نام پژوهشگر: محمد حسین ناصربخت
فریده گودرزی مجید شریف خدایی
از آن جایی که نقالی هنری است که با شناخت صحیح و گسترش دقیق آن در سطح جامعه می تواند برآورده کننده ی نیازهای روحی و روانی مخاطب باشد، بررسی موارد اجرایی آن ضروری است. نمایشی که روزگاری بر تارک هنر این سرزمین هزار هنر می درخشید و هزاران نفر را در پای خود به هیجان می آورد. زنده کردن این هنر در عصر تلویزیون و ماهواره کوششی فراوان می طلبد. ما سعی برآن داریم تا از وجود رسانه ای چون رادیو بهره های فراوان ببریم و در جهت احیای این هنر ارزشمند بکوشیم. گویندگان رادیو و بازیگران نمایش های رادیویی می توانند در اصل همان نقالان و قصه گویان گذشته ، باشند که از روش های دیگری برای بیان خود استفاده می برند .اگر درگذشته محل نقل نقال قهوه خانه بود، اکنون محل نقل نقال که می تواند گوینده ی رادیو باشد، استودیوی رادیویی است که اگر از تکنیک های نقل نقالان گذشته بهره ببرد، بیشتر می تواند مخاطب خود را جذب کند. در این پایان نامه براساس روش اسنادی سعی شده با توجه به منابع اندک مکتوب و با استفاده از اطلاعات شفاهی نقالان در قید حیات و پژوهشگران این عرصه از طریق مصاحبه به دنبال جایگاهی برای نقالی از طریق یکی از گسترده ترین رسانه ها یعنی رادیو باشیم و با عنصر تخیل در رادیو و تطابق آن با ایجاد تخیلی که در داستان های نقالی وجود دارد، این هنر را عرضه کنیم. نتیجه ای که حاصل می شود این است که رادیو با استفاده از ظرفیت های خود می تواند از هنر ارزشمند نقالی بهره مند شود و اغلب شیوه های بیان نقالی در رادیو قابل عرضه باشند. این شیوه از ارتباط برای همه ی سنین مخاطبان جذاب و جالب و باور پذیر است منتها هر یک به گونه ای و روشی خاص. واژگان کلیدی: رادیو، نقل، روایت، نقال، نقالی
افشین قاسمی منیژه محامدی
آنچه جامعه ماشینی امروز ما بیش از هر چیز دیگر به آن نیاز دارد تا سلامت روانی خود را باز یابد، تخلیه درست فشارهای روان- اجتماعی محیط های شخصی و بیرونی است. با توجه به نقاط مشترک بسیار در سایکودرام و نمایش ایرانی تلاش شده است ترکیبی از تکنیک درمانی توسط نمایش های ایرانی به وجود بیاوریم که مراجعه کننده در نمایش به طور ناخودآگاه و خودآگاه بهبود و وضعیت مطلوب خود را بازیابد. با توجه به ناشناخته بودن و عدم استقبال سایکودرام و فراموشی نمایش سنتی کشورمان، این نقطه اشتراک می تواند در بهبود وضعیت روانی جامعه، در تمامی مراکز آموزشی و فرهنگی اعم از مدارس و بیمارستانها و دانشگاه های کشور مفید واقع شود.
سید وحید حسینی محمد حسین ناصربخت
قصه های شیخ اشراق سهروردی، قصه های کوتاه خوش ساختی هستند که به قلم نابغه ای بزرگ نوشته شده اند و از گنجینه های ادب ایران زمین محسوب می شوند. این داستان ها قابلیت بررسی بر اساس نظریه های مختلف ادبی را دارند. برای یافتن ظرفیت های نمایشی این قصه ها به جز آشنایی با تفکر و اندیشه ی سهروردی و شیوه ی نگارش او، آشنایی و تسلط بر عناصری که این ظرفیت ها را تشکیل می دهند نیز ضروری است. این عناصر در مجموعه ای متشکل از ساختمایه های نمایشنامه، ساختمایه های نمایش، گونه، سبک و شیوه ی نمایشی انتخاب شده اند. همچنین بررسی این داستان ها بر اساس الگوهای روایت گری و ساختارگرایی ظرفیت های نمایشی دیگری از آنها را نشان می دهد. این امر از طریق جستجوی عناصر نمایشی در این داستان ها و تحلیل انواع شیوه های به کارگیری آنها در نمایش، تحقق یافته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در رساله های سهروردی مهم ترین دغدغه ی نویسنده بیان دورافتادگی انسان از موطن اصلی و حقیقی اوست. کنش و واکنش قهرمان در این رساله ها بر مبنای تقابل بین سرزمین اصلی و سرزمین دیگری است که قهرمان در آن اسیر شده است. قهرمان برای رسیدن به موطن اصلی باید به راهنمایی پیر به سفری نمادین برود. این سفر نمادی از سلوک درونی سالک است. دو شخصیت اصلی تکرار شونده در داستان های شیخ اشراق عبارت اند از «قهرمان» و «پیر». مهم ترین سازه های اصلی داستان های سهروردی عبارت است از : صحنه ی آغازین * قهرمان* شرارت * اسارت * غربت * فراموشی * راهنما * واکنش * هدف * حل مسئله و رسیدن به هدف. همچنین استفاده ی مشخص و معنادار از راوی اول شخص، بهره گیری از تکنیک های مختلف زمان در طرح روایت، استفاده ی سمبلیک از زمان و نیز تکنیک تعلیق در روایات، مجموعه عواملی است که سهروردی توانسته است داستان رمزی خود را بر اساس آن ها به صورت یک اثر ارزشمند ادبی در آورد. یافته های این پژوهش می تواند تا اندازه ای ارزش های نمایشی نهفته در داستان های شیخ اشراق را آشکار کند و زمینه ی تبدیل آنها به نمایشنامه و نمایش را مساعد سازد.
امیرارسلان صابرطوسی محمد حسین ناصربخت
پژوهش حاضر به منظور شرح مفهوم دراماتورژی در معنای گسترده آن و بررسی امکان شبیه سازی نهاد دراماتورژی در ساختار گروه های نمایشی ایران انجام گردید. بدین منظور از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شد. اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شد. مهم ترین یافته ها و نتایج بدست آمده گویای این است که دراماتورژ و دراماتورژی به طور کامل در ایران شناسانده نشده است و با توجه به عدم وجود منابع انسانی لازم جهت ایجاد نهاد دراماتورژی نیاز به گنجاندن دروس تخصصی دراماتورژی در دانشگاه ها و موسسات آموزشی کشور و همچنین ترجمه منابع دست اول و با کیفیت در این زمینه می باشد؛ وجود چنین نهادی در کشور ضروری می نماید اما بسترهای فرهنگی و آموزشی لازم جهت این شبیه سازی به طور کامل در ایران مهیا نیست؛ پشتیبانی دولتی در راستای ایجاد چنین نهادی در ایران امری ضروری است؛ با اعمال تغییراتی می توان نهادی همچون برلینر آنسامبل در آلمان یا تئاتر ملی در انگلستان را در ایران شبیه سازی کرد. نهاد دراماتورژی می تواند بر اساس چالش های موجود در جامعه تئاتری کشور برنامه ریزی شود، برای مثال با توجه به ضعف ادبیات نمایشی ایران، می توان بازسازی نهاد دراماتورژی با اهداف آموزشی و با تاکید بر پرورش نویسندگان جدید در کشور را در بالا بردن سطح کیفی آثار تولید شده بسیار موثر دانست. این نتایج حاکی از آن است که اگر مشکلاتی که برای شبیه سازی نهاد دراماتورژی در ایران وجود دارد مرتفع شوند و زمینه های شبیه سازی این نهاد فراهم شود، با توجه به مشکلاتی که جامعه تئاتری کشور با آن دست به گریبان است، این شبیه سازی می تواند به مثابه یک اصلاحات سازمانی زمینه ساز پویایی در ساختار اداری و کیفی هنر نمایش شود.
معصومه بوذری امیر کاووس بالازاده
تی. اس. الیوت، شاعر، منتقد، و نمایشنامه نویس انگلیسی-امریکاییِ قرن بیستم، در نمایشنامه هایش از ارجاع به اساطیر باستان، بهره فراوان برده است. در این تحقیق، از میان هفت نمایشنامه ای که وی به تحریر درآورده است، به بررسی چهار نمایشنامه ای که به فارسی ترجمه شده اند، پرداخته ایم: 1- «صخره» (1934)، درباره ی کلام معجزه آسای عیسی مسیح در جهان امروز در مورد ساخت کلیسا با اشاره به صخره ی موجود در قبهالصخره در بیت المقدس؛ 2- «قتل در کلیسای جامع» (1935)، درباره ی واقعه ی شهادت اسقف توماس بکت؛ و اسطوره ی ایثار؛ 3- «مهمانی خانوادگی» (1939)، با الهام از نمایشنامه الهگان انتقام در تریلوژی اورستیا، اثر اشیل؛ 4- «کوکتیل پارتی» (1950)، با الهام از نمایشنامه ی السست، اثر اوریپید. و به این نتیجه رسیده ایم که الیوت ضمن استفاده از نمادها و نشانه ها، موضوعات نمایشنامه های خود را منطبق با اساطیر و تاریخ قرار می دهد تا با تکیه بر آن ها، باورها و اعتقادات فلسفی و مذهبی خود را به مخاطب القا کند. به ویژه این باور که جوهره ی اسطوره ایِ زندگیِ انسان در طی تاریخ تکرار می شود؛ و انسان تنها با ایمان مذهبی و با خودشناسی می تواند بر ناکامی های زندگی غلبه کند.