نام پژوهشگر: عبدالرّحیم حقدادی

تحلیل تطبیقی سبک شناسی داستان حضرت یوسف (ع) در سه اثر عمده قرن ششم هجری (کشف الاسرار میبدی، السّتّین الجامع احمد بن محمّد بن زید طوسی، تفسیر الکشّاف زمخشری)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  ام لیلا خاکپور   مرادعلی واعظی

چکیده قرآن کتابی آسمانی است که باطنی عمیق، ظاهری زیبا و بیانی شیرین دارد؛ مشعل افروخته و فروزانی است که به خاموشی نمی گراید و فروغ آن همواره بر تارک اعصار می درخشد، تازگی هایش رنگ کهنگی به خود نمی گیرد و هر چه زمان بگذرد مفاهیم آن آشکارتر می شود؛ چه بسیار مفاهیم و اسرار علمی نهفته در آن که تنها با گذشت زمان بر ما روشن می شود. از جمله پژوهش هایی که در دهه های اخیر آغاز شده و تا امروز ادامه دارد، بررسی اعجاز قرآن از نظر هنر داستان پردازی است. داستان های قرآن به صورت کامل و خطی روایت نشده اند و تمامی آن ها اغلب داستان های پیامبران را مورد اشاره قرار داده اند، امّا کامل ترین و طولانی ترین داستان قرآنی، داستان حضرت یوسف (ع) است که در آن همه چیز به طور کامل با تکیه بر جزئیّات نقل شده است. هدف این پژوهش بررسی داستان حضرت یوسف (ع) در کشف الأسرار، السّتّین الجامع للطائف البساتین و تفسیر کشّاف، از جنبه های گوناگون هنری، شامل ساختار، مضمون داستان، و سبک-شناسی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری با تأسّی به شیوه ی پژوهشی ادبیات تطبیقی می باشد. علاوه بر این از آن جا که هدف هنر داستان نویسی، رساندن اندیشه ها و پیام های غیر مستقیم به خواننده یا مخاطب است و منظور از آن اصلاح رفتار فردی، اخلاقی و همچنین بهبود روابط اجتماعی است، در این تحقیق تلاش فراوان شده است که مفاهیم اصیل اسلامی و قرآنی در زمینه-ی اخلاق به ویژه عفاف و پاکدامنی، روابط خانوادگی، رعایت حرمت برادری، احترام به پدر و غیره در حدّ امکان به صورتی روشن بیان شود. از این پژوهش چنین بر می آید که هر چند شرایط اقلیمی و مختصات زبانی دو محیط ایران و عرب متفاوت است، با توجّه به ساده و آهنگین بودن نثر این کتاب ها و خالی بودن از تکلّفات و تصنّعات، به نظر می رسد سبک نثر آن ها به یکدیگر نزدیک باشد. واژه های کلیدی: ادبیات تطبیقی، داستان حضرت یوسف (ع)، کشف الأسرار میبدی، السّتّین الجامع زید طوسی، تفسیر کشّاف زمخشری، جنبه های هنری، سبک شناسی.