چکیده هدف این پژوهش، شناسایی مشکلات و نیازهای راهنمایی مدیران تازه کار مدارس ابتدایی استان البرز و ارائه ی الگوی راهنمایی آنها می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع آمیخته ی اکتشافی می باشد که در دو مرحله ی کیفی و کمی انجام شده است. جامعه آماری را در مرحله ی کیفی، خبرگان (استادان دانشگاه تربیت معلّم تهران، متخصصان نظارت و راهنمایی، مدیران نمونه، مدیران باتجربه، والدین و مدیران تازه کار) تشکیل داده اند که برای نمونه گیری در این مرحله از روش نمونه گیری در دسترس و گلوله برفی استفاده شد. در مرحله ی کمی، جامعه آماری متشکل از 209 مدیر تازه کار بوده اند که کل آنها مورد بررسی قرار گرفته-اند. برای گردآوری اطلاعات در مرحله ی کیفی از مصاحبه ی نیمه هدایت شده و در مرحله کمّی از یک پرسشنامه 66 گویه ای محقّق ساخته استفاده شده است. برای بررسی روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش آماری خاصی استفاده نشده است اما در بخش کمی از روش های آمار توصیفی( فراوانی و درصد) استفاده گردید و هم چنین از روش های آماری استنباطی( خی دو و فریدمن) استفاده شده است. نتایج پژوهش در بخش کیفی حاکی از آن است که مشکلات مدیران تازه کار، در پنج بعد شامل: مشکلات روانشناختی، مشکلات بین فردی، فقدان مهارت و تخصص در مدیریت مدرسه بطور کلی، فقدان مهارت و تخصص در امور مرتبط با تدریس و فقدان حمایت، می تواند طبقه بندی شود. همچنین «الگوی راهنمایی همتا» مناسبترین روش برای کمک به مدیران در رفع مشکلات شناسایی شده می باشد. نتایج پژوهش در بخش کمی، یافته های بخش کیفی را در مقیاسی وسیع تر تأیید کرده است، بدین ترتیب که نظرات مدیران تازه کار در مورد نیازهای هر بعد به لحاظ آماری معنا دار است. همچنین پس از اولویت بندی نیازها، با اهمیت ترین و کم اهمیت ترین نیاز برای هر بعد شناسایی شده است. خبرگان آموزشی راهکارهایی را برای پیاده سازی بهتر الگوی راهنمایی همتا ارائه کرده اند. در پایان این پژوهش، پیشنهاداتی برای سیاستگذاران، مدیران و پژوهشهای آتی ذکر شده است. کلید واژگان: مشکلات، نیازهای راهنمایی مدیران تازه کار، مدارس ابتدایی، الگوی راهنمایی.