نام پژوهشگر: مرتضی میرغلامی
نیوشا ودادی مقدم مرتضی میرغلامی
یکی از اهداف اصلی طراحی شهری، ارتقای کیفیت فضاست. از آنجا که پدیده کیفیت مقوله ای نسبی و چندوجهی است طبیعتاً ابعاد مرتبط با آن نیزطیف وسیع و گستردهای را از جمله مولفه های انسانی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و .... را در بر میگیرد لیکن یکی از نشانه های که میزان وجود ومطلوبیت در فضای شهری با آن سنجیده میشود میزان حضور و ماندگاری افراد در فضاست. کیفیتی که از آن با عنوان "سرزندگی" یاد میشود. ازجمله ابزاری که در دهه های اخیر جهت حصول به مضمون سرزندگی در فضاهای شهری بکار گرفته شدهاست، استفاده از "هنر" در فضاست. از آنجا که میل و انگیزه به وجود و ماندگاری، مقوله ای است که منشاء و عامل اصلی خلق هنر از زمان پیدایش انسان تا کنون است، میتوان از آن بعنوان محرکی جهت ح ضور افراد در فضاهای شهری نیز استفاده کرد. گونه ای که در دهه های اخیر با عنوان هنر همگانی ازآن یاد می شود. مقوله "هنرهمگانی" موضوعی است فراتر از حضور صرف هنر در فضای همگانی. در حال حاضر بدلیل تنوع و گستردگی آثار، مصادیق و گونه های هنر همگانی، هنری که بتواند خالق و ضامن این کیفیت مطلوبیت فضایی در محیط های شهری و غیر شهری گردد، غایت تلاش دست اندرکاران امور شهری است. تلاشی چند جانبه و همه شمول که ابعاد وسیعی از اجتماعات و نقطه نظرات مردمی تا هنرمندان، طراحان و مدیریت شهری را در بر میگیرد. نظر به آنکه مستندات نظری ترجمه شده راجع به مقوله هنر همگانی در فضاهای شهری در ایران بسیار اندک می باشد و نیز چارچوبی مفهومی و کاربردی که راهبر چگونگی شناخت، ارزیابی و بکارگیری این رویکرد در خلق و ارتقای سرزندگی فضاهای شهری باشد، وجود ندارد؛ روش شناسی تحقیق حاضر بر اساس دو روش اصلی کتابخانه ای از طریق مراجعه به مراجع و کتب پایه و سایت های معتبر اینترنتی و نیز مشاهده میدانی آثار هنرهمگانی و مصاحبه و در برخی موارد نظرسنجی از توده مردم مشاهده کننده صورت پذیرفته است. در این میان دو نمونه از پیاده راههای فعال شهری (پیاده راه تربیت تبریز و پیاده راه 15 خرداد تهران) بعنوان دو فضای شهری با قابلیت و پتانسیل ارتقای کیفی سرزندگی محیطی توسط هنرهای همگانی مورد شناخت و سنجش قرار گرفتهاند و بر مبنای فرآیند بازشناسی از مدخل هنرهای همگانی، ضوابط و معیارهایی که چگونگی بکارگیری هنرهمگانی مطلوب را در فضاهای شهری یاد شده متضمن است مورد تهیه و تدوین قرار گرفته است. همچنین ترسیمات مصداقی نیز در راستای خلق تصور ذهنی فضایی معطوف به این امر تهیه و ارائه شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که ظهور هنر در فضاهای همگانی شهری با وجوه و ابعاد مختلفی از قبیل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرمال، زیست محیطی، پایداری و منظر ارتباط می یابد و لذا نمونه هایی از آثار هنرهمگانی موفق محسوب خواهند شد که به کلیه وجوه و ابعاد یاد شده توجه و پاسخ دهندگی داشته باشند. همچنین یافته ی دیگر تحقیق حاضر تاکید بر وجه بسیار پر اهمیت مشارکت در فرآیند خلق آثار هنرهمگانی دارد و امر ارزیابی و سنجش میزان مطلوبیت آثار یاد شده به میزان هم راستا بودن و برآورده کردن مضامین و مفاد این فرآیند مشارکتی شکل گیری است. علاوه بر آن، تحقیق حاضر به ارائه اصول و معیارهای مرتبط با چگونگی خلق آثار هنرهمگانی ضمن توجه و تاکید بر اصول مختلف مرتبط با آن – که برامده ازچارچوب مفهومی تحقیق است- پرداخته است. امید است که مستندات بدست آمده از این تحقیق توانایی طراحان و دست اندرکاران مرتبط با امور فضاهای شهری را در استفاده از رویکردهنر همگانی جهت خلق و ارتقای سرزندگی فضاهای شهری کشورمان را به گونه ای علمی و دقیقتر رهنمون باشد.
بهاره مشروطی بهادر زمانی
رودخانه ها همواره به عنوان یکی از عوامل شکل گیری شهرها محسوب می شوند و نقش اساسی را در استخوان بندی آنها ایفا می کنند. مهران رود نیز در تبریز به عنوان یکی از عوامل شکل گیری شهر شناخته می شود و حضورش در تمامی طول شهر مشهود است. در گذشته های دور این رودخانه در کنار منافع متعدد برای شهروندان، طغیان هایی را نیز به همراه داشته که تخریب و ضرر و زیان های مالی و جانی را باعث می گردیده است. در سال 1313 شهردار وقت به منظور حفاظت شهر در برابر این سیلاب ها، اقدام به مسیرگشائی و احداث دیواره سنگی در تمامی طول رودخانه نموده است. این امر با اینکه تبریز را برای همیشه در برابر طغیان مهران رود مصون کرد اما این رودخانه را از بافت اطراف منفک نمود و باعث به فراموشی سپرده شدن آن گردید. امروزه این رودخانه به دلیل آلودگی ها و عدم فضاسازی مناسب، به عنوان عنصری زاید در شهر تلقی می شود و شهروندان از موهبت بودن در کنار آب و ارتباط با آن محروم اند. سبزراه ها به عنوان یکی از عناصری که شهرهای مختلف دنیا برای ساماندهی رودخانه هایشان به کارگرفته اند، مطرح می باشند. مزایا و معایب احداث سبزراه ها بر اساس مطالعات انجام شده در این رساله، استخراج گردیده است، همچنین به اصول مطرح در زمینه طراحی لبه رودخانه ها و احداث سبزراه ها که به عنوان راهگشای طراحی در این زمینه محسوب می شود، پرداخته شده است. در این رساله سعی گردیده تا با استفاده از یک پایه مطالعاتی قوی و استفاده از تجربیات جهانی در زمینه احیاء رودخانه های شهری، به ارائه طرحی برای ساماندهی قسمتی از رودخانه در بافت میانی شهر پرداخته شود، باشد که این نمونه، پروژه ای پیشگام تلقی گردد و تسری یابد.
نسیمه فلاح رنجبر بهادر زمانی
در این رساله تلاش شده است شبکه ساختاری که بتواند شهر را هرچه بیشتر به پایداری نزدیک کند، حاصل گردد. با تاکید بر اجزای تشکیل دهنده یک شبکه یعنی خط و نقطه، لایه های مختلفی که لازم و ملزم یکدیگر در رسیدن به الگویی برای شبکه ساختاری پایدار هستند، بازشناسی می گردند. این لایه های شبکه ای عبارتند از: 1)شبکه فضایی که شبکه حمل و نقل و گره ها و مراکز فعالیتی را در بردارد، 2)شبکه اقتصادی(economic network)که شامل کریدورهای سرزنده چند عملکردی و مراکز فعالیتی نقطه ای می شود و 3) شبکه اکولوژیک که کریدورهای سبز و پارک ها یا مناطق حفاظت شده طبیعی را در بر می گیرد. این شبکه ها مثل لایه هایی در تلفیق با هم، شبکه ساختاری پایداری را تشکیل می دهند. فصل مشترک تمام این لایه ها اصل اتصال است بدین ترتیب که بواسطه این لایه ها، عناصر مهم خطی و نقطه ای در سطح شهر به هم پیوند می خورند. به همین خاطر این لایه ها در قالب شبکه بررسی می شوند. شهر های جدید انعطاف پذیری و شکل پذیری بالایی در ساختار دارند و می توانند به مصداقی برای تئوری های جدید طراحی شهری بدل گردند. به همین دلیل شهر جدید سهند، برای درک بیشتر شبکه ساختاری پایدار، به عنوان بستر طراحی شبکه ساختاری پایدار انتخاب شده است.
زهرا جعفری اسبورزی مرتضی میرغلامی
طراحی شهری به عنوان دانشی مدون برای ارتقای کیفیت محیط های انسان ساخت، همواره داعیه توجه به ارزش های فرهنگی و هویت خاص هر منطقه را داشته و دارد. اما شهرهای معاصر روز بروز بیشتر شبیه به هم می شوند. این مسئله در شهرهای مختلف یک کشور نمود بیشتری یافته است. دلیل این امر را می توان نادیده انگاشتن خرد فرهنگ ها و هویت اقلیت ها (اقوام) دانست؛ که معمولاً در زیر چتر هویت ملی محو می شوند. هویت خاص هر قوم از آنجا واجد اهمیت است که «قوم» به عنوان یک گروه یا قشر خاص اجتماعی دارای هویت اجتماعی مختص به خود است. در نتیجه رفتارهای اجتماعی خاصی از خود بروز می دهد، ارزش ها و آرمان هایی دارد و برای حفظ ارزش ها و رسیدن به آرمان ها شیوه خاصی برای زندگی دارد و محیط زندگی خود را به شیوه خاصی شکل می دهد. آنچه در شهر های معاصر در قالب شکل دهی به فضاهای شهری در حال رخ دادن است نه تنها بر هویت خاص فرهنگی اقوام مختلف تاکید نکرده بلکه به شدت در حال یکسان سازی و نادیده انگاشتن رفتارها، شیوه زیست و جهان بینی خاص اقوام مختلف است. پژوهش حاضر به بازشناسی مفهوم هویت و تاکید خاص بر هویت قومی به عنوان حلقه مغفول مراتب هویتی در فضاهای شهری و شناسایی معیارهای مولفه های هویت قومی و نحوه بازنمایی آن ها در مولفه های کیفیت فضاهای شهری پرداخته و راهکارهایی در جهت حفظ و تقویت هویت قومی فضاهای شهری ارائه می دهد. بدین منظور در این تحقیق پس از بررسی ادبیات نظری موضوع و تدوین چارچوب نظری تحقیق و با استفاده از روش مشاهده در برداشت الگوهای رفتاری، معیارهای موثر بر حفظ و ارتقای هویت قومی مازنی در محدوده اطراف امامزاده یحیی(ع) شهر ساری سنجش و طرح پیشنهادی ارائه شده است. یافته های تحقیق نشان دهنده تأثیر قابل توجه مولفه های تاریخ، جهان بینی، رفتار و محیط زیست در حیات هویت هر قوم است. محیط زیست به عنوان موضوع فعالیت های طراحی شهری حلقه واسط این دانش با بحث هویت در علوم اجتماعی می باشد؛ لذا برقراری پیوند میان هر کدام از مولفه ها با مولفه محیط زیست و در واقع فراهم شدن بستر مناسب برای بروز و تجلی تاریخ ، جهان بینی و رفتار خاص مردمان هر دیاری حوزه فعالیت های طراحی شهری در زمینه هویتمند نمودن فضاهای شهری است.
منیژه رحمتی مرتضی میرغلامی
نابسامانی موجود در شهرهای ایران چه از حیث تعامل شهر با بستر طبیعی، چه از جنبه های اجتماعی و چه از جنبه های کالبدی سال های زیادی است که از سوی مردم، مسئولین، متخصصین و حرفه مندان به انواع مختلف مطرح می شود. در دهه های اخیر تلاش های فراوانی در جهت بهبود فرآیندهای طراحی (بخصوص در حوزه معماری) صورت پذیرفته است.گرچه این تلاش ها در حوزه طراحی شهری کمتر به چشم می خورد. واقعیت انکارناپذیر در این خصوص آن است که اغلب دست اندرکاران امر شهرسازی و معماری، شیوه های کشورهای غربی را الگو و سرمشق خود قرار می دهند، لیکن به این امر توجه ندارند که درکشوری زندگی می کنند که هزاران سال تمدن را در سابقه خود دارد. در شهرهای ایران یک نظام سازمان یافته برای این امر وجود ندارد و نبود الگو یکی از دلایل این امر است و با پیدا کردن یک زبان الگو می توان این مسئله را تا حدی حل کرد. طراحی پیش از آنکه به عنوان یک فرآیند یا روش مورد توجه قرار گیرد، به مراتبی از آموزه ها وابسته است که اغلب از آنها با عنوان «الگوهای طراحی» یاد می شود. الگوها، حاوی قابلیت های لازم جهت شکل دهی به محیط هستند. از طریق بازشناسی آنها می توانیم دنیای اطراف خویش را درک نموده و نوعی زبان توصیف و تحلیل را شکل دهیم که بر اساس آن میزان تأثیر هر مولفه ای را بر زندگی خویش دریابیم. زبان الگو نیز برگرفته از یک کیفیت فضایی و مرتبط با مبحث هویت فضاست. زبان الگو برگرفته از فرهنگ، الگوی رویدادها در فضا و چیستی فضاست، پس این جرقه را در ذهن پژوهشگر پدید می آورد که بین حوزه زبان الگو و طراحی شهری (بخصوص با بعد اجتماعی-فرهنگی و اقلیمی) می توان به ارتباطی رسید و بتوان به مدلی ارتباطی از «زبان الگوی طراحی شهری ایرانی» دست یافت. پایان نامه حاضر با توجه به مسئله مذکور، طراحی شهری را به عنوان یکی از ابزارهای موثر در حفظ و ارتقای ویژگی های فرهنگی ایرانی در شهرهای ایرانی با تمرکز بر شهر نائین معرفی می نماید. بدین ترتیب این پایان نامه سعی در تدوین یک زبان الگویی تعمیم پذیر برای طراحی شهری دارد که بوسیله آن بتوان ساخت و ساز را برای شهرهای ایرانی ساماندهی نمود. بطوری که شهر یا فضای شهری حاصل در عین پذیرش عملکردهایی مطابق با نیازهای امروزی بشر، مکانی منطبق بر سیستم ارزشی و پایدار و متداوم فرهنگ ایرانی باشد. بنابراین ویژگی مهم این پژوهش توجه به اقلیم، ارزش ها، هنجارها و در مجموع ساختار فرهنگی-معنایی جوامع در تدوین زبان الگوی طراحی شهری است. این پژوهش با پیمایش الگوهای بومی یک محیط در قالب مفروضاتی چند ناشی از نگرش های موجود پیرامون موضوع و با محوریت نظریه «زبان الگو» به بازشناسی و بررسی تأثیر الگوها در شکل گیری محیط پرداخته و آنها را در تدوین نظامی جامع از مفروضات بگونه ای بکار می گیرد تا این الگوها همچون زبان طراحی در شکل دادن دوباره محیط بکار آیند با توجه به هدف رساله که دستیابی به یک زبان الگوی طراحی شهری ایرانی است، به عنوان نمونه موردی یک گستره کوچک شهری در اقلیم گرم و خشک انتخاب شده است. این گستره کوچک شهر نایین است. مراحل شناخت شهر از روش کارمونا و همکارانش صورت گرفته و به ارزیابی کیفیات محیطی با استفاده از نمایانگرها پرداخته است، که شیوه کار مطالعات میدانی و مشاهده می باشد. برای تحلیل نیز از روش swot استفاده گردیده. جهت استخراج الگوها، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و همچنین مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بر روی نمونه می باشد. شیوه انجام کار، با حضور در مکان و مشاهده صورت گرفته و ابزار کار دوربین و مصاحبه با افراد بومی شهر است. و در نهایت با استفاده از تکنیکی که کریستوفر الکساندر در کتاب زبان الگو از آن استفاده کرده است، استخراج الگوها صورت گرفته است. در این پایان نامه که با رویکرد زبان الگو به استخراج الگوها برای طراحی شهری ایرانی پرداخته است با فرض اینکه یک زبان الگو در فرم شهرهای ایرانی قابل استخراج و استفاده می باشد، این نتیجه گرفته می شود که می توان ارزش های فرم، عملکرد و معنای شهر ایرانی را الگو قرار داد و برای موارد مشابه خود نیز تعمیم داد. کمترین هدف در پژوهش هایی از این نوع، دست یافتن به شناخت نسبی جهت آغاز فعالیت طراحی است. با توجه به اهداف پایان نامه که شناساندن گوشه هایی از اصول و ارزش های ساختاری شهرسازی ایرانی و استفاده از این ارزش ها در جهت رسیدن به یک زبان الگو برای طراحی ایرانی است، می توان گفت مطالعه حاضر با در نظر گرفتن محدودیت هایی که وجود داشته تا حدودی توانسته به شناسایی این ارزش ها با محوریت ریخت، بپردازد. این پایان نامه حاضر فقط با بررسی یک نمونه موردی خاص الگوهای مربوطه را، حول محور ریخت، استخراج نموده و نهایتاً می توان برای موارد مشابه با این نمونه نیز استفاده کرد. بنابراین با توجه به گستردگی این کار انتظار می رود که این پژوهش در تلاش های آتی دیگر محققین و شهرسازان ایرانی دنبال شود و زبان الگوی طراحی شهری ایرانی به یک نظریه اساسی جامع در طراحی شهری ایران تبدیل شود.
آرش مرادی محمد باقری
این رساله علاوه برتبیین نحوه ارتباط بینامتنیت در معماری،جهت کاربردی ساختن این مبانی در فضای دانش معماری گام برمی دارد:« بینامتنیت براین باور استوار شده است که تمام متن ها متاثر ازمتنی دیگراست و یک متن هیچگاه پایان یافته و تعین شده تلقی نمی گردد بلکه به علت عدم قطعیت معنایی همواره دارای ابهام و ایهام است و به همین دلیل یافتن منابع متن امکان پذیر نیست و اصولا ارزشی هم ندارد.» این تعریف در اکثر متن های هنری از جمله ادبیات و شعر تا نقاشی و معماری را شامل می شود. رساله حاضربا بهره گیری از منابع فارسی و لاتین تلاشی است در جهت معرفی بینامتنیت و از این رهگذر به تبیین لایه های متنی این تحقیق از جمله اقلیم،فضاهای اساندارد و مبلمان فضاهای معماری درسایت مود نظر خواهد پرداخت و بخش طراحی به طرح توسعه دانشکده و موزه ی معماری تبریز با تمرکز بر این لایه های متنی در تحقیق مربوطه دو هدف را دنبال خواهد کرد: 1: ایجاد فضایی مملو از متن های متفاوت و در هم تنیده با قابلیت خوانش های متکثر. 2: فضایی که هرلحظه ما را به اتفاق افتادن عملکردهای متفاوتی دعوت خواهد کرد.
مریم روشنی مرتضی میرغلامی
خلق محیط های انسان محور در بافت های تاریخی شهرها با توجه به معیارهای پیاده مداری و پیاده روی به عنوان راه حلی موثر و متاثر از کیفیت بافتهای تاریخی اهمیت و ضرورتی بسیار دارد چراکه پیاده مداری از طریق اتصال مقاصد مهم، تقویت عملکرد فضاهای عمومی با افزایش امکان حضور و مکث پیاده ها و همچنین حرکت سیستماتیک پیاده به وسیله یک شبکه موجب حضورپذیری، پویایی و سرزندگی بافت، خصوصا بافت های تاریخی می گردد و این عوامل نیز موجب تجدید حیات و احیاء بافت از طریق رونق اقتصادی، حفظ و تقویت سرمایه های کالبدی و اجتماعی، رونق گردشگری، تقویت مسائل فرهنگی، زیست محیطی و جزآن می گردد و در مجموع کیفیت فضاهای شهری را ارتقاء می دهد. پیاده مداری معیارهای مختلفی دارد که بارزترین آن ها ایمنی، امنیت، پیوستگی، راحتی و مناسب بودن می باشند، لذا در این پژوهش، با امتیازدهی محورهای مهم بافت تاریخی تبریز براساس معیارهای گفته شده و سنجه های هریک، جایگاه پیاده در بافت تاریخی تبریز مورد سنجش واقع شد. پیاده راه تربیت با امتیاز 76 از 90، پیاده مدارترین معبر موجود در میان معابر بافت تاریخی می باشد. معابر بافت تاریخی به منظور تبدیل شدن به پیاده راه براساس تحلیل های بدست آمده از تکنیک های اسپیس سینتکس، سوات و جزآن و بر اساس برداشتهای مختلف میدانی امکانسنجی شدند و عوامل موثر در این امکانسنجی امتیازدهی شدند این عوامل عبارتند از: نقش عمده نداشتن در ساختار شبکه سواره اصلی، برخورداری از ارزشهای معماری، تاریخی و شهر، تعدد تردد عابرین پیاده، داشتن خاطرات جمعی، اتصال مقاصد مهم، دسترسی مطلوب به واسطه نزدیکی به ایستگاههای حمل ونقل عمومی و پیشنهادات طرح های بالادست. براساس این امکانسنجی محور تربیت غربی، در اولویت تبدیل شدن به پیاده راه قرار گرفت. به این ترتیب براساس تحلیل های مختلف، اجزاء شبکه پیاده اولویت بندی شده و شبکه پیاده پیشنهادی برای بافت تاریخی تبریز، در 3 فاز زمانی 5 سال آینده، 10 سال آینده و 15 سال آینده طراحی گردید و اجزاء این شبکه، شامل پیاده راه های پیشنهادی، پیاده روهای تجهیز شده، مسیرهای آرامسازی شده و لبه رودهای تجهیزشده برای پیاده ها پیشنهاد می گردد. درنهایت نیز به عنوان طراحی بخشی از شبکه پیشنهادی، محور تربیت غربی مطابق با فرایند طراحی شهری تبدیل به پیاده راه می گردد.
حکیمه عباسقلی زاده ممقانی مرتضی میرغلامی
یکی از ملزومات شهر های متمدن و توسعه یافته، مقید بودن ساکنانش به آداب شهروندی و ملبس بودن شان به روحیه شهروندی است. بحث شهروندی مقوله ای نوظهور در سلسله مراتب بحث های شهرسازی است، که کیفیت و موفقیت یک شهر را از دیدگاه عناصر غیر ثابت و متغیر آن یعنی انسان می نگرد. مباحث شهروندی بر پایه این تئوری کلی شکل می گیرد که مالکان اصلی شهر نه حاکمان آن بلکه ساکنانش هستند، برای نیل به این مهم، باید احساس این مالکیت از طریق تقویت احساس تعلق به شهر در اذهان شهرنشینان ارتقا یابد. راه کارهای مدیریتی و اجرایی گوناگونی برای تقویت این احساس وجود دارد و تنها در صورتی که در کنار هم و به عنوان مکمل بکار روند، موثر خواهند بود، بطوری که اقدام هر کدام، بدون حمایت دیگری بی اثر خواهد ماند. یکی از این راهکارها، راهکارهای شهرسازانه است که با طرح ریزی و اصلاح کالبد شهر و ایجاد فضاهای جمعی و گردآوری شهروندان در کنار هم و در بستر شهر، سعی در آشتی دادن شهروندان با شهر دارد. جامع ترین فضاهای گردهمایی شهروندان یک شهر، مراکز شهری هستند. یکی از ملزومات شهر های متمدن و توسعه یافته، مقید بودن ساکنانش به آداب شهروندی و ملبس بودن شان به روحیه شهروندی است. بحث شهروندی مقوله ای نوظهور در سلسله مراتب بحث های شهرسازی است، که کیفیت و موفقیت یک شهر را از دیدگاه عناصر غیر ثابت و متغیر آن یعنی انسان می نگرد. مباحث شهروندی بر پایه این تئوری کلی شکل می گیرد که مالکان اصلی شهر نه حاکمان آن بلکه ساکنانش هستند، برای نیل به این مهم، باید احساس این مالکیت از طریق تقویت احساس تعلق به شهر در اذهان شهرنشینان ارتقا یابد. راه کارهای مدیریتی و اجرایی گوناگونی برای تقویت این احساس وجود دارد و تنها در صورتی که در کنار هم و به عنوان مکمل بکار روند، موثر خواهند بود، بطوری که اقدام هر کدام، بدون حمایت دیگری بی اثر خواهد ماند. یکی از این راهکارها، راهکارهای شهرسازانه است که با طرح ریزی و اصلاح کالبد شهر و ایجاد فضاهای جمعی و گردآوری شهروندان در کنار هم و در بستر شهر، سعی در آشتی دادن شهروندان با شهر دارد. جامع ترین فضاهای گردهمایی شهروندان یک شهر، مراکز شهری هستند. با توجه به ضعف روحیه شهروندی در کشور ایران و همینطور شهر تبریز که ریشه در تاریخ طولانی این سرزمین دارد، ایده ایجاد یک مرکز شهری جدید در این پایان نامه شکل گرفت. پس از مرور تعاریف و مصادیق متنوع و گاه متضاد از واژه "مرکز شهر" در فرهنگ های مختلف، به تعریفی دقیق از کیفیات مورد نظر از یک مرکز شهر در این پایان نامه می رسیم. فضایی با بعدی فرامنطقه ای و با شخصیتی منحصربفرد که وظیفه اصلی آن، شکل دهی به فعالیت های اجتماعی و تفریحی- نه لزوما تجاری- ترغیب حضور شهروندان در فضاهای عمومی و با ارزش های کالبدی شاخص است. برای نیل چنین مرکز شهری با شخصیتی نوین و مستقل و همینطور برای جلوگیری از اعمال بار اضافی بر مرکز اصلی و تاریخی شهر تبریز، مکان یابی با تقید به دو تئوری مطرح در حوزه شهر، یعنی تئوری"ساختار شهر" و "توسعه میان افزا" انجام گرفت. پس از مطالعه و شناخت و تحلیل موشکافانه بستر انتخاب شده برای جای گیری مرکز جدید شهر تبریز و پس از مطالعه و شناخت نمونه های موفق و ناموفق ایران و جهان در این زمینه، با ارائه چشم انداز اولیه، تدوین اهداف خرد و راهبردها و سیاست های منتج از تعریف مرکز شهر در بخش مطالعات نظری به ایده های طراحی، سازمان فضایی پیشنهادی و درنهایت به طرح اصلی می رسیم. پس از مطالعه و شناخت و تحلیل موشکافانه بستر انتخاب شده برای جای گیری مرکز جدید شهر تبریز و پس از مطالعه و شناخت نمونه های موفق و ناموفق ایران و جهان در این زمینه، با ارائه چشم انداز اولیه، تدوین اهداف خرد و راهبردها و سیاست های منتج از تعریف مرکز شهر در بخش مطالعات نظری به ایده های طراحی، سازمان فضایی پیشنهادی و درنهایت به طرح اصلی می رسیم.
حنانه خامنه زاده مرتضی میرغلامی
نقش والا و حساس مطالعه در تکامل فردی و اجتماعی و در نهایت پرورش ابعاد آسمانی روح بشر، امری انکار ناشدنی است. بدین لحاظ امر قرائت و مطالعه، به عنوان بنیادی ترین دستمایه تحقق این توصیه در ردیف امور قابل پیگیری قرار می گیرد. علاوه بر این، نشر و گسترش روز افزون بحران مکان در رشد بی محابای نامکان ها و فضاهایی که از مولفه های شناسا می گریزند، نیاز به قرائت دوباره عناصر هویت ساز فرهنگی را دوچندان می کند. این سوال که آیا می توان فضایی در تبریز به وجود آورد که مردم در آن به واسطه فرهنگ نوشتاری و مکتوب، نوعی از حیات مدنی را تجربه کنند بن مایه شکل گیری این پروژه بوده است. این رساله در پی آن بوده است که از طریق طراحی "کتابشهر تبریز"، ظرفیت فرهنگ مکتوب و نوشتاری را در مقام هویتِ ذهنی ثبت شده، در گرد هم آوردن شهروندان در نقطه ای از شهر و احیای حیات و هویت جمعی آنان مورد توجه قرار دهد. علی رغم پیشینه درخشان تبریز در راه اندازی و توسعه صنعت چاپِ کشور، سرانه مطالعه در این شهر نسبتاً پایین و بازار کتاب و مطبوعات در آن کم رمق و کم رونق است. یکی از مهمترین دلایل این ضعفِ جایگاه، رویکرد «مردم گریزی»، «نگاه از بالا و فارغ از همپیوندی با شهروندان»، و «مواجهه آماری و کمّی با موضوع فرهنگ» است که در حال حاضر، سبب عدم توفیق بسیاری از مجموعه های فرهنگی شده است. در مقابل، "مردم مداری" رویکردی است که در آن نخستین رسالت بنای فرهنگی تأمین شرایط برای افزایش احتمالِ حضور گروه های کاربر و نتیجتاً توسعه فرهنگ در حوزه طراحی است. بر اساس نتایج حاصله، احیاء حیات مدنی، اجتماع پذیر کردن فضای معماری، توسعه و مناسب سازی فضای عمومی از مهمترین ضرورت ها برای نیل به معماری مردم مدار است. بعلاوه در هم تنیدگی بنا با بافت پیرامونی، شفافیت آن، نفوذپذیری، مکانیابی اصولی، و عدالت در تخصیص فضاها، پیاده محوری، توجه به گروه های مختلف کاربر و حفظ تعادل محیطی از مهمترین مولفه ها برای تحقق مردم مداری در بناها و مجموعه های معماری است. کتابشهر مجموعه ای فرهنگی است که در آن تلاش شده است منظومه ای از فعالیت ها و عملکردهای حوزه کتاب که بیشتر "مردم" را به خود می خوانند و اسباب حضور آنها در فضای فرهنگی را فراهم می آورند، تحت پوشش قرار گیرند. طراحی این مجموعه نشان می دهد که رویکرد مردم مداری در طراحی مجموعه های معماری می تواند بستر لازم برای حضور حداکثری مردم را ایجاد کند و اسباب آشتی مردم با فضاهای جمعی را فراهم آورد.
حمید کاشفیه فرزین حق پرست
فضای مدارس به این دلیل که بیشتر اوقات دانش آموزان بعد از محیط خانواده و مخصوصا در حساس-ترین دوران شکل گیری شخصیت آنها در آنجا سپری می شود، از اهمیت ویژه ای بالاخص در حوزه معماری برخوردار هستند. چگونگی طراحی معماری فضای فیزیکی مدارس، تاثیر مستقیمی بر بازده و عملکرد دانش آموزان، به عنوان آینده سازان کشور خواهد داشت و از همین رو مستلزم توجه بسیار زیادی می باشد. بسیاری ازمعماران نام آشنای معاصر با در نظر گرفتن شیوه های مختلف آموزشی در ایجاد هماهنگی میان روش های نوین آموزشی و فضای فیزیکی مدارس تلاش نموده اند و توانسته اند به معماری منطبق بر نیازهای آموزش با توجه به مسئله یادگیری دست پیدا کنند. از سوی دیگر، ضرورت توجه به معماری پایدار، با توجه به بحران های مختلف زیست محیطی از جمله بحران انرژی، آلودگی های هوا، آب و خاک، کاهش روزافزون منابع محیطی و ... به یک اصل اساسی در روند طراحی معماری تبدیل شده است. معماری پایدار زیست محیطی با هدف مقابله با مشکلات یاد شده، تمامی طول فرآیند معماری -قبل از ساخت، حین ساخت و مرحله بهره برداری تا تخریب احتمالی- را در بر می گیرد. در این رویکرد، عواملی همچون استفاده از مصالحی که در ساخت آنها انرژی کمتری مصرف شده، مصالح بومی، متناسب با اقلیم و قابل بازیافت، کاربرد سیستم های ساختمانی پایدارتر، استفاده حداکثری از منابع تجدیدپذیر انرژی و نیز افزایش کیفیات محیطی فضای معماری و ... مورد تاکید هستند و به طور کلی می توان افزایش رفاه انسانی در عین کاهش مصرف منابع محیطی را عمده ترین هدف آن به حساب آورد. با نگاه به وضعیت فعلی ساختمان مدارس کشور، ملاحظه می شود که با وجود الگوبرداری برخی مدارس از روش های مدرن آموزشی که در اغلب کشورهای پیشرفته به کار می روند، فضاهای فیزیکی آنها هیچ گونه تغییری نداشته و در حقیقت روش های جدید در همان کالبد مدارس سنتی به دانش آموزان ارائه می شود که در اغلب مواقع، این ضعف در فضای فیزیکی مدارس، باعث ناکارآمدی شیوه های آموزشی جدید شده و در نهایت به نوعی سکون در سیستم آموزشی کشور منجر گردیده است. علاوه بر این در طراحی و ساخت مدارس نیز همانند دیگر فضاهای معماری، توجه چندانی به مباحث مربوط به پایداری زیست محیطی نمی شود. کاربرد مصالح با مصرف انرژی بالا در حین ساخت، عدم توجه به مباحث اقلیمی در طراحی، کارکرد مداوم سیستم های مکانیکی تنظیم آسایش داخلی و ... از جمله مواردی هستند که در اکثر فضاها و از جمله در معماری مدارس، واقعیت یافته اند. این جریانات نیازمند تغییر هستند و معماری مدارس علاوه بر پاسخگویی به نیازهای آموزشی حال و آینده، باید با در نظر گرفتن مسائل زیست محیطی، در جهت تربیت دانش آموزانی خلاق، علاقه مند به محیط مدرسه، آگاه به مسائل زیست محیطی و مسئولیت پذیر حرکت کند. در راستای اهداف مذکور در طرح حاضر پس از بررسی کامل شیوه های مختلف در آموزش و پرورش نوین و نیازمندی های فضایی هرکدام و نیز بررسی وضعیت فعلی نظام آموزش و پرورش کشور، اقدام به طراحی دبیرستانی در شهر تبریز با امکان پاسخگویی به نیازهای فعلی و آینده آموزشی و با رعایت کامل ضوابط و استانداردهای موجود برای طراحی مدارس، گردیده است. علاوه بر این به دلیل پتانسیل های خاص مدارس در ارتباط با بحث پایداری از جمله وسعت زمین و نیز پتانسل خاص اقلیم شهر تبریز از جمله ساعات آفتابی فراوان و بادهای محلی مداوم در طول سال و ... برای استفاده از انرژی های تجدیدپذیر محلی و همچنین نقش اقدامات مرتبط با پایداری زیست محیطی در مدارس، در فرهنگ سازی و آگاهی آحاد جامعه، از رویکرد پایداری زیست محیطی و راهکارهای توصیه شده در آن به عنوان عاملی تاثیرگذار در طراحی استفاده شده است.
رضا یعقوبی مرتضی میرغلامی
جریان علوم و هنرهای اسلامی و به اجمال مکتب اسلامی، امروز به نقطه ای رسیده است که آماده جهش های بزرگتر و موثرتری در عرصه های علمی، هنری و فرهنگی دنیا شده است .اما اتفاقی در این میان رخ داده است که مانع از قدرت گرفتن حقیقی این جریان و ظاهر شدن ظرفیت واقعی آن در جامعه شده و به فقر نظریه پردازی در علوم وهنر های اسلامی بالاخص معماری و شهرسازی آن دامن زده است و آن اتفاق، گسترش تخصص گرایی به شیوه غربی در بین محققین این عرصه است. در واقع، نظام آموزشی کنونی به گونه ای مهندسی شده است که عرصه های دین، علم و هنر در فضاهای جداگانه و بی ارتباط با هم شکل می گیرند. این در حالی است که در کاوش های علمی امروز در میان دانشمندان معاصر جهان گرایش به «مطالعات بین رشته ای» به صورت فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته و به نتایج قابل توجهی نیز در این زمینه دست یافته اند. مناقشه در ماهیت و وجود علوم و هنرهای منتسب به اسلام، فقدان ساختار نظری منسجم برای آموزش هنر و علوم اسلامی، خلاء مواضع متقن و قوی جهت دفاع و پاسخگوئی به مسائل و نقدهای مطرح و نهایتا فقدان مکتب و فلسفه علوم اسلامی و هنرهای اسلامی را می توان از طبعات جدا انگاری این حوزه ها از هم شمرد. رشد علوم و هنرها در جوامع اسلامی و احساس نیاز به مجموعه هایی که در برگیرنده اطلاعات و پژوهش های جامع درباره کلیات علوم و هنرهای رایج اسلامی در زمان و لزوم هم نشینی و اجماع آن با مباحث دینی، لزوم پژوهش در این مکتب در سه سطح شناخت، تولید و معرفی و نشر را ضروری و انگیزه تفکر و طراحی این مرکز را دوچندان کرده است از سوی دیگر با مطرح شدن مطالعات بین رشته ای در جوامع و محافل علمی و هنری در راستای اعتلای علوم و فنون مختلف، به عنوان روشی قدرتمند در نزد اندیشمندان معاصر، لزوم شکل گیری مجموعه ای که امکان برآوردن اهداف مذکور در ایران را برطرف سازد ضروری می نماید. در جهت مرتفع ساختن این مشکلات و نقیصه ها ایجاد بستر لازم و مناسب برای ارتباط کامل و نظام مند میان هنرمندان، صناعت گران و عاملان با حکما، دانشمندان و عالمان مکتب اسلامی و امکان گردهمائی و بهره مندی هر یک از آن ها از دستاوردها و اندوخته های حوزه ی دیگر می تواند به حل مشکلات تا حد قابل قبولی کمک کند. نظریه پردازی در این حوزه ها نیازمند تعمق در فهم شعائر اسلامی و اجتهاد در آن از یک سو و توجه به مقتضیات و ماهیت هریک از علوم و هنرها و نیازهای زمانه از سوی دیگر بوده و این مساله جز از اجماع بین هنرمند، اندیشمند و عالم دینی و ایجاد زمینه ای برای تعامل و تبادل نظر هرچه بیشتر میسر نخواهد گشت. بنابراین، در حال حاضر مسئله ی مد نظر این است که ایدههای اسلام تبدیل به سازوکارهای قابل تحقق شده و عملیاتی شوند. و این همان نهضت گستردهای است که ما در دنیای اسلام و دوران سنت شاهد آن بوده ایم. در دوران معاصر نیز در یک سوی این نهضت، حوزههای علمیه قرار دارند. این مسوولیت متوجه حوزهها است که نسبت به معارف دینی و ارائه تفقه جامع دینی بازنگری کنند. سوی دیگر آن هم، متوجه محافل علمی و هنری است که باید در جهت تولید علم و خلق آثار هنری هماهنگ با معارف دینی تلاش نمایند و چیزی که این نوشتار در پی آن است، خلق زمینه ای است تا پیوند دوباره ای را بین اندیشمندان حوزه و دانشگاه در کنار هم برقرار نموده و زمینه مطالعات بین رشته ای علوم و هنرهای اسلامی با مبانی اعتقادی را فراهم آورد. و بستر مناسب جهت به اشتراک گذاشتن یافته ها و دستاوردهای جدید در هر یک از این حوزه ها را مهیا نماید. و با معرفی و نشر عقاید ناب اسلامی بتواند جایگاهی درخور را در جامعه ی جهانی به خود اختصاص دهد، چرا که تنها راه درخشش جامعه اسلامی بر تارک تاریخ جهان از همین راه محقق می شود.
مهری حسامی مرتضی میرغلامی
رابطه ی انسان امروز با محیط پیرامون خود استفاده از عناصر بصری در محیط های زندگی را ضروری می نماید. از سوی دیگر فراوانی نقوش به کار رفته در هنر اسلامی به خصوص فلزکاری دوره ی تیموری از چنان غنایی برخوردار است که در همه ی اعصار می توان از آن ها استفاده کرد. از جمله کاربری های قابل پیش بینی برای این نقوش، استفاده از آن ها در طراحی حجم محیطی است. با الهام از این نقوش در دنیای معاصر، می توان علاوه بر ایجاد آرامش و زیبایی در محیط زندگی و خلق آثاری با خصوصیات ایرانی- اسلامی و مطابق با عصر حاضر، مردم را با هنر و هویت فرهنگی خویش آشنا نمود. برای نیل به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی، نسبت به جمع آوری داده از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و گردآوری تصاویر موجود در فضای مجازی درخصوص نقوش گیاهی آثار فلزکاری دوره ی تیموری و حجم های محیطی استفاده شده است. بررسی و آنالیز نقوش گیاهی آثار فلزی دوره ی تیموری در قالب14 نمونه ی موردی صورت گرفته است. این نمونه ها شامل: پارچ، بشقاب، سطل، کاسه، قلمدان، جا شمعی و انگشتر است. تحلیل و بررسی های انجام شده نشان می دهد که نقوش گیاهی به صورت اسلیمی و ختایی در این آثار به کار رفته است و اغلب طرح های کوچک اسلیمی به دو شکل (نواری و درهم تنیده) و بسیار منظم تکرار شده و نقوش ختایی نیز به شکل گل نیلوفر آبی، گل گرد پنج پر، چهار پر و سه پر و برگ استفاده شده است. تزئینات این آثار شامل نقوش خوشنویسی و هندسی نیز بوده است اما به شکل بسیار محدودتر و همچنین نقوش گیاهی به کار رفته بر روی این آثار نشان می دهد که این نقوش در عین استقلال، جزئی از کل طرح هستند و بیانگر «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» و تعالی و رشد است. در انتخاب این نقوش به فرم، کاربرد اشیاء، طبقه ی اجتماعی حامیان و هنرمندان آفریننده ی آن ها توجه شده است. پس از بررسی و استخراج این نقوش همچنین به ویژگی های حجم های محیطی معاصر و تعامل سنت و نو در این حجم ها پرداخته شد و نتایج حاصل در طراحی، ساخت و تزئین اثر محیطی با کاربری آبخوری (که در فرم و تزئینات آن از نقوش گیاهی و خوشنویسی استفاده شده) به کار گرفته شده است. کلید واژگان: آثار فلزکاری دوره ی تیموری، نقوش گیاهی، حجم محیطی، مبلمان شهری
مهسا مشایخی میانجی بهرام سیاوش پور
شکل گیری و گسترش فضاهای خالی از عملکرد رسمی، که استعداد اشغال توسط فعالیت های بزهکارانه را در شهرها دارند، در دهه های اخیر موجب شکل گیری ادبیات مفصلی با عناوینی چون "فضای گمشده" ، "فضای مرده" یا "فضای خالی" شده است. در شرایطی که زمینه ی بروز جرایم در جامعه وجود دارد؛ چنین فضاهایی، آمادگی زیادی برای استقرار صور مختلف "رفتار مجرمانه" را دارند. از سوی دیگر گاه طرح های شهری یا روند اجرایی آن ها -بدلیل معطل ماندن مالکین- در طول دوره اجرای طرح، عوارضی ناخواسته، در جنب و جوش طبیعی بخشی از بافت شهری به بار می آورند. هدف از نوشتار حاضر بررسی فضاهای گمشده ای است که در جریان اجرای طرح های شهری شکل می گیرند و زمینه ی بروز چنین فضاهایی را در اماکن مجاور پدید می آورند. روش تحقیق، به دو صورت اسنادی و پیمایشی بوده و جامعه آماری یکی از محلات شهر سبزوار (محله رضوی و طبرسی)، در سال 1392 است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش توصیفی نرم افزار spss نشان دهنده این امر می باشد؛ که در محدوده محور پیشنهادی طرح تفصیلی و محدوده نزدیک به آن، وسعت زیادی از بافت را فضاهایی در برگرفته اند که در معرض "آسیب های اجتماعی" قرار دارند.
صنم طهماسبی محمد باقری
دستیابی به فضاهای مطلوب در مدارس، یکی از الزامات تحقق مدارس ایرانی- اسلامی است. در فضای مدارس امروز نماها، نحوه ترکیب بندی و ساختار و یا حتی مصالح بکار رفته و مقوله هایی چون هویت و زیبایی، معنی دار بودن و هماهنگی با محیط و ... تا حدی بیگانه است و نیازمند هویت بخشی می باشد. به عبارتی طراحان در قبال تحقق مدارس مطلوب و مبتنی بر اصول ایرانی– اسلامی، به استفاده از روشهای شکل گرایانه و تاریخی متوسل می شوند. در حالی که محتوای نظام آموزشی مدارس در شکل دهی به طرح کالبدی آن تاثیر بسیار اساسی دارد. با بررسی هویت معماری مدارس موجود و چگونگی بهره گیری از میراث فرهنگی اسلامی و سنتهای معماری ایرانی، کوشش همه جانبه در بازبینی و احیا تاریخ و فرهنگ معماری ایران ضروری است. در این پژوهش با معرفی رویکرد طراحی فراگیر، تلاش بر پیشنهاد طراحی مدارسی است که بر پایه معماری امروز، ایده آل های گذشتگان را درک نموده و سعی در تحقق و تعالی بخشیدن آنها دارند که به عنوان راهکاری کارآمد و نو جهت تحقق مدارس ایرانی- اسلامی مطرح می شود. لغت فراگیر به معنای همگانی و منظور از طراحی فراگیر، طراحی شده برای عموم است. در واقع با تلفیق اصول بنیادین مدارس سنتی با اصول تکنولوژیک مدارس امروزی، رویکردی نو در طراحی فضاهای آموزشی مطرح می شود و در نهایت این نتیجه حاصل می شود که مولفه های طراحی با رویکرد فراگیر مانند عدالت در استفاده همگانی، انعطاف پذیری فضاها، چند عملکردی بودن، رعایت مقیاس انسانی، محیط و منظر طراحی شده منجر به تحقق مدارس ایرانی- اسلامی می شود.
الهه آزرم نژاد حشمت الله متدین
در جامعه امروز ایران، به دلیل محدودیت های شرعی و حفظ حجاب برای زنان، دیوارهای بلند سراسر مدارس دخترانه را در برگرفته اند و مانند زندانی هستند که این مدارس و به تبع آن دختران دانش آموز را از جامعه بیرون دور نگاه داشته اند. این امر با وجود آن که مدرسه این امکان را دارد تا نقش پر رنگی در اجتماع ایفا کرده و هم چنین باتوجه به هزینه کلان دولت در امر ساخت و ساز فضاهای آموزشی و و وجود نابرابری هایی در تسهیلات محله ها در شهر ، باعث کنار گذاشته شدن مدرسه و پتانسیل های آن از اجتماع شده است. با توجه به رعایت اصل فقهی حجاب که همانا پوشیده داشتن بدن و موی سر در مقابل نامحرم می باشد، لزوم استفاده از معماری اسلامی و محرم سازی فضای مدرسه و حذف اشراف و ایجاد پیوند میان مدرسه و اجتماع ، به صورتی که بتوان ضمن حفظ کیان مدرسه و حرمت دختران دانش آموز و معلمان و مربیان، فضای آزادتری را برای استفاده راحت تر از محیط توسط آنها فراهم آورد که ضمناً موجبات اختلاط نامناسب زن و مرد را بوجود نیاورد، احساس می شود. از سوی دیگر، در جامعه اسلامی برای توسعه و ترویج عفاف و حجاب باید بر فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و تبلیغی تأکید شده، سعی شود فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه و محیط به نحوی ساخته شود که افراد به صورتی طبیعی در آن فضا به رعایت عفاف و حجاب رغبت نمایند و بدان عادت کنند و از کارهائی که موجب بدبینی نسبت به اسلام و نظام اسلام میگردد، مانند دور نگاه داشتن دختران از فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و ورزشی پرهیز شود. با توجه به این امر که مدرسه ظرفیت آن را دارد تا در زمینه مسائل اجتماعی و فرهنگی نقش متفاوتی را ایفا کند در این پژوهش سعی بر آن است تا از ظرفیت های ویژه مدرسه ای در خدمت محله، با عنوان مدرسه محله، استفاده کرده و با توجه به نقش و اهمیت آموزش و پرورش دختران در تربیت نسل های بعدی به ویژه در امر توسعه،به طراحی هنرستان دخترانه ای برای حضور هر چه بیشتر دختران و دستاوردهای تحصیلی آنان در اجتماع بپردازد. از این رو با گردآوری مطالب کتابخانه ای و بررسی هنرستان ها و مدارس دخترانه به صورت میدانی و استفاده از روش تحلیلی- نوصیفی پیشنهاداتی برای قرارگیری فضای واسط مدرسه و محله و حفظ محرمیت و آسایش دانش آموزان دختر در مدرسه ارائه می شود. در این پژوهش سعی شده تا تعامل اجتماعی دختران دانش آموز با بیرون مدرسه ایجاد شود از این رو به طراحی فضایی واسط بین مدرسه و محله اقدام شده است تا با حفظ عرصه خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی در مدرسه تعامل مورد نظر به وجود آمده و خللی در فعالیت های مختص به امر آموزش در مدرسه ایجاد نکند. در طرح ارائه شده با توجه به روحیات خاص دختران جوان و تمایل آنها به گروه های کوچک دوستانه، حیاط های متعدد دنج در کنار حیاط صف جمع برای مراسم صبحگاهی و فعالیت های گروهی در فضای باز در نظر گرفته شده است.
اعظم فلاح عزیزی مرتضی میرغلامی
مهم ترین شاخصه ی وجودی مجسمه های شهری، شهر، شهروندان و هنرمند است. مجسمه های شهری به عنوان بخش اصلی از مجموعه ی هنر عمومی(public art ) را شامل می شود که در حوزه ی عمومی جامعه و معمولا فضاهای باز نصب و اجرا شده و دسترسی به آن برای عموم آزاد است؛ این گونه آثار هنری معمولا برای مکانی خاص طراحی می شوند و تلاش می شود تا با دیگر عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی محل نصب اثر، ارتباط داشته باشند؛ چرا که انسان ها همواره تمایل دارند به شیوه ای خود محورانه با محیط اطراف خود توجه کرده و نیازمند رابطه با محیط و کسب اطلاعات از آن هستند؛ محیط به هر آنچه که در پیرامون ما قرار دارد و به صورت بالقوه با ما در ارتباط قرار می گیرد اطلاق می شود. مجسمه های شهری به عنوان زیر مجموعه ی از مجسمه به یادمان ها، یادروزها، مجسمه های که در آن ها به فرم تاکید می شود و مجسمه های که بیشتر بر محیط، مکان و فضای پیرامون اثر تاکید دارند، تقسیم می شوند. در این پایان نامه به مجسمه های که به مقوله ی فرم و محیط، همزمان توجه کرده اند، پرداخته خواهد شد. مسئله ی اصلی این پایان نامه، طراحی و ساخت حجم های سفالینی است که در آثار ساخته شده بر تعاملی که اثر هنری با محیط و متقابلا محیط بر اثر هنری برقرار خواهد کرد، تاکید خواهد شد؛ البته ناخودآگاه تعاملی بین اثر هنری و مخاطب نیز به وجود می آید که در این پایان نامه به این اصل مهم نیز پرداخته خواهد شد. باید در نظر داشت که "فرم" یک اصطلاحات کلیدی است که استفاده از آن در مباحث گوناگون هنری بسیار رایج است، به گونه ای که می-توان آن را یکی از مهم ترین مفاهیم پایه ای هنر در نظر گرفت. لذا آوردن تعریفی برای آن در جهتی که دامنه ی آن مشخص شود ضروری به نظر می رسد. فرم؛ کلیت، جسمیت و ظاهر یک پدیده را می گویند، که در راستای بیان موضوع، معنا یا محتوا را در خود جای داده، از موادی خاص شکل گرفته باشد. پس به طور کلی این پایان نامه به بخش های هنر عمومی، شهر تبریز(صرفا به عنوان یک شهر، مشخصه ی خاصی در آن مد نظر نیست)، تعامل فرم با محیط و در نهایت تعامل اثر هنری و مخاطب تقسیم خواهد شد. سوالات تحقیق: 1- چگونه هنر سرامیک معاصر، تعاملی را بین اثر هنری خود، محیط پیرامونی آن و مخاطب برقرار کرده است؟ 2- چه عواملی باعث می شود، که تعامل بین فرم، مخاطب و محیط در فضای شهری ضروری به نظر برسد؟ 3-چه عواملی سبب موفقیت ویا عدم موفقیت هنرمند سرامیک معاصر، در برقراری تباینی بین فرم، مخاطب و محیط پیرامونی اثر در فضای شهری خواهد بود؟ 4- هنرمندان سرامیک معاصر ایرانی در این عرصه چگونه ظاهر شده اند؟
ابوالفضل طغرایی محمدسعید ایزدی
با گذر زمان و تکوین رویکردهای حاکم بر مرمت و بازآفرینی شهری که خود حاصل چند دهه ارزیابی نوع مداخلات است، امروزه به وضعیتی رسیده ایم که «جامعیت» و «یکپارچگی» مفاهیم اصلی مسلط بر موضوع مطرح شده اند. یکی از مصادیق و در عین حال ریشه های فقدان جامعیت در مداخلات بافت های شهری در دهه های گذشته، کم رنگ بودن نقش مباحث اجتماعی است. این موضوع امروزه پیش شرط اصلی هرنوع مداخله در حوزه مرمت و بازآفرینی شهری است. از سوی دیگر لزوم توجه به مفهوم پایداری به عنوان پارادایم مطلوب حاکم بر تمام توسعه های انسانی، از اواخر دهه 1980 مطرح و ترسیماتی از آینده را ارائه نمود. این ترسیمات مبهم، با گذر زمان در حال تبدیل شدن به تصاویری عینی هستند. پایداری خود داعیه دار «جامعیت» و «یکپارچگی» میان سه حوزه اجتماع، اقتصاد و محیط زیست است. میزان پرداخت به سه حوزه مذکور ذیل پایداری، یکسان نبوده و به نظر می رسد پایداری اجتماعی مورد بیشترین غفلت واقع شده، که این خود اولا جامعیت پایداری را به خطر می اندازد و ثانیا حوزه های اولویت دار برای پژوهش های آتی را مشخص می کند. پژوهش حاضر در بخش نظری با روشی توصیفی-تحلیلی و با راهبردی از نوع استدلال منطقی، به دنبال تبیین این موضوع است که چگونه طراحی شهری می تواند به باززده سازی محلات تاریخی با رویکرد پایداری اجتماعی بپردازد. با استفاده از روش های جمع آوری داده هایی چون اسنادی، پیمایش میدانی، و مصاحبه سعی در یافتن سیاست ها و سپس طراحی نمونه موردی(بخش طراحی) بر اساس آن دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که نقش اصلی طراحی شهری در بازآفرینی محلات تاریخی متوجه پروژه های محرک توسعه؛ و در تحقق پایداری اجتماعی متوجه ابعاد ایمنی و امنیت، تعاملات اجتماعی، تنوع اجتماعی، احساس نشاط و رضایت، حس مکان و حفظ میراث فرهنگی، و تامین عدالت در دسترسی به خدمات و امکانات است. البته نقش غیر محوری طراحی شهری در دو بعد بسترسازی و مدیریت غالبا معطوف به بعد رویه ای طراحی است؛ حال انکه در قسمت محرک توسعه به لحاظ نقش محوری، بعد ماهوی طراحی بیشتر مطرح است.
ستاره قرایی جعفر نجیبی
یکی از مهمترین نیاز های جامعه امروز ایران، احیای هویت اسلامی_ایرانی می باشد. البته این امر با بهره گیری از نماد ها، نشانه ها، استفاده از هنرهای بومی و توجه به عناصر شهری در ایجاد ارتباط منطقی با گذشته میسر خواهد بود. برای رسیدن به این مهم، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به روش مطالعات کتابخانه ای به بررسی نمونه هایی از درخت مقدس در فرهنگ و هنر ایرانیان و نیز مطالعه تفاسیر قرآن و احادیث پیامبر در وصف درخت مقدس طوبی پرداخته است. سپس بر اساس نتایج بدست آمده از پژوهش نظری، اثر محیطی طراحی و به مرحله اجرا در آمده است. در طراحی این اثر سعی بر آن بوده تا ارزش ها و مفاهیم قرآن و سنت های گذشته ایرانیان دنبال، و بستری برای احیای هویت اسلامی_ ایرانی فراهم شود
شیرین حسینی اعظم احمد میرزا کوچک خوشنویس
ایران علی رغم برخورداری از پتانسیل های بسیار در زمینه های مختلف از جمله ابنیه و آثار تاریخی و جاذبه های متنوع طبیعی به دلیل عدم وجود بسترهای مناسب، نتوانسته است آنگونه که باید، بهره برداری لازم را به ویژه در عرصه ورزشهای مرتبط با طبیعت نماید. امکانات و تاسیسات ورزشی موجود در طبیعت و خدمات مربوط به آن در قیاس با کشورهای موفق مانند سوئیس و ... بسیار ناچیز بوده و از کیفیت مناسبی برخوردار نمی باشد. لذا با توجه به اینکه امروزه حضور در طبیعت و ورزشهای مرتبط با طبیعت، به عنوان یکی از مقوله های جدی و به روز برای تمام دنیا مطرح شده است و انجام برنامه ریزی و ارائه راهکارهای عملی در این خصوص ضروری می نماید.گردشگری و ورزش در طبیعت و شکل انجام آن از فعالیتهایی است که مطمئناً نیازمند فضاهای مطلوبی می اشد که بتوانند به خواسته های موجود در بعد فضایی آن پاسخ دهد. کوه بزغوش واقع در آذربایجان شرقی و در قسمت جنوب سبلان قرار دارد. از لحاظ موقعیت طبیعی در بستری قرار دارد که می توان یکی از بهترین و جذاب ترین عرصه های طبیعی ایران تلقی نمود. وجود کوهستان بزغوش، آبگرم معدنی موجود در منطقه، وجود گیاهان دارویی و طبیعت بکر و دست نخورده این منطقه را تبدیل به یکی از مناطق ورزشی و گردشگری کشور کرده است. عدم برنامه ریزی و وجود امکانات اقامتی و خدمات لازم موجب شده که از پتانسیل های موجود در منطقه به نحو احسن استفاده نشود و آسیب هایی نیز به محیط بکر این منطقه وارد کند و موجب کم شدن مراجعه کوهنوردان و گردشگران به این منطقه شود. در این پژوهش تلاش شده موضوع موضوع طراحی قرارگاه کوهستانی با رویکرد استفاده از انرژی های نو مورد مطالعه قرار گیرد. روند کار شامل استخراج مبانی و تجارب مرتبط صورت گرفته و نیز استفاده از روش های میدانی است. روش میدانی در این پژوهش شامل پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده می باشد و از آنجا که بخش اعظم یافته های این پژوهش از نوع کمی نبوده و جنبه آماری ندارند، روش اصلی تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش روش کیفی بوده و مبنا و معیار در تجزیه و تحلیل های کیفی مشخصاً عقل، منطق، تفکر و استدلال است.
نرگس رجائی پور پریسا هاشم پور
حکمت اشراق سهروردی، حکمتی بحثی- ذوقی و فلسفه ای نور محور است و در مقایسه با سایر مکاتب موجود، تحولی شگرف در حوزه تفکر فلسفی ایرانی- اسلامی به شمار می آید. هر چند سهروردی نیز چون سایر حکماء اسلامی، مستقیماً به هنر نپرداخته است و در آثار وی به ندرت سخنی درباره هنر به چشم می خورد، اما بر اساس آن می توان مبانی هنر سنتی و همین طور بکارگیری نور در بناهای سنتی را تدوین نمود. این مکتب دارای اشتراکات و نیز تفاوت هایی با مکتب فلسفی پدیدارشناسی در غرب می باشد. در فلسفه پدیدارشناسی نیز مبحث نور به تنهایی و به عنوان یک پدیده مورد بحث قرار نگرفته است اما همواره به نقش آن در شناخت و بروز ماهیت پدیده ها اشاره گشته است. این دفتر در دو بخش کلی مطالعات و طراحی تدوین گشته است. در بخش مطالعات با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی و تحلیل دو مکتب ذکر شده، تاثیر آن ها بر نحوه به کارگیری نور در هنر معماری و نیز مقایسه تطبیقی آن دو پرداخته شده است. در بخش دوم با تلفیق مبانی دو مکتب اشراق و پدیدارشناسی به طراحی مجموعه یادمانی شیخ اشراق می پردازیم. هدف از این طراحی این مجموعه، ایجاد بستری فرهنگی در شهر زنجان و آشنایی هرچند مختصر با مکتب فلسفی و عرفانی سهروردی است. در طراحی این مجموعه از مفاهیم مورد بحث در حکمت اشراق و فلسفه پدیدارشناسی استفاده شده است. بر این اساس: حرکتی رو به غرب، جایی که انسان زندانی ماده است، آغاز شده و سرانجام به انتهای آن که رو به شرق است ختم می شود. در کالبد این طرح، از مفهوم تقابل نور و ظلمت و نیز سطح و صفحه به کرات استفاده شده است و این صفحات نماد نفس و وجود انسان هستند. طبیعت مجموعه نورهای مختلف است که هریک پیامی از نور الانوار هستند و به گونه ای متفاوت در فضاهای داخلی به کار گرفته شده اند تا تجربیات حسی متفاوتی را برای اشخاص ایجاد نمایند.
مریم مقدسیان مرتضی میرغلامی
پیاده روی در گذشته به عنوان اصلی ترین الگوی جابه جایی مردم به حساب می آمد که با تسلط اتومبیل ها بر شهر، رفته رفته کم رنگ شد. در چند دهه اخیر در پی تاثیرات منفی این رویکرد، مسئله پیاده مداری به عنوان موضوعی مطرح شد که برای نیل به شهر مطلوب امری ضروری به نظر می رسد. پیاده راه ها پاسخ مناسبی برای حل این معضل اند تا بتوان شهری متعادل و انسان مدار را به وجودآورد و به احیای نقش انسان پیاده پرداخت. زیارت نیز به عنوان یک فرآیند اجتماعی که قدمتی به اندازه فرهنگ دینی دارد، ارتباطی نزدیک با مکان های مذهبی داشته و وسیله ای برای رسیدن به آرامش تلقی می شود. حرم مطهر حضرت رضا(ع) هم به عنوان یکی از مقاصد عمده سفرهای زیارتی در ایران، گرانیگاه امر زیارت در کشور به شمارمی آید و ورود حجم بالای مسافران باعث شده است که نیاز به خدمات رفاهی به زائران در شهر مشهد و به خصوص بافت پیرامونی حرم مطهر دوچندان شود. فضایی مناسب و درخور که واجد کیفیات طراحی شهری باشد. کیفیاتی که متناسب با حال و هوای نظام ارزشی حاکم بر فضای زیارتی است. کیفیاتی همچون سرزندگی، انعطاف پذیری، خوانایی، اختلاط کاربری ، مراودات اجتماعی، حس مکان، مقیاس انسانی، تنوع، پایداری و بسیاری دیگر، که موجبات فراهم نمودن یک فضای شهری زیارتی پیاده محور را فراهم می آورد. اما آنچه در این پژوهش مورد کنکاش قرارمی گیرد، طراحی پیاده راه منتهی به حرم مطهر حضرت رضا(ع) موسوم به ره باغ با رویکرد کیفیت بخشی به قلمروعمومی است. ره باغ رضوان، محدوده ای است که شامل قدیمی ترین محلات شهر مشهد بوده و در محل قدیمی باغ رضوان قرارگرفته است. باغی که دربرگیرنده یکی از مهم ترین گورستان های شهر است و در سال های اخیر به واسطه طرح توسعه حریم حرم حضرت رضا(ع) تخریب شده است. در این مطالعه، از یک طرف به بررسی مفهوم پیاده راه، نکات و ویژگی ها و عناصر کیفیت بخش به آن، پرداخته می شود و از سوی دیگر عملیاتی کردن طراحی فضای شهری مناسب زیارت و طی طریق برای رسیدن به بارگاه رضوی مطرح می شود. برای نیل به این هدف، با بهره گیری از نمونه های مشابه داخلی و خارجی به استخراج و تدقیق نتایج مطلوب آنها پرداخته شده و این نتایج در طراحی مورداستفاده قرارگرفته است. در پایان نیز با جمع بندی مطالب حاصل از گردآوری داده ها، به تحلیل و تدوین بیانیه چشم انداز پرداخته و در ادامه طراحی مفهومی با توجه به اهداف، راهبردها و سیاست ها انجام شده است. در نهایت نیز تدوین چهارچوب طراحی شهری، ارائه ضوابط و معیارها و الگوی طراحی سه بعدی ره باغ رضوان انجام پذیرفته است.
افشین پیش بین پریسا هاشم پور
فضای معماری جزئی از فضاهای هستی و قوامی از آن است. انسان سعی دارد فضای هستی را متناسب با نیازهای خود تغییر دهد. این تلاش ها به صورت طرح های معماری در جهت ایجاد فضای معماری پیاده شده اند. معماری ایرانی طی سال ها با دین اسلام در هم آمیخته شده و می توان به تعبیری معماری گذشته ی ایرانی در دوران اسلامی را نمود کالبدی این اندیشه ها دانست. درونگرایی، کیفیت گرایی و انسان مداری این معماری در کنار یکدیگر به معنی اهمیت پرداختن به کیفیتهای فضای داخلی است. اندیشه ای که این معماری از آن برآمده است به دنبال افزودن بر کیفیت های فضایی در هر دو بعد مادی و معنوی بوده و تلاش دارد تا فضاهایی متناسب با جنبه های مختلف وجودی انسان خلق نماید. کیفیتهای مختلفی نظیر نور، رنگ و مبلمان در فضاهای داخلی معماری ایرانی شاهدی بر این مدعاست. هدف از این پایان نامه ارائه طرحی برای فضای اقامتی زائرین حرم مطهر امام رضا مبتنی بر الگوگیری از ویژگیهای فضاهای داخلی در معماری ایرانی اسلامی است. بررسی فضاهای اقامتی معماری ایرانی-اسلامی نشان می دهد نور استفاده شده در این معماری بیشتر به صورت طبیعی بوده و به دو شکل مستقیم و غیر مستقیم از طریق نورگیرها و پنجره ها به شکل های مختلف به فضا وارد می شود. رنگ ها نیز به صورتی بوده اند که رنگ های طیف گرم به صورت روشن و به عنوان زمینه و کلیت غالب و رنگ های اصلی به عنوان نقش و در قالب نور رنگی بر روی آنها به کار می رفته اند. مبلمان این فضاها نیز به دو شکل ثابت و متحرک بوده که از طریق تطبیق پذیری و انعطاف پذیری نیازهای مختلف انسان را برآورده می نموده اند. استفاده از فضاهای پرت و جزئی از کالبد بنا بودن نیز از دیگر ویژگی های این مبلمان است. به همین ترتیب تحلیل فضایی کاروانسرا ها که بیشترین شباهت را به موضوع پروژه دارند نشان از نقش پررنگ و مهم حیاط و ایوان ها در ایجاد خوانایی، سازمان فضایی، محرمیت و سلسله مراتب مورد نیاز در این فضا دارد. اطلاعات به دست آمده از این مطالعات به همراه نتایج حاصل از پرسشنامه های توزیع شده در بین زائرین و آگاهی از مسائل، مشکلات و نظرات ایشان در کنار ضوابط و خواست های شهرداری به عنوان سازمان حمایت کننده از این پروژه ما را به الگوهایی در عناصر مختلف فضای داخلی بخش اقامتی زائرسرا رساند. در انتها نیز این الگوها در قالب طراحی یک زائرسرا در یکی از سایت های پیش بینی شده در طرح طاش متعلق به بافت اطراف حرم امام رضا (ع) مورد استفاده قرار گرفت.
رضا بهامین یاسر شهبازی
با رخ دادن زلزله های تاسف بارمانند زلزله بم و زلزله ورزقان و اهر ومشاهده ی تلفات انسانی ناشی ازآن معماران باید بدانند هرکدام ازآنها می توانند نجات دهنده ی جان هزاران تن از فرزندان این نسل و این سرزمین در چنین موقعیت هایی باشند. آن طور که دیگر نیازی به لودر، بولدوزر و بیل مکانیکی و بیمارستان صحرایی و پتو و دارو و ... نباشد. ما باید به خوبی درک کنیم که این احساس تاسف و تاثرو این احساس درماندگی که با مشاهده ی این وقایع روح همه را میفشارد چگونه می تواند تبدیل به قدرتی شود که از قدرت هزاران صدها و هزاران بیل مکانیکی و بولدوزر و از نقش هزاران پزشک و پرستار موثرتر باشد. آن گاه که ساختمان هایی که آنها می سازند، سرپناهی ایمن، مقاوم و مطمئن برای مردم این کشور باشد. آن گاه که ما به نسل های بعدی این سرزمین و به فرزندانمان اطمینان دهیم که دیگر چنین فجایعی تکرار نخواهد شد! در این میان معماری بناهای عمومی و به خصوص فضاهای آموزشی که مدت زمان عمده ای از عمر انسان در این فضاها سپری می گردد بسیار حائز اهمیت می باشد ونیاز به طراحی و ساخت فضاهای آموزشی با سازه مقاوم و قابل اطمینان در شرایط بحرانی کاملا محسوس است و متاسفانه درکشور ما به این مساله پرداخته نشده است. همچنین طراحی مدارس نه فقط برای ساعات آموزشی بلکه برای استفاده در همه ساعات روز و استفاده از مدرسه به عنوان فضایی عمومی و در اختیار محله اهمیت بحث ایمنی و پاسخگویی در شرایط بحرانی را پررنگ تر می نماید و از سوی دیگر این بحث باعث احساس تعلق مردم به مدرسه و خود اکتفایی مدرسه از نظر مالی می شود. تحقیق حاضر پس از ذکر کلیاتی از موضوع در فصل اول، در فصل دوم به بررسی ادبیات و پیشینه موضوع پرداخته شده است. فصل سوم شامل مبانی نظری است و ویژگی ها، نیازمندی¬های فضایی و برخی نظریه ها در ارتباط با آنها ذکر گردیده است و اصول مربوط به رویکرد سازه ای و برخی تعاریف و راهکارهای توصیه شده در آن، آورده شده است وهمچنین ارتباط بین طراحی فضای فیزیکی مدارس و رویکرد سازه ای و پایداری اجتماعی را مدنظر قرار داده است فصل چهارم به برخی نمونه های موفق اجرا شده از مدارس پایدار اجتماعی وفرهنگی در سراسر دنیا به عنوان نمونه های موردی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. فصل پنجم اختصاص به شناخت بستر طراحی و برخی اصول مورد تاکید در ارتباط با معماری در اقلیم شهر تبریز دارد و در نهایت تحقیق، نقشه ها و تصاویری از پروژه طراحی شده بر اساس مبانی نظری ارائه شده، آورده شده است.
فاطمه حسن پور کهنمویی وحید وزیری
در این پایان نامه یک الگوی معماری جدید برای کالبد بازار ارائه شده است که علاوه بر اینکه جایگزین مناسبی برای پاساژها، مراکز خرید جعبه ای و ... باشد، ساختار آن همچون بازارهای سنتی ایرانی باعث تحکیم و پایداری شهرها از نقطه نظر اجتماعی شود. یکی از مهم ترین مشخصه های بازارهای سنتی ایرانی، نقش ارتباطی این فضاها بود. حرکت پیاده و انسان پیاده جزء اصلی و جداناپذیر بازارهای سنتی بود که امروزه با ترویج فرهنگ شهرنشینی مبتنی بر فناوری های پیشرفته و استفاده از ماشین، رفته رفته کمرنگ تر می شود. در این پژوهش، رویکرد پیاده مداری مراکز خرید، راه حل ارائه شده برای احیای نقش بازار در شهر، افزایش پایداری اجتماعی در آن و ارتفا کیفیت زندگی شهرنشینی می باشد.
مهسا شکرانی دیزج فرزین حق پرست
امروزه توجه به مفهوم امنیت شهروندان به عنوان یکی از اولویت های اساسی حرفه مندان و تئوری پردازان شهری تبدیل شده است. جدای از اثرات اجتماعی و فرهنگی ناشی از برنامه ریزی و طراحی محیط های امن شهری بر الگوهای رفتار شهروندی و بهبود کیفیت محیطی فضاهای شهری، تبیین ویژگی ها و اثرات مترتب بر نقش کالبدی شهر بر کاهش جرائم شهری و یا کاستن از وقوع جرم، موضوع مستقل و با اهمیتی است که در قالب تئوری های نوین شهرسازی مورد بحث قرار گرفته است. این مطالعه در نظر دارد تا با توجه به اصول و شرایط متفاوت اجتماعی حاکم بر جامعه محلی ایران، به کاربست نظریات فوق بپردازد و میزان انطباق پذیری آن را در شهر ارومیه مورد آزمون قرار دهد و بررسی نماید که آیا فضاهای شهری و محلات ما اگر حضورپذیر و دارای دسترسی و نفوذپذیری بیشتری باشند امن تر خواهند بود و یا برعکس؟ هرچه محلات و فضاهای شهری خلوت تر و غریبگزتر باشند، امن تر خواهند بود؟ البته مورد تأکید پژوهش حاضر در زمینه جرائم، سرقت می باشد که شامل سرقت از منزل، سرقت موتورسیکلت و دوچرخه، سرقت از مغازه و کیف قاپی می باشد که برای سنجش تأثیر محیط کالبدی بر بروز جرائم محیطی از نظریه چیدمان فضا و آیزوویست استفاده شده است
مریم فلاح مرتضی میرغلامی
بافت تاریخی شهرها آثار گرانبهایی است که فرهنگ و دانش شهر سازی و معماری بومی کشور را در خود دارند. حیات این بافت ها طی سده های گذشته پایه بسیاری از آداب و رسوم و حتی فرهنگ موجود و نیز رونق اقتصادی شهر و منطقه بوده است. فضاهای شهری تاریخی قبل از همه وظیفه دارند، تاریخ، هویت عینی و ذهنی شهر را حفظ کرده و در زندگی جاری سازند. پاسدار همه خاطره ها و یادمان ها بوده و از این رو باید فعالیت هایی را در کالبد خود جای دهند که با هدف یاد شده انطباق یابد. امروزه بخش تاریخی و قدیمی شهرهای ما در آستانه حذف شدن از زمینه و سیمای شهرها قرار دارند و با انهدام و فرسودگی آن ها شهرهای جدید و فرهنگ های جدید شهرسازی با تمام مشکلات خود جایگزین آن می گردند. از این رو، طراحی مسیرهای گردشگری با هدف حفاظت از بافت و رونق بخشیدن به صنعت گردشگری یکی از مهمترین اقدامات برای باز زنده سازی این فعالیت ها به شمار می رود. در این میان، بافت قدیم شهر آمل نیز به دلیل برخورداری از انسجام کالبدی، وجود عناصر و فضاهای معماری و شهری غنی، همجواری با رودخانه هراز و مناظر و چشم انداز های طبیعی و انسان ساخت، دارای پتانسیل بالایی برای ایجاد یک مسیر گردشگری می باشد. پژوهش حاضرشامل دو بخش کلی مبانی نظری و طراحی است که در بخش مبانی نظری با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی به ادبیات موضوع (مسیرهای گردشگری، بافت های قدیمی و تاریخی و هویت) و بررسی نمونه هایی از مسیرهای گردشگری در بافت های تاریخی و قدیمی شهرها پرداخته شد. و در بخش طراحی نیز با بهره گیری از فرایندهای طراحی شهری ضمن شناخت (فرایندی مبتنی بر مشاهده، مصاحبه و ثبت وقایع)، تحلیل به روش swot و ارزیابی مولفه های تاثیر گذار بر طراحی مسیر گردشگری در بافت های تاریخی با رویکرد استفاده حداکثر از پتانسیل ها و ظرفیت های موجود و هویت پرداخته ودر ادامه اهداف، راهبردها و سیاست های طراحی و در نهایت طرح جامع سه بعدی در محدوده مورد طراحی ارائه گردیده است.
محمدرامین رحیمیان مرتضی میرغلامی
در زمینه طراحی شهری در بافت های تاریخی شهرها رویکرد های متفاوتی چون باززنده سازی شهری و بازآفرینی شهری وجود دارند که هدف آنهادستیابی به اصول و معیارهایی جامع در زمینه ی طراحی در بافت های تاریخی است که در ایت تحقیق اصول و معیارهای هر رویکرد در ارتباط با طراحی شهری در هسته های تاریخی و بافت های تاریخی با اصول و معیارهای مستخرج از رویکرد مکان سازی در قالب جدولی به قیاس گذاشته شده و در نهایت تلفیقی از اصول هر سه رویکرد در دیاگرامی مختلط ارائه می گردد که در طراحی محدوده ی مورد پژوهش این تحقیق مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
الهام شیخ میلانی مرتضی میرغلامی
گسترش سریع شهرها و افزایش جمعیت ، مناطق صنعتی و ماشینهای سوختی متنوع نیاز به اکسیژن و هوای تمیز را ایجاب مینماید. . لذا به نظر می رسد رفع این کمبود منحصرا از طریق بازگشت طبیعت به شهر مقدور است. با استفاده بهینه از رودخانه ها ، آبهای جاری ، محوطه پارکها و اماکن سبز است که قدری موازنه تناسب طبیعت به محیط شهری باز می گردد. در این میان رودخانه ها و کناره های آنها به عنوان بسترهایی برای حضور طبیعت در فضای شهری می توانند نقش برجسته ای را ایفا نمایند. علیرغم شرایط اکولوژیک شهر تبریز و توصیه های طرح های شهری ، روند توسعه ها در محدوده کناره های آب مغایر با اهداف زیست محیطی ، اجتماعی و فراغتی بوده و در واقع رودخانه نه تنها بسیاری از عملکردهای طبیعی ، تفریحی و زیباشناختی خود را از دست داده بلکه بسیاری از نواحی به محیطی ناامن ، آلوده ، مزاحم و زشت برای ساکنان بدل شده اند. یکی از عوارض توسعه در این محدوده ها ، پیدایش ناامنی اجتماعی در درون رودخانه و بافت های مجاور آن است. این پدیده ، یعنی احساس ناامنی و عدم اطمینان یکی از عوامل اجتماعی و روانی کاهش کیفیت محیط محسوب میشود که خود به گریز و رویگردانی از این فضاها منجر میشود. عمده هدف های این طرح ارتقاء امنیت اجتماعی و بالا بردن حضورپذیری در محدوده کناره رود ، جذب جمعیت و تشویق به فعالیت های جمعی و تعامل و تامین فضاهای همگانی در مقیاس کلان شهر و ایجاد پویایی و سرزندگی و تقویت نقش گردشگری و فراغتی در کناره مهران رود تبریز میباشد. در راستای اهداف مطالعه ، سعی بر آن گردید تا قسمتی از رودخانه به منظور طراحی انتخاب شود که بتواند به عنوان یک پروژه پیشگام در سطح شهر مطرح گردد. در این پایان نامه از فرآیند مطالعه به صورت عملیات میدانی شامل گردآوری اطلاعات به صورت مستقیم و برداشت های عینی و بخش دیگر به صورت عملیات کتابخانه ای و تهیه مدارک تصویری در قالب تدوین مبانی نظری و استفاده از تئوری های طراحی شهری استفاده شده است. در کنار این مطالعات به بررسی نمونه های موفق طراحی لبه رودخانه های شهری در خارج و داخل کشور پرداخته شد . مطالعه زمینه تاریخی مهران رود به عنوان بستر سایت نیز در این مرحله از مطالعات اهمیت دارد. از این مطالعات اصول و ضوابط کلی برای طراحی استخراج گردیده و بر اساس مطالعات میدانی ، تحقیق و مصاحبه به طراحی محدوده مورد نظر پرداخته شده است. نتیجه کار تعریف چشم انداز ، چارچوب طراحی و طرح جامع سه بعدی می باشد.