نام پژوهشگر: غلامرضا امیری سلیمانی
بهاره کوشش ویدا مجتهدزاده
عصر حاضر، عصر دانش و اقتصاد کنونی اقتصاد دانش محور است که در آن تولید، بهره وری و دانش نقش اساسی در ایجاد ثروت دارد (وزارت صنعت و تجارت بریتانیا،1998). بسیاری از مشاغل مانند بنگاه های تبلیغاتی، شرکت های مشاوره ای، خدماتی، طراحی، نرم افزاری و تجارت الکترونیکی و... دارایی های فیزیکی محدود دارند و اغلب با علائم تجاریشان شناخته می شوند. در این سازمان ها دارایی های نامشهود سهم بالایی از مخارج را به خود اختصاص می دهند؛ از اینرو ساختار هزینه شان تغییر کرده است، و مواردی از قبیل هزینه های تحقیق و توسعه، حقوق، آموزش نیروهای متخصص، مدیریت دانش و بازاریابی سهم بیشتری از مخارج را به خود اختصاص داده اند(gruian,2011). مزایای رقابتی از منابع دانشی سازمان نشأت می گیرد، عملکرد برتر سازمان به توانایی آن در ابداع، یادگیری، بهبود، حفاظت و اندازه گیری منابع نامشهود راهبردی بستگی دارد(choudhury,2010). تولید و ابداع دانش ارکان اقتصاد دانشی و سرمایه فکری ودانشی مبدأ ابداع و تولید می باشد (bontis,2004)، اگر اقتصاد دانشی درخت بزرگی باشد ابداع شاخه های آن و سرمایه فکری ریشه های آن است (zou & huan,2011). سرمایه فکری مرتبط با توانایی های سازمان برای افزایش ارزش محصولات و خدمات به شکلی است که سبب ایجاد رشد غیر منتظره یا سودآوری بالا شود (shakina & barajas,2012). سرمایه فکری در بسیاری از جنبه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی به طریق غیر قابل پیش بینی پیشرفت کرده است(petty & guthrie,2000). در اقتصاد دانش محور حرکت به سمت تولید ارزش سبب شده است که معیارهای سنتی حسابداری کفایت لازم را در انعکاس عملکرد صحیح نداشته باشد(chu et al.,2011)، و سرمایه فکری تبدیل به عامل مهمی شود که بر عملکرد تجاری تأثیر گذار است (gruian,2011)، از این رو مدیران برای حفظ رقابت تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در منابع دانشی نسبت به منابع مالی و سرمایه فیزیکی دارند (ahmadi et al.,2012). در اقتصاد دانش محور، سرمایه فکری محرک اصلی عملیات تجاری سازمان محسوب می شود(choudhury,2010). تفاوت بین ارزش بازار و دفتری در بسیاری از شرکت ها موجب شده است، که همگان به ارزش از دست رفته صورت های مالی پی ببرند. در واقع سرمایه فکری ارزش پنهانی است که در صورت های مالی نشان داده نمی شود، اما مزایای رقابتی برای سازمان ایجاد می کند(chen et al.,2005). استوارت (1997) سرمایه فکری را به عنوان سرمایه ذهنی معرفی کرد زیرا قادر است با تولید دارایی های ارزشمند سازمان را ثروتمند کند(abdol aziz & bontis,2010). او همچنین سرمایه فکری را بسته مفید دانش دانست که شامل رویه های سازمانی، فناوری، حق ثبت اختراعات، کارکنان، مهارت ها، اطلاعات درباره مشتریان، تهیه کنندگان مواد و سهامداران است. اکثر تعاریف سرمایه فکری دارای واژه های کلیدی یکسانی مانند دانش، مهارت، تجربه، دارایی های نامشهود، اطلاعات، فرایند و ایجاد ارزش هستند(ku ismail,2011). سرمایه فکری دارای ویژگی های خاصی است که نقش اصلی در ایجاد ارزش سازمان و تأمین منابع در سطح اقتصاد خرد و کلان دارد(choudhury,2010). سرمایه فکری در سطح پایه ای از سه جزء ساختاری، انسانی و مشتری تشکیل شده است(amir khani,2011) . هیچ یک از اجزای سرمایه فکری به تنهایی قادر به ایجاد ارزش نیست و رابطه بین اجزا لازم و ضروری است.(cohen and kaimenakis,2007; (edvinsson & malone,1999. در واقع تمامی اجزای سرمایه فکری ارتباط داخلی قوی با یکدیگر دارند(shakina et al.,2012). سرمایه ساختاری مرتبط با ساختار داخلی سازمان است(pierre,2011) ، که شامل رویه، ساختار سازمانی، پایگاه داده، سیستم، حق نشر و فناوری می باشد(rehman,2011). سرمایه انسانی شامل نگرش، صلاحیت، تجربه، مهارت، دانش ضمنی، نوآوری و استعداد کارکنان می باشد(choo & bontis,2002;fletcher et (al.,2003;guerrero,2003; سومین جزء سرمایه فکری، سرمایه رابطه ای است، که بیانگر روابط با مشتریان، تهیه کنندگان مواد و سهامداران است(rehman,2011). مالحاترا1(2000) معتقد است، که ارزیابی و اندازه گیری سرمایه فکری موضوع حیاتی در سازمان بشمار می رود. زیرا به مدیران کمک می کند که بخش های ارزش آفرین سازمان را که موجب موفقیت و بهبود رشد می شود، تعیین کنند(cezair,2008). هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1385-1389 است. سرمایه فکری بر اساس روش ضریب ارزش افزوده پالیک و عملکرد بر اساس متغیر های بازده دارایی ها و بهره وری کارکنان محاسبه شد. داده های جمع آوری شده برای آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزار eviews و مدل داده های پانل تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری و مولفه های کارایی سرمایه انسانی و بکارگرفته شده بر عملکرد دوره جاری تأثیر معنی دار و مثبت دارند. اما کارایی سرمایه ساختاری بر عملکرد دوره جاری تأثیر معنی دار و مثبت ندارد. همچنین ترکیب دارایی های مالی و فیزیکی با دارایی های فکری سبب بهبود عملکرد می شود.