نام پژوهشگر: محسن خورشید زاده
قاسم حمامی میترا راستگو مقدم
پژوهش حاضر به بررسی نقش حمایت اجتماعی و اهداف پیشرفت در تبیین پیشرفت تحصیلی و گرایش به تفکر انتقادی پرداخته است. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه ی مورد بررسی در این پژوهش، 142 نفر دانش آموز پسر پایه های دوم و سوم مقطع دبیرستان در شهرستان بشرویه بودند که با روش نمونه گیری طبقه ای یکسان از دو پایه ی یاد شده انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای حمایت اجتماعی، اهداف پیشرفت و گرایش به تفکر انتقادی به ترتیب از پرسشنامه های 2000 casss، جهت گیری هدفی میگلی و همکاران (1998)، گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل کل تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده ها با استفاده از رگرسیون همزمان تحلیل گردید. نتایج نشان داد که: 1) از بین مولفه های حمایت اجتماعی، فقط حمایت اجتماعی والدین پیش بینی کننده ی معناداری (البته با ضریب منفی) برای پیشرفت تحصیلی بود. 2) از بین مولفه های حمایت اجتماعی، فقط حمایت اجتماعی معلم پیش بینی کننده ی معناداری برای گرایش به تفکر انتقادی بود. 3) هیچکدام از مولفه های اهداف پیشرفت، پیش بینی کننده ی معناداری برای پیشرفت تحصیلی نبودند و 4) از بین مولفه های اهداف پیشرفت، فقط مولفه ی اهداف تبحری پیش بینی کننده ی معناداری برای گرایش به تفکر انتقادی بود. نتیجه گیری کلی پژوهش نشان می دهد که حمایت اجتماعی معلم و اهداف تبحری پیش بینی کننده ی گرایش به تفکر انتقادی است و همچنین حمایت اجتماعی والدین پیش بینی کننده ی منفی معنادار برای پیشرفت تحصیلی است.
مسعود صیامی میترا راستگو مقدم
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش استفاده از تلفن همراه بر دامنه ی توجه و عملکرد تحصیلی دانش-آموزان هنرستانی انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان هنرستانی شهرستان درمیان در سال تحصیلی 92-1391 بوده اند. نمونه ی پژوهش نیز 120 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش میزان استفاده از تلفن همراه، توجه و عملکرد تحصیلی به ترتیب از پرسشنامه ی اعتیاد به تلفن همراه، آزمون استروپ و آزمون های عملکرد تحصیلی دانش آموزان، استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که استفاده از تلفن همراه توجه و عملکرد تحصیلی را تحت تأثیر قرار می دهد. علاوه بر این استفاده از تلفن همراه عملکرد تحصیلی افراد را در دروس مختلف (عملی و نظری) به صورت متفاوتی تحت تأثیر قرار می دهد.
فهیمه عباسی کلاته محسن آیتی
رویکرد روان¬شناسی مثبت گرا با توجه به استعدادها و توانمندی های انسان اخیراً مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است و عواملی که موجب تطابق بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی می شود، بنیادی ترین موضوع مورد پژوهش این رویکرد است. دو مورد از این ویژگی ها تاب آوری و سرسختی روان¬شناختی است. از عوامل مؤثر بر تاب آوری و سرسختی روان¬شناختی، معنویت و هوش معنوی است. در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش حقیقت و صداقت از مؤلفه¬های هوش معنوی بر تاب¬آوری و سرسختی روان¬شناختی دانشجویان دانشگاه بیرجند پرداخته شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش¬آزمون – پس¬آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه¬ی دانشجویان دختر ورودی 92 دانشگاه بیرجند تشکیل داده¬¬اند که از تعداد یاد شده 36 نفر از افراد در دسترس در رشته علوم تربیتی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل با حجم برابر به تعداد 18 نفر در هر گروه قرار گرفتند. پروتکل آموزشی براساس یکی از مؤلفه¬های هوش معنوی آمرام یعنی مؤلفه¬ی حقیقت و صداقت (خوش¬بینی- پذیرش خود – خودآگاهی- آرامش) برای آموزش، تهیه شد. نتایج پژوهش نشان می¬دهد آموزش حقیقت و صداقت از مؤلفه¬های هوش معنوی می¬تواند به عنوان یک روش آموزشی برای افزایش تاب¬آوری و سرسختی روان¬شناختی مورد استفاده قرار بگیرد.
زهرا بیابانی محسن خورشید زاده
چکیده: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه¬ی ادراک از ابعاد سبک فرزندپروری با اضطراب اجتماعی با میانجی¬گری ذهنیت¬های طرح¬واره¬ای انجام شد. روش این پژوهش همبستگی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل مسیر استفاده شد. جامعه¬ی آماری کلیه دانش¬آموزان دختر مقطع متوسطه شهر بیرجند بودند. از این جامعه 250 نفر دانش¬آموز به طور نمونه¬گیری خوشه¬ای مرحله¬ای انتخاب و به پرسش¬نامه¬ی ادراک از سبک¬های فرزندپروری، پرسش نامه¬ی اضطراب اجتماعی و پرسش¬نامه¬ی ذهنیت¬های طرح¬واره¬ای پاسخ دادند. یافته های مطالعه نشان داد که مدل پیشنهادی برازش مطلوبی با داده¬ها دارد. به منظور بررسی سوال¬ها¬ی پژوهش، ضرایب مسیر بین متغیرها بررسی شدند. نتایج نشان داد طرد والدین بر ذهنیت¬های کودکانه، ذهنیت¬های مقابله¬ای ناکارآمد و ذهنیت¬های والد ناکارآمد اثر مستقیم و معناداری دارد. همچنین نتایج نشان¬دهنده¬ی اثر مستقیم و مثبت گرمای عاطفی پدر بر ذهنیت بزرگسال سالم و حمایت افراطی پدر بر ذهنیت¬های والد ناکارآمد بود و اثر مستقیم و منفی گرمای عاطفی والدین بر ذهنیت های کودکانه و گرمای عاطفی مادر بر ذهنیت های مقابله¬ای ناکارآمد و اثر مستقیم و مثبت حمایت افراطی مادر و ذهنیت¬های کودکانه و اثر مستقیم و منفی ذهنیت¬ بزرگسال سالم بر اضطراب اجتماعی و اثر غیر مستقیم طرد و گرمای عاطفی والدین بر اضطراب اجتماعی بود. نتایج نشان¬دهنده¬ی تأیید فرضیه¬ی اصلی پژوهش «ابعاد طرد و گرمای عاطفی والدین بر اضطراب اجتماعی اثر غیر مستقیم دارد» بود. بنابراین می توان این¬طور نتیجه گرفت که ذهنیت¬های کودکانه، ذهنیت-های مقابله ای ناکارآمد و ذهنیت بزرگسال سالم بین دو بعد طرد و گرمای عاطفی والدین و اضطراب اجتماعی نقش میانجی دارند. به طور کلی نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بعد طرد والدین به واسطه¬ی ذهنیت¬های کودکانه و بعد طرد پدر به واسطه¬ی ذهنیت¬های مقابله¬ای ناکارآمد و بعد گرمای عاطفی والدین به واسطه¬ی ذهنیت بزرگسال سالم، اضطراب اجتماعی را تبیین می¬کنند. واژگان کلیدی: ادراک از سبک فرزندپروری، گرمای عاطفی، طرد والدین، حمایت افراطی والدین، ذهنیت¬های طرح واره ای، اضطراب اجتماعی