نام پژوهشگر: حسن نوروزیان
رضا پرور آرش آذرفر
تاثیر افزودن اسانس مرزه خوزستانی به آب آشامیدنی بر عملکرد سیستم ایمنی مرغ گوشتی چکیده: این مطالعه به منظور بررسی اثر سطوح مختلف اسانس مرزه خوزستانی در آب آشامیدنی بر عملکرد سیستم ایمنی جوجه های گوشتی با استفاده از 600 قطعه جوجه یک روزه سویه آرین انجام شد. اثر افزودن 5 سطح صفر، 200، 300، 400 و500 میلی گرم در لیتر اسانس مرزه خوزستانی در دوره سنی 1 تا 42 روزگی به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی در 6 تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. چهار جیره با انرژی و پروتئین همسان شامل پری استارتر، استارتر، رشد و پایانی برای جوجه های متعلق به تیمارهای مختلف فراهم شد. در طی دوره پرورش آب و غذا به طور آزاد در دسترس جوجه ها بود. واکسیناسیون علیه بیماری نیوکاسل در در سن 15 و 28 روزگی به صورت قطره چشمی انجام شد. میانگین افزایش وزن روزانه و مصرف خوراک در جوجه های تغذیه شده با آب حاوی اسانس مرزه در سن 1 تا 42 روزگی برای تمام گروه ها تفاوتی با گروه کنترل نداشت (05/0<p). ضریب تبدیل خوراک در جوجه های گوشتی به طور معنی داری تحت تأثیر افزودن اسانس مرزه به آب قرار گرفت (0087/0>p). اسانس مرزه خوزستانی اثر معنی داری بر کاهش مصرف آب جوجه های گوشتی داشت (001/0>p). روند کاهش مصرف آب وابسته به غلظت اسانس بود. وزن نسبی بورس فابرسیوس، تیموس و طحال در سن 1 تا 42 روزگی در جوجه های با دسترسی به آب حاوی سطوح اسانس مرزه تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت (05/0<p). میزان آنتی بادی تولیدی علیه نیوکاسل در جوجه های تحت تیمارهای آب حاوی سطوح اسانس مرزه، در سن 1 تا 42 روزگی تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت (05/0<p). سطوح مختلف اسانس مرزه خوزستانی در آب آشامیدنی، تأثیر معنی داری بر درصد لنفوسیت، هتروفیل، منوسیت، بازوفیل، ائوزینوفیل و نسبت هتروفیل به لنفوسیت در سن 1 تا 42 روزگی نداشت (05/0<p). نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که افزودن سطوح مختلف اسانس مرزه به آب آشامیدنی، اثری بر عملکرد تولیدی و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی نداشت. واژه های کلیدی: پاسخ ایمنی، عملکرد تولیدی، مرزه خوزستانی، مرغ گوشتی
زینب پورآزادی حشمت اله خسروی نیا
چکیده در این آزمایش تأثیر طول زمان گرسنگی پس از تفریخ با و بدون تزریق زیر جلدی 6/0 میلی لیتر گلوکونات کلسیم بر عملکرد سیستم ایمنی و تلفات جوجه گوشتی بررسی شد. تعداد 640 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 به دو گروه 320 قطعه ای تقسیم و به یک گروه 6/0 میلی لیتر گلوکونات کلسیم در پشت گردن تزریق شد. جوجه های هر گروه به 5 دسته 64 قطعه ای تقسیم و هر دسته پس از تحمل صفر، 12، 24، 36 یا 48 ساعت گرسنگی در چهار پن 16 قطعه ای با دسترسی آزاد به آب و خوراک توزیع گردید. تلفات به صورت روزانه ثبت شد. در سن 15 و 28 روزگی دو جوجه نر از هر پن به طور تصادفی انتخاب و نمونه خون آن ها برای تعیین تیتر آنتی بادی علیه ویروس نیوکاسل استفاده شد. وزن اندام های ایمنی (تیموس، بورس و طحال) و درصد گلبول های سفید خون در جوجه های ذبح شده در سن 28 روزگی بررسی شد .گرسنگی پس از تفریخ افزایش وزن بدن، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک در سنین مختلف، عیار پادتن علیه ویروس نیوکاسل و درصد مونوسیت ها در سن 28 روزگی را به طور معنی داری کاهش داد (05/0p<). طولانی شدن گرسنگی پس از تفریخ تا 36 ساعت باعث افزایش تلفات جوجه ها شد. تزریق گلوکونات کلسیم تلفات جوجه ها را در مقایسه با گروه تزریق نشده شش برابر افزایش داد (05/0p<). شاخص تولید با افزایش زمان گرسنگی تا 36 ساعت کاهش یافت گروه دریافت کننده گلوکونات کلسیم دارای شاخص عملکرد تولیدی کمتری نسبت به گروه فاقد تزریق بود (05/0p<). همچنین اثر تزریق گلوکونات کلسیم بر افزایش وزن بدن، مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک در سنین مختلف، بر عیار پادتن علیه ویروس نیوکاسل در 15 روزگی و وزن بورس فابریسیوس در سن 28 روزگی معنی دار بود (05/0p<) .نتیجه گیری شد که گرسنگی پس از تفریخ بیش از 24 ساعت با و بدون تزریق گلوکونات کلسیم، تأثیر منفی بر عملکرد تولیدی و تلفات مرغ گوشتی تا سن 28 روزگی دارد .تزریق 6/0 میلی لیتر گلوکونات کلسیم به عنوان منبع کلسیم، گلوکز و آب باعث افزایش تلفات ناشی از هایپر کلسمی حاد ولی حفظ سطح آنتی بادی مادری در خون و بهبود پاسخ ایمنی اولیه در جوجه شد.
سکینه نادعلی احسان رشیدیان
هدف: امروزه انتشار سویه های بیماری زای اشریشیا کولای حاوی بتالاکتامازهای وسیع الطیف (esbls) به عنوان یکی از نگرانی های عمده ی بهداشتی در سطح دنیا مطرح است. احتمالاً عمده ترین علت گسترش بتالاکتامازهای وسیع الطیف، استفاده بیش از حد و نادرست از سفالوسپورین های وسیع الطیف است. هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان فراوانی و شیوع بتالاکتامازهای نوع ctx-m در سویه های اشریشیا کولای در نمونه های مرضی طیور مبتلا به کلی باسیلوز در طیور شهرستان خرم آباد است. روش ها: طی نمونه گیری که در مدت 6 ماه انجام شد، 100 جدایه اشریشیا کولای از آزمایشگاه های دامپزشکی شهرستان خرم آباد جمع آوری گردید.با انجام تست های بیوشیمیایی اصالت جدایه ها مورد تأیید قرار گرفت. آزمون های حساسیت میکروبی با استفاده از روش انتشار دیسک (kirby- bauer) و براساس راهنمایی های تأیید شده توسط موسسه ی استاندارد بالینی و آزمایشگاهی (clsi) انجام گرفت. سویه های esblمثبت با روش های غربالگری اولیه و متعاقباّ دیسک ترکیبی و با استفاده از دیسک های حاوی سفتازیدیم (30µg)، سفتازیدیم- کلاولانیک اسید (30, 10 µg )، سفوتاکسیم (30µg) و سفوتاکسیم- کلاولانیک اسید (30, 10 µg)، مشخص گردیدند. در نهایت تمامی نمونه های مثبت با روش pcr از نظر حضور ژن ctx-m مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج: از مجموع 100 جدایه ی اشریشیا کولای، 4 جدایه با توجه به نتایج آزمون های دیسک ترکیبیesbl مثبت تشخیص داده شدند. تجزیه و تحلیل جدایه ها با روش pcr و با استفاده پرایمرهای اختصاصی نشان داد که تنها 1 جدایه (25 درصد) حاوی ژن های بتالاکتامازهای رمز گذاری شده برای ctx-m بودند. بحث: در ایران هر چند مطالعات کمی روی این موضوع انجام گرفته ولی باز هم پراکندگی ژن های مقاومت در هر شهر و ناحیه متفاوت است و عوامل زیادی در این موضوع دخالت دارند. بدیهی است که این امر به عنوان یک هشدار و خطر جدی حاکی از مصرف نادرست آنتی بیوتیک ها در کشور است. تولید بتالاکتامازهای وسیع الطیف توسط باکتری های بیماری زا، می تواند به عنوان یک معضل درمانی در درمان طیور مبتلا به کلی باسیلوز که از سفالوسپورین های با طیف وسیع استفاده می کنند، در نظر گرفته می شود. و از آن جایی که احتمال اینکه این طیور وارد زنجیره ی غذایی انسان شوند واین مقاومت چندگانه دارویی رابه انسان انتقال دهند، بسیار بالا است، لذا برای حل این معضل ارتقاء سطح مدیریت بهداشتی واحدهای تولیدی، مقابله با بیماری های واگیردار از طریق واکسن، نظارت منظم و مداوم بر مصرف آنتی بیوتیک ها، سیاست های درمانی از قبیل آموزش کافی به دامپزشکان در مورد مکانیسم های مقاومت esbls، درمان عفونت هایی که مشکوک به ارگانیسم های تولید کننده ی بتالاکتاماز هستند با استفاده از آنتی بیوتیک های دارای قدرت مهارکنندگی این آنزیم ها باید انجام پذیرد. با توجه به مطالب مشروح در فوق سازمان های دخیل در امر بهداشت صنعت طیور در هر کشور باید هر ساله بررسی های گسترده ای را در مورد ژن های دخیل در مقاومت صورت دهند تا روند گسترش این ژن ها در نواحی جغرافیایی آشکار گردیده و با استفاده از یافته های مذکور، راهبردهای پیشگیرانه ی مناسبی جهت کاهش روند شیوع مقاومت های دارویی طراحی و اجرا گردد.