نام پژوهشگر: عبدالرحیم نیک خواه
فرید نداف پور اصلی محمد علی گذشتی
به دلیل شناخت ضعیف و گاهی غلطی که مردم و حتی ادب دوستان از شاهنامه و شخصیتهای آن دارند همت بر آن گردید تا دغدغه دیر باز خود را در انتخاب موضوع پژوهش به موضوع شاهنامه اختصاص داده و به طور مشخص نقدی را به داستان رستم واسفندیار معطوف دارد. در این پژوهش همت بر آن است تا با ورود به لایههایی ناگفته از شاهنامه ، نخست به خفتهی خاک سرزمین توس در نیل به هدفش- حتی شده در اوراقی محدود- مددی رسانده و بر عرق ملی ایرانیان-که از مهمترین عوامل وحدت بخش ملی در کشور است – تأکیدی دیگر شده باشد ؛ دیگر آن که نقدی بر مهمترین و بلندترین داستان شاهنامه ارایه گردد تا با معطوف کردن ذهن به درونمایههای مثبت و منفی داستان تأکیدی دیگر بر آن نموده و به قدر ذرهای ناچیز در محدودهی توانایی حقیر نگارنده هم که شده، حق ادا نشدهی رستم ادا گردد و او را آن چنانکه هست معرفی نماید ؛ و همچنین رمزی از رموز داستان را شهود کرده - به زعم نگارندهی این سطور - مهمترین نکته از نِکات بسیارِ داستان را تازه نمایی نماید . در فصل دوم با ارایهی توضیحی از برخی مفاهیم مورد لزوم برای نقد داستان همچون، مفهوم قدرت ، و بیان تاریخی از درک این مفهوم در فلسفهی غرب و مفهوم قدرت در اسلام ؛ همچنین بیان مفهوم وحدت و عوامل وحدت بخش در یک جامعه ، بستر لازم را برای فهم صحیح داستان فراهم آورد . سپس در فصل سوم به دلیل ضرورت معرفیِ اشخاصِ دخیل در داستان و بیان هنرِ کار فردوسی در شخصیت پردازیِ افراد حاضر در داستان ، به مفهوم شخصیت و شخصیت پردازی در داستانها اشاره کرده و برخی مفاهیم و عوامل مهم در شخصیت پردازی به نمایش گذارده شود تا در درک مفهوم و نقد این داستان مساعدتی شده باشـد . همچنین در انتهای فصل به معرفی رستم، اسفندیار و گشتاسب به عنوان شخصیتها اصلی و تأثیر گذار داستان به شکل ویژه پرداخته شده است . در فصل چهارم به نقل منثور و منظوم داستان و پیشینهی آن پرداخته شده است و در فصل پنجم پس از ارایهی تحلیلی از محتوای داستان و نقل درونمایههای مثبت و منفی آن نسبت به خدمات و اقدامات موثر دو قهرمان ملی این داستان مقایسهای به عمل آورده و به رمز اصلی و پوشیدهای از داستان اشارهای گردیده است .