سازمانها با بکار گیری استراتژی های مدیریت دانش ، امکان نوآوری در فرایند ها ، فعالیت ها ، محصولات و خدمات خویش را فراهم می سازند و در نتیجه موقعیت رقابتی خویش را بهبود می بخشند ، مفهوم شایستگی های اجتماعی به ویژگی های شخصی ، توانمندی های کارکنان و تعامل و ارتباطات بین اعضاء اشاره دارد و با ایجاد محرک و یا مهارت برجسته ، دستیابی اعضاء به هدف را تسهیل می نماید و در غیاب شایستگی های منابع انسانی سایر عوامل اثر بخشی خود را ازدست می دهند و تحقق اهداف ، توسعه و کمال با موانع و سختی روبرو می شود . پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش تحقیق پیمایشی و از ابزار گردآوری پرسشنامه بسته همچنین برای جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای سود جسته است ، در این پژوهش واحد تحلیل فرد و سطح تحلیلی خرد می باشد و داده های تحقیق به وسیله نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته اند ، سوال اصلی پژوهش اینست ، آیا شایستگی های اجتماعی منابع انسانی بر استقرار مدیریت دانش در سازمان تأثیر گذار است ؟ ، برای پاسخ گویی به این سوال چهار فرضیه طراحی و به آزمون گذاشته شدند که بر اساس یافته های پژوهش چهار فرضیه مورد نظر به تأیید رسیده و مشخص گردیده که بین متغییرهای قابلیت کارتیمی ، توانایی تماسی ، توانایی ارتباطی و توانایی حل تنش و اختلاف کارکنان با استقرار مدیریت دانش در سازمان (دانشگاه ایلام ) رابطه مثبت و معنی داری وجو دارد ، براساس نتایج حاصل از جدول رگرسیونی ، متغیر قابلیت کارتیمی با وزن بتای 0.404 بیشترین نقش را در استقرار مدیریت دانش دارد و سایر متغیر ها به ترتیب ، توانایی تماسی ، توانایی ارتباطی و توانایی حل تنش و اختلاف در مراتب بعدی تأثیر گذاری قرار دارند .

پژوهش حاضر تحت عنوان آسیب شناسی سازمانی بر اساس مدل ویس بورد : مورد مطالعه دانشگاه علوم پزشکی تهران در محدوده زمانی سال 1390 صورت پذیرفته است. هدف اصلی این تحقیق، شناسایی مشکلات این سازمان بوده است. اغلب، تحول سازمانی از طریق «مداخله» انجام می شود. مداخله شامل فعالیت هایی است که مستلزم همکاری یک تسهیل کننده مجرب و اعضای موثر سازمان می باشد. بیشتر مداخله های سازمانی شامل مراحل زیر است: 1- جمع آوری داده ها 2- آسیب شناسی 3- بازخورد سازمانی 4- برنامه های عملی 5- اجرا 6- ارزیابی 7- بازنگری (در صورت لزوم) آسیب شناسی سازمانی فرایند کاربرد روش ها و مدل های مفهومی علوم رفتاری جهت ارزیابی وضعیت جاری سازمان و یافتن راه حل هایی برای حل مشکلات خاص با افزایش اثربخشی سازمان است و به عنوان پیش نیازی برای تلاش های سازمانی در جهت توسعه سازمان محسوب می شود. پژوهش حاضر در پی آن است که با استفاده از این فرایند نشان دهد دانشگاه علوم پزشکی تهران طبق مدل شش بخشی ویس بورد(شش بعد در حال حاضر در چه حوزه هایی آسیب پذیر تر است و بین وضع موجود (آسیب های مشخص شده) و وضع مطلوب آن چه تفاوتی وجود دارد. همچنین این پژوهش توصیفی و پیمایشی از نوع کاربردی است و جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنان پنج بیمارستان زیر مجموعه دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد که بطور تصادفی انتخاب شده اند و بین آنها 280 پرسشنامه توزیع گردید که در نهایت 220 عدد پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. داده ها توسط پرسشنامه ای استاندارد جمع آوری شد و برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا و روایی سازه و برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که این ضریب برای کل پرسشنامه 85/0 محاسبه گردید و سپس بوسیله نرم افزارهای spss18 و lisrel8.5 و با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t تک نمونه ای، آزمون t با دو نمونه مستقل و آزمون anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال حاضر در بخش ارتباطات مناسب ترین وضعیت و در بخش پاداش دهی نا مناسب ترین وضعیت را دارا می باشد. همچنین سایر ابعاد مابین این دو وضعیت قرار دارند. در پایان پیشنهادات و توصیه هایی برای تعالی و بهبود سازمان در هر یک از حوزه های آسیب پذیر ارائه شده است. در این تحقیق از مدل شش بخشی ماروین ویس بورد برای آسیب شناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران و تعدادی از واحدهای تابعه استفاده می گردد. همان طور که در شکل مذکور در قسمت بیان مساله ملاحظه می شود ، این مدل از 6 جنبه : اهداف، ساختار، پرداخت، ساز و کارهای مفید، روابط و رهبری به آسیب شناسی سازمان می پردازد.