نام پژوهشگر: پروین گلی زاده

بررسی انتقادی شعر و اندیشه ی طاهره صفارزاده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1391
  بهمن ساکی   قدرت قاسمی پور

طاهره صفّارزاده (????-??15)، شاعر، نویسنده، نظریه پرداز، محقق، مترجم و استاد دانشگاه از شاعران برجسته و پیشروی شعر مدرن فارسی در دهه های چهل و پنجاه به شمار می رود. او که دانش آموخته ی ادبیات انگلیسی و نقد ادبی و استاد هنرهای زیبا (master of fine arts) از دانشگاه آیووا بود، ضمن طرح و پی گیری اندیشه های استعمارستیزانه و روشنگرانه ی مذهبی در شعر خود، رویکردی علمی و مدرن به شعر و ادبیات داشت. برخی از فعالیت های اجتماعی و فرهنگی این شاعر که اغلب با انگیزه های دینی صورت گرفته است آوازه ی او را به خارج از مرزهای ایران برده است. در زمینه شاعری صفارزاده با کنار گذاشتن وزن در شعر، مبدع شعری با عنوان"طنین" می شود که با خاصیّت یکنواخت و تخدیری وزن در تعارض است. او تکیه بیش از حدّ به لفظ و آهنگ را خلاء اندیشه و حس می دانست، چرا که به گمان او، سَیَلان اندیشه و حس، فرصت لفّاظی و بازی با کلمه را به شاعر نمی دهد. او به موسیقی حاصل از تکرار واحدها و ساخت های مختلف دستوری، از تکرار یک صوت تا تکرار گروهی از جملات در شعر خود توجه بسیاری نشان داده است تا به واسطه این شگرد که برگرفته از نظم موسیقایی طبیعت است و رابطه ی مستقیمی با حس زیبایی شناسی انسان دارد، در رساندن پیام متعهدانه و روشنگرانه بر مخاطب خود تأثیر عمیق تری بگذارد. فصل نخست این پایان نامه گذری بر زندگی هنری، علمی و اجتماعی صفارزاده از آغاز تا پایان زندگی او است. در فصل دوم همه ی دفترهای شعری صفارزاده مورد بررسی قرار گرفته اند و در پایانِ معرفی و تحلیل هر کدام از آثار او، یک شعر کامل که بیانگر زاویه ی دید کلی او در آن اثر است، ارائه شده است. فصل سوم، شامل بررسی سطوح زبانی، ادبی و فکری در شعر صفارزاده است. در این فصل لایه های برجسته ی زبانی و ادبی و درون مایه ی فکری آثار او با ارائه نمونه هایی توصیف و تحلیل گردیده است و در بررسی سطح فکری دلمشغولی های شاعرانه و نگرانی ها و رویکردهای اجتماعی- سیاسی صفارزاده بیان شده است. در فصل چهارم رویکردها و راهبردهای برجسته ی ادبی و فکری صفارزاده هم چون: رویکرد متفاوت او به شعر کانکریت، بررسی خاستگاه و ریشه های نظری شعر طنین و ستیز بی پایان با استعمار تحلیل و بررسی شده اند.

بازتاب اخلاق عرفی در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده ادبیات 1391
  شیرین بنی اسد   پروین گلی زاده

چگونه باید بودن، یکی از بنیادی ترین و اساسی ترین پرسش هایی است که در طول سالیان متمادی، فکر و اندیشه ی آدمیان را به خود مشغول داشته است. در این میان، علم اخلاق حاصل تلاش اندیشمندان، در یافتن پاسخی مناسب به این پرسش برای ایجاد وتدوین قواعد و احکامی همه جانبه، به منظور تنظیم و سامان بخشی زندگی آدمی، با توجه به لایه های مختلف وجودی وی و استعدادها و قابلیت های گوناگون اوست. در این بین، هرچند در نگاه نخست، پیکره و ساختار اخلاقی یک جامعه، تزلزل ناپذیر و غیر قابل تغییر و تحول به نظر می رسد؛ اما با تعمّقی بیشتر، این نکته آشکار می گردد که اخلاق و آداب و رسوم یک جامعه، هم چون دیگر پدیده های موجود در آن، مفاهیمی انعطاف پذیر بوده و همگام و همراه با تغییر و تحول شرایط اجتماعی و اوضاع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، دستخوش تغییر و تبدّل می گردد. پژوهش حاضر، در واقع ثمره ی گونه ای سیر و تأمل در مثنوی معنوی مولانا در تلاش برای بررسی مفاهیم و مبانی اخلاقی موجود در آن و یافتن تأثیر عرف و اخلاق عرفی اجتماع و زمانه ی سراینده، بر این اثر است.مثنوی معنوی که از برترین و اصیل ترین متون عرفان و تصوف اسلامی به شمار می رود، پاسخ اندیشه ی متعالی مولانا به نیاز جان های مشتاقی است که در تلاش برای دست یابی به زیبایی مطلق، نیکی و پاکی بوده و در پی تخلّق به اخلاق الهی هستند. بدین منظور، مولانا در مثنوی درضمن حکایات و تمثیلات گوناگون،در هیأت یک معلم اخلاق ظاهر شده و به بیان اصول و احکام اخلاقی آرمان گرایانه ی خویش می پردازد؛ اما با این وجودهیچ گاه اخلاق واقع-گرایانه ای را که از شرایط اجتماعی و محیطی اطرافش، تأثیر پذیرفته؛ به صورت کامل از نظر دور نمی دارد و به صورتی ضمنی، به بیان اخلاق عرفی حاکم بر اجتماع خویش نیز می پردازد.