوان گروه آزمایش و کنترل انتخاب شد. گروه آزمایش از آموزش گروه درمانی رفتاری برخوردار شدند، ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت ننمودند. پس از پایان دوره آموزش، مجددا پرسشنامه های مزبور اجرا شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از آماره هایی نظیر میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب امتحان موثر می باشد و همچنین آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر افزایش مهارت های ارتباطی موثر می باشد. آموزش رفتاری به شیوه گروهی بر افزایش ابعاد مهارت های ارتباطی (درک پیام، بینش، قاطعیت) موثر می باشد.

پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت های زندگی و باورهای مذهبی دانش آموزان دارای آسیب های رفتاری و عادی متوسطه نظری شهر شیراز انجام شد. پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان متوسطه شیراز بود. به منظور انتخاب نمونه از هر ناحیه 4 دبیرستان مشخص و از هر مدرسه تعداد 12 دانش آموز دارای آسیب های رفتاری تعیین شده سپس از میان دانش آموزان عادی نیز به روش تصادفی به همین تعداد انتخاب شده است. در مجموع پس از جمع آوری پرسشنامه ها تعداد 332 دانش آموز (166 دانش آموز دارای آسیب رفتاری و 166 دانش آموز عادی) انتخاب شد. جهت جمع آوری اطلاعلات از پرسشنامه مهارت های زندگی ساعتچی و همکاران و پرسشنامه سنجش باورهای مذهبی گلریز و براهنی استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که : مهارت های زندگی دانش آموزان عادی از دانش آموزان دارای آسیب های رفتاری بیشتر می باشد. باورهای مذهبی دانش آموزان عادی از دانش آموزان دارای آسیب های رفتاری بیشتر می باشد. بین مهارت های زندگی با باورهای مذهبی دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. بین مهارت زندگی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین باورهای مذهبی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد.