نام پژوهشگر: ناصر موحدینیا
مریم صفی سعید فتحی
بازار بورس اوراق بهادار یکی از نهادهای مهم و تأثیرگذار در اقتصاد هر کشور است. یکی از مهمترین چالش های فراروی این معضل، تلاش در جهت افزایش شفافیت و کارایی است. در بازارهای مالی کشورهای پیشرفته جهان، از ابزارهای متعددی جهت ایجاد شفافیت استفاده می شود که از جمله این ابزارها رتبه بندی و ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری ها است. تعیین معیاری مناسب برای ارزیابی عملکرد سبد سرمایه گذاری یکی از جدی ترین مباحث روز دانش مدیریت سرمایه گذاری است. سه دانشمند به نام های شارپ، ترینر و جنسن و در سال های بعد مودیلیانی و بلک، معیارهایی را برای ارزیابی عملکرد سبد سرمایه گذاری با توجه توأم به ریسک و بازده ارائه دادند. این پژوهش با هدف مقایسه توانایی این معیارها و همچنین ارائه یک معیار جدید با استفاده از شبکه عصبی جهت ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری انجام گرفته است. در این پژوهش سهام هر یک از شرکت های عضو بورس اوراق بهادار به عنوان یک سرمایه گذاری مجزا مد نظر می باشد. در رتبه بندی این شرکت ها از معیارهای مختلف مبتنی بر ریسک و بازده استفاده شده است. برای مقایسه این معیارها با استفاده از روش تاپسیس ، یک رتبه بندی کلی از شرکت ها ارائه شد. این رتبه بندی بر اساس معیارهای انتخاب 50 شرکت برتر در بورس اوراق بهادار تهران بر پایه ترکیبی از قدرت نقدشوندگی سهام در چارچوب معیارهای میزان و تناوب داد و ستد در تالار معاملات و نیز میزان تأثیرگذاری شرکت ها بر بازار انجام شده است. فرض بر این است که این رتبه بندی استقبال واقعی بازار در سرمایه گذاری های مختلف را نشان می دهد. بنابراین هر معیار ارزیابی عملکرد که با این رتبه بندی همبستگی بیشتری داشته باشد، معیار مناسب تری است. جامعه آماری پژوهش شامل شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران است که در بازه زمانی سال های 1377 الی 1386 بطور پیوسته سهام آنها مورد معامله قرار گرفته است، لذا 140 شرکت برای این پژوهش انتخاب شد و به دلیل عدم نیاز به نمونه گیری، کل جامعه آماری مورد آزمون قرار گرفت. معیار طراحی شده توسط شبکه عصبی نیز با خطای 0/5% موفق به پیش بینی رتبه بندی شرکت ها شد. با استفاده از آزمون همبستگی، تأئید شد که بین رتبه های حاصل از مدل شبکه عصبی با رتبه ی واقعی شرکت ها، رابطه وجود دارد. ضمناً رتبه بندی حاصل از شبکه عصبی بیشترین همبستگی را نسبت به سایر معیارهای ارزیابی عملکرد داشته است. این بدین معناست که معیار شبکه عصبی ارائه شده در این پژوهش بهتر از سایر معیارها توانسته است عملکرد سرمایه گذاری را ارزیابی کند.
وحید ستاری نایینی ناصر موحدی نیا
در ابتدای پایان نامه، پارامترهای مختلف qos شبکه های تنیده ی بی سیم مبتنی بر wimax به صورت تحلیلی ارزیابی شده اند. این تحلیل با استفاده از دو مدل m/d/1 و m/d/1/k انجام شده است.با توجه به این تحلیل طول شبکه های تنیده ی بی سیم مبتنید بر wimax محدود بوده و این شبکه ها از لحاظ تاخیر، اتلاف بسته ها و بازدهی تحلیل شده اند. در ادامه ی پایان نامه، ساختاری برای یکپارچه سازی و ترکیب دو شبکه ی محلی بی سیم و وجه تنیده ی شبکه ی بی سیم شهری ارائه شده است. در این ساختار از یک الگوریتم برای زمانبندی بسته های ارسال شده از زیرشبکه ی محلی به اینترنت از طریق شبکه ی تنیده ی شهری ارائه شده است. در این الگوریتم انواع ترافیک از قبیل ترافیک بلادرنگ و غیر بلادرنگ و کشسان لحاظ شده اند. الگوریتم به صورتی ارائه شده است که بی طرفی بین این انواع ترافیک اعمال شود. از طرفی برای اعمال بی طرفی بین 6 صف تعیین شده، از یک واحد کنترل پذیرش نیز در کنار زمانبند استفاده شده است. در اینجا نیز شبکه ی ترکیبی با استفاده از شبیه ساز ns2، شبیه سازی شده و پارامترهای مختلف qos از قبیل تاخیر و بازدهی، ارزیابی شده اند. در ادامه ی پایان نامه، زمانبندی بسته های ارسالی از زیرشبکه ی محلی به سمت اینترنت از طریق شبکه ی تنیده ی شهری بر روی پیوندهای تنیده، به استفاده از الگوریتم وراثتی بررسی شده است. سه نوع ترافیک بلادرنگ، غیربلادرنگ و کشسان برای ارزیابی استفاده شده اند. در ابتدا مسئله به صورت صوری توصیف شده و سپس با استفاده از الگوریتم وراثتی پیاده سازی شده است. نتایج شبیه سازی با استفاده از ns2 نشان می دهد که این الگوریتم برای شبکه هایی که تعداد گره های کمتر از 25 دارد، بسیار سریع عمل می کند. از طرفی به جهت قابلیت استفاده ی مجدد از فضا در این الگوریتم، سربار ایجاد شده بسیار کم خواهد بود.
داود سپهر ناصر موحدی نیا
با توجه به لزوم استفاده از اینترنت در میان جوامع پیشرفته و در حال توسعه و افزایش تقاضاها برای سرویس های متنوع در این زمینه، wimax را می توان یکی از روشهای بسیار متداول برای دسترسی همگانی به اینترنت با پهنای باند بالا و سرعت انتقال مناسب در نظر گرفت. تکامل wimax از نسخه ی ثابت به سیار که قابلیت حرکت پذیری را برای کاربران خود فراهم کرده نشان دهنده ی توجه متخصصین به این دسته از شبکه های بی سیم بوده است. از سوی دیگر نیاز امروز به شبکه های بی سیم با قابلیت کیفیت خدمات دهی و جابه جایی یکی از مهمترین مسائل در شبکه های کامپیوتری می باشد. در گذشته، شبکه های بی سیم اگرچه قادر به تامین کیفیت خدمات نبودند اما، از ویژگی های سادگی و قیمت ارزان بهره می بردند. این ویژگی ها محققان را بر آن داشت تا با بهتر کردن چیدمان اینگونه شبکه ها، شبکه سیاری را ایجاد نمایند که قابلیت تامین کیفیت خدمات در آن امکان پذیر گردد. فن آوری دیگری که در سالهای اخیر مورد توجه بوده است، مترو اترنت می باشد که بستر بسیار سریع، نسبتا ارزان و با قابلیتهای بالایی را ارائه می دهد که حمایت از کیفیت خدمات با استفاده از شبکه محلی مجازی در آن امکان پذیر است. هدف این پژوهش بررسی یک زیرساخت مترواترنت برای توسعه شبکهwimax با قابلیت حمایت از کیفت خدمات و بررسی امکان انتقال داده با حفظ این کیفیت بوده است. در این راستا ساختاری مرکب از این دو فن آوری مورد بررسی قرار گرفته و روشی برای سازگاری مناسب و کارا بر اساس خصوصیات هریک از دو فن آوری مذکور پیشنهاد شده است. روش پیشنهادی با استفاده از شبیه ساز opnet 14.5 شبیه سازی گردیده و مورد ارزیابی قرار گرفته است.
الهه عطائی بجد فریا نصیری مفخم
چکیده در سال¬های اخیر، استفاده از شبکه¬های بی¬سیم به خاطر توسعه¬ی ساده و هزینه¬ی پایین آن¬ها، پشتیبانی از سیار بودن و قابلیت تحرک ایستگاه¬های کاربر به طور وسیع رواج یافته است. از سوی دیگر با وجود امتیازهای شبکه¬های اقتضایی در راه¬اندازی سریع و عدم نیاز به زیر¬ساخت، مشخص نبودن همبندی و تغییرات کانال بی سیم در طول زمان، مسائل و مشکلات مختلفی را در زمینه تحقیقات، طراحی و پیاده سازی این شبکه¬ها به وجود آورده است. این مسائل و مشکلات الگوریتم¬های مسیریابی، تخمین کارایی شبکه، سطح پوشش شبکه و قابلیت گسترش شبکه را با پیچیدگی¬های خاصی رو¬به¬رو کرده است. در این میان تخمین ظرفیت شبکه نیز به نوعی با مسائل و مشکلات ذکر شده در ارتباط است. با استفاده روز افزون از این نوع شبکه¬ها، انتظار می¬رود تا حجم ترافیک ارسال شده روی این شبکه¬ها افزایش یابد. پس طراحی روش¬هایی برای افزایش ظرفیت (گذردهی) شبکه همراه با تضمین حداقل تأخیر، ضروری به نظر می¬رسد، زیرا گذردهی و تأخیر که از معیارهای مؤثر در تعیین میزان کارایی پروتکل¬ها به حساب می آیند تحت تأثیر ظرفیت شبکه می باشند. اما افزایش ظرفیت، افزایش تأخیر را نیز به همراه دارد که علاوه بر کاهش بهره¬وری شبکه، برای برنامه¬های کاربردی حساس به تأخیر مانند ویدئو کنفرانس مناسب نیست. با تضمین تأخیر و بدست آوردن ظرفیت بهتر می توان بهره¬وری شبکه را بیشتر کرد و از طرفی قابلیت سرویس¬دهی به برنامه¬های کاربردی حساس به تأخیر (بلادرنگ) را نیز در شبکه فراهم نمود. در این پایان نامه، با در نظر گرفتن اطلاعات حرکتی گره و همسایه¬هایش، در کنار یک الگوریتم تعمیر مسیر محلی، الگوریتم مسیریابی چند مرحله¬ای برای بهبود ظرفیت و تأخیر در شبکه اقتضایی ارائه شده است. در حقیقت، این الگوریتم مسیریابی نسخه¬ی بهبود یافته¬ای از الگوریتم مسیریابی بدون اتصالی به نام الگوریتم مسیر مجازی پویا است. نتایج شبیه¬سازی¬ها نشان می¬دهد که روش پیشنهادی موجب افزایش قابل توجه نرخ تحویل بسته¬ها در شبکه خواهد شد. علاوه بر این، این روش به طور همزمان موجب کاهش قابل ملاحظه تأخیر تحویل بسته¬های داده در شبکه می¬شود. این در حالی است که میزان افزایش سربار ناشی از این بهبود کارایی، چندان قابل توجه نبوده و با توجه به محاسنی که الگوریتم پیشنهادی در بر داشته است، نکته¬ی کلیدی منفی به حساب نمی آید. کلیدواژه¬ها: شبکه های اقتضایی، ظرفیت شبکه، تأخیر تحویل بسته، حرکت گره¬ها.