نام پژوهشگر: علـیاکبـر ناجـی میدانـی
مریم ستوده علـی اکبـر ناجـی میدانـی
ازآنجا که بررسی ابعاد اقتصادی نوسانات درآمدهای نفتی در کشورهای تولیدکننده، خصوصاً در دهه اخیر که قیمت نفت نوسانات زیادی را تجربه کرده است، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، لذا در این مطالعه به بررسی اثر درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی منتخبی از کشورهای اوپک از جمله ایران(که بخش عظیمی از ذخایر و تولیدات نفت جهان را درا می باشند) می پردازیم.برای این منظور، اثرات درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی سرانه و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای مورد بررسی با استفاده از ادبیات موضوعی رشد اقتصادی، در طی دوره 2006- 1995 مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور، تکنیک panel data به کار گرفته می شود. نتایج نشان می دهد که افزایش درآمدهای نفتی باعث افزایش هم تولید ناخالص داخلی سرانه و هم نرخ رشد آن در کشورهای مورد بررسی می گردد. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد، در طی دوره زمانی مورد نظر متغیرهای سرمایه انسانی، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، درجه باز بودن اقتصاد و نیروی کار اثر مثبت، و متغیرهای مخارج مصرفی دولت و نرخ تورم اثر منفی بر رشد اقتصادی در کشورهای عضو اوپک دارند.
سعید خدیوی رفوگر علـی اکبـر ناجـی میدانـی
با توجه به سیاست هدفمندکردن یارانه های انرژی در سال گذشته و واقعیشدن قیمت حامل-های انرژی، انتظار می رود از این پس در کشور نظام بازار، تنظیمکننده مصرف انرژی باشد. بنابراین توجه به موانع و مشکلات احتمالی پیش روی نظام بازار در ایجاد مصرف انرژی کارآمد، ضروری به نظر میرسد. این تحقیق سعی می کند تا با مروری اجمالی به موانع بازاری کارایی انرژی به بررسی دقیقتر یکی از این موانع با عنوان مسئله کارگزار-کارفرما بپردازد و برای نیل به این مقصود، به بررسی وجود مسئله کارگزار-کارفرما در مصرف انرژی در میان خودروهای سواری شهر مشهد می پردازد. برای بررسی این موضوع با استفاده از مدل پیشنهادی آژانس بین المللی انرژی، خودروهای سواری سطح شهر مشهد به سه دسته دولتی، اجارهای و غیردولتی- غیراجارهای (ملکی) تقسیم شده و با استفاده از پرسشنامه، رفتار آنها در زمینه کاهش مصرف انرژی مورد بررسی قرار گرفته -است. نتایج نشان می دهند که تفاوت معناداری در رفتارهایی که منجر به کاهش مصرف انرژی می شود، مابین خودروهایی که با مسئله کارگزار-کارفرما درگیر می باشند در مقایسه با سایر خودروها، وجود دارد. در نتیجه، مسئله کارگزار-کارفرما بهعنوان یکی از موانع بازاری مانع از افزایش کارایی یا به عبارت دیگر کاهش مصرف انرژی در خودروهای سواری سطح شهر مشهد می شود. در نهایت، این پژوهش راهحلهایی برای از بینبردن این موانع پیشنهاد می دهد.
مهدی حاج امینی محمدعلی فلاحی
دستیابی به نرخ تورم طبیعی و حفظ آن پیششرط عملکرد مطلوب و باثبات اقتصاد ملی است. اقتصاد ایران یک نرخ تورم متوسط مزمن را طی دوره 1358-1389 تجربه کرده است. تا به امروز سیاستهایِ کاهش این تورم به نرخ طبیعی- به عنوان یکی از اولویتهای اصلی بهبود وضعیت کلان اقتصاد کشور- ناکام مانده است. بر اساس ادبیات نظری و شواهد تجربی، منشأ تورمهای مزمن عمدتاً ساختار بودجهای دولت قلمداد میشود. لذا تحقیق حاضر به بررسی ماهیت پولی- مالی تورم اقتصاد ایران و الزامات بودجهای مهار آن میپردازد. بدین منظور، از رویکرد ساختاری بلندمدت ( الگوی خودبازگشت برداری همگرا) در قالب پنج بخش مخارج، تولید، بدهیهای سیستم بانکی، داراییهای سیستم بانکی و فعل و انفعالات بخش پولی جهت الگوسازی استفاده میشود. در مطالعه حاضر، ساختار مالی دولت با دو معیار کسری بودجه عملیاتی و مازاد تراز سرمایه نشان داده میشود که اختلاف آنها برابر کسری بودجه کل است. توجه به ساختار مالی دولت - به جای کسری بودجه کل- و بهرهگیری از رویکرد کلاننگرِ ساختاری بلندمدت برای الگوسازی اقتصاد ایران دو نوآوری این تحقیق محسوب میشوند. نتایج برآورد الگوها نشان میدهد که تورم متوسط مزمن اقتصاد ایران ماهیت پولی دارد، اما منشأ آن به ساختار بودجهای دولت و به ویژه کسری بودجه عملیاتی برمیگردد. افزایش کسری بودجه عملیاتی (با افزایش کسری بودجه کل) و افزایش مازاد تراز سرمایه (با کاهش کسری بودجه کل) نقدینگی را از دو جهت داراییها و بدهیهای سیستم بانکی افزایش میدهند. آنگاه افزایش نقدینگی موجب افزایش سطح عمومی قیمتها میشود که به مالیات تورمی بیشتر، سرکوب مالی بیشتر، افزایش بلندمدت نرخ بهره اسمی و شکاف میان مخارج - تولید منجر می شود و این پیامدها میتوانند موجب افزایش دوباره قیمتها شوند. همچنین در فرآیند مالی- پولی یاد شده، کسری بودجه عملیاتی، نیروی محرکه اصلیِ دوام تورم در اقتصاد ایران است و مازاد تراز سرمایه یا کسری بودجه کل اهمیت قابل توجهی ندارند. بنابراین از یک سو، مهار تورم مستلزم کنترل نقدینگی است و از سوی دیگر، اصلاح ساختار بودجه دولت شرط لازم برای به کنترل درآوردن نقدینگی است. دو پیشنهاد سیاستی برگرفته از رساله حاضر این است که اولاً، رویهی سیاستگذاریِ مهار تورم از سیاست پولیِ صرف به انجام اصلاحات بودجهای تغییر یابد. ثانیاً، اصلاح ساختار بودجهای کشور در بلندمدت نیازمند کاهش دائمی کسری بودجه عملیاتی و توازن ادواری آن است. این اصلاحات پولی و بودجهای شروط لازم و کافی موفقیت در مهار تورم و انتقال از رژیم تورم متوسط مزمن به رژیم تورم طبیعی در اقتصاد ایران محسوب می شوند.