نام پژوهشگر: نجمه شبیری
علی اکبر فلاحی مریم السادات غیاثیان
هدف پژوهش حاضر ارائه رویکردی شناختی-مقابله ای به منظور بررسی خطاهای زبان آموزان فارسی زبان در کاربرد حروف اضافه منضم به فعل اسپانیایی است و در این گذر، به طور خاص بر رابطه میان سطح میان زبان آزمودنی ها و بسامد وقوع دو نوع خطای بین زبانی و درون زبانی می پردازد. از آنجایی که این پژوهش در پی تعیین وجود رابطه میان متغییرها است، نوع پژوهش از دیدگاه هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیق همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان رشته زبان اسپانیایی دانشگاه علامه طباطبایی هستند که به روش نمونه گیری خوشه ای 75 نفر از آنان به عنوان نمونه اولیه تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند. از میان آنها، 67 آزمودنی در سه سطح میان زبان مقدماتی، متوسط و پیشرفته تقسیم شدند. طبقه بندی سطح میان زبان آزمودنی ها بر اساس پاسخ هایشان صورت گرفته است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی (نمودار)، نشان داده شد که بسامد بروز خطا در کاربرد حروف اضافه منضم به فعل با سطح میان زبان رابطه منفی دارد؛ از سوی دیگر بسامد بروز خطاهای درون زبانی با سطح میان زبان رابطه مثبت و بسامد بروز خطاهای بین زبانی با سطح میان زبان رابطه منفی دارد.
مریم رحیمیان نجمه شبیری
مقامه، نوع ادبی مشترک در ادبیات عربی و فارسی است که در قرن چهارم برای اولین بار توسط «بدیع الزمان همدانی» در زبان عربی به وجود آمد و در قرن پنجم به تقلید وی «ابوالقاسم حریری» نیز به زبان عربی پنجاه مقامه نوشت و به دنبال این جریان مقامه نویسی در قرن ششم به ادب پارسی راه یافت و قاضی «حمیدالدین بلخی» به زبان فارسی مقاماتی در بیست و چهار فصل نگاشت. «مقامات» داستان هایی هستند به نثر مصنوع که در طی آن ها قهرمان داستان در سفرهای مختلف خویش از راه تکدی و حیله گری روزگار می گذراند و فضای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه ی خویش را با زبانی طنزآمیز و انتقادی به چالش می کشاند. این نوع ادبی شباهت هایی با نوع داستانی «پیکارسک» اسپانیایی، زندگی «عصاکش تُرمسی» که در قرن شانزدهم و «پابلوس اِل بوسکون» که در قرن هفدهم نوشته شده اند دارد. که در آن شخصی شیاد و حیلهگر برای ادامه بقای خویش به سفرهای گوناگونی می پردازد و به خدمت اربابان مختلفی درمی آید و از راه گدایی و چاپلوسی روزگار می گذارند و با زبانی طنزآمیز و طعن آلود، اربابان و گفتمان حاکم جامعه ی خویش را مورد نقد قرار می دهد. در بررسی ساختار ادبی داستان های مقامات همدانی، حریری و حمیدی با پیکارسک عصاکش تُرمسی و پابلوس اِل بوسکون می توان شباهت ها و تفاوت هایی را مشاهده کرد. از جمله ساختار داستان های پیکارسک است که ماجراهایش به شیوه ی زندگی نامه ای و در قالب فصل های مختلف اتفاق میافتد که در آن راوی معین و ثابتی حلقه ی وصل بخش های مختلف داستان به یکدیگر می شود. این شیوه همانندی بسیاری با ساختار اپیزودیک (فصل بندی شده) داستان های مقامات دارد که مانند داستان های پیکارسک راوی ثابت و مشخصی به تعریف داستان ها می پردازد و از سوی دیگر در حوزه ی پیرنگ، زاویه دید، شخصیت، لحن، سبک و ... نیز میان داستان های مقامات و پیکارسک شباهت هایی وجود دارد. در عرصه ی محتوایی نیز داستان های مقامات و پیکارسک دارای مضامین مشترکی چون فقر و حیله گری، گدایی، سفر، فریب، دزدی و انتقاد از افراد برجسته جامعه و ... هستند که فرضیه ی مشابهت میان دو نوع ادبی پیکارسک و مقامات را تقویت می کند. کلیدواژه: ادبیات تطبیقی، مقامه، پیکارسک، مقامات همدانی، مقامات حریری، مقامات حمیدی، لاثاریو عصاکش تُرمسی، پابلوس اِل بوسکون.