نام پژوهشگر: محمدصادق فلاحت
سمیرا نوحی مهدی مقیمی
در آستانه هزاره سوم فضاهای عمومی شهری به عنوان مکان هایی که نقشی اساسی در برقراری تعاملات اجتماعی ایفا می نمایند، مورد توجه جدی قرار گرفته و به کانون تمرکز دانش-حرفه طراحی شهری بدل گردیده اند. اگرچه دیدگاه های گوناگون ارائه شده در ارتباط با این موضوع در بسیاری موارد واجد جنبه هایی مشترک بوده اند اما در دوران اخیر با تثبیت اهمیت نقش کالبدی و اجتماعی فضاهای عمومی شهری، تاکید بسیار بر رویکردهای پایداری، ایجاد امنیت و انسان مداری می باشد. از مهمترین اهداف این دیدگاه ادراکی- ذهنی، ایجاد فضایی با خصوصیت حس مکان است که بستری مناسب برای ایجاد تداعیات ذهنی و خاطره انگیزی برای شهروندان است. به گونه ای که شکلی آشنا از شهر را در اذهان مردم رقم زده و احساس امنیت و تعلق به مکان را در وجود آنها زنده کند.عوامل نشانگی یکی از مهمترین مولفه ها در ایجاد حس مکان است که در قالب مولفه ای کالبدی و شناختی می تواند در ارتقاء کیفیت فضایی محیط ساخته شده نقش داشته باشد. سازه به عنوان عاملی ساختاردهنده به فضای معماری که دارای خصوصیات نشانگی است، در این تحقیق عاملی موثر در ایجاد حس مکان شناسایی شده است. تأمین عملکرد، ساختاردهندگی به فضای معماری و دارا بودن معانی عینی و ذهنی در سازه و همچنین جنبه تکنولوژیک آن می تواند عاملی تأثیرگذار در ارتقاء کیفیت فضایی محیط شهری محسوب شود. تحقیق حاضر با بررسی تأثیرات کالبدی و معنایی بکارگیری سازه در طراحی فضای شهری، آن را عاملی اثرگذار در ایجاد تصورات ذهنی شناسایی کرده و این نتیجه را در قالب طراحی نشانه ای شهری با خصوصیات کالبدی- فعالیتی ارائه نموده است. نشانه ای که نه تنها تجلی دهنده زیبایی های کالبدی و توانایی های تکنولوژیک روز کشور، بلکه نمودی از الگوهای فعالیتی مردم شهر نیز به شمار آید.