نام پژوهشگر: میر علیرضا دریابیگی
علیرضا شیخان محمدرضا خاکی
بشر در طول تاریخ همواره سعی کرده است که به شناختی از مرگ برسد. و این ناشناخته بودن مرگ او را دچار اضطراب کرده است. فلسفه، هنر، روانکاوی و ... همواره به این اضطراب پرداخته و بزرگانی نظیر کگور، هایدگر، فروید، لاکان و... بر اهمیت اضطراب به عنوان عاملی اساسی در زندگی بشر که منجر به شناخت او از هستی می شود، تأکید کرده اند. و هر یک در مطالعاتشان به این مطلب اشاره داشته اند که اضطراب وجودی بشر در برابر مرگ سبب انکشاف در هستی و همچنین منجر به خلق آثار هنری، فلسفی و ... می گردد. در این تحقیق ما با مطالعه ی معنا و مفهوم اضطراب در فلسفه و روانکاوی، و انعکاس آن بر نظریات آرتو و گروتفسکی، سعی در یافتن ریشه و جوهره ی نظریات آنها، و شناخت اندیشه هایشان در باره ی تئاتر را داریم. کاویدن نظریات آرتو و گروتفسکی با کمک مفاهیم فلسفی و روانکاوی ما را به این نتیجه می رساند مواجهه با مرگ، که امری غیر قابل بازنمایی (امر واقع ) است که آرتو و گروتفسکی را به حرکت وا می دارد تا از مرزهای شناخته شده در تئاتر عبور کنند و تئاتری نو را پایه گذاری کنند. تئاتری که از دغدغه های روزمره عاری است و یک زندگی واقعی را جستجو می کند
اسیه محمدیان محمدرضا شریف زاده
امروزه بحران و معضلات زیست محیطی به یکی از دغدغههای مهم بشر تبدیل شده، که هنر این دوره را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. به تعریفی، هنر محیطی که یکی از شاخههای هنر جدید است، سعی دارد با نگرشی نو به رابطه انسان با طبیعت بپردازد و راهکارهای جدیدی را برای همزیستی با محیط اطراف در اختیارمان بگذارد. با توجه به نقش علم نشانهشناسی که در این میان سهم بسزایی را در معرفی فرهنگها و جهان امروز ایفا میکند؛ و از آنجا که در حوزه نشانهشناسی هیچ چیز خالی از نشانه نیست و از طرفی در هم آمیختگی جهان نشانه و نانشانه موضوعی است قابل تأمل، به همین سبب در این پژوهش، نشانهشناسی فرهنگی، در خصوص رابطه موجود بین "فرهنگ، طبیعت و آثار هنرمحیطی" و همچنین بررسی آثار هنر محیطی دوهنرمند (از دو فرهنگ متفاوت) و بررسی نشانهها در هنر محیطی از طریق رویکرد نشانهشناسی فرهنگی و لایههای زیرین معنایی اثر مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. بر این اساس ضمن دیدن اشتراکهایی در استفاده از عناصر طبیعت از قبیل (سنگ، چوب، ....) و میرا بودن آنها به تفاوتهای بیانی و نوع بکارگیری عناصر در آثار این دو هنرمند میتوان پی برد. علاوه بر آن میتوان نتیجه گرفت، این آثار که در طبیعت شکل میگیرند جزئی جدا ناپذیر از طبیعت و فرهنگ انسانی در مناطق مختلف و یا فرهنگهای فراگیرتر هستند. نشانهها در این آثار دارای بار معنایی فرهنگی – اجتماعی میباشند، چرا که در ابتدا به حفظ محیطزیست و زندگی بشر در سطحی وسیع و در کنار آن به بیان فرهنگهای مشترک جهانی میپردازند. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. کلید واژه ها: هنر محیطی، نشانه، نانشانه، فرهنگ، طبیعت، زیست محیطی، نشانه شناسی فرهنگی
سحرناز برنگی اسماعیل بنی اردلان
این پژوهش با فرضیه ی تأثیرپذیری تئاتر از اندیشه و نیز تئاتر مدرن اروپا از تفکر اگزیستانسیالیسم، به یافتن حلقه های ارتباطی فهم اگزیستانسیالیسم و ابزوردیسم با تأثیر نگاه سارتر در نمایشنامه های ابزورد پرداخته است. به جهت آنکه فهم با شناخت و تأویل همراه بوده و ارتباط ما با متون نمایشی تنها با فهم امکان پذیر است، از روش هرمنوتیک بهره گرفته شد. با پیگیری چنین تفکراتی در نمایشنامه های بکت(در انتظار گودو)، یونسکو(کرگدن)، و پینتر(جشن تولد)، در نهایت این نتیجه حاصل شد که در آثار ایشان این موارد به شکل خلق معنا و تعریف انسان از دل تناقضها و نفی شرایطِ از پیش معلوم و در عمل بروز یافته است.آنها تنها مسأله ی قابل شناخت را وجود فردی نشان داده و مقهور قدرتی نماندن را با پرسش از چرایی وجود خود آغاز کرده اند.در این نمایشنامه ها قدرت، تهدید و سرکوب آگاهی فردی بواسطه ی عدم شناخت خود، رابطه ی من- دیگری، عقل گریزی، فردیت، دورویی، کشف مسأله ی انسانها از درون خود، اضطراب بشر، تنهایی، جستجوی پیوسته ی هویت فردی در پی دلهره و رنج حاصل از آگاهی، یافت شده است.عرفان ایرانی بسیار پیش از آنکه اگزیستانسیالیسم در غرب مطرح شود، با تأکید بر موقعیت و عمل، نقطه ی عزیمت خود را انسان قرار داده است. پیشنهاد این تحقیق برای پژوهشهای آتی، پیگیری این مسأله می باشد.
شیرین خادمی محمدرضا شریف زاده
عکاسی از ابتدای پیدایش به عنوان وسیله ثبت حقیقت و واقعیت، تا کنون مسیر پر فرازی را طی کرده و هم پای انسان معاصر و نیازهایش حرکت کرده است. این رسانه از طرفی با ورود خود به عرصه تاریخ هنر، به نوعی اصالت اثر هنری را زیر سوال برده است. والتر بنیامین(نظریه پرداز1892-1940) در مقاله "اثر هنری در دوران تکثیر مکانیکی آن" به گسترش تکنولوژی پرداخته و اینکه تکثیر اثر هنری از طریق رسانه ماهیت هنر را دگرگون می کند عکس ها از ابتدای پیدایش روایتی را در خود داشتند تا عکاسی صحنه پردازی ضده وارد عرصه هنر شد و ویژگی های آن در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد.
احمد حقیقی میر علیرضا دریابیگی
از جمله رویکردهای متعدد نقد و بررسی آثار ادبی، نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی است که خود یکی از شاخه های فرعی نقد روان شناختی به شمار می رود. . این رویکرد که عمدتا بر پایه اندیشه روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته است، به بررسی عناصر ساختاری اسطوره که در ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می پردازند.. یونگ معتقد است که دو گروه از انسان ها به سرچشمه های فکری و تجربه های نیاکان باستانی نزدیک ترند، هنرمندان و بیماران روانی. این دو گروه گاهی به صورت خودآگاه و گاه به طور ناخودآگاه تجربه های کهن انسان های دیرین را به یاد می آورند. درتحقیق حاضر، مهم ترین کهن الگوهایی که یونگ معرفی کرده از جمله، نقاب، سایه، مادر – زمین، قهرمان و پیرخرد درسه نمایشنامه از غلامحسین ساعدی نمایشنامه نویس معاصر بررسی و تحلیل شده است.
سید حسین خلیلی میر علیرضا دریابیگی
این پژهش در پی بررسی و شناخت فرهنگو تعاریف متعدد فیلسوفان و متفکران برجسته به شناسایی سازو کارها و الگوهای پارادایمی فرهنگ در عصر جهانی شدن می پردازد و از طریق بررسی فرهنگهای ملی قومی ، عامه و توده ای در عصر جهانی شدن ها با بررسی نظریه انتقادی مکتب فرانکفورد به نقد کالایی شدن و انقیاد فرهنگی در عصر جهانی شدن پرداخته و از این رهگذر با تاکید بر آرای والتر بنیامین در زمینه ی تکثیر مکانیکی و منش دموکراتیک عصر ارتباطات برای در دسترس قرار دادن کالا ی هنری در معرض همه ، و نیز نظریه کنش ارتباطی یورگن هابر ماس را به عنوان راه حلی برای ارتباط دو سویه یفرهنگی از طریق هنر و نیز منش دموکراتیک فرهنگ میداند که در برابر یکسان سازی فرهنگی و هژمونی فرهنگی در عصر جهانی شدن ها قرار دارد .