نام پژوهشگر: اصغر نقی ها
فریبا ایران پرست معصومه یوسفی نژاد
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر صمغ گیاه حب مقل بر عملکرد، میزان چربی بطنی، فاکتورهای خونی، میکروفلور روده و ایمنی همورال جوجه های گوشتی انجام گردید. 320 جوجه یک روزه ی نر و ماده سویه ی کاب 500 در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی بین 4 تیمار توزیع گردیدند. هر تیمار دارای 4 تکرار و در هر تکرار 20 قطعه جوجه قرار گرفت. جیره های آزمایشی بر پایه ی ذرت ـ سویا، بر اساس nrc (1994)و به کمک نرم افزار uffda، برای دوره های آغازین (1-21 روزگی) و رشد و پایانی (22-42 روزگی) تنظیم گردیدند. رزین حب مقل ابتدا آسیاب و سپس بر اساس تیمارها به میزان لازم در روغن مایع حل گردید و از سن 7 روزگی تا پایان دوره به جیره ها اضافه گردید. جیره های آزمایشی شامل: 1( جیره شاهد (بدون حب مقل)، 2( جیره شاهد داریppm 200 حب مقل، 3) جیره شاهد دارایppm 400 حب مقل، 4) جیره شاهد دارایppm 600 حب مقل بودند. داده های به دست آمده بر پایه ی طرح آماری کاملاً تصادفی با نرم افزار sas 9.1 آنالیز و میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن مقایسه شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که تیمارهای مصرف کننده ی حب مقل دارای رشد وزنی بیشتری بودند، هرچند که این میزان فقط در 21 تا 42 روزگی معنی دار گردید (05/0p<). این تیمارها همچنین مصرف خوراک بیشتری داشتند (05/0p<) و در دوره 21 تا 42 روزگی ضریب تبدیل غذایی تیمارهای 200 و 600 پی پی ام حب مقل کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0p<). در پی استفاده از حب مقل کاهش تری گلیسرید، vldl و ldlدر 21 روزگی و افزایش hdl در 42 روزگی مشاهده گردید (05/0p<). نسبت چربی حفره بطنی به وزن زنده در اثر اعمال تیمار حب مقل با گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. میزان باکتری های لاکتوباسیلوس انتهای دستگاه گوارش به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<)، اما شمار باکتری های اشرشیاکولی در تیمارهای مصرف کننده ی حب مقل نسبت به گروه شاهد از نظر آماری معنی دار نگردید. در بررسی تیتر پادتن علیه srbc افزایش معنی داری در ایمنوگلوبولین های تام و y دیده شد (05/0p<)، اما اثر تیمار بر میزان ایمنوگلوبولین m معنی دار نشد. نسبت بورس فابریسیوس به وزن زنده در تیمارها با مصرف حب مقل به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<)، اما وزن طحال در تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. اثر تیمارها بر میزان t3 معنی دار بود (05/0p<) و باعث افزایش میزان این هورمون گردید. اما تیمارها بر میزان t4 تأثیر معنی داری نداشتند .
حسین ابراهیمی محمد هوشمند
هدف از انجام این آزمایش، بررسی اثر پروبیوتیک، پربیوتیک و مخلوط حاوی نسبت های مختلف از این دو افزودنی برعملکرد، توان ایمنی و فلور روده کور جوجه های گوشتی بود. در یک طرح کاملاً تصادفی، 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه تجاری کاب 500 بین تیمارهای شش گانه (با 4 تکرار و 15 قطعه جوجه در هر تکرار) توزیع گردید. تیمارهای (جیره های) آزمایشی عبارت بودند از: 1- جیره پایه بدون افزودنی (ctrl)، 2- جیره پایه به علاوه پربیوتیک (pre)، 3- جیره پایه به علاوه پروبیوتیک (pro)، 4- جیره پایه به علاوه مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک به نسبت 1 به 1 (m1)، 5- جیره پایه به علاوه مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک به نسبت 2 به 1 (m2)، 6- جیره پایه به علاوه مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک به نسبت 1 به 2 (m3). جوجه ها از سن 1 تا 3 هفتگی با جیره آغازین و از 4 تا 6 هفتگی با جیره پایانی تغذیه گردیدند. در پایان دوره (42 روزگی)، تیتر آنتی بادی در مقابل گلبول قرمز گوسفند (srbc) و وزن اندام های لنفوئیدی اندازه گیری گردید. پروبیوتیک و پربیوتیک استفاده شده در تحقیق حاضر بر اساس میزان توصیه شده شرکت سازنده به جیره افزوده شد. در دوره 21-1 روزگی، جوجه های تیمارهای m1 و m3 افزایش وزن بیشتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0p<). افزودن مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک با نسبت 1 به 1 باعث بهبود معنی دار ضریب تبدیل خوراک در دوره ی 21-1 روزگی گردید. در دوره 42-22 و 42-1 روزگی از نظر افزایش وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بین گروه شاهد و سایر گروه ها اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. نتایج آزمایش نشان داد افزودن پروبیوتیک، پربیوتیک و یا مخلوط حاوی نسبت های مختلف آن ها به جیره باعث افزایش معنی دار تیتر آنتی بادی کل در مقایسه با گروه شاهد گردید (05/0p<). همچنین، تیتر igm در تمامی تیمارها به استثنای تیمار پربیوتیک، در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<). افزودنی های غذایی بر تیتر igy و همچنین وزن نسبی بورس فابریسیوس و طحال اثر معنی داری نداشتند. تعداد کلونی باکتری اشرشیاکلی در 21 روزگی بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی داری را نشان نداد اما در 42 روزگی، جمعیت این باکتری در تیمارهای pre و m3 نسبت به گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافت. در 21 روزگی، تعداد کلونی باکتری لاکتوباسیلوس در تیمارهای pre، m1 و m3 نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. در پایان دوره پرورش (42 روزگی) نیز در تمام تیمارهای آزمایشی (به جز تیمارpre) افزایش معنی دار جمعیت باکتری لاکتوباسیلوس مشاهده گردید. به طور کلی، یافته های تحقیق حاضر نشان دهنده اثرات مطلوب پروبیوتیک، پربیوتیک و مخلوط آن ها بر پاسخ ایمنی و فلور دستگاه گوارش جوجه های گوشتی می باشد. استفاده از مخلوط پروبیوتیک و پربیوتیک با نسبت 1 به 1 بر عملکرد جوجه ها اثرات مثبت بیشتری نشان داد.
محمد امین محمودی مختار خواجوی
سالانه هزاران تن خون و درونه ی شکمبه ی باز مانده از کشتار دام در کشتارگاه های صنعتی در کشور بر جای می ماند که ارزش خوراکی بسیار بالایی داشته و دور ریختن آن می تواند افزون بر هدر روی این منابع خوراکی و بن مایه های مغذی، آسیب های چشم گیری به محیط زیست وارد کند. روش های گوناگونی مانند خشک کردن برای فرآوری این پس مانده ها و به کارگیری دوباره ی آن ها در جیره ی جانوران پرورشی پیشنهاد شده است و به کار می روند. در همین راستا، فرآوری زیستی روشی پسندیده و کارآمد برای بهبود ارزش خوراکی ها و افزایش کارآیی و توان نگهداری آن ها است، به ویژه برای خوراکی های پرآب و مغذی که در گزند آلودگی های گسترده ی میکروبی می باشند. در این پژوهش برای نخستین بار خون و درونه ی شکمبه ی بازمانده از کشتار گوسفند به نسبت برابر با هم آمیخته گردید و ماده ی خشک آن به 40 درصد رسانده شد و به همراه ملاس تخمیر گردیدند. این پژوهش با آزمایش فاکتوریل با سه فاکتور دوره ی فرآوری (0، 7 و14 روز) دو فاکتور افزودن ملاس (5 و 10 درصد) و دو فاکتور افزاینده ی ماده ی خشک (آرد میوه ی بلوط و سبوس برنج) بر پایه ی طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. برای بررسی فرآیند تخمیر ویژگی های: ph، ماده ی خشک، خاکستر، ماده ی آلی، پروتئین خام، نیتروژن آمونیاکی، چربی خام، فیبر شوینده ی خنثی، کربوهیدرات های نافیبری، و اسیدهای چرب فرار اندازه گیری شد. یافته ها نشان می دهند که ph از 6 در روز صفر فرآوری به نزدیک 4 در روز 7 فرآوری تغییر کرد که نشان دهنده ی موفقیت تخمیر در دوره ی 7 روزه می باشد. هم چنین آمیخته ی خون و درونه ی شکمبه، بسته به ماده ی خشک کننده (آرد میوه ی بلوط یا سبوس) دارای 16 تا 20 درصد پروتئین می باشد که از دیدگاه تغذیه ای یک بن مایه ی پروتئینی بسیار با ارزش است. درصد ناچیز نیتروژن آمونیاکی در فرآورده ی تخمیری نشان دهنده و برآوردی از تخریب کم پروتئین و بالا بودن میزان پروتئین حقیقی می باشد. افزون بر این ها درصد چربی خام نیز در فرآورده ی تخمیری نزدیک به 6 تا 8 درصد است که این ویژگی نیز ارزش خوراکی این آمیخته ی تخمیری را بالا می برد. درصد خاکستر و ماده ی خشک اندازه گیری شده در این پژوهش نشان می دهد که هدر روی ماده ی آلی در این نوع فرآوری ناچیز بوده است، هرچند در برخی از تیمارها معنی دار شده است. هم چنین ارزیابی ظاهری نشان می دهد که فرآورده ی تخمیری خون و درونه ی شکمبه بوی زننده ی نخستین خود را از دست داده و خوش بو شده است. در پایان این پژوهش نشان داد که می توان خون و درونه ی شکمبه را به همراه مواد افزاینده ی ماده ی خشک مانند آرد میوه ی بلوط یا سبوس فرآوری زیستی کرد و فرآورده ای با ارزش خوراکی بالا به دست آورد.
سارا همتی کهمینی مرتضی منتظر ظهوری
چکیده: در این مطالعه لیگاند دودندانه باز شیف جدیدn,n– بیس-] 3- (4- دی متیل آمینو- فنیل)- آلیلیدین[ -پروپان-1و3 –دی آمین با فرمول عمومی mlx2که در آن m نشان دهنده فلزهای روی (ii)، کادمیم (ii) و جیوه (ii) و x شامل یونهای کلرید، برمید، یدید، تیوسیانات و آزید میباشد، انجام شد. برای شناسایی و تعیین ساختار کمپلکسهای سنتز شده از روشهای گوناگون مانند: آنالیز عنصری، ir، uv-vis، 1h-nmr، tg، هدایت سنجی و نقطه ذوب استفاده شد. داده های طیفی و آنالیزی تایید کننده نسبت 1:1 فلز به لیگاند در این کمپلکس ها بود. این کمپلکس ها دارای آرایش هندسی شبه چهاروجهی با گروه نقطه ای c1 بودند. بررسی های گرمایی لیگاند و کمپلکس ها، میزان پایداری آنها را در برابر گرما نشان دادند. آنالیز حرارتی لیگاند و کمپلکس های روی، کادمیم و جیوه در محدوده دمای اتاق تا 1000 درجه سانتی گراد بررسی گردید.. با توجه به نمودارهای tg/dta، برخی اطلاعات حرارتی-سینتیکی از جمله انرژی فعال سازی، آنتروپی، آنتالپی و انرژی آزاد گیبس در هر مرحله تجزیه ای از طریق روش های محاسباتی به دست آمد. لیگاند و کلیه ی کمپلکس های هالید و تیوسیانات و آزید فلزات نام برده به منظور بررسی خواص ضد باکتری آنها در برابر دو سویه از باکتری های گرم مثبت شامل: استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلس و دو گونه از باکتری های گرم منفی از قبیل: سودوموناس آئرژینوزا و اشرشیاکلی در محیط آزمایشگاهی به دو روش micو انتشار دیسک مورد مطالعه قرار گرفتند. فعالیت ضد قارچی این ترکیبات در محیط آزمایشگاهی بر ضد دو گونه از قارچ ها شامل آسپرژیلوس اوریزا و کاندیدا آلبیکنز با استفاده از روش انتشار دیسک بررسی شدو همچنین شکست dna پلاسمید باکتری pmalc2x توسط این ترکیبات بر روی ژل آگاروز در دستگاه الکتروفورز مورد بررسی قرار گرفت
افسانه نظری پور مرتضی منتظر ظهوری
چکیده: در این پژوهش لیگاند دودندانه باز شیف جدید n,n- بیس [3- (4- دی متیل آمینو- فنیل)- آلیلیدین]- بنزن- 1 و2 دی آمین سنتز شد. و با کمپلکس های فلزی روی (ii)، کادمیم (ii) و جیوه (ii) وارد واکنش شد و کمپلکس های با فرمول عمومی mlx2 تشکیل داد. برای شناسایی و تعیین ساختار کمپلکس های سنتز شده از روش های گوناگون مانند: آنالیز عنصری، ir، uv-vis، 1h-nmr، tg، هدایت سنجی و نقطه ذوب استفاده شد. ساختار کمپلکس کادمیم یدید به روش کریستالوگرافی x-rayتعیین گردید که به خوبی ساختار شبه چهار وجهی در اطراف یون کادمیوم نشان داده می شود. سایر داده های طیفی و آنالیزی تایید کننده نسبت 1:1 فلز به لیگاند در این کمپلکس ها بوده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، می توان ساختار شبه چهاروجهی را برای همه کمپلکس ها پیشنهاد داد. بررسی های گرمایی لیگاند و کمپلکس ها، میزان پایداری آن ها را در برابر گرما نشان دادند. آنالیز حرارتی لیگاند، کمپلکس های روی و کادمیم در محدوده دمای اتاق تا 1000 درجه سانتی گراد بررسی گردید. با توجه به نمودارهای tg/dta، برخی اطلاعات حرارتی- سینتیکی از جمله انرژی فعال سازی، آنتروپی، آنتالپی و انرژی آزاد گیبس در هر مرحله تجزیه ای از طریق روش های محاسباتی به دست آمد. فعالیت ضد باکتریایی لیگاند باز شیف و تمامی کمپلکس ها در برابر دو گونه از باکتری های گرم مثبت شامل: استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سوبتیلس و دو گونه از باکتری های گرم منفی از شامل: سودوموناس آئروژینوزا و اشرشیاکولی در محیط آزمایشگاهی به دو روش mic و انتشار دیسک مورد مطالعه قرار گرفتند. فعالیت ضد قارچی این ترکیبات در محیط آزمایشگاهی بر ضد دو گونه از قارچ ها شامل آسپرژیلوس اوریزا و کاندیدا آلبیکنس با استفاده از روش انتشار دیسک بررسی شد و هم چنین شکست dna پلاسمید باکتری pmalc2x توسط این ترکیبات بر روی ژل آگاروز در دستگاه الکتروفورز مورد بررسی قرار گرفت.
لیلا حیدری مسیح اله فروزمند
این پژوهش به¬منظور بررسی تأثیر تغذیه¬ی مکمل چربی و متیونین محافظت شده بر عملکرد و خصوصیات لاشه بره¬های پرواری، در مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه یاسوج واقع در روستای نره گاه انجام گرفت. تعداد بیست بره پرواری نر نژاد بهمئی با (میانگین سنی 7±90 روز و میانگین وزن 7/1±28 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار به مدت 80 روز (20روز جهت عادت پذیری و 60 روز مدت پروار) مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از 1-تیمارc: شاهد (بدون مکمل چربی و متیونین)، 2-تیمار :f حاوی 5 درصد مکمل چربی محافظت شده سویا ، 3-تیمار m: حاوی روزانه 4 گرم مکمل متیونین و 4-تیمار fm: حاوی 5 درصد مکمل چربی محافظت شده و روزانه 4 گرم مکمل متیونین محافظت شده سویا. تیمار¬ها از لحاظ انرژی، پروتئین، سطح علوفه به کنسانتره، درصد دیواره سلولی یکسان بودند و سعی شده بود که اجزای جیره دارای کمترین اختلاف باشد. در این آزمایش بره¬ها در روزهای 20، 50 و 80 دوره¬ی پروار (پس از 24 ساعت گرسنگی) توزین و رکوردبرداری از آن¬ها صورت گرفت. نمونه گیری خوراک و مدفوع در طول دوره در دو نوبت انجام شد. در انتهای دوره پروار، بره-ها ابتدا توزین و سپس کشتار و لاشه آن¬ها به¬طور یکنواخت تجزیه ¬شد و وزن لاشه گرم، درصد لاشه، وزن بخش های مختلف لاشه شامل ران، سردست، راسته، دنبه و.... اندازه گیری شد. در این آزمایش اگرچه بیشترین درصد لاشه بدون دنبه و درصد راسته همچنین کمترین وزن و درصد دنبه به تیمار حاوی مکمل چربی محافظت شده تعلق داشت، لیکن اثر معنی ¬داری از مکمل چربی مورد استفاده بر عملکرد و سایر خصوصیات لاشه مشاهده نشد. تیمار حاوی مکمل چربی بر مصرف ماده خشک و قابلیت هضم مواد مغذی از جمله ماده خشک، پروتئین خام و دیواره سلولی تأثیر منفی نداشت که نشان داد، چربی مورد استفاده کاملاً محافظت شده بوده است. در این تحقیق مکمل متیونین محافظت شده تأثیر مثبتی بر عملکرد دام نداشت که احتمالاً به دلیل سطح پروتئین خام جیره (14 درصد پروتئین خام) بوده است که توانسته است اسیدهای آمینه ضروری مورد نیاز دام را تأمین نماید. متیونین محافظت شده موجب تأثیر منفی بر قابلیت هضم پروتئین خام و خصوصیات لاشه از جمله کاهش معنی¬دار درصد ران، وزن راسته، درصد راسته و درصد لاشه بدون دنبه و افزایش معنی¬دار وزن دنبه و درصد آن شد (05/0>p)، لذا بر پایه نتایج این آزمایش استفاده از متیونین محافظت شده برای بره های پرواری توصیه نمی¬شود
راضیه قاسمی سیامک پارسایی
این پژوهش با هدف مقایسه اثر پادزیستی پودر میوه ی کارلا با پادزیست های تجاری و به منظور استفاده از کارلا به عنوان جایگزین طبیعی پادزیست ها در تغذیه ی جوجه های گوشتی و همچنین تأثیر آن بر عملکرد، میزان چربی درون شکمی، فراسنجه های خونی، میکروفلور روده و ایمنی خونی جوجه های گوشتی انجام گردید. 240 قطعه جوجه ی یک روزه ی نر و ماده (سویه کاب 500) در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی در 4 تیمار با 4 تکرار و هر تکرار شامل 15 قطعه به کار رفتند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره ی شاهد (بدون پودر میوه ی کارلا و پادزیست) 2) جیره ی شاهد+ 3 کیلوگرم در تن پودر میوه ی کارلا 3) جیره ی شاهد + 25 گرم در تن پادزیست نئومایسین سولفات 20 درصد 4) جیره ی شاهد+ 25 گرم در تن پادزیست اکسی تتراسیکلین 20 درصد بودند. داده ها با نرم افزار sas 9.1 آنالیز و میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح معنی داری 5 درصد مقایسه شدند. در این پژوهش از هر تکرار یک جوجه ماده برای اندازه گیری پارامترهای خونی و چربی درون شکمی در 21 و 42 روزگی کشتار گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که میانگین مصرف خوراک روزانه در تیمار دریافت کننده ی پادزیست اکسی تتراسیکلین نسبت به تیمار شاهد در دوره ی زمانی 1 تا 21 روزگی کاهش معنی داری داشته است. میانگین مصرف خوراک روزانه ی جوجه های آزمایشی در دوره ی زمانی 22 تا 42 روزگی میان تیمار شاهد و تیماردریافت کننده پادزیست نئومایسین سولفات دارای اختلاف معنی دار بود. در 22 تا 42 روزگی تیمارهای دریافت کننده ی پودر میوه ی کارلا و پادزیست رشد وزنی بیشتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0p<). رشد وزنی جوجه ها در کل دوره (1 تا 42 روزگی) میان تیمار دریافت کننده ی پادزیست نئومایسین سولفات و تیمار شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی در دوره ی رشد (22 تا 42 روزگی) و در کل دوره (1 تا 42 روزگی) تیمارهای دریافت کننده ی پودر میوه ی کارلا و پادزیست ها به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد بهبود یافت (05/0p<). در اثر استفاده از پودر میوه ی کارلا کاهش تری گلیسرید، کلسترول، ldl، vldl و افزایش hdl در 21 و 42 روزگی مشاهده شد (05/0p<). در پایان دوره نسبت وزنی چربی حفره ی بطنی به وزن زنده در تیمار دریافت کننده ی کارلا با گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. در پایان دوره میزان باکتری های لاکتوباسیلوس انتهای ایلئوم در تیمارهای دریافت کننده ی پودر میوه ی کارلا و پادزیست ها به طور معنی داری افزایش (05/0p<) و شمار باکتری های اشرشیا کولی کاهش یافت (05/0p<). تیمارهای دریافت کننده ی کارلا و پادزیست ها افزایش معنی داری در ایمونوگلوبولین های کل،y و m نشان دادند (05/0p<). این پژوهش نشان داد که میوه ی کارلا می تواند جایگزین مناسب پادزیست در جیره ی جوجه های گوشتی باشد.
نجیبه جهانگیرزاده اصغر نقی ها
انحلال فسفر توسط ریز موجودات حل کننده ی فسفر بستگی زیادی به شرایط محیط و ترکیبات بستر کشت دارد. مطالعات حاضر به منظور بررسی دو گونه قارچی، مقدار رطوبت و مقدار خاک فسفات بر فسفر محلول درآب ph محیط کشت و شکل های فسفر در بستر پوسته شلتوک برنج در طی زمان انجام شد. قارچ های مورد استفاده aspergillus niger و یک جدایه از معدن خاک فسفات کوه لار یاسوج بودند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه عامل خاک فسفات (در سه سطح صفر، 1:8 و 1:4 خاک فسفات: کاه برنج)، رطوبت (در دو سطح 100 و 200 درصد وزنی) و قارچ (در سه سطح شاهد، جدایه و a.niger) با سه تکرار به صورت بسته ای در یک دوره 60 روزه انجام شد. در زمان های 5، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 روز فسفر محلول در آب و ph اندازه گیری شدند در زمان های 40 و 60 روز علاوه بر فسفر محلول در آب، شکل های قابل عصاره گیری با بی کربنات سدیم، سیترات سدیم، استات آمونیوم و اسید سولفوریک نیز تعیین شدند. نتایج نشان داد که حضور خاک فسفات نه تنها فسفر محلول را در محیط کشت افزایش نداد بلکه باعث کاهش آن نیز شد. به طورکلی فسفر محلول با افزایش رطوبت به 200 درصد وزنی افزایش یافت. بیشترین فسفر محلول در a.niger در رطوبت 200 درصد و سطح 1:8 خاک فسفات به دست آمد. فسفر محلول در تیمارهای جدایه بیشتر روند کاهشی داشت هر چند رشد این قارچ بیشتر بود. روند تغییرات ph با فسفر محلول معکوس بود و با کاهش فسفر محلول ph افزایش یافت. فسفر محلول در بی کربنات سدیم روند مشابه ی با فسفر محلول در آب در زمان های مورد اندازه گیری داشت. مقدار فسفر محلول در سیترات سدیم نسبت به سایر شکل های فسفر بسیار کمتر بود و به نظر می رسد که مقدار این شکل فسفر در حضور جدایه بیشتر است. فسفر محلول در استات آمونیوم در تیمارهای فاقد خاک فسفات قابل اندازه گیری نبود و مقدار آن در حضور a.niger بیشتر بود. بیشترین مقدار فسفر مربوط به شکل عصاره گیری شده با اسید سولفوریک بود که تنها در تیمارهای حاوی خاک فسفات مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ترکیب محیط کشت برای تهیه کودهای زیستی اهمیت بسزایی داشته و تحقیقات بیشتری را می طلبد.
محمد صفری اصغر نقی ها
چکیده برای بررسی اثر گیاه دارویی چویل بر چربی درون شکمی و عملکرد، 476 جوجه ی گوشتی سویه ی کاب 500 به طور تصادفی به 7 تیمار با 4 تکرار و 17 قطعه جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. به جوجه ها جیره پایه یکسانی با 0 درصد (شاهد)، 4/0 و 8/0 درصد از پودر چویل در روزهای 1 تا 28، 29 تا 42 و 1 تا 42 روزگی، خورانده شد. نتایج بر عملکرد نشان داد که 4/0 و 8/0 درصد چویل به طور معنا داری خوراک مصرفی را کاهش داد (05/0p<). میانگین اضافه وزن روزانه به طور معناداری در روزهای 1 تا 28 روزگی تحت تاثیر تیمارهای مورد آزمایش بود و گروه شاهد بیشترین و گروه 8/0 درصد چویل کمترین اضافه وزن روزانه را داشتند و تفاوت معناداری بین گروه 4/0 درصد و دیگر گروه ها وجود نداشت (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی (fcr) به طور معناداری تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت و بیشترین fcr در 1 تا 28 روزگی متعلق به گروه شاهد بود و بقیه گروه ها (4/0درصد و 8/0درصد چویل) fcr کمتری داشتند. بیشترین اضافه وزن روزانه متعلق به گروهی بود که 8/0درصد چویل در 29 تا 42 روزگی خورده بودند و بقیه گروه ها اضافه وزن کمتری داشتند. بیشترین fcr مربوط به تیمار شاهد و تیماری بود که در دوره ی آغازین 4/0درصد چویل خورده بودند (1 تا 28 روزگی)، بقیه گروه ها به طور معناداری کمترین fcr را داشتند، بجز گروهی که 4/0درصد چویل در دوره ی پایانی خورده بودند (29 تا 42 روزگی). چربی درون شکمی به طور معناداری در 28 روزگی، تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت، اما در 42 روزگی تفاوت های معناداری بین تیمارها وجود داشت (05/0p<). بیشترین چربی درون شکمی متعلق به گروه s4/0 و کمترین متعلق به گروه های a8/0 و f8/0 بود. تری گلیسرید، کلسترول، ldl و vldl به طور معناداری در42 روزگی تحت تأثیر تیمارها قرار گرفتند. در 42 روزگی، بیشترین tg و vldl متعلق به گروه شاهد بود و گروه 4/0 و 8/0درصد چویل، tg و vldl کمتری داشتند. بیشترین کلسترول متعلق به گروه 4/0درصد چویل بود و گروه 8/0درصد چویل کمترین کلسترول را داشت. بیشترین ldl متعلق به گروه 4/0درصد چویل بود و به ترتیب گروه شاهد و 8/0درصد چویل ldl کمتری داشتند. در 42 روزگی، تفاوت معناداری در رابطه با tg، کلسترول، hdl و ldl و vldl بین تیمارها قرار گرفت. چویل اثرات معنادار مثبتی بر فلور طبیعی روده در سن 28 و 42 روزگی داشت. در هضم روده ای، جمعیت لاکتوباسیلوس به طور قابل ملاحظه ای با افزودن 4/0درصد یا 8/0درصد چویل افزایش یافت، اما اشرشیاکولی، در سن 28 روزگی به طور معنا داری کاهش یافت (05/0p<). در 42 روزگی، بیشترین جمعیت لاکتوباسیلوس در تیمار a4/0 مشخص شد و کمترین جمعیت در تیمار شاهد مشاهده شد و بیشترین جمعیت اشرشیاکولی در تیمار شاهد و به مقدار کمتر در تیمارهای a4/0 و s8/0 مشاهده شد. تیترهای آنتی بادی در برابر srbc به طور معناداری تحت تأثیر تیمارها بود و گروه شاهد کمترین و بقیه گروه ها igy بیشتری داشتند. بیشترین igy و ig کل در تیمار f4/0 مشاهده شد و کمترین در تیمار شاهد مشاهده شد. این آزمایش نشان داد که چویل اثرات مفیدی دارد، با این حال تحقیقات بیشتر ممکن است برای درک بهتر اثرات مفید باشد. کلمات کلیدی: جوجه گوشتی، چویل، عملکرد، چربی درون شکمی، سامانه ایمنی، فلور میکروبی.
میثم جعفری اصغر نقی ها
اثر خوراندن دانه ی خار مریم بر توده ی چربی درون شکمی و عملکرد جوجه های گوشتی چکیده: این پژوهش جهت بررسی اثر سطوح مختلف دانه ی خارمریم بر توده ی چربی درون شکمی، عملکرد جوجه های گوشتی و همچنین تأثیر آن بر فراسنجه های خونی، میکروفلور روده و سامانه ی ایمنی جوجه های گوشتی انجام شد. در این پژوهش از320 قطعه جوجه یک روزه ی نر و ماده (سویه کاب 500) در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار و هر تکرار شامل 20 قطعه استفاده شد. جیره ی آغازین و رشد به ترتیب دارای 2975 و 3013 کیلوکالری انرژی قابل سوخت و ساز بر هرکیلوگرم و 8/20 و 85/19 درصد پروتئین خام بودند. جیره های آزمایشی شامل: 1) تیمار شاهد: جیره پایه بدون افزودن پودر دانه ی خارمریم 2) جیره ی پایه + 2/0 درصد پودر دانه ی خارمریم 3) جیره ی پایه + 4/0درصد پودر دانه ی خارمریم 4) جیره ی پایه + 6/0درصد پودر دانه ی خارمریم بودند. داده ها با نرم افزار sas 9.1 آنالیز و میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن (05/0p<) مقایسه شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که میانگین مصرف خوراک روزانه، میانگین افزایش وزن روزانه و میانگین ضریب تبدیل در هیچ یک از تیمارهای آزمایشی در دوره های 1تا 21، 22 تا 42و 1 تا 42 روزگی اثر معنی داری نداشت. در 42روزگی بیشترین مقدار تری گلیسرید و vldl در تیمار شاهد و کمترین میزان آن در تیمار 6/0 درصد بود (05/0p<). همچنین استفاده از 4/0 و 6/0 درصد خارمریم، اندازه ی کلسترول و ldl را کاهش و اندازه hdl را افزایش داد (05/0p<). در 42روزگی نسبت وزنی چربی درون شکمی به وزن زنده در تیمارهای 2/0، 4/0 و 6/0درصد خارمریم با گروه شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). تعداد کلنی باکتری های لاکتوباسیلوس در تیمارهای 4/0و 6/0درصد خارمریم نسبت به تیمار شاهد در 21روزگی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<). در 21 روزگی شمار باکتری های اشرشیاکولای در تیمارهای دریافت کننده 4/0 و 6/0درصد خارمریم نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی داری داشت (05/0p<). ایمنوگلوبولین کل خون تیمارهای دریافت کننده ی 2/0، 4/0 و 6/0درصد خارمریم نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی داری داشت (05/0p<). تیمار دریافت کننده 6/0درصد خارمریم افزایش معنی داری در ایمونوگلوبولین y نسبت به تیمارهای شاهد و 2/0درصد خارمریم نشان داد (05/0p<). همچنین همه ی تیمارهای دارای خارمریم نسبت به تیمار شاهد ایمنوگلوبولینm بالاتری داشتند (05/0p<). ________________________________________ کلمات کلیدی: جوجه های گوشتی، چربی درون شکمی، خارمریم، سامانه ی ایمنی، فراسنجه های خونی.
خاتون سینایی محمد هوشمند
به منظور مطالعه اثر میوه ی بلوط فرآوری شده با بی کربنات سدیم بر عملکرد، پاسخ ایمنی و میکروفلور روده ی کور جوجه های گوشتی، تعداد 340 قطعه جوجه یک روزه کاب 500، در قالب یک طرح کاملاً تصادفی بین 5 گروه آزمایشی با 4 تکرار و 17 قطعه جوجه در هر تکرار توزیع گردیده و با یکی از جیره های زیر تغذیه شدند: 1- جیره شاهد (بر پایه ذرت و بدون استفاده از میوه ی بلوط) 2- جیره حاوی 20 درصد بلوط فرآوری نشده، 3- جیره حاوی 20 درصد بلوط فرآوری شده، 4- جیره حاوی 25 درصد بلوط فرآوری نشده، 5- جیره حاوی 25 درصد بلوط فرآوری شده.
زهرا قاسمی معصومه یوسفی نژاد
پودوفیلین ترکیبی لیگنانی است که از گیاه سرو کوهی با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) استخراج شده، و با رزونانس مغناطیسی هسته هیدروژن و کربن ( h1nmr و c13nmr) شناسایی و تایید شد. پودوفیلین به دست آمده با نانو ذرات و نانو ذرات کیتوزان، کانژوگه شده و اثر ضد سرطانی آن ها بر روی رده های سلول های سرطانی کولون، ریه و سینه مورد بررسی قرار گرفت. گیاه بیلهر جهت بررسی اثرات ضد باکتری و ضد قارچی همراه با نانوذرات اکسید نقره و نانو ذره ی سنتز شده ی زیستی مد نظر قرار گرفتند و برهم کنشdna بر روی عصاره ی گیاه بیلهر، نانو ذره ی نقره و ترکیب این دو باهم مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از گیاه بیلهر و سرو کوهی نانو ذرات طبیعی نقره تولید شد. در پایان اثر آنتی اکسیدانی گیاه سرو کوهی بررسی گردید.
هدی دریس اصغر نقی ها
در بخش اول این تحقیق، سنتز زیستی نانوذرات نقره با استفاده از عصاره ی آبی گیاهان چیپ چاپ و سیاه شور منقاری پس از عصاره گیری با روش ریزموج و خیساندن انجام گردید. سیاه شور منقاری و چیپ چاپ، از گیاهان شورزی متعلق به خانواده ی اسفناجیان می باشند. روش سنتز زیستی نانوذرات نقره به دلیل سادگی، ارزان قیمت بودن، عدم نیاز به انرژی بالا در مراحل سنتز و سرعت بالای سنتز، نسبت به روش های فیزیکی و شیمیایی ترجیح داده می شود. در این روش نیازی به استفاده از حلال های سمی، مواد شیمیایی خطرناک و مخرب محیط زیست نیست. سنتز زیستی نانوذرات یک روش سازگار با محیط زیست بوده که با استفاده از عصاره های گیاهان انجام می شود. در این پژوهش از عصاره ی آبی گیاهان ذکر شده، به دلیل محتوای بالای عوامل کاهنده ی یون نقره برای سنتز نانوذرات نقره استفاده شد. با اضافه کردن محلول نیترات نقره به عصاره، در دمای اتاق، رنگ محلول از زرد به به قرمز قهوه ای تغییر کرد. مشخصه نگاری نانوذرات نقره با روش های مختلفی از جمله عکس برداری با میکروسکوپ الکترونی روبشی، طیف سنجی مادون قرمز، پراش اشعه ی ایکس و اسپکتروسکوپی ماوراء بنفش- مرئی انجام شد. تشکیل نانوذرات نقره ی سنتز شده با روش زیستی، با ظهور یک نوار رزونانس پلاسمون سطحی در ناحیه 410 نانومتر تایید گردید. با توجه به نتایج sem محدوده ی تقریبی اندازه ذرات، برای نانوذرات سنتز شده با عصاره ی گرفته شده از گیاه چیپ چاپ با تکنیک ریزموج در توان 450 وات و روش خیساندن به ترتیب 640-37 و 1000-30 نانومتر و نانوذرات سنتز شده با عصاره ی گرفته شده از گیاه سیاه شور منقاری با تکنیک ریزموج در توان 450 وات و روش خیساندن به ترتیب 645-49 و 800-26 نانومتر به دست آمد. در بخش دوم پژوهش، فعالیت زیستی و میزان تخریب dna با عصاره های آبی و متانولی بدست آمده با روش خیساندن و تکنیک ریزموج در سه توان 90، 270، 450 و نانوذرات نقره ی سنتز شده، با روش انتشار دیسک، کمترین غلظت کشندگی و کمترین محدودیت رشد باکتری مورد مطالعه قرار گرفت. عصاره های متانولی، آبی و نانوذرات نقره ی سنتزی اثرات ضدمیکروبی و ضدقارچی موثری را نسبت به ارگانیسم های عفونی از جمله باکتری های اشرشیا کولی، باسیلوس سوبتلس، سودوموناس آئروژینوزا، استافیلوکوکوس اروئوس و قارچ های کاندیدا آلبیکنز و آسپرژیلوس اوریزا نشان دادند. در پایان نیز از تکنیک طیف سنجی جرمی برای شناسایی ترکیبات موثره موجود در عصاره های متانولی به دست آمده استفاده شد.